🌹سهم #روز صد_ویازدهم : از خطبه ۱۹۵ تا خطبه ۱۹۴ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
📜 #خطبه ۱۹۴، وصف منافقان
1⃣ مشکلات رسالت
🔻خدا را بر توفيقی كه به اطاعتش داده و ما را از نافرمانی بازداشته ستايش می كنيم و از او می خواهيم كه نعمتش را كامل و دست ما را به ريسمان محكمش متصل گرداند. و شهادت می دهيم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده اوست كه در راه رضايت حق در كام هرگونه سختی و ناراحتی فرو رفت و جام مشكلات و ناگواريها را سركشيد، روزگاری خويشاوندان او به دورویی و دشمنی پرداختند و بيگانگان در كينه توزی و دشمنی با او متّحد شدند، اعراب برای نبرد با پيامبر عنان گسيخته و با تازيانه بر مركبها نواخته و از هر سو گرد می آمدند و از دورترين سرزمين و فراموش شده ترين نقطه ها، دشمنی خود را بر پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فرود آوردند.
2⃣ سيمای منافقان
🔻 ای بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می كنم و شما را از منافقان می ترسانم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و به خطاكاری تشويق می كنند، به رنگهای گوناگون ظاهر می شوند، از ترفندهای گوناگون استفاده می كنند، برای شكستن شما از هر پناهگاهی سود می برند و در هر كمينگاهی به شكار شما می نشينند. قلبهايشان بيمار و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند و از بيراهه ها حركت می كنند، وصفشان دارو و گفتارشان درمان اما كردارشان دردی است بی درمان، بر رفاه و آسايش مردم حسد می ورزند و بر بلا و گرفتاری مردم می افزايند و اميدواران را نااميد می كنند، آنها در هر راهی كشته ای و در هر دلی راهی و بر هر اندوهی اشكها می ريزند، مدح و ستايش را به يكديگر قرض می دهند و انتظار پاداش می كشند، اگر چيزی را بخواهند اصرار می كنند و اگر ملامت شوند، پرده دری می كنند و اگر داوری كنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقی باطلی و برابر هر دليلی شبهه ای و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری كليدی و برای هر شبی چراغی تهيه كرده اند، با اظهار ياس می خواهند به مطامع خويش برسند و بازار خود را گرم سازند و كالای خود را بفروشند، سخن می گويند اما به اشتباه و ترديد می اندازند، توصيف می كنند اما فريب می دهند. در آغاز راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست می كشانند، آنها ياوران شيطان و زبانه های آتش جهنم می باشند. (آنان پيروان شيطانند و بدانيد كه پيروان شيطان زيانكارانند )
┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۳ *═✧❁﷽❁✧═* چهار پنج روز پی درپی کنارقایق ها🚤 می ر
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۰۴
*═✧❁﷽❁✧═*
هیچ وقت مثل آن روز خوشحال نشدیم که بعد از شش ماه 🌙یکی از دوستان از استانداری خراسان تماس📞 گرفت و گفت جسد یک دختر هجده ساله ی مجهول الهویه در شهر تربت حیدریه پیدا شده که به مشخصات دختر شما نزدیک است.
در هوای سرد 🌨و سوزناک بهمن ماه این خبر همه را به وجد آورده بود!نمی دانستم چرا همه اینقدر خوشحال😌 شده ایم!یعنی ما به گرفتن جنازه ات هم راضی شده بودیم؟یا اینکه من اشتباه می کردم و ما به دنبال جنازه نمی رفتیم.مادر برایت لباس👕 نو دوخته بود و آقا برخلاف همیشه که ژاکت های 🧥قبلی را می شکافت وژاکتی با طرح جدید می بافت،کلاف نو خرید و شروع به بافتن ژاکتی کرد.فاطمه مقدار زیادی سبزی گرفته بود و آمادمی کرد که با همسایه ها بساط آش 🍲رشته راه بیندازد.
مادر که تا آن زمان حاضر نشده بود از ماهشهر جا به جا شود و در همان کانکس ها مستقر بود،تمام در و دیوار کانکس چرک مرده ی کارکنان شرکت ایران-ژاپن را جلا و صفا داد و دو دست لباست
را مثل قاب عکس🖼 به دیوار آویزان کرد و گفت:حالا دیگه همه ی خونه و خونواده آماده ن😍برین،خدا به همراهتون.
البته اول شال و کلاه👒 کرده بود که با ما بیاید.بعد با خواهش و التماس راضی اش کردیم که راه سخت و جا تنگ است و بچه ی کوچک داری،من و عبدالله و رحمان را از زیر قرآن ردکرد و آب پشت پایمان ریخت که زودتر برگردیم👌
همه می گفتند:خوش خبر باشی،دست پر برگردید.نمی دانستم چه جوابی باید به آنها بدهم ،به معنی مجهول الهویه شک کرده بودم😞
بین راه فکر 🤔می کردیم حرف های جن گیر ها و فالگیرها چقدر مایه ی دلخوشی است و چقدر این حرف های دلخوش❤️ کننده به مادرم روحیه داده بود و چقدر ما به این قصه ها عادت کرده بودیم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_دخان_آیه_۸
هیچ معبودی جز او نیست. زنده می کند و می میراند.
پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست.
هر روز را با سلام بر تو آغاز میکنیم!
سلام بر تو... که صاحباختیار مایی!
السَّلامُعَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ
أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولَاكَ وَأُخْرَاكَ
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ تَعَالَىٰ بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ
وَأَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ
وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَىٰ يَدَيْكَ
#امام_زمان
🕊یامهدی ادرکنی🕊
اللهم عجل لولیک الفرج
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
تو مپندار که از یاد تو را خواهم برد
من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد💚
سلامتی و تعجیل در فرج #سه_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#سلام_امام_زمانم 💚
طلوع کن ای آفتاب عالم تاب
ای نوربخش روزهای تاریک زمین
ای آرام دلهای بیقرار
ای امام مهربان
طلوع کن و رخ بنما
تا این روزهای سخت
اندکی روی آرامش ببینیم
و قرار گیرد زمین و زمان
#اللهم_رزقنا_کربلا💔
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
....•✿°∞°❀~~~❀°∞°✿•....
❤️ امام حسن علیه السلام:
✔️ خوشا به حال کسی که
دوران مهدی را ببیند و کلامش را بشنود.
📗 الاحتجاج ، ج ۲، صفحه ۲۹۰
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
❣ #لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
❣#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ❣
....•✿°∞°❀~~~❀°∞°✿•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تا حالا به معنای فرج در و عجل فرجهم
فکر کردیم؟
🎤علامه حسن زاده آملی (ره)
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #رهبر_انقلاب :
مردم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می بینند
اما نمی شناسند؛؛مانند حضرت یوسف...‼️
#شهید_علی_چیت_سازیان
🌷🌷🌷🌷🌷
#کلام_شهید:
شهدا برای کسانی زنده اند که قدر آنها را بدانند....
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
📌 بسیج
👤 #رهبر_انقلاب:
🔅 بسیج به معنی حضور آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
📚 بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور ۷۸/۹/۳
📆 هفته #بسیج گرامی باد.
🌹سهم #روز صد_ودوازدهم : خطبه ۱۹۳ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه ۱۹۳، خطبه متّقین
2⃣ شب پرهيزكاران
🔻 پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می يابند. وقتی به آيه ای برسند كه تشويقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند و با جان پرشوق در آن خيره شوند و گمان می برند كه نعمتهای بهشت در برابر ديدگانشان قرار دارد و هرگاه به آيه ای می رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند و گويا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانی و دست و پا بر خاك ماليده و از خدا آزادی خود از آتش جهنم را می طلبند.
3⃣ روز پرهيزكاران
🔻پرهيزكاران در روز دانشمندانی بردبار و نيكوكارانی باتقوا هستند كه ترس الهی آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسی كه به آنها می نگرد می پندارد كه بيمارند اما آنان را بيماری نيست و می گويد: مردم در اشتباهند، در صورتيكه آشفتگی ظاهرشان از امری بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و اعمال زياد خود را بسيار نمی شمارند، نفس خود را متّهم می كنند و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكی از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده می گويد: من خود را از ديگران بهتر می شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می شناسد. بار خدايا! مرا بر آنچه می گويند محاكمه نفرما و بهتر از آن قرارم ده كه می گويند و گناهانی كه نمی دانند بيامرز.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹سهم #روز صد_ودوازدهم : خطبه ۱۹۳ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه ۱۹۳ ، خطبه متّقین
4⃣ نشانه های پرهيزكاران
🔻و یکی از نشانه های پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه می بينی:
در دينداری نيرومند، نرمخو و دورانديش، دارای ايمانی پر از يقين، حريص در كسب دانش و با داشتن علم بردبار و در توانگری ميانه رو، در عبادت فروتن و آراسته در تهيدستی، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيزكننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نيكو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری، و شب را به روز می آورد با ياد خدا، شب می خوابد اما ترسان و برمی خيزد شادمان، ترس برای اينكه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی كه به او رسيده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می كند، روشنی چشم پرهيزكار در چيزی قرار دارد كه جاودانه است و آنچه را ترك می كند كه پايدار نيست، بردباری را با علم و سخن را با عمل، درمی آميزد.
پرهيزگار را می بيني كه آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش در امانند، اگر در جمع بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت می گردد و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمی شود، ستمكار خود را عفو می كند به آنكه محرومش ساخته می بخشد، به آن كس كه با او بريده می پيوندد، از سخن زشت دور و گفتارش نرم، بديهای او پنهان و كار نيكش آشكار است. نيكی های او به همه رسيده و آزار او به كسی نمی رسد. در سختی ها آرام و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به دشمن ستم نكند، و نسبت به آنكه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می كند، و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمی سازد، و آنچه را به او تذكر دادند فراموش نمی كند. مردم را با لقبهای زشت نمی خواند، همسايگان را آزار نمی رساند، در مصيبتهای ديگران شاد نمی شود و در كار ناروا دخالت نمی كند و از محدوده حق خارج نمی شود. اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمی كند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود و اگر به او ستمی روا دارند صبر می كند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسايشند، برای قيامت خود را به زحمت می افكند، ولی مردم را به رفاه و آسايش می رساند، دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزديك شدنش با بعضی ديگر از روی مهربانی و نرمی است، دوری او از تكبر و خودپسندی و نزديكی او از روی حيله و نيرنگ نيست، سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همام ناله ای زد و جان داد. امام (علیه السلام) فرمودند: سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همام می ترسيدم، سپس گفت: آيا پندهای رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين می كند؟ شخصی رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: وای بر تو، هر اجلی وقت معينی دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخصی دارد كه از آن تجاوز نكند، آرام باش و ديگر چنين سخنانی مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۴ *═✧❁﷽❁✧═* هیچ وقت مثل آن روز خوشحال نشدیم که بع
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۰۵
*═✧❁﷽❁✧═*
سرمای زمستان و جاده های برفی🌨 و نداشتن امکانات لازم برای حرکت در آن برف و یخبندان،خستگی ما را صد چندان کرده بود.هر کدام از ما توی لاک خودمان بودیم و آن حرف های دل خوش کننده را در ذهن😇 مرور می کردیم و کمتر به راهی که در آن بودیم و جایی که باید می رفتیم.فکر می کردیم به تربت حیدریه که رسیدیم،وقتی سراغ قبرستان و سردخانه را گرفتیم چشم هایمان خیس اشک😭 شد و انگار تازه یادمان آمد برای چه آنجا آمده ایم و ممکن است با چه چیزی مواجه شویم.به غروب 🌅خورده بودیم و راه قبرستان را نمی دانستیم به علت برف🌨 و کولاک بین راه نتوانستیم در روشنایی روز قبرستان را پیدا کنیم.نمی دانم چرا اینقدر منگ🙄 شده بودیم.
سرانجام بعد از کلی پرس و جو به قبرستان رسیدیم.سکوت 🤐سنگینی قبرستان را فرا گرفته بود.جز چند نفری که خاک عزیزانشان هنوز تازه بود،کسی توی قبرستان نبود❌آنها هم کم کم داشتند قبرستان را ترک می کردند و می رفتند.آسمان رو به غروب وتاریکی 🌃می رفت پرسیدم:غسالخانه همین جاست؟
به گوشه ای دورتر که دو سالن چسبیده به هم بودند، اشاره کردند.به سمت سالن ها راندیم.بی آنکه با هم حرفی🤐 بزنیم.هر یک به نقطه ای خیره بودیم و گاهی آهی از ته دل❣ می کشیدیم و زیر لب "استغفرالله ربی و اتوب الیه" یا "سبحان الله"می گفتیم.
با تاریک شدن هوا یاد شبی افتادم که با دوستانت توی قبر⚰ خوابیدی تا دیگر از مرگ نترسی و من و سید صدای سگ🐶 در آوردیم و شما را ترساندیم.
تو با مرگ شوخی می کردی و ما با تو.تو داشتی مرگ را مشق می کردی و ما مشق های📝 تو را خط می زدیم.
آن خاطرات 🔖تکه های پازلی بود که اگر آن را به درستی کنار هم می چیدیم می توانست تصویر روشنی از سرنوشت امروز تو برای ما بسازد . اما ما چقدر ساده و بی تفاوت از کنار لحظه ها و حادثه ها عبور می کنیم😒 آن شب وقتی افتادی ، من ایستاده بودم و نگاهت 👀می کردم و همه حواسم به تو بود که نکند آسیبی دیده باشی . تو آن شب از سرای مردگان فرار کردی و حالا در قبرستان ، یکباره بغضم ترکید و زار😫 زدم . وقتی قصه را برای رحمان و عبدالله تعریف کردم ، آنها هم با من هم دل💞 و هم صدا شدند .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_دخان_آیه_۵۸
#آسانی_فهم_قرآن_برای_مردم
ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم(تا به آسانی به مردم برسانی و مردم به آسانی آن را بهفمند
و در اعماق دلها نفوذ کند و دلهای آماده )متذکر شوند