بسم الله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پوستر شهادت شهید کاوه و حاج حسین حزب الله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
راوی حاج حسین آقای رضوانی معروف به حسین حزب الله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
با درود به حضرت امام و حضرت آیت الله العظمی سید علی آقاخامنه ایی رهبر معظم انقلاب اسلامی و سلام به ارواح طیبه شهدا، خدمتتان عارضم، ما از منطقه جنگی مهاباد قصد عزیمت به سمت مشهد را داشتیم، قبل از حرکت خدمت شهید کاوه رسیدم جهت خداحافظی و گفتم، مشهد آمدید آیا مغازه ما هم می آیید؟ که فرمود بله می آیم.
ماجرای آن دو عکس معروف هم بر میگردد به آنجا که شهید کاوه و سردار علی صلاحی و آقای احمد ظریف پس از بازگشت از کردستان آمدند، مغازه ما که آنجا چند عکس گرفتیم دو تا تکی از شهید کاوه و چند تا هم دسته جمعی با هم که منهم در تصاویر بودم و متاسفانه بعدها دو نفر نویسنده کتاب و ناشرکتاب دفاع مقدس یکی از مشهد بنام ..........و دیگری از تهران که در انتشارات هست بنام .........آمدند و هر یک در مقاطعی آن تصاویر خاطره انگیز را از من ربودند و در حقیقت دزدی کردند و دیگر جواب تلفن من را هم ندادندو خاطرات خوبم را سرقت کردند.
القصه، آنجا من با دستان خودم دو تا تصویر از شهید کاوه گرفتم که همانها شدند پوستر شهادت سردار محبوب اسلام و انقلاب، که یکی را با اورکت سبز سپاه انداخت و بعد گفتم آقا محمود اورکت را در آورید با پیراهن یک عکس بندازم بلند شد اورکت را در آورد و نشست، رفتم ترکیب عکس را درست کردم، آمدم عکس را بگیرم دیدم آقا محمود جدی نشسته گفتم، محمود آقا یک لبخندی بزن، این را که گفتم چون با لحنی خاص بود روحش شاد باشه خنده اش گرفت تا هنوز اول خنده ایشان بود عکس را انداختم، که حالا خیلی هم اتفاقا زیبا از کار در آمد، بلند شد گفت:عکسها چی میشه گفتم ظاهر میکنم و می آورم خدمتتان، بعد هم عکس دسته جمعی با شهید کاوه و سردار صلاحی گرفتیم که اینها را حاج آقای صلاحی باید در خاطر داشته باشند.
ما یک لقبی داریم بنام حسین حزب الله طوری شده بود که هر کس می آمد عکاسی فلسطین (نام عکاسی حاج آقای رضوانی)عکس می انداخت میشد پوستر شهادتش
واقع امر راغب نبودم از شهید کاوه عکس بندازم، می خواستم برادرم اینکار را بکند اما آقا محمود گفت:خودت بنداز، حالا نگو اینها قبل از آنکه به مغازه بنده بیایند حرفی داشته اند که آقای صلاحی میگوید آقا محمود پیش حسین حزب الله برای عکس گرفتن نرویم که او عکس از هر رزمنده ایی بندازد او شهید میشود و شهید کاوه میگوید اتفاقأ برویم که میخواهم راست و دروغ این حرف را معلوم کنم.
خلاصه چند روز بعد همه عکسها را ظاهر کردم که دسته جمعی ها را آن دو نفر از من ربودند اما دو عکس تکی سایز ۱۳/۱۸ را بردم منزل شهید کاوه که حوالی آستان قدس بود و نشستیم و بعد از حال و احوال هر دو را تقدیمش کردم، نگاه کرد و گفت:چرا عکسها را بزرگ نکردی، گفتم راستش جرات نکردم، خندید و گفت: خیلی خوب و حالتی بود که خودم فهمیدم چه میشود، چای و میوه ایی خوردیم از منزل ایشان خداحافظی کردم.
شهید کاوه آن مرتبه که از مشهد به جبهه رفت دیگر برنگشت تا آنکه پیکر پاکش را آوردند و بشهادت رسید.
#لشکر_ویژه_شهدا
#شهید_محمود_کاوه
#پوستر_شهادت
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️