فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «شرط انتظار»
👤 حجت الاسلام #میرباقری
🔅 انتظار یک عمل در کنار بقیهٔ اعمال نیست، همهٔ زندگی منتظر متناسب با شرایط انتظار است...
#دهه_ی_فجر
#ایران_قوی
#شهید_توکل_قلاوند
🌷🌷🌷🌷🌷
اوایل جنگ بود تازه وارد دشت عباس شده بودیم و از منطقه شناخت کاملی نداشتیم . کار حسابی گره خورده بود . مأموریت ما شناسایی منطقه بود . بعد از ارتفاعات دشت عباس ناحیه ای بود به نام دهلیز و سپس یک دشت هموار که حدود شش کیلومتر می شد و مملو از تجهیزات و ادوات دشمن بود . به خوبی یاد دارم که کلید کار توسط توکل زده شد یعنی پس از چند شب معطلی و سرگردانی حدود پنج یا شش روز ایشان جلو رفتند و یک شب در عقبه دشمن ماندند .
روز بعد با خوشحالی برگشتند چرا که عملیات شناسایی را به خوبی انجام داده بودند. او وضعیت جاده و تعداد نیروها و برخی دیگر از اطلاعات را بخوبی جمع آوری کرده بود .
توکل مسیر خوبی را پیدا کرده بود که بوسیله آن از لابلای تیپ های زرهی دشمن ، نیروها را تا پشت قوای آنها می برد .
راوی : مرحوم سردار رحیم یوسف آبادی
بخشی از پیام سپاه پاسداران
پنج تن از دلاوران جان بر کف و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در طول جنگ تحمیلی فرماندهی یگانهای رزمنده را بر عهده داشته و در طول جنگ تحمیلی افتخاراتی عظیم آفریدند دعوت حق را لبیک گفته و به آروزی دیرین خود ، شهادت ، دست یافتند . برادر حسن باقری (افشردی) ، جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران ، برادر مجید بقایی فرمانده قوای یکم کربلا ، برادر مومنیان ، برادر تقی رضوانی و برادر توکل قلاوند روز شنبه ۹/۱۱/۱۳۶۱ در جبهه های حق علیه باطل شهادت را با آغوش باز پذیرا شدند و بسوی اعلا علیین پرواز کردند .
:: موضوعات مرتبط : خاطرات شهدا
:: برچسب ها : , آواکس دشت عباس کیست, زندگی نامه شهید توکل قلاوند
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۶۶ *═✧❁﷽❁✧═* عکس ها در چهار نسخه به ما داده شد و م
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۶۷
*═✧❁﷽❁✧═*
دیگر نمیتوانستم به
چشمهای فاطمه نگاه کنم . برای چندمین بار جمله ای را که در نامه💌 کریم بود خواندم ؛ « نزدیک بهار که از کنار مجتمع ارش می گذشتم حجله دامادی جوانی رعنا نظرم را جلب کرد ، ایستادم و خواندم ، نوشته بود شهادت🌷 فرمانده دلاور علیرضا ناهیدی را به خانواده اش تبریک و تسلیت می گوییم » کلمات جلوی چشمانم👀 رژه می رفت .
بی اختیار و بی وقفه اشک😭 می ریختم ، نفهمیدم چقدرتوی دستشویی مانده ام ، با صدای ضربه های مدام به در دستشویی🚽 ، به خودم آمدم ، سریع صورتم را پاک و در را باز کردم ، نگاهی به من انداخت و گفت :
- جا قحط بود ، بهتر از این جا گیر نیاوردی؟ بدو بیا عکسهای بقیه رو نگاه کن😍
با دستپاچگی گفتم : من مدرسه هم که می رفتم هروقت درسی رو خوب نمی فهمیدم می رفتم تو دستشویی🙊
سرم سنگین بود ، سنگینی تمام زمین را بر شانه هایم حس می کردم . دنیا🌏 دور سرم تاب می خورد . یواشکی آن نامه را از بقیه نامه ها جدا کردم و لابه لای نامه های ماه های قبلی در کیف 💼نامه هایم گذاشتم و کیف را در کیسه انفرادی جاسازی کردم .
برای همه عکس رسیده بود و مشغول تماشای عکس ها بودند . فاطمه یواشکی کنارم نشست و گفت :
- یه خبر خوش برات دارم 😍 از علیرضا برام عکس اومده ، دیدی چقدر شبیه همیم ؟ مثل سیبی🍎 که از وسط نصف کرده باشن ، عکس جدیده ، چقدر علیرضا بزرگ شده .
خندیدم و با خوشحالی گفتم : این عکس مال من باشه ❓
گفت : عروس هم عروسای قدیم ، وقتی اسم شوهر می آوردی از خجالت هفت رنگ عوض می کردن حالا این ورپریده عکس هم می خواد😳
حلیمه گفت : آخه می دونه این حرف ها فقط برای دلخوشی❤️ و سرگرمیه ، دیگه ما کجا و ایران کجا و زندگی کجا ؟ مگه اینکه خدا معجزه کنه . نشنیدی محمودی گفت چهارسالش رفته شونزده سالش مونده ! هرکدام از خواهرها حرفی می زدند اما نامه کریم زبان مرا بند آورده بود.
این اواخر حاجی را به دلیل روحیه ملایم و خشونت😡 کمترش با نگهبان دیگری به نام خالد عوض کرده بودند . خالد مرد مسن چهارشانه ، با قد بلند و هیکلی چاق و درشت بود اما چهره ای غلط انداز داشت ؛ برخلاف ظاهر عبوس و خشن و گره سفت بین ابروانش که هیچ وقت باز نمی شد ، خوش قلب و مهربان💝 بود . او بیشتر از اینکه مراقب ما باشد ، مراقب آشپزخانه بود و دائم نگران این بود که خدای نکرده گرسنه نماند ...☺️
ساعت خورد و خوراکش به تاخیر نیافتد ، این خصلت او برای ما فرصتی طلایی ایجاد می کرد که رفت و آمد بیشتر و بهتری در ساعت آزاد باش داشته باشیم 👌بر عکس حمزه و عبدالرحمن و یاسین که قدم زدن ما با چادر برایشان مثل یک فیلم سینمایی بود ، او به ما توجهی نداشت ❌در آن یک ساعت آزادباش تمام مدت در آشپزخانه بود و حتی زمانی هم که برای باز و بسته کردن در🚪 می آمد هنوز در حال جویدن بود.
تنها عیبش این بود که دقیقا سر ساعت در را باز و بسته می کرد . البته آن قدر سرش به کار خودش بود که ما می توانستیم از یکی یکی برادرهایی که از آشپزخانه غذا می گرفتند و از مسیر قدم👣 زدن ما می گذشتند ، اخبار و اطلاعات بگیریم . اسم آنها را نمی دانستیم و حتی قیافه هایشان را به خوبی نمی شناختیم . عموما برادرانی که خبر می آوردند ، کم سن و سال تر بودند مثل برادر مهدی طحانیان ✅
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_بقره_آیه_۱۳۲
#سفارشهای_حضرت_ابراهیم_و_حضرت یعقوب_علیهم_السلام_به_فرزندانشان
ای پسران من ,چون خداوند برای شما دین ابراهیم را که ( همان تسلیم شدن در برابر خداوند واطاعت از فرمانهای اوست) برگزیده است.
پس شما هم بکوشید جز با دین اسلام از دنیا نروید و مسلمان بمیرید
( و در زندگی همیشه تسلیم فرمانهای خداوند و مطیع امر او باشید)
🌱🌿
#سلام_امام_زمانم
سلام حضرت خورشید مهربان چہ خبر؟
سلام مابہ تو یاصاحب الزمان چہ خبر؟
مـن از زبـان هـمـہ حـرف مـیـزنم بـا تـو
زمین مان شده ویران ازآسمان چہ خبر؟
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
.
•
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_حسن_باقری
🌷🌷🌷🌷🌷
تولد :
1334/12/25
محل تولد : تهران
تاریخ #شهادت :
1361/11/09
مسئولیت : قائم مقام فرمانده نیروی زمینی سپاه
محل #شهادت : فکه
نام عملیات : درگیری در منطقه
مزار #شهید :
#بهشت_زهرای_تهران
👈فرازی از وصیت نامه
#سردار_رشید_اسلام
#شهيد_والامقام
#غلامحسین_افشردی (حسن باقری)
فعلاً انقلاب ما همچون #تیر_زهر_آگینی برای همه #مستکبرین در آمده است و یاوری برای همه #مستضعفین جهان ...
ما با هیچ دولت و کشوری #شوخی نداریم و با تمام #مستکبرین جهان هم سر جنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با #صدام یزید #مقدمه است ...
در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ #اسلام و #کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به #پیامبر_اکرم_صلی الله علیه وآله و #امام_زمان_عجل الله تعالی فرجه الشریف و پشت پا زدن به #خون_شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه #فداکاری بکند ...
در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع #انسانی و #الهی، #جان دادن و #مال دادن و #فداکاری ، امری بسیار #ساده و پیش پا افتاده است و #خدا کند که ما توفیق #شهادت متعالی در راه #اسلام با #خلوص_نیت را پیدا کنیم.....👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
∞♥∞
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام...
تمام سلامها و تمام تحیّتها نثار تو باد،
ای مولایی که حقیقت سلام هستی.
و روز آمدنت،
زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی...
سلام بر تو و بر روز آمدنت...
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
❣#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ
#دهه_فجر
#صافی_گلپایگانی
🌹سهم #روز صد_وهفتاد_ونهم: خطبه ۳۸ تا ۳۵ #نهج_البلاغه
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۳۸: ( در سال ۳۷ هجری پس از جنگ صفین و ماجرای حکمیت در تعریف شبهه فرمود:)
🔹ضرورت شناخت شبهات
♦️شُبْهه را برای اين شُبهه ناميدند که به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت کننده دوستان خدا، در شبهات يقين است و راهنمای آنان مسير هدايت الهی است. امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری است. آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی يابد و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای هميشه در دنيا نخواهد ماند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۳۷ : ( پس از فرو نشاندن شورش نهروان در سال ۳۸ هجری در کوفه ایراد فرمود که شبیه یک سخنرانی است)
1⃣ ويژگی ها و فضائل امام علی (علیه السلام)
♦️آنگاه که همه از ترس سُست شده کنار کشيدند، من قيام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم و آن زمان که همه لب فروبستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود امّا در عمل برتر و پيشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد، و طوفان ها آن را از جای بر نمی کند، کسی نمی توانست عيبی در من بيابد و سخن چين جای عيب جويی در من نمی يافت. ذليل ترين افراد نزد من عزيز است تا حقِّ او را باز گردانم و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم.
2⃣ علت سكوت و كناره گيری از خلافت
♦️در برابر خواسته های خدا راضی و تسليم فرمان او هستم، آيا می پنداريد من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين کسی هستم که او را تصديق کردم و هرگز اوّل کسی نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت پيمان اطاعت و پيروی از سفارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را برعهُده دارم، که از من برای ديگری پيمان گرفت.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۳۶ : ( برای هشدار و نصیحت خوارج نهروان و تذکر اشتباهات آنان در ماه صفر سال ۳۸ هجری فرمود)
🔹تلاش در هدايت دشمن
♦️شما را از آن می ترسانم، مبادا صبح کنيد در حالیکه جنازه های شما در اطراف رود نهروان و زمين های پَست و بلند آن افتاده باشد، بدون آنکه برهان روشنی از پروردگار و حجّت و دليل قاطعی داشته باشيد. از خانه ها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شده باشيد. من شما را از اين حکميّت نهی کردم، ولی با سرسختی مخالفت کرديد، تا به دلخواه شما کشانده شدم. شما ای گروه کم خِرَد و بی خِرَد، ای ناکسان و بی پدران، من که اين فاجعه را به بار نياوردم و هرگز زيان شما را نخواستم.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه ۳۵ : ( پس از اطلاع از ماجرای حکمیت و نیرنگ عمروعاص که ابوموسی را فریب داد و طبق شروطی که برای حکمیت قبول کردند عملی نشد امام علیه السلام این خطبه را در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود)
1⃣ ضرورت ستايش پروردگار
♦️خدا را سپاس، هر چند که روزگار دشواری های فراوان و حوادثی بزرگ پديد آورد. شهادت می دهم جز خدای يگانه و بی مانند خدايی نباشد و جز او معبودی نيست و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه و آله)بنده و فرستاده اوست.
2⃣ علل شكست كوفيان
♦️ پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد که نافرمانی از دستور نصيحت کننده مهربانِ دانا و باتجربه، مايه حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشيمانی است. من رأی و فرمان خود را نسبت به حکميّت به شما گفتم و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (ای کاش که از قصير پسر سعد اطاعت می شد) ولی شما همانند مخالفانی ستمکار و پيمان شکنانی نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا که نصيحت کننده در پند دادن به ترديد افتاد و از پند دادن خودداری کرد. داستان من و شما چنان است که برادر هَوازَنی سروده است: «در سرزمين مُنْعَرِج، دستور لازم را دادم امّا نپذيرفتند، که فردا سزای سرکشی خود را چشيدند.»
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۶۷ *═✧❁﷽❁✧═* دیگر نمیتوانستم به چشمهای فاطمه نگاه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۶۸
*═✧❁﷽❁✧═*
سرمای زمستان 🌨و بی آبی و کمبود مواد بهداشتی و شوینده در اردوگاه و نورگیر نبودن قفس و خراب شدن المنت و پریز برق که حداقل با آن می توانستیم یک تشت آب گرم داشته باشیم ، همه دست به دست هم داده بود تا همنشین شپش و کک و حشرات موذی 🐜شویم . البته این مصیبت بعد از سرمای آبان ماه که محبت کردند و دو پتوی اضافی به ما دادند شروع شد . یقینا" میهمانان ناخوانده ای از جنس شپش و کک سر جهازی آن پتوها بودند😐
دقیقا" در همان مدت ، اردوگاه با قحطی آب مواجه شده بود . گاهی رفتن به حمام🚿 یک ماه تا چهل روز طول می کشید و طولانی شدن فاصله بین دو حمام ضیافت شپش ها را دلچسب تر و مصیبت ما را سنگین تر و غیر قابل تحمل تر می کرد . کارمان درآمده بود . از زمانی که آزادباش تمام می شد و داخل قفس می رفتیم ساعت های⌚️ طولانی مشغول بکش بکش شپش ها بودیم . قبلا هم در زندان الرشید به این درد و بیماری گرفتار شده بودیم اما قد و قواره شپش های الانباربا شپشهای بغداد قابل مقایسه نبود ، شپشهای بغدادی لاغر و کشیده بودند و شکمهای کوچک داشتند اما شپشهای الانبار شکمشان آن قدر پرخون و بزرگ بود که هر بار یکی شان را می کشتیم ، صدایی مثل صدای بشکن در قفس کوچکمان طنین می انداخت🙁 تمام وقت یا دستمان گیر خاراندن جای نیش این شپشها یا گیر کشتنشان بود . هرچه می کشتیم فایده نداشت . تابستان که کارمان شده بود کشتن سوسک و پشه و جیرجیرک🦗 ، آنهم سوسک های دو بند انگشتی که با وجود آن آغل ، خدا برایشان ساخته بود . زمستان هم گرفتار شپش و کک شده بودیم .
زمان آمدن هیات صلیب سرخ نزدیک بود و ما نگران😢 بودیم که
که این میهمان های ناخوانده به آنها یا برادران مترجم بچسبند و آنها بی خبر همه جا با خودشان سوغات برند . دو پتو را پس دادیم و از خیرشان گذشتیم ☹️ آن قدر کلافه 😖شده بودیم که مریم بعد از نمازهای یومیه این دعا را هم به ادعیه اضافه کرده بود : خدایا به جون لشگر بعث شپش بنداز که دستاشون فقط گیر خاروندن باشه🤲
حلیمه هم می گفت : هر شپشی که کشتیم و صدا داده ، همه با هم بگیم لعنت ہر صدام .
از خالد خواستیم اجازه خرید از حانوت را از صبحی ؛ فرماندهی اردوگاه بگیرد . ابتدا گفت : یک نفرتان میتواند برای خرید برود ولی سرانجام با چانه زنی ما ، با رفتن دو نفر موافقت کرد 👌 این بار من و فاطمه به حانوت رفتیم ، دو قوطی شیر و دو بسته پنیر 🧀و دو قوطی کنسرو لوبیا 🥫و دو قوطی تن ماهی خریدیم . اما این بار یک خرید اضافه هم داشتیم ، از عیدی تیغ خواستم . قبل از اینکه عیدی تیغ را بدهد فاطمه گفت :
- تیغ برای چی میخوای ، بذار برادرا ازش استفاده کنن ، اونا بیشتر احتیاج دارن .
گفتم : یه دونه تیغ به جایی برنمی خوره !
بالاخره فاطمه راضی شد که تیغ هم به خریدمان اضافه شود . به قفس که برگشتیم ، همه خریدمان به جز تیغ را به فاطمه سپردم .
دوبارہ پرسید : خب حالا تیغ رو ہرا چی می خوای؟
این را که گفت ، مریم و حلیمه با تعجب گفتند: چی ، تیغ ، به جای تیغ ، نخ گلدوزی می خریدین ،
گفتم : این از نخ گلدوزی واجب تره 👌
فاطمه دستش را دراز کرد و گفت : یالله سریع ، تیغ رو بده اصلاً خریدش اشتباه بود .
گفتم : بفرمایید این باید دست شما باشه چون می خوام امشب موھام رواز ته با تیغ بزنی .
هر سه از خنده 😁غش کردند و گفتند : چی؟ مگه دیوونه شدی؟
- به خاطر چهار تا کک و شپش که آدم موهاش رو تو زباله دونی نمی ریزه ، قشنگی دختر به زلف و گیسشه
- با همه چی شوخی ، با گیس خودت هم شوخی ⁉️
- تا چند وقت دیگه دوباره آب اردوگاه وصل می شه اون وقت با آب جوش به قیمت کنده شدن پوست سرمون هم که شده اونا رو نابود می کنیم .
گفتم : من تصمیمم را گرفتم .
حلیمه گفت: شوخی رو بذار کنار تو اگه این کارو کردی، من اسممو می ذارم زلف علی
مریم گفت : اگه این کارو کردی منم اسممو می ذارم غضنفر،
به فاطمه گفتم : تو اسمتو چی می ذاری ،
فاطمه گفت : من اسممو دوست دارم اما بهت قول میدم اگه کچل کردی و آزاد شدیم به علیرضا نگم عروس کچله☺️
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و
بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ
فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀
خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_بقره_آیه_۱۲۰
#جلب_رضایت_دشمنان_دین_به_قیمت_سازش در برابر خواسته ها وافکار نامشروع آنان حرام است.
#محرومیت_از_یاری_و_کمک_
خداوند_در صورت سازش با خواسته های دشمنان دین
⃟ ⃟ ✦══════════✦ ⃟ ⃟
☫﷽☫
❣#سلام_امام_زمانم ❣
💟 السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ...
✔️سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمان در یدِ قدرت توست.
سلام بر تو و بر زمان آمدنت...
📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──