eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁☀️🍁 🍁السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ الله... ☀️سلام بر تو ای مولایی که خداوند تو را سرپرست جهان و جهانیان قرار داده. سلام بر تو و بر روزی که تمام خلق زیر پرچم ولایتت جمع خواهند شد. 📙 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. 🍁☀️🍁
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و چهل و هفتم ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 : آفریدگار توانا 4️⃣ ضرورت ياد قيامت مردم! شما چونان مسافران در راهيد که در اين دنيا فرمان کوچ داده شديد، که دنيا خانه اصلی شما نيست و به جمع آوری زاد و توشه فرمان داده شديد. آگاه باشيد، اين پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم کنيد. شما مصيبت های دنيا را آزموديد، آيا ناراحتی يکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، يا در زمين خوردن پايش مجروح شده، يا ريگهای داغ بيابان او را رنج داده، ديده ايد که تحمّل آن مشکل است؟ پس چگونه می شود تحمّل کرد که در ميان دو طبقه آتش در کنار سنگ های گداخته همنشين شيطان باشيد؟ آيا می دانيد وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند شعله ها بر روی هم می غلتند و يکديگر را می کوبند؟ و آنگاه که بر آتش بانگ زند ميان درهای جهنّم به هر طرف زبانه می کشد؟ ای پير سال خورده! که پيری وجودت را گرفته است، چگونه خواهی بود آنگاه که طوق های آتش به گردن ها انداخته شود و غُل و زنجيرهای آتشين به دست و گردن افتد، چنان که گوشت دست ها را بخورد؟ 5️⃣ روش استفاده از دنيا ♦️پس خدا را خدا را ! ای جمعيّت انسان ها پروا کنيد! حال که تن درست هستيد نه بيمار و در حال گشايش هستيد نه تنگ دست. در آزادی خويش پيش از آنکه درهای اميد بسته شود بکوشيد، در دل شبها با شب زنده داری و پرهيز از شکم بارگی، به اطاعت برخيزيد، با اموال خود انفاق کنيد، از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد و در بخشش بُخل نورزيد که خدای سبحان فرمود: «اگر خدا را ياری کنيد شما را پيروز می گرداند و قدم های شما را استوار می دارد.» و فرمود: «کيست که به خدا قرض نيکو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرمايد و برای او پاداش بی عيب و نقصی قرار دهد؟ » درخواست ياری از شما به جهت ناتوانی نيست و قرض گرفتن از شما برای کمبود نمی باشد، در حالی از شما ياری خواسته که: «لشکرهای آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حکيم است.» و در حالی طلب وام از شما دارد که گنج های آسمان و زمين به او تعلّق دارد و خدا بی نياز و حميد است، بلکه خواسته است شما را بيازمايد که کدام يک از شما نيکوکارتريد. پس به اعمال نيکو مبادرت کنيد، تا با همسايگان خدا در سرای او باشيد که همنشينان آنها پيامبران و زيارت کنندگانشان فرشتگانند و چنان گرامی داشته می شوند که صدای آهسته آتش را نشنوند و بر بدن هايشان هيچ گونه رنج و ناراحتی نرسد. «اين بخشش خداست به هر کس بخواهد می دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است.» من آنچه را می شنويد می گويم و خداوند را به ياری خود و شما می خوانم که او کفايت کننده و بهترين وکيل است. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نصرت الهی در طبس 📝اگر برای خدا کار کنیم، خداوند نیز ما را کمک خواهد کرد؛ همان خدایی که وقتی مردم بی خبر بودند، سپاهی از شن‌ها را به جنگ با سربازان و تجهیزات نظامی آمریکا در طبس فرستاد و آن‌ها را غافلگیر کرد. ☄ امام (ره) تنها برای خدا کار کرد و لذا نصرت الهی نیز شامل حال او و یارانش شد. در زمانی که کسی جرآت نمی‌کرد علیه آمریکا کوچک‌ترین سخنی به زبان براند، برای اولین بار در عالم یک آخوند چنین گفت و همه دنیا هم دیدند که به فضل الهی، آمریکایی‌ها هیچ غلطی نتوانستند بکنند. 🔺️انتشار به مناسبت ۵ اردیبهشت ماه، سالروز شکست حمله آمریکا در طبس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امام صادق (علیه‌السَّلام) فرمودند : 🌟 بعد از مرگ هیچ پاداشی به انسان نمی‌رسد ، مگر در سه چیز : 1) صدقه‌ای که در زنده‌ بودنش جاری ساخته است، مانند: پلی که ساخته و هنوز استفاده می‌شود. ‌2) سنتی را احیاء نموده باشد تا زمانی که به آن سنت عمل می‌شود. 3) فرزند صالحی که برای او استغفار می‌نماید. 📚الامالی شیخ‌صدوق
الحمدالله علی کل حال 🤲
🌷🌷🌷🌷🌷 آدم نباید توی هیئت گیر کنه و فکر کنه همه چیز فقط به روضه رفتنه! مهم اینه که رفتار و اعمالمون مثل امام حسین و حضرت عباس( علیهم السلام) باشه، وگرنه توی اسم امام حسین علیه‌السلام گیر می‌کنیم و رشد نمی‌کنیم👌 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5834849209194385278.mp3
12.03M
‏این ویس برای سرکتاب باز کردنه ! بعید میدونم تا حالا شنیده باشید من که شوکه شدم چون تصور نمیکردم اینطوری باشه شما هم حتماً به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنند و همگی از بلا دور باشیم ان شاءالله.. هر روز با گلاب و اسپند خونه هاتونو خوشبو و ضد عفونی کنید
*═✧❁﷽❁✧═* 💭دهه شصت ... نسل سوخته ... هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته 😢 ما نسلی بودیم که هر چند کوچیک اما تو هوایی نفس کشیدیم که شهدا 🌷هنوز توش نفس می کشیدن ما نسل جنگ💪 بودیم ...  آتش🔥 جنگ شاید شهرها رو سوزوند دل خانواده ها رو سوزوند، جان عزیزان مون رو سوزوند❤️‍🔥، اما انسان هایی توش نفس کشیدن  که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین🌎 ارزش داشت  بی ریا،مخلص،با اخلاق،متواضع،جسور،شجاع💪،پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون تمام لغات زیبا و عمیق این زبان کوچیکه و کم میاره ...  و من یک دهه📆 شصتی هستم. یکی که توی اون هوا به دنیا اومد توی کوچه هایی که هنوز شهدا🌷 توش راه می رفتن و نفس می کشیدن، کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ...  من از نسل سوخته ام اما من ... از آتش جنگ نبود ❌...  داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم👀 بهش افتاد ، غرق خون با چهره ای آرام زیرش نوشته ✍بودن "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... شهدا شرمنده ایم" ... چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ نمی دونم 🤔... اما زمان برای من ایستاد محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ... مادرم 🧕فرزند شهیده همیشه می گفت: روزهای بارداری من  از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدادست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم👂 می گفت ... اون روزها کی می دونست نفس مادر، چقدر روی جنین تاثیرگذاره. حسش،فکرش،آرزوهاش و جنین همه رو احساس می کنه ... ایستاده بودم و به اون تصویر 🖼نگاه می کردم مثل شهدا، اون روز فقط 9 سالم بود ... اون روز پای اون تصویر احساس عجیبی داشتم که بعد از گذشت 19 سال هنوز برای من زنده 😍است. مدام به اون جمله فکر می کردم منم دلم❤️ می خواست مثل اون شهید باشم اما بیشتر از هر چیزی قسمت دوم جمله اذیتم می کرد بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره  مادرم می گفت:عزت نفس داره   غرور یا عزت نفس، کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم - ببخشید ... عذر میخوام ... شرمنده ام ...👌  هر بچه ای شیطنت های 😈خودش رو داره منم همین طور اما هر کسی با دو تا برخورد می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه خصلتی که اون شب🌌 خواب رو از چشمم گرفت صبح، تصمیمم رو گرفته بودم - من هرگز کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ... 👌 دفتر 📘برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم - دوست شهید داشتید؟ _ شهیدی رو می شناختید؟ _ شهدا چطور بودن؟ یه دفتر شد  پر از خصلت های اخلاقی شهدا 🌷 خاطرات کوچیک یا بزرگ رفتارها و منش شون بیشتر از همه مادرم کمکم کرد می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ 👴برام بگه اخلاقش،خصوصیاتش، رفتارش،برخوردش با بقیه... و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد خیلی ها بهم می خندیدن، مسخره ام😂 می کردن ولی برام مهم نبود گاهی بدجور دلم می سوخت ❤️‍🔥اما من برای خودم هدف داشتم هدفی که بهم یاد داد توی رفتارها دقت کنم  ،خودم،اطرافیانم،بچه های 🏦 و پدرم ... ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم از بین رفتن و ریشه کنی حسد وکینه به سبب ایمان و عمل صالح یکی از نعمت هایی که خداوند متعال به بهشتیان ارزانی می دارد ; کینه ها و حسدها و دشمنی ها را از دل آنها بر می کنیم ونسبت به مقام همدیگر حسد و کینه به دل نمی گیرند زیر قصرهای آنها نهرها ی آب در جریان است. ندایی بر می خیزد واین جمله را درگوش جان آنها سر می دهد که این بهشت را بخاطر اعمال پاکتان به ارث بردید
♥️ سالهاست در دلم بهاری، در انتظار شکفتن است! اما...این غنچه‌ها با ظهور تو شکوفا می‌شوند... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡.. خدای عزیزم ..🧡 ❤️.. خدای من! ..❤️ نمیدانم گاهی کجای دنیا گم‌ات میکنم در هیاهوی بازار... در خستگی هنگام نماز! در وسوسه های نفس ام… 🍂نمیدانم؛ اما گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده و به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…! 🌾به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما تو پیدایم کن… دوستت دارم خدای خوبم❤️
🌸 راه را گم کرده‌ام آقا نشانم میدهی؟ تو به زیرسایه لطفت پناهم میدهی؟ گرچه‌من‌نامحرمم ازبس گنه کردم‌ولی توبه کردم آمدم آقا امانم می دهی؟ 🍃تعجیل در فرج آقا صلوات🌺
چرا‌خانم‌ها‌شھید‌نمیشن؟! -چون‌به‌شھادت‌‌احتیاج‌ندارند،آن‌آقایون‌ هستند‌که‌باید‌شھید‌بشن‌تابه‌سعادت‌برسند! خانم‌هایک‌تحمل‌بکننددرخانه‌، اجریک‌شھیدرابه‌آن‌هامۍدهند . . دیگه‌نمۍخواد‌کار‌زیادۍکنند‌ خانم‌ها‌واقعا‌امکانات‌معنوۍشان‌بالاست‌‌، "فقط‌باید‌بدانندکه‌کجا‌باید‌چه‌کارکنند..!"💛🌱 استادپناهیان ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و چهل و هشتم ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:) 1️⃣ ستايش پروردگار سبحان ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود. 2️⃣ راههای خداشناسی خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است). 3️⃣ خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
🪐دنياى فريبکار! 🔮أَمَّا بَعْدُ فَإنِّي اُحَذِّرُکُمُ الدُّنْيَا، فَإنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بالشَّهَواتِ وتحَبَّبتْ بِالْعاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بالْقَليْلِ وَ تَحَلَّتْ باْلآمالِ وَتَزَيَّنَتْ بِاْلغُرُورِ 🌎«امّا بعد (از حمد و ثناى الهى) شما را از دنيا بر حذر مى دارم، چرا که ظاهرش شيرين و با طراوت، و در لابه لاى شهوات پيچيده شده، به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى کند و با اين که مواهب آن ناچيز است دل ها را به سوى خود مى کشاند، آمال و آرزوهاى دنيا پرستان را در خود جمع کرده و خودرا به آن آراسته، و زيور فريب به خود پوشانده است 📘
🌷🌷🌷🌷🌷 ✍شهیدی که قرائت به نیت او گره گشاست... 💠مادر شهید می گوید مواقعی که دلتنگ او می شوم با عکسش صحبت می کنم و مطمئن هستم که صدای من را می شنود و به حرف هایم گوش می کند. بیشتر دوستان و اقوام می گویند هنگامی که مشکلی برایمان پیش می آید به نیت حسین می خوانیم و هنوز تمام نشده مشکلمان حل میشود. 💠مادر شهید مدافع حرم حسین بواس که تصویری از این شهید در دستانش بود با بیان اینکه پسرم و روزه قضا نداشت گفت: او از همان دوران کودکی کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و تمام نمازهایش را می خواند و روزه هایش را می گرفت👌 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
*═✧❁﷽❁✧═* مدام توی رفتار خودم و بقیه دقت می کردم خوب و بد می کردم و با اون عقل 9 ساله سعی می کردم همه چیز رو با رفتار 🌷 بسنجم. اونقدر با جدیت و پشتکار 💪پیش رفتم که ظرف مدت کوتاهی توی جمع بزرگ ترهاشدم آقا مهران این تحسین برام واقعا ارزشمند بود اما آغاز و شروع بزرگ ترین امواج زندگی من شد از مهمونی برمی گشتیم، مهمونی مردونه، چهره پدرم به شدت😞 گرفته بود به حدی که حتی جرات نگاه کردن بهش رو هم نداشتم خیلی عصبانی😡 بود تمام مدت داشتم به این فکر می کردم که - چی شده؟ _ یعنی من کار اشتباهی کردم؟ _مهمونی که خوب بود ... و ترس عجیبی وجودم رو گرفته بود از در که رفتیم تو مادرم با خوشحالی☺️ اومد استقبال مون اما با دیدن چهره پدرم خنده اش خشک شد و مبهوت به هر دوی ما نگاه 👀کرد - سلام  اتفاقی افتاده؟ پدرم با ناراحتی سرچرخوند سمت من - مهران برو توی اتاقت 😒 نفهمیدم چطوری با عجله دویدم 🏃‍♂توی اتاق قلبم تند تند می زد هیچ جور آروم نمی شد و دلم شور می زد چرا؟ نمی دونم لای در🚪 رو باز کردم آروم و چهار دست و پا اومدم سمت حال - مرتیکه عوضی دیگه کار زندگی من به جایی رسیده که من رو با این سن و هیکل به خاطر یه الف بچه دعوت کردن  قدش تازه به کمر من رسیده اون وقت به خاطر آقا باباش رو دعوت می کنن 😏 وسط حرف ها یهو چشمش افتاد بهم با عصبانیت نیم خیزحمله کرد سمت قندون و با ضرب پرت کرد سمتم 😮  - گوساله 🐄مگه نگفتم گورت رو گم کن توی اتاق؟ دویدم داخل اتاق و در رو بستم تپش قلبم💔 شدید تر شده بود دلم می خواست گریه کنم اما بدجور ترسیده بودم الهام و سعید زیاد از بابا کتک می خوردن اما من، نه این، اولین بار بود دست بزن داشت زود عصبی 😡می شدو از کوره در می رفت ولی دستش روی من بلند نشده بود مادرم همیشه می گفت: - خیالم از تو راحته و همیشه دل نگران دنبال سعید و الهام بود منم کمکش می کردم مخصوصا وقتی بابا از سر کار برمی گشت سر بچه ها 👧👦رو گرم می کردم سراغش نرن حوصله شون رو نداشت مدیریت شون می کردم تا یه شر و دعوا درست نشه  سخت بود هم خودم درس📚 بخونم هم ساعت ها اونها رو توی یه اتاق سرگرم کنم و آخر شب هم بریز و بپاش ها رو جمع کنم سخت بود اما کاری که می کردم برام مهمتر بودهر چند  هیچ وقت، کسی نمی دید این کمترین کاری بود که می تونستم برای پدر و مادرم انجام بدم و محیط خونه رو در آرامش نگهدارم اما هرگز فکرش رو هم نمی کردم  از اون شب🌃 باید با وجهه و تصویر جدیدی از زندگی آشنا بشم حسادت پدرم نسبت به خودم حسادتی که نقطه آغازش بود و کم کم شعله هاش ♨️زبانه می کشید فردا صبح هنوز چهره اش گرفته بود عبوس😞 و غضب کرده الهام، 5 سالش بود و شیرین زبون سعید هم عین همیشه بیخیال و توی عالم بچگی و من دل نگران زیرچشمی به پدر و مادرم نگاه 👀می کردم می ترسیدم بچه ها کاری بکنن بابا از اینی که هست عصبانی تر بشه و مثل آتشفشان یهو فوران کنه از طرفی هم نگران مادرم بودم  بالاخره هر طور بود اون لحظات تمام شد من و سعید راهی مدرسه🏦 شدیم دوید سمت در و سوار ماشین شد منم پشت سرش به در ماشین🚖 که نزدیک شدم  پدرم در رو بست - تو دیگه بچه نیستی که برسونمت خودت برو مدرسه😰 سوار ماشین 🚖شد و رفت و من مات و مبهوت جلوی در ایستاده بودم من و سعید هر دو به یک مدرسه می رفتیم مسیر هر دومون یکی بود ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══