🏴مگر میشود در گرداب غم غرقه باشیم
وقتی شما ناخدای کشتی نجاتید؟ ...
مگر میشود ساکن هموارهی پاییز باشیم
وقتی بهار،
وامدار نگاه شماست؟ ...
مگر میشود اسیر اضطراب و
حیرانی شویم وقتی آرامش از شما
معنا مییابد؟ ...
گوشهی چشمی کنید عزیز زهرا ...
ما منتظر منتقم فاطمه هستیم
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#ایام_فاطمیه
#امام_زمان #فاطمیه
۱۸روزماندهتاپرواز حاجقاسم
#شهید_حسن_باقری
🌷🌷🌷🌷🌷
ســـلام بـر آنہایے ڪہ رفتنـد تـابمانند
ونمــاندند تـا بمیـرند
و تـا ابـــد بہ آنانڪہ پلاڪشـان را از گـردن خویـش درآوردند
تـا مانند مـــادرشان گمنـام و بـے مــزار بمـانند👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
#نهج_البلاغه
❤️امام علی علیه السلام:
☀️اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی
🌗خدایا بر من ببخش آنچه را که با زبانم به تو نزدیک شدم و دلم با آن مخالفت نمود
📘 #خطبه_78
🌹سهم #روز صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه ۱۹۲ ، خطبه قاصعه
6⃣1⃣ قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان
♦️آگاه باشيد، خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد. با ناكثان پيمان شكن جنگيدم و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست.
7⃣1⃣ سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام (عليه السّلام)
🔻من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم. شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا(صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) در خويشاوندی نزديك، در مقام و منزلت ويژه می دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش می نشاند، در حالی كه كودك بودم، مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانيد، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكيزه خود را به من می بوياند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نيافت. از همان لحظهای كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود (جبرئيل) را مأمور تربيت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كرد تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نيكو راهنمایی كند و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نيكو را برايم آشكار می فرمود و به من فرمان می داد كه به او اقتدا نمايم. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می كردم و كسی جز من او را نميديد. در آن روزها در هيچ خانه ای اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می ديدم و بوی نبوّت را می بوييدم، من هنگامی كه وحی بر پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرود می آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم: ای رسول خدا! اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علی تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را كه من می بينم، می بينی، جز اينكه تو پيامبر نيستی، بلكه وزير من بوده و به راه خير می روی»
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
🌹سهم #روز صد_وشانزدهم : خطبه ۱۹۲ #نهج_البلاغه ، بند ۱۶ تا ۱۹
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه ۱۹۲ ، خطبه قاصعه
8⃣1⃣ خيره سری و دشمنی سران قريش
🔻من با پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد! تو ادّعای بزرگی كردی كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه ای می خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگویی». پس پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود «شما چه می خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان می آوريد و به حق شهادت می دهيد؟ گفتند: آری ، پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس می دانم كه شما به خير و نيكی باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسی است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسی است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داری و ميدانی من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آی و به فرمان خدا در پيش روی من قرار گير». سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده و پيش آمد كه با صدای شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پيش روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاد كه برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) و بعضی ديگر را روی من انداخت و من در طرف راست پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاده بودم، وقتی سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جای خود بماند» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمان داد. نيمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) نزديك شد گويا می خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روی كفر و سركشی گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللّه، ای رسول خدا من نخستين كسی هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردی هستم اقرار می كنم كه درخت با فرمان خدا برای تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قريش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو كه سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسی جز امثال علی (عليه السّلام) باور می كند؟»
9⃣1⃣ الگوهای كامل ايمان
🔻و همانا من از كسانی هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشی نمی ترسند، كسانی كه سيمای آنها سيمای صدّيقان و سخنانشان سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده می كنند، نه تكبّر و خود پسندی دارند و نه بر كسی برتری می جويند. نه خيانتكارند و نه در زمين فساد می كنند، قلبهايشان در بهشت و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
●مداحی شهید محمدرضا تورجی زاده از پشت بیسیم به درخواست شهید حاج حسین خرازی🌷
#یا_فاطمه_اغیثینی❤️
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
امام زمان رو دوست داری؟.mp3
9.61M
🎧#صوت_مهدوی
🎙استاد پناهیان
🔸امام زمان رو دوست داری؟!
👌بسیار شنیدنی و تأثیرگذار
👈حتما بشنوید و نشر دهید.
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۲۳ *═✧❁﷽❁✧═* روز اول به همان منوال که نقیب احمد دست
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۲۴
*═✧❁﷽❁✧═*
اماخواهرها🧕 من مأمور به پرسیدن یک سؤالم که باید جوابش را به برادر هایتان بدهم . ما برای حفظ ناموسمان اینجا هستیم ، شکنجه می شویم و صبر💪 می کنیم واز خدا پاداش می گیریم اگر طی این دو سال به شما تعرضی شده ما باید تکلیف جنگ📛 و عراقی ها را همین جا روشن کنیم ، خونی که برای عصمت وحیا نریزد با دوای سرخ هیچ فرقی ندارد💯
گفتیم : خدا را شکر تا این لحظه در امان خدا بوده ایم 👌
حاج آقا گفت: به من اطمینان کنید ، من برادر شما هستم و از روی شما به خاطر همه ستم هایی که بر شما رفته شرمنده و خجالت زده هستم🙈
گفتیم : به عصمت مادرتان زهرا ، فقط خدا به ما رحم کرده است . مثل لقمه ای در دهان گرگ 🐺می چرخیدیم اما گرگ می ترسید لقمه را زمین بگذارد .
سید بزرگوار دوباره اشک😭 ریخت اما این بار با هق هق ، مثل اینکه اشک های حاج آقا تیرکمان🏹 عدنان بود که در می رفت و وقت خلاص را اعلام می کرد سید محترمانه گفت :
- پس دقیقه واحده(فقط یک دقیقه)
- کلت بس ارید اعطیهن الخضراء بس صارلک عشر دقایق تتکلم وباهن ( گفتی فقط می خوام بهشون سبزی بدم ولی حالا ده دقیقه است نشستی و روضه می خونی )😏
سید اصرار نکرد با ذکر " الحمدالله " ، سبحان الله ، لا حول و لا قوه الا بالله " با ما خداحافظی 🤚کرد .
به سوال و نگرانی حاج آقا و برادرها که فکر 😇می کردم خاطره برق نگاهشان در لحظه ورودمان به اردوگاه برایم تداعی شد . در پس این چهره های تکیده و رنجور عظمت و اقتداری بود که صدام را که به زعم خودش شهسوار عرب بود ، از زین قدرت💪 به زمین ذلت کشیده بود .
در کیسه سبزی را باز کردیم ، تمام سبزی باغ را چیده و به ما داده بودند . نمی خواستیم تحفه ای را که با زحمت و محبت فرستاده بودند پس بفرستیم . رفتیم پشت پستویی که با ملحفه برای خودمان درست کرده بودیم .
حلیمه روسری اش را باز کرد که از برادران خودمان می گیریم . برگ برگ آن سبزی ها☘🌱 را که برادرها تمیز پاک کرده بودند نگاه می کردیم . از این همه محبت و فداکاری حظ می بردیم . ناگهان در لابه لای سبزی ها چشم مان به تکه کاغذی مچاله شده افتاد . کاغذ کوچک و مچاله شده را باز کردیم . نوشته بود « خرمشهر آزاد شد »😍
از شادی در پوستمان نمی گنجیدیم ، نمی دانستیم چطور ابراز احساسات
کنیم که عدنان خبردار نشود.
همدیگر رابغل 🤗کردیم ونمازشکرخواندیم . ریز ریز از ته دل خندیدن ☺️رامثل ریز ریز ازته دل گریه کردن ، خوب یادگرفته بودیم ، باهم خندیدیم واشک😭 شوق ریختیم . هیچ خبری نمی توانست مارا تا این اندازه خوشحال کند . چون دنیا 🌎تمام زور وفدرتش را در بازوی صدام ریخته بود وهرگوشه این جنگ را یک کشوری به دوش می کشید .
اگر چه بودن ما درآنجا فقط برای تصرف شهرخرمشهر نبود اما باز پس گیری خرمشهر سند خوبی برای رسوایی صدام وجنگ افروزان علیه ایران وانقلاب 🎋اسلامی ایران بود👌
ما می دانستیم خرمشهر و اروند رود فقط یک بهانه است برای آغاز جنگ وخونریزی😒بهانه ای که فقط یک کودک ساده لوح را می توانست فریب دهد . فتح خرمشهر همه اقتدارصدام وحزب بعث را درهم ریخته بود . صدام درهمه سخنرانی هایش🎤 خرمشهر را مروارید شط العرب نام نهاده بود ومی گفت خرمشهر مثل بالشی است که بصره روی آن آرمیده . باخود می گفتیم چه قدرتمند سربازان ما که بالش را از زیر سر بصره بیرون کشیدند وچقدرخوب شد که دیگر سربازهای بعثی نمی توانند درخرمشهر آزادانه تردد کنند ودیگر رادیوی📻 عراق نمی تواند وضعیت آب وهوای خرمشهر رابه عنوان یکی از شهرهای خودش اعلام کند .
آن روز به جای نهار فقط سبزی خوش خبر را با افتخار وغرور خوردیم 😋واز آن روز به بعد سخت درانتظار آمدن سبزی های دیگر بودیم البته نه به اندازه یک گونی ، هرچند می دانستیم تنها در یک گونی سبزی می توانستند خبری به این بزرگی رابه ما برسانند . برای ملاقات👀 برادران مجروحی که نقیب احمد دیدنشان را منع کرده بود لحظه شماری می کردیم 👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_حدید--۱۱
#انفاق_در_راه_خداوند
کیست که به خداوند وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند)
تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند و برای او پاداش گرانقدری است.
🏝آقاسلام
روضـهمادرشروعشد
باراناشکهایمکرر
شروعشد🏝
⚘وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مِنَّا خَالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَهٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَهٍ، حَتَّى لَا نُرِیدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَکَ.
و این (دعا و عرضارادت ما به آن حضرت) را از هرگونه شکّ و شبهه و خودنمایی و شهرتطلبی خالص گردان تا با آن، غیرِ تو را نخواهیم و جز خشنودیِ تو را نجوییم.⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه #امام_زمان
۱۷روزماندهتاپروازحاجقاسم
#شهید_جواد_محمدی
🌷🌷🌷🌷🌷
"انسان یک بار بیشتر نمےمیرد،
چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده
در سن جوانی و با #شهادت برای عمه سادات باشد"
بہ مرگ داخل بستــر
نمیشود دل بست
خداڪند که" #شهادت "
به داد مـا برسد....🌷
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷 وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه ۱۶۰
3⃣ وصف اميدواری به خدا
♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد.
آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد.
4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی»
♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد. مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم #روز صد_وسی_وسوم : خطبه ۱۶۰ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه ۱۶۰: (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود.
1⃣ خداشناسی
♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد.
2⃣ راههای خداشناسی
♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه ۱۶۰
5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
4_310226054725763578.mp3
765.4K
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣ اینکه لذت نبری از خداااا....
يه فاجعه اس😔
🔻چرا ما نمی تونیم، مثل رفیق های خدا....
ازش لذت ببریم
و باهاش شاد باشيم؟؟👇