💠 آیت الله حائری شیرازی
🔸عقل را جدی و جدی و جدی بگیرید!
💡 چه طور شما #قرآن را دو دستی و بااحترام می گیرید؟ چه طور وقتی #حرم حضرت معصومه (س) میروید، عقبعقب بر میگردید تا پشتتان به ضریح نباشد؟ این #عقل خودتان را هم جدی بگیرید. وقتی فهمیدید چیزی بد است، سرسری نگیریدش. اگر عادت کردید به متابعت عقل، آن وقت یک #استادی مثل آقای بهجت گیرتان می آید و دستتان را می گیرد. دنبال پیدا کردن امثال آقای بهجت، نرو. فایده ندارد. در عوض این عقلی که خدا به تو داده را جدی بگیر.
💡اینهایی که زیاد #استخاره می کنند، [عقلشان ضعیف میشود]. به عقلت رجوع کن! خودت میتوانی فکر کنی، اما به جای فکر کردن، استخاره می کنی! به جای مشورت کردن، استخاره می کنی! خدا استخاره را داده برای #تعطیل_فکر و مشورت؟! برای اینکه با خودت بگویی: «من که می توانم استخاره کنم، چرا مشورت کنم»؟!! مثلاً می خواهد زن بگیرد؛ بدون مشورت، استخاره میکند! خب همین، کار دستش می دهد.
💡اول #مقلد_عقلت باش. اگر عقل تو، دست تو را نگیرد و به امام زمان(ع) نرساند، هیچ عالِمی نمی تواند این کار را برای تو بکند. #واسطه بین تو و امام زمان، این عقل تو است.
💡در #دوستانت هر کسی که دیدی متابعتش نسبت به عقلش بیشتر است، دوستیات را با او تداوم بده. بیشتر کن. فاصلهات با هر کدام از دوستهایت به اندازه فاصله آنها با عقلشان باشد.
💡 خیلی عقل را #جدی بگیرید. عقل را #جدی بگیرید. عقل را #جدی بگیرید.
https://splus.ir/safiranzynab
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفیران زینب علیهاسلام
عاقبت شمر تعزیه💔👇
عاقبت شمر تعزیه💔
پیر شده بود، مغازه دار بود ،توی تعزیه ها بجای شمر تعزیه
میخوند،جوری که تا یک ماهی هیچکس ازش خرید نمیکرد
⭕️مینشست دم مغازش هرکی رد میشد لعنتش میکرد،اونم میخندید میگفت :والله من شمر نیستم،ولی مردم ازش خرید نمیکردن!
اونم براش مهم نبود میگفت: این یک ماهی که ازم خرید نمیکنید
امام حسین عجیب بهم برکت میده..
یک سال پشت قتلگاه تعزیه مفصلی بود که شمر اون پیرمرد بود.
اون سال انقدر نقششو درست بازی کرد که مردم ریختن سرش و انقدر زدنش تا تموم کرد و از دنیا رفت...
یک هفته عزای عمومی اعلام شد! علما و مراجع توی خاکسپاریش شرکت کردن و با بالاترین احترام بردن و توی حرم امام حسین دفنش کردن...
برای مردم سوال بود که چی شد به اینجا رسید؟👇✨
یکی از علما برای شاگرداش تعریف کرد:همون روزی که این بنده خدا
از دنیا رفت شبش خوابشو دیدم.
دیدم بغل حرم امام حسین یک جای خیلی وسیعیه...
پرسیدم ازش که فلانی تو اینجا چیکار میکنی؟
گفت: میخوای بدونی من که شمر بودم اینجا چیکار میکنم؟
گفت: اره بگو..
گفت: در لحد رو که بستید ملکین اومدن...دیدم سلام کردن اما به بالای
سرم نگاه میکنن..
دیدم آقا حسین و حضرت ابوالفضل بالای سرم ایستادن!
آقا نگاهی به من کردن و فرمودن: توشمری؟
سرمو انداختم پایین..
حضرت ابوالفضل فرمود: سرتو چرا انداختی پایین؟
با خجالت گفتم: آقا من بد میخوندم ببخشید..
امام حسین نگاهی به من کردند و فرمودند: توشمر مایی💔 نه عمرسعد...
مادرم ما رو فرستاده ،آنقدر دل مادرمو شاد کردی وقتی شیعیان گریستند...
مادرم فرمود:
شب اول قبرشه تنهاش نزارید!
بعد آقا فرمود: حالا اول اینکه برادر جا و مکانش تا قیامت کنار حرمم باشه..
دوم اینکه روزی سه بار اجازه داره زیارت خودم بیاد نه ضریحم...
سپس آقا فرمود: پاشو برای ماهم تعزیه بخون.
گفتم آقا من مخالف خون بودم..
آقا ابوالفضل فرمود:
اطاعت از امام واجبه شما شیعیان که میدونید...
گفتم چشم و شروع کردم به خوندن:
منم دستارو قطع میکنم 👺
منم سرها رو قطع میکنم...👺
تا رسید به اینجا که نقطه ضعف و اوج مصیبت اهل بیت (ع) هست:
منم زن هارو به اسیری میبرم...👺
میگه دیدم آقا اباعبدالله هر دو دستش را روی عمامه گذاشت💔
نشست روی زمین،فرمود:
خواهرم زینب چه کشید 🖤😔
اللهم عجل لولیک الفرج،به حق حضرت زینب (س)
#حضرت_زینب #شمر #تعزیه #امام_حسین #ابوالفضل #قبر #حرم