eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
رزومه.pdf
377.4K
سلام همراهان کانال ثاقبین لایو کانال راس،ساعت🌺 چهار و نیم 🌺 برگزار می‌شود توسط،استاد سید فخرالدین موسوی لطفا سوالات و ابهامات خودتون رو درباره مسایل مختلف را از ایشون بپرسید👆
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چرا باید را هرچه سریعتر از اقتصادمان حذف کنیم؟ (۳) 🇺🇸چون حاکمیت آمریکا با سیاست های کلان پولی ، مخصوصا افزایش سود و بهره‌ی بانکی تلاش میکند که ارزش دلار خود را [به عنوان رایج ترین ارز مبادله‌ای جهان] ارتقا دهد و تورم در آمریکا را کنترل نماید! 🇺🇸اما در این فعل و انفعالات مالی ، آمریکا در واقع تورم خود را به دیگر کشورها که اقتصاد و مبادلات‌شان بر محور دلار آمریکاست ، صادر می‌کند! به این صورت که آن کشورها برای واردات کالاهای اساسی مثل غذا و دارو ، مجبورند پول بیشتری بپردازند [=چون مبادلات آنها بر پایه‌ی دلار است و ارزش دلار با سیاست های پولی آمربکا بالا رفته] و این پرداخت پول بیشتر هم باعث ایجاد تورم و گرانی در کشورهای مقصد خواهد شد ‌، و هم ارزش پول ملی آن کشورها در مقابل دلار کاهش پیدا خواهد کرد! 🇺🇸پس میتوان گفت : دلاری بودن اقتصاد یعنی به دوش کشیدن بار تورم آمریکا و کاهش ارزش پول ملی! ✍میلاد خورسندی
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت چهل و هفتم وقتی فردا و پس فردا آمد و صمد نیامد، طعنه و کنایه ها هم شروع شد: «طفلک
قسمت چهل و هشتم مهدی شده بود یک بچة تپل مپل چهل روزه. تازه یاد گرفته بود بخندد. خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند. با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست و پا زدنش شادی می کردند. اما همة ما نگران صمد بودیم. برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد، پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم. می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.» دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند. آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش. صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم. زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!» خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده. خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.» بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!» عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!» ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرشته سمت راست و سمت چپت وقتی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر میکنی😁
ذلت های پهلوی 🔻قسمت بیست و یکم 🔸مسئله بحرین شورای امنیت به اتفاق آرا میل بحرین را در داشتن استقلال کامل تصویب کرد، نماینده ایران هم فوری آن را پذیرفت. خنده ام گرفته بود گوينده رادیو تهران طوری با غرور این خبر را می خواند که گویی بحرین را فتح کرده ایم. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۴۸ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ذلت های پهلوی 🔻قسمت بیست و دوم 🔸منافع مشترک با اعراب با ناراحتی به شاه گفتم چرا باید این همه به طرف عرب ها برویم؟ فرمودند آخر منافع مشترک داریم. 📚کتاب یادداشت های علم، ج۲، ص۷۷ 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
💠نماز قضای پدر 💬 با توجه به اینکه نماز قضای پدر بر پسر بزرگ واجب است، اگر پسر نتوانست ایستاده بخواند، آیا می تواند نشسته بخواند یا باید حتما اجیر بگیرد؟ اگر تمکن مالی برای اجیر گرفتن نداشت چطور؟ ✅ اگر نمازهای خود را نشسته می خواند و به بهبودی در آینده امید ندارد، می تواند نمازهای قضای پدر را نشسته بخواند و لازم نیست اجیر بگیرد. 📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺