eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
186 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای خواهر و برادری که شدی مدافع شعار زن، زندگی، آزادی و میگی حجاب من به کسی مربوط نیست، حجاب شما به ما مربوط نیست، به آنهایی☝️☝️ که برادر من و شما بودند و اینگونه جان دادند که پای حرامی به ایران باز نشود، مربوطه... 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
کمتر از ۱۰۰ سال دیگه دارن نوروز 1500 رو به هم تبریک میگن و کسی ما رو یادش نیست دقیقا ب چی مینازی و مغروری؟😏😂 به نام خدای بیزار از کبر و خود برتربینی سلام خداوند مهربان فرمودند وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ و هرگز به تکبّر و ناز از مردم روی بر مگردان و در زمین با غرور و تکبر قدم بر مدار، که خدا هرگز مردم متکبر و فخر فروش را دوست نمی‌دارد. (سوره لقمان، آیه ۱۸ ) «تصعير»، نوعى بيمارى است كه شتر به آن گرفتار مى‌شود و گردنش كج مى‌شود. لقمان به فرزندش مى‌گويد تو بر اساس تكبّر مثل شترِ بيمار، گردنت را با مردم كج نكن. «مرح»، به معناى شادى زياد است كه در اثر مال و مقام به دست مى‌آيد. «مُخْتالٍ» به كسى گويند كه بر اساس خيال و توهّم خود را برتر مى‌داند، و «فَخُورٍ» به معناى فخرفروش است. تكبّر، هم توهين به مردم است، هم زمينه ساز رشد كدورت‌هاى جديد و هم تحريك كننده‌ى كينه‌هاى درونى قديم. در حديث مى‌خوانيم: هر كس با تكبّر در زمين راه رود، زمين و هر موجودى كه زير و روى آن است، او را لعنت مى‌كنند. یادمان باشد قانون خدا این است که انسانهای متکبر را خوار و ذلیل کند مراقب باشیم مطابق این آیه باید با مردم، چه مسلمان و چه غير مسلمان، با خوشرويى رفتار كنيم و بدانیم که تكبّر ممنوع است، حتّى در راه رفتن باید مراقب باشیم که به موهومات، خيالات و بلندپروازى‌ها خود را گرفتار نسازيم و بر مردم فخر فروشى نكنيم ✍مشاور 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 تفاوت سنت‌های الهی با احکام الهی چیست؟ ☀️سنت‌های الهی یعنی قانون و تعهدی که خداوند برای خودش تعیین کرده است. ☀️ احکام الهی یعنی قوانینی که خداوند برای بشر تعیین کرده مثل احکام (نماز، روزه، حج، جهاد، و...) 🔸سنت‌های الهی: مثلاً در قرآن آمده است «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» واجب هست بر من که خدا هستم، مردم را هدایت کنم. این یعنی سنت الهی... خداوند بر خود واجب کرده مردم را به هدایت راهنمائی کند... ☀️ یکی دیگر از سنت‌های الهی میراث زمین برای مستضعفان است، حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام است... خداوند بر خود واجب کرده که زمین به مستضعفین به ارث برسد و بر آن حکومت کنند... ☀️🔸☀️ نکته بسیار زیبا و حیرت انگیزی در مورد حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در قرآن وجود دارد 🔺 خداوند در قرآن بر مؤمنین برای وجود مقدس حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در بین مردم منت می‌گذارد: «مَنَّ اللَّهُ‏ عَلَى‏ الْمُؤْمِنِينَ» (آل‌عمران/۱۶۴) بخاطر وجود پیامبر بر مؤمنین منت گذاشتم 🔺 اما خداوند در مورد وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام بر همه مستضعفین منت می‌گذارد: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى‏ الَّذِينَ‏ اسْتُضْعِفُوا» (قصص/۵) 🔸 وجود حضرت پیامبر منت است بر مؤمنین 🔸 وجود حضرت مهدی منت است بر همه مستضعفین کره زمین ❌ خداوند نعمت‌های زیادی به ما عطا فرموده، اما به خاطر چند نعمت ویژه بر ما منت نهاده... بعضی نعمت‌ها را خدا منت می‌گذارد  «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَة» (آل‌عمران، ۱۶۴) خدا منت گذاشت بر مؤمنین، که پیامبر را به آنها داد ☀️ و برای امام زمان می‌فرماید: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى‏ الَّذِينَ‏ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين‏» (قصص/۵) و بر مستضعفین جهان منت گذاشتیم و آنها را رهبر و وارث زمین گردانیدیم ❌ این خیلی مهم است، برداشت اشتباه نکنید، نمی‌خواهم بگویم نعوذ بالله امام زمان از پیامبر بالاتر است... بلکه حضرت امام زمان علیه السلام توفیق تمام کننده رسالت انبیاء را دارد... در زمان انبیاء این امکان فراهم نشد که دین الهی جهانی بشود، دین الهی کره زمین را فتح کند، اما در حکومت امام زمان «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» اسلام کره زمین را خواهد گرفت... دین الهی جهانی خواهد شد ان شاء الله... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب الله یوسفی 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نمایش اغتشاش کار فرهنگی زیبای بسیجیان مازندران، از اتفاقاتی که در اغتشاشات رخ داد. این نمایش، یک الگوی خوب برای کلیه استان هاست. مصداق بارز یک کار تمیز فرهنگی که باید رسانه نقش خودش را برای ترویج آن ایفا کند... 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم زیبا از ترجمہ فارسے سورہ مبارڪہ بقرہ ✨ بخش چهاردهم ☀️آیات ۱۶۵ تا ۱۷۷☀️ 🔻اشارہ بهــــــــ👇 🌟پند 🌟احکام 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🇮🇷 @saghebin 🇮🇷 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 🌹جمعه احوال عجيبي دارد 🍀هر كس از عشق نصيبي دارد 🌹در دلم حس غريبي جاري است 🍀و جهان منتظر بيداري است 🌹جمعه، با نام تو آغاز شود 🍀يابن ياسين همه جا ساز شود 🌹جمعه يعني غزل ناب حضور 🍀جمعه ميعاد گه سبز حضور 🌹جمعه هر ثانيه اش يكسال است 🍀جمعه از دلهره مالامال است... 🌹ابر چشمان همه باراني است 🍀عشق در مرحله پاياني است 🌹كاش اين مرحله هم سر مي شد 🍀چشم ناقابل ما تر مي شد... 💚🍃اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🍃💚 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچکس رو قضاوت نکنیم ... عالیه 👌👌
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
#دختر_شینا قسمت هفتاد و شش بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: «بابا جان! بلند شوید، برویم مدرسه.»
قسمت هفتاد و هفت اسفندماه بود. صمد که رفته بود، دو سه روزه برگردد؛ بعد از گذشت بیست روز هنوز برنگشته بود. از طرفی پدرشوهرم هم نیامده بود. عصر دلگیری بود. بچه ها داشتند برنامه کودک نگاه می کردند. بیرون هوا کمی گرم شده بود. برف ها کم کم داشت آب می شد. خیلی ها در تدارک خانه تکانی عید بودند، اما هر کاری می کردم، دست و دلم به کار نمی رفت.با خودم می گفتم: «همین امروز و فردا صمد می آید. او که بیاید، حوصله ام سر جایش می آید. آن وقت دوتایی خانه تکانی می کنیم و می رویم برای بچه ها رخت و لباس عید می خریم.» یاد دامنی افتادم که دیروز با برادرم خریدم. باز دلم شور افتاد. چرا این کار را کردم. چرا سر سال تازه، دامن مشکی خریدم. بیچاره برادرم دیروز صبح آمد، من و بچه ها را ببرد بازار و لباس عید برایمان بخرد. قبول نکردم. گفتم: «صمد خودش می آید و برای بچه ها خرید می کند.» خیلی اصرار کرد. دست آخر گفت: «پس اقلاً خودت بیا برویم یک چیزی بردار. ناسلامتی من برادر بزرگ ترت هستم.» هنوز هم توی روستا رسم است، نزدیک عید برادرها برای خواهرهایشان عیدی می خرند. نخواستم دلش را بشکنم؛ اما نمی دانم چطور شد از بین آن همه لباس رنگارنگ و قشنگ یک دامن مشکی برداشتم. انگار برادرم هم خوشش نیامد گفت: «خواهر جان! میل خودت است؛ اما پیراهنی، بلوزی، چیز دیگری بردار، یک رنگ شاد.» گفتم: «نه، همین خوب است.» همین که به خانه آمدم، پشیمان شدم و فکر کردم کاش به حرفش گوش داده بودم و سر سال تازه، دامن مشکی نمی خریدم. دوباره به خودم دلداری دادم و گفتم عیب ندارد. صمد که آمد با هم می رویم عوضش می کنیم. به جایش یک دامن یا پیراهن خوش آب و رنگ می خرم.بچه ها داشتند تلویزیون نگاه می کردند.خدیجه مشغول خواندن درس هایش بود، گفت: «مامان! راستی ظهر که رفته بودی نان بخری، عمو شمس الله آمد. آلبوممان را از توی کمد برداشت. یکی از عکس های بابا را با خودش برد.» ناراحت شدم. پرسیدم: «چرا زودتر نگفتی؟!...» خدیجه سرش را پایین انداخت و گفت: «یادم رفت.» اوقاتم تلخ شد.یعنی چرا آقا شمس الله آمده بود خانه ما و بدون اینکه به من بگوید، رفته بود سراغ کمد و عکس صمد را برداشته بود. توی این فکرها بودم که صدای در آمد. بچه ها با شادی بلند شدند و دویدند طرف در. مهدی با خوشحالی فریاد زد: «بابا!.. بابا آمد...» نفهمیدم چطور خودم را رساندم توی راه پله. از چیزی که می دیدم، تعجب کرده بودم.پدرشوهرم در را باز کرده بود و آمده بود تو. برادرم، امین، هم با او بود. بهت زده پرسیدم:«با صمد آمدید؟! صمد هم آمده؟!» پدرشوهرم پیرتر شده بود.خاک آلوده بود. با اوقاتی تلخ گفت: «نه...خودمان آمدیم. صمد ماند منطقه.» پرسیدم: «چطور در را باز کردید؟! شما که کلید ندارید!»