eitaa logo
ساحت اندیشه
185 دنبال‌کننده
119 عکس
67 ویدیو
45 فایل
«گفتمانی پیرامون دین و اندیشه دینی» کلیه حقوق مادی و معنوی این کانال محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلا اشکال است. راه ارتباطی؛ @hossein_m_m
مشاهده در ایتا
دانلود
-----¦﷽¦----- (قسمت صد) خطبه هشتاد و نهم: «خداوند پیامبر اکرم (ص) را در زمانی فرستاد که مدت‌ها از بعثتِ پیامبرِ پیشین گذشته بود. بنابراین امت‌ها در خوابی عمیق فرورفته بودند و فتنه‌ها مردم را هدف گرفته بود؛ در زمانی که اعمال خلاف در میان مردم منتشر بود و آتش جنگ‌ها زبانه می‌کشید؛ دنیا بی‌نور و پر از مکر و فریب بود؛ در آن زمان که برگ‌های زندگی به زردی گراییده و امید از باروریِ درختانش، قطع شده و آب‌هایش در زمین فرو رفته بود (برکات قطع شده بود)؛ مناره‌هایِ هدایت (کتاب‌های آسمانی و دستورات پیامبران) کهنه و فرسوده، و پرچم‌های ضلالت و هلاکت، آشکار شده بود؛ دنیا در برابر اهلش قیافه‌ای خشن و در مقابلِ طالبانش چهره‌ای عَبوس و گرفته داشت (زندگی دنیا پر از جنگ و فقر بود)؛ میوه‌هایش، فتنه و طعامش، مُردار بود (بهره‌های مادی در آن زمان، همراه با فساد و آلودگی بود). در درون، وحشت و اضطراب بود، و در بیرون، شمشیر حکومت می‌کرد» 🖌 شرح: یکی از مشکلاتی که در امت‌ها وجود دارد، این است که گذشته خود را فراموش می‌کنند. یعنی از یاد می‌برند که در چه بدبختی و فلاکتی زندگی می‌کردند و اکنون در چه نعمتی هستند. بر این اساس، امیرالمومنین با حرکت دادن نگاهِ مردم به دوران جاهلیّت، تاریخِ گذشته را برای نسل‌های آینده تجسیم می‌کند تا شیوه‌های زیستِ آن دوره و چگونگیِ تغییرِ وضعیتِ پس از قیامِ پیامبر را روشن سازد. فاصلهٔ پانصد یا ششصد سال بی‌نبوتیِ جهانیان - البته با وجودِ اوصیا در میانِ جامعه -، باعث شد تا خوابی مرگبار، مردمان را فرا گیرد. این تأخیرِ چندصد ساله می‌تواند آزمونی الهی برای بندگان، یا یادآوریِ قدر نعمتِ پیامبران باشد. اما نتیجهٔ مستقیمِ فترتِ رسالت، فعال‌شدنِ شیطانِ جنّ و انس است؛ زیرا با خالی شدنِ میدان و نبودِ مانع، فشارِ حملاتِ آنان بر امت‌ها و ملّت‌ها آغاز می‌شود. از منظرِ تاریخی، جهانِ آن زمان – به ویژه جزیرهٔ العرب – به صحنهٔ جنگِ گسترده تبدیل شده بود؛ جنگ‌هایِ ایران و روم و نبردهایِ کور و بی‌هدفِ میانِ قبایلِ عرب هر روز تکرار می‌شد. در چنین وضعی، زندگی در وحشت و اضطراب فرو می‌رود و بازارِ مکر و فریب رونق می‌گیرد؛ مذاهبِ ساختگی رواج می‌یابد و دنیاپرستانِ مکّار با لباسِ اصلاحِ دینی، به فریبِ خلق و غارتِ سرمایه‌ها می‌پردازند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و یکم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و نهم: «ای بندگان خدا! عبرت بگیرید و همواره به یاد زندگانی پدران و برادرانِ خود، در دورانِ جاهلیت باشید که از این جهان رفته‌اند و در گرو اعمالشان هستند، و بر اساس اعمالشان، محاسبه می‌شوند (و برای رهایی از آن چاره‌ای ندارند). به جان خودم سوگند! پیمانی برای زندگی و مرگ، و نجات از مجازات الهی، بین شما و آنان بسته نشده است، و هنوز روزگار زیادی نگذشته؛ و زمان شما به آنان نزدیک است. به خدا سوگند! رسول خدا (ص) چیزی به آنان گوشزد نکرد، مگر اینکه من همان را به شما گوشزد می‌کنم (پس برای نافرمانی از دستورات خدا، رسول خدا و امامتان، نمی‌توانید بگویید کسی نبود تا این مطالب را به ما بگوید)، و شنوایی امروز شما از شنوایی دیروز آنان کمتر نیست (پس نمی‌توانید عذر بیاورید که گذشتگان از ما شنواتر بودند، و سخنان پیامبر را شنیدند، اما ما سخنان تو را نمی‌شنویم). همچنین چشم‌ها و قلب‌هایى در آن زمان به آنان داده نشد، مگر اینکه مانند آن، امروز به شما بخشیده شده است (پس چرا نمی‌بینید و نمی‌شنوید!؟!). هر چیزی که به شما داده‌اند، به آنان داده‌اند؛ اینگونه نیست که برخی از نعمت‌ها را به شما داده باشند و به آنان نداده باشند (و شما بر آنان امتِياز و برتری ندارید، و وعده‌ی رهایی از عذاب الهی به شما داده نشده است‌ پس چرا از خدا، رسول خدا و امامتان پیروی نمی‌کنید؟). یقیناً، به خاطر این عدم پیروی، بلا بر شما نازل شده است؛ بلایی که مانند شتری است که افسارش رها و بندِ زینش سست است (و قابل کنترل و سواری گرفتن نیست). مبادا آنچه که مردم دنیا را فریب داد، شما را فریب دهد؛ زیرا دنیا دامى است، مانند سایه‌ای گسترده و کوتاه، که تا زمانی کوتاه و معین ادامه دارد (و مرگ انسان را رها نمی‌کند و به زودی سراغش می‌آید)» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و دوم) خطبه نود: «حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که بی‌آنکه دیده شود شناخته شده است و در آفرینش موجودات به فکر و اندیشه نیاز ندارد. خداوندی که همیشه بوده و تا ابد خواهد بود؛ در آن زمان که نه آسمانی که دارای برج‌های (صورت‌های فلکی) است، وجود داشت و نه حجاب‌های (حجاب‌های هفتگانه) فرو بسته؛ نه شب تاریک، نه دریایی آرام، نه کوهی در کنار درّه‌های وسیع، نه راهی پرپیچ و خم، نه زمینی آرام، نه مخلوقی دارای توانایی و قدرت. این است (خدایی که) پدیدآورنده موجودات و وارث آنان و معبود کلِّ مخلوقات و روزی‌دهندهٔ آنان می‌باشد. خورشید و ماه در طریق اطاعتش، پیوسته در حرکتند؛ هر تازه‌ای را با گردش پیوستهٔ خود کهنه می‌سازند و هر دوری را نزدیک می‌کنند» 🖌 شرح: یکی از تخته‌های اصلی امیرالمومنین این بود که مردم نگاه دقی به خدا و صفات او داشته باشند. در این خطبه ایشان مسائل مهمی را نسبت به فات خداوند متعال مطرح می‌کنند. یکی از مهمترین این صفات ازلی و ابدی بودن خداوند ( سرمدی بودن خدا) است. دلیل عقلی بر ازلی و ابدی بودن خدا این است که ؛ خداوند واجب الوجود است (ذاتی است که مستقل است و نیازمند هیچ موجودی نمی‌باشد و خودبه‌خود وجود دارد) و هستی عین ذات اوست؛ بنابراین هرگز هستی از او گرفته نمی‌شود. نتیجهٔ این مطلب آن است که توجه به واجب الوجود بودن او راهنمای ما برای درک ازلى و ابدى بودن او می‌شود؛ زیرا معدوم بودن موجودی در برهه‌ای از زمان، نشانهٔ نیازمندى و ممکن‌الوجود بودن اوست؛ بنابراین خدا دو صفت ندارد: ۱- از خارج به او هستی نشده است، که پر نتیجه بخواهد زمانی وجود داشته باشد که این هستی به او داده شده باشد؛ ۲- وجودش عاریه‌ای باشد و آن وجود، زمانی از او گرفته شود. نتیجهٔ نهایی این است که وجودِ خدا، همواره «بوده» و «خواهد بود»؛ این، همان معنایِ «ازلیّت و ابدیّتِ ذاتِ خدا» است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و سوم) ادامه‌ی خطبه نود: «خداوند روزىِ مخلوقات را در ميان آن‌ها تقسيم کرد و آثار و اعمال آن‌ها، تعداد نَفَس‌ها، خيانت چشم‌ها و آنچه را در سينه پنهان می‌دارند، همه را شماره کرده و حساب آن‌ها را دارد؛ و (نيز) محلِّ استقرارِ انسان‌ها رَحِم مادران و جايگاهِ آن‌ها در صُلب پدران و ادامه زندگی‌شان تا هنگام مرگ؛ همه را می‌داند» 🖌 شرح: یکی از اساسی‌ترین نکاتی که باعث پیشرفت انسان در مسائل معنوی می‌شود، توجه به «علم الهی» است. برای توضیح این مطلب پای درس «علامه مصباح یزدی(ره)» می‌نشینیم: ما ابتدا باید «بدانیم» خدا، همه چیز را می‌داند، و در مرتبه بعد، «یادمان باشد» كه خدا می‌داند. این بیانات قرآنی است؛ «برگی که از درخت می‌افتد، خدا از آن آگاه است»؛ «خطوراتی که بر قلب شما می‌گذرد، خدا از آن آگاه است». با باور کردن این مسأله که «بدانیم خدا همه چیز را می‌داند»، كار برایمان آسان می‌شود. اما نباید فراموش كنیم كه «توجه دائمی» به این مسأله، کار مشکلی است. این که امام خمینی (ره) فرمود: «عالم محضر خداست»، یعنی همه چیز، نزد خدا حاضر است و هیچ چیز بر او مجهول و مخفی نیست. از عمقِ ریزترین ذره، تا نهایتِ کهکشان‌‌ها؛ همه را خدا می‌داند و چیزی برای او مجهول نیست. اما چه کنیم كه این نکته یادمان باشد؟ این کار، تمرین می‌خواهد. باید بنا بگذاریم هر روز، لحظاتی را به این مطلب فکر کنیم، و بهتر آن‌كه پیش از «نماز» به این مطلب بیاندیشیم، تا نمازمان هم با حضور قلبِ بیشتری باشد. باور كنیم که خدا همه جا حضور دارد؛ جایی که من نشسته‌ام، حرفی که می‌زنم، غذایی که می‌خورم، هیچ‌یک از خدا مخفی نیست. البته ممکن است در ابتدا نتوان مدت طولانی به این مطلب فكر كرد؛ اما به تدریج و روز به روز، می‌توان این زمان را افزایش داد و توجه را عمیق‌تر کرد. این‌كار احتیاج به تمرین دارد؛ مخصوصاً در مواردی که احتمالِ گناه است؛ در این موارد باید حواسمان را خیلی جمع کنیم و از قبل، فکر کنیم که در صحنه‌ای که بناست با آن مواجه شویم و مَظانّ گناه است، خدا در آن جا حضور دارد و ما را می‌بیند. این فکر را در ذهن‌مان تقویت کنیم و بیشتر توجه داشته باشیم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و چهارم) ادامه‌ی خطبه نود: «خداوند، از یک سو، کیفرش نسبت به دشمنانش شدید است؛ از سوی دیگر، رحمت او گسترده و فراگیر است. و دامنهٔ رحمتش، دوستانش را دربر می‌گیرد، در عین حال که کیفرش نسبت به دشمنانش شدید است، هر کس که بخواهد بر او غلبه کند، مغلوبش می‌شود؛ و هر کس با او به منازعه برخیزد، هلاک می‌شود. همچنین هر کس که با او مخالفت، خوارش می‌کند و هر کس به دشمني با او قیام کند، او را مغلوب می‌کند. هر کس که به او توکّل کند، او کفایتش می‌کند (و مشکلاتش را برطرف می‌سازد)؛ و هر کس از او چیزی بخواهد، به او عطا می‌کند. آن کس که به او قرض دهد (در راهش انفاق کند)، به او بازمی‌گرداند و هر کس شکر نعمتش را بجا آورد، به او پاداش می‌دهد» 🖌 شرح: نکته مهمی که در این فراز باید به آن اشاره کرد، این است که خدا بلند مرتبه تر از آن است كه تحت تأثیر فعل بندگانش قرار گیرد. در واقع، ما با اعتراف به گناهان خود و انجام كارهایى كه مورد پسند خداست، خود را مستعدّ رحمتِ او مى‌كنیم و با اعمالمان، خود را تحت رحمت واسعهء او قرار مى‌دهیم. به عنوان تشبیه، رحمت و فیض الهى همچون آبشارى، دائماً در حال ریزش است و این انسان است که باید كارى كند تا در مسیر این رحمت قرار گیرد؛ ظرفیتى پیدا كند كه بیشتر بتواند از این رحمت استفاده نماید. پس اینچنین نیست که كارِ ما، رحمتِ خدا را بوجود بیاورد، یا در خدا حالى به وجود بیاورد كه موجب شود، با ما رفتارِ خاصى داشته باشد. رفتار خداوند ثابت است. ما باید با انجام اعمال شایسته، توبه و انابه، تضرع و دعا، لیاقت درکِ رحمت خدا را در خود ایجاد كنیم؛ به ظرفِ وجودىِ خویش، قابلیتى ببخشیم كه رحمت الهى دریافت كند و این مطلب، با بندگی خدا بدست می‌آید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و پنجم) ادامه‌ی خطبه نود: «ای بندگان خدا، (كردار و گفتارِ) خود را بسنجيد، پيش از آنكه آن را بسنجند، و قبل از اينكه به حسابتان برسند، خود را محاسبه كنيد و به حساب نفسِ خود برسید، و نفَس بكشيد (و تا زنده هستيد، فرصت‌ها را از دست ندهيد)، پيش از آنکه راه نفَس بسته شود (و مرگ برسد)،  مطيع خدا گرديد قبل از آنكه شما را به اجبار به سوى آخرت برانند، و بدانيد كسيكه از طرف خودش، کمک و يارى نشود (قوّه عاقله‌اش را بر نفس امّاره‌اش حاکم نکند) تا خود شخص، خودش را موعظه نکند و براى هدايت و رستگارى آماده نباشد، گفتار ديگران به او سودى نخواهد بخشيد» 🖌 شرح: از جمله ویژگى‌هایى كه خدا به روح انسان عطا كرده، این است كه مى‌تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. انسان موجودى است كه مى‌تواند خود را تشویق، تنبیه، و یا توبیخ كند. بنابراین مورد تأكید است كه انسان در هر شبانه روز، دست كم، یک‌بار، اعمال خود را بررسى كند؛ ببیند آیا كار خوبى‌انجام داده است یا نه!؟ طبق روایات، انسان باید حسابرسِ اعمالِ خود باشد؛ اگر كار خوبى در اعمالش مشاهده كرد، توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خداست؛ از او توفیق بخواهد كه آن كار را بیش‌تر انجام دهد. در روایات آمده است كه در چنین حالتى، ابتدا خدا را شكر کند، سپس از او بخواهد كه توفیق عنایت كند تا فردا، كارهاى بهتر و بیش‌ترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، توبه کند. البته گاهى توبه، لوازمى دارد؛ مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید، یا اگر حقّ كسى را ضایع ساخته، ادا كند و یا اگر كار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید، تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و ششم) خطبه نود و سه: «ای مردم! من آن کسی هستم که «چشم فتنه» را کور کردم - و هیچ کس غیر از من جرأت مقابله با این فتنه و فساد را نداشت -، در هنگامی که ظلمتِ فتنه‌ها، در همه جا گسترش یافته و به آخرین درجه‌ی شدتِ خود، رسیده بود. از من سؤال کنید (و هر چیزی را که درباره سرنوشت خود و آینده می‌خواهید، بپرسید)، پیش از آنکه مرا از دست بدهید. به جان کسی که جانم در دستِ قدرتِ اوست سوگند! از هر حادثه‌ای که از امروز تا پایان جهان رخ خواهد داد، اگر از من سؤال کنید، و همچنین، درباره‌ی هر گروهی که حتی یک صد نفر را هدایت یا گمراه می‌کند، سؤال کنید، من اطلاعات کاملی در مورد دعوت‌کننده، رهبر و کسی که آنان را به پیش می‌برد، و همچنین محل استقرارِ خیمه‌ها و تجمع آن‌ها، و افرادی که در از میان آن‌ها کشته می‌شوند، یا به طور طبیعی می‌میرند، به شما ارائه دهم. اگر مرا از دست دهید، ناراحتی‌ها و مشکلاتی بر شما فرود خواهد آمد که برای یافتن راه‌حل به این‌سو و آن‌سو، متوسل خواهید شد. در این حالت، بسیاری از پرسش‌کنندگان، در گیجی و حیرت به سر خواهند بُرد؛ زیرا پاسخ مناسبی نخواهند یافت و بسیاری از پاسخ دهندگان نیز در ارائه‌ی پاسخ، دچار ابهام خواهند شد. این حوادث و بلاها در دورانی رخ می‌دهد که جنگ بر شما طولانی شود و دنیا به گونه‌ای بر شما تنگ شود که روزگارِ بلا را طولانی بشمارید و بسیار بی‌تابی کنید. این وضعیت ادامه خواهد داشت تا آنکه خداوند پرچم فتح و پیروزی را برای باقی ماندگان شما که نیکوکار هستند، به اهتزاز درآورد» 🖌شرح: برخی از شارحان «نهج البلاغه» بر این باورند که فتنه مورد اشاره، به جنگ جمل اشاره دارد. در این جنگ، گروهی از ساده‌لوحان و حتی افرادی با دانش و ایمان متوسط در حیرت قرار داشتند، و نمی‌دانستند که آیا می‌توانند با گروهی از اهل قبله، جنگید یا خیر!؟! این گروه شامل برخی از صحابه مشهور پیامبر (ص) مانند «طلحه» و «زبیر» و همسر پیامبر؛ جناب «عایشه»، بود. با آنکه این جنگ، بعد از تکرار حجت و عدم تسلیم در برابر حق روی داد، اما سوالات بسیاری در خصوص غنیمت گرفتن اموال و رفتار با اسیران و ... مطرح بود. امام (ع) می‌دانست که اگر شکستن پیمان و تفرقه ادامه یابد، فتنه و آشوب سراسر کشور اسلام را دربرخواهد گرفت و ممکن است هیچ چیزی از میراث پیامبر اکرم (ص) باقی نماند. بنابراین، او ابتدا به اتمام حجت پرداخت و با ملاقات‌ها و گفتگوهای مکرر سعی در هشدار دادن به آنها درباره عواقب این اقدام کرد. اما وقتی که آن‌ها دست از نافرمانی برنداشتند، حضرت چاره‌ای جز توسل به قدرت نداشت. لذا، با قاطعیت و بدون شک، به آنها حمله کرد و آتش جنگ جمل را خاموش نمود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و هفتم) ادامه‌ی خطبه نود و سه: «هنگامى که فتنه‌ها هجوم می‌آورد، به شکلِ حق، خودنمايى می‌کند و هنگامى که پشت می‌کند، (مردم را از ماهيّت خود) آگاه می‌سازد. در حال روى آوردن، ناشناخته است و به هنگام پشت کردن، شناخته می‌شود؛ مانند گِردبادی که به بعضى از شهرها اصابت می‌کند و از بعضى می‌گذرد. آگاه باشيد! وحشتناکترين فتنه‌ها براى شما از نظر من، فتنه‌ی بنى اميّه است! چرا که فتنه‌ای است کور و تاريک، و حکومتِ آن فراگير است (و همه تحت فشار آن حکومتِ ظالم قرار می‌گیرند)، ولى بلاى آن، ویژه‌ی گروه خاصّى است؛ هر کس در آن فتنه، بصير و بينا باشد، بلا دامان او را می‌گیرد (لبه‌ی تیزِ بلا، او را می‌گیرد). و هر کس در برابر آن نابينا باشد، بلائى به او نمی‌رسد (بلای عمومی شامل حال او می‌شود، ولی گرفتاریِ خاصی که اهل بصیرت دارند، او ندارد). به خدا سوگند! بعد از من، بنى اميّه را براى خود زمامدارانِ بدى خواهيد يافت! آن‌ها همچون شتر شَرور و بدخويى هستند که صاحب خود را گاز می‌گیرد، با دست خود بر سر او می‌کوبد، و با پا او را دور می‌سازد، و از دوشيدنِ شيرش او را منع می‌کند. آن‌ها به اين وضع ادامه مى دهند. (و همه را نابود می‌کنند)، مگر اينکه کسی در مسير منافع آن‌ها قرار نگيرد، يا لااقل ضررى به آنها نرساند. بلا و ستم‌هایِ آن‌ها نسبت به شما نيز، همچنان ادامه خواهد يافت تا آنجا که (هيچ پناهگاهى نيابيد و) کمک خواستنِ شما از آن‌ها، به کمک خواستنِ برده‌ای می‌ماند که در برابر ظلمِ مالکِ خود، از او کمک بطلبد، يا همچون دوستى که از (تعدّى و احجافِ دوستش) به خودِ آن دوست، پناه ببرد. (آرى!) فتنه‌هایِ آن‌ها پشت سر یکدیگر، بر شما وارد می‌شود؛ با قیافه‌ای زشت و ترسناک، و همراه پاره‌ای از آداب و رسوم دورانِ جاهليّت؛ در آن زمان، نه راهنما و هدایتگری وجود دارد، و نه پرچمِ نجاتى (در آن دوران، هیچ راهی برای هدایت و نجاتِ شما از چنگال بنی امیه وجود ندارد)» 🖌 شرح: ۱- فتنه گران، ماهیّتِ خود را در چهره‌ای ساختگى و حق به جانب، پنهان می‌کنند، تا مردم را به دنبال خود بکشانند. ولى وقتی بر مرکبِ مُراد سوار شدند، چهره واقعى خود را نشان می‌دهند. پس مردم نباید گولِ «شعارهای زیبا» را بخورند. ۲- زمینه‌های ظهور فتنه، در همه مناطق یکسان نیست. بنابراین، اگر آثارى از فتنه در برخی مناطق دیده نشد، نباید فریب خورد؛ زیرا فتنه، در مناطقی دیگر که آمادگی آن را داشته باشد، ظهور می‌کند. ۳- فتنه‌های کور و تاریک، فتنه‌هایی است که همه‌ی ارزش‌ها را پایمال می‌کند. فتنه‌ی بنى امیّه براستى چنین بود!! در عصر حکومت آنها، ارزش‌های دوران جاهلیّت، زنده شد و بازماندگان کثیف جاهلیت، پست هاى حسّاس حکومت اسلامى را اشغال کردند، و خوبان از صحنه اجتماع، رانده و آنها که مقاومت کردند، کشته شدند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- اگه علاقه دارید که از نکاتی مهم، پیرامون «وحدت شیعه و سنی» مطلع بشید، در کانال «ساحت اندیشه»، هشتگ دنبال کنید. محتواهایی مانند: 🔻 وحدت از نگاه علامه امینی 🔻وحدت از نگاه علامه سید عبدالحسین شرف الدین 🔻وحدت در سیره مرحوم میرزای شیرازی 🔻حرمت غیبت اهل سنت از نگاه مقدس اردبیلی 🔻دعا برای اهل سنت از نگاه آیت الله خویی، آیت الله سیستانی و آیت الله تبریزی 🔻برادری با اهل‌سنت از نگاه آیت الله سید محمد شیرازی 🔻تفرقه شیعه و سنی، دسیسه انگلیس (دیدگاه آیت الله سید محمد شیرازی) 🔻حرمت ایجاد اختلاف بین مسلمانان از نگاه آیت الله سید محمد شیرازی و ده‌ها نکته جالب توجه دیگه در مورد وحدت شیعه و سنی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇 «https://eitaa.com/sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت صد و هشتم) ادامه‌ی خطبه نود و سه: «هنگامى که آن فتنه هاى تاريک و ظلمانى پدید بیاید، ما اهلبيت، از آن برکنار و درامانیم و در آن زمان دعوت به حکومت نمی‌کنیم. (فتنه‌ی بنی امیه همچنان ادامه نمی‌یابد) و بعد از مدّتى خداوند آنها را از شما جدا می‌سازد (و شما از شرّ آن‌ها راحت می‌شوید)، همچون جدا کردن پوست از گوشت. اين کار به وسيله کسانى (بنی عباس) انجام می‌شود که ذلّت را بر آن‌ها (بنی امیه) تحميل می‌کنند، آنها را (به سوى مرگ) می‌رانند، جام تلخِ بلا را در کامشان می‌ریزند، جز ضربه‌ی شمشير چيزى به آنها نمی‌دهند، و جز لباسِ ترس و وحشت بر آنها نمی‌پوشانند. در آن زمان، قريش دوست دارد، دنيا و آنچه را در دنياست، از دست بدهد، تا يکبار ديگر مرا ببيند (و رهبرى مرا بپذيرد)، هر چند زمانِ آن کوتاه باشد، به اندازه کشتن شترى، تا چيزى را از آنها بپذيرم که امروز کمى از آن را می‌خواهم و آنها نمی‌دهند» 🖌 شرح: نکته: افرادى از پذیرش حقّ، با کرامت و عزّت سرباز بزدند، سرانجام با خوارى و ذلّت، باطل را پذیرا می‌شوند، و نمونه روشن آن، مردم «عراق» در عصر على (علیه السلام) بودند. آن‌ها، رهبرى مردی عادل، آگاه، دلسوز و مهربان که حتّى در میدان جنگ، از دلسوزى و مهربانى فروگذارى نمی‌کرد را نپذیرفتند و هر روز با بهانه اى از اطاعت فرمان او سرباز زدند، و در نهایت گرفتار ظالمان بیرحمانی چون «بنی امیه» و «بنی عباس» شدند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇 «https://eitaa.com/sahat_andisheh
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-----¦﷽¦----- «نقد آقای مصطفی ملکیان؛ بخش اول» باز هم آقای در گرداب مغالطه‌ای عجیب!! گرفتار شدند. در این نوشتار کوتاه، بر اساس نگاه یکی از «مهم‌ترین اضلاع غرب ستیزی در دوران معاصر» یعنی «آیت الله مصباح یزدی» به اصلی‌ترین مغالطه موجود در سخنان ایشان می‌پردازیم: «منظور ما از آنچه با بار منفى به غرب نسبت‌ مى‌دهیم، همان آثار ضد معنوى، ضد اسلامى و ضد الهى است كه در تمدن غرب و فرهنگ آنها بوجود آمده است. این موضوع نه به طبیعت جغرافیایى مغرب زمین مربوط است كه هر كس در آنجا زندگى‌ مى‌كند داراى چنین فساد و انحرافى باشد و نه در تمام دوران تاریخ، فرهنگ غرب چنین بوده كه همیشه چنین فسادهایى وجود داشته باشد و نه اكنون كلیّت و شمول دارد؛ ولى به دلیل اینكه غالباً فسادهاى موجود در كشور ما معلول نفوذ فرهنگ استعمارى غربى است، از اینرو، به خاطر اختصار فرهنگ غربى تعبیر‌ مى‌كنیم وگرنه اكنون هم در مغرب زمین عده‌اى هستند با این فرهنگ مخالفند، همچنان كه در گذشته هم افراد بسیارى با آن مخالف بوده اند. فلسفه‌اى كه ما امروز آن را محكوم‌ مى‌كنیم، همچنین فرهنگى كه مبتنى بر این فلسفه است ریشه در ماتریالیسم دارد» 📚 تهاجم فرهنگی، ص ۲۶ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇 «https://eitaa.com/sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- «نقد آقای مصطفی ملکیان؛ بخش دوم» یکی دیگر از مغالطات آقای ملکیان، در کلیپ قبلی، آن است که می‌گویید: «فقهِ ما که به نظر می‌آید اسلامی‌ترین علوم ماست، مبتنی بر احکام خمسه (پنجگانه) است، و رواقیون (حکمای یونانی، حدود ۳ قرن ق.م) اولین کسانی هستند که این تقسیم‌بندی را انجام دادند» ظاهراً ایشان از این بیان میخواهد نتیجه بگیرد که ۱- تقسیمات احکام خمسه، اسلامی نیست. ۲- فقهِ ما که مبتنی بر احکام خمسه است، اسلامی نیست. کشف مغالطه‌ و سفسطه‌ی آقای ملکیان: 🔻نکته اول: ایشان گویا برداشت صحیحی از «دین اسلام» ندارد، - و مانند بسیاری از افراد -، دین را به «شناختی که از نقل بدست می‌آید»، معنا می‌کنند و آن را منحصر در «نقل» می‌داند!! در صورتی که «دین اسلام»، آمیخته‌ای از «عقل، نقل و تجربه» است؛ که هریک جایگاه خودش را در تببین موضوعات و مسایل دارد. با توجه به این نکته تقسیم احکام به پنج حکمِ «واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام» یک تقسیم عقلی است. توضیح مطلب: کارهایی که انسان انجام می‌دهد، یا تأثیر مستقیم در سعادت و شقاوت او ندارد (مباح)، یا تأثیری دارد (واجب، مستحب، مکروه، حرام). آن بخش که تأثیر دارد؛ یا تأثیر مثبت و ایجابی دارد (واجب و مستحب)، و یا تأثیر منفی و سلبی (حرام و مکروه). آن بخش که تأثیر مثبت دارد؛ یا تأثیرش شدید و مهم است (واجب)، یا تأثیرش شدید و مهم نیست (مستحب). آن بخش که تأثیر منفی دارد؛ یا تأثیرش شدید و مهم است (حرام)، یا تأثیرش شدید و مهم نیست (مکروه). پس این تقسیمات، کاملاً تقسیماتی عقلی می‌باشند و چون ما نتایج قطعیِ عقل را بخشی از دین می‌دانیم، این تقسیمات حصری (احکام خمسه)، تقسیماتی دینی می‌شوند. 🔻نکته دوم: وقتی این تقسیمات، «حصر عقلی» شد، اگر دین بیاید و آن را انکار کند، باید یقیه دین را گرفت که چرا یک حرف عقلی را نپذیرفتی و انکار کردی، نه اینکه بگوییم: چرا تو یک مطلب عقلی را پذیرفتی!!! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ «ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی👇 «https://eitaa.com/sahat_andisheh