eitaa logo
ساحت اندیشه
185 دنبال‌کننده
119 عکس
67 ویدیو
45 فایل
«گفتمانی پیرامون دین و اندیشه دینی» کلیه حقوق مادی و معنوی این کانال محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلا اشکال است. راه ارتباطی؛ @hossein_m_m
مشاهده در ایتا
دانلود
-----¦﷽¦----- (قسمت نود) ادامه‌ی خطبه هشتاد و ششم: «خداوند قرآن را بر شما نازل نموده است، که بیانگرِ تمامی امور است (و همه مسائلی که به هدایت، سعادت و رستگاری انسان‌ها مرتبط می‌باشد در آن ذکر شده است)، و پیامبرش را مدت زمانی کافی در میان شما قرار داده، تا برای خودش و شما، دینی را که مورد پسند خداست و محتوای آن دین را در کتاب آسمانی‌اش نازل کرده است، به اتمام برساند. او بر زبان پیامبرش، اعمالی را که محبوب یا ناپسند است، جاری ساخته و به شما انتقال داده و نواهی و اوامرش را تبیین کرده است. به این ترتیب، راه بهانه‌تراشی را بر شما مسدود کرده و حجت را به‌طور کامل، تمام کرده است و به شما پیش وقوع عذاب سخت، هشدار داده است.» 🖌 شرح: خداوند کتاب آسمانی جامع و کاملی نازل کرده است که شامل تمام معارف الهی و برنامه‌های معنوی و مادی برای زندگی انسان‌ها می‌باشد. همچنین، به پیامبرش زمان کافی داده تا همه موارد ضروری را بیان کند و دین خدا را به کمال برساند. اینجا این پرسش مطرح می‌شود که با وجود قرآن، چرا به سنت پیامبر و جانشینان معصوم او نیاز داریم؟ پاسخ این سوال روشن است؛ ۱- بسیاری از آیات قرآن به توضیح و تفسیر نیاز دارند. برخی آیات نیازمند بیان شرایط خاص و ذکر استثنائات هستند یا دارای معانی مشابهی هستند که باید توسط معصومین تفسیر شوند. به عنوان مثال، قرآن درباره «زکات» صحبت کرده و هشت گروه مستحق آن را معرفی کرده است، اما جزئیات مربوط به اجناس مشمول زکات، میزان آن، شرایط گذشت سال و نحوه جمع‌آوری و پرداخت زکات، و ... نیاز به تفسیر دارد که تنها پیشوایان معصوم می توانند آنها را بیان کنند. ۲- با گذشت زمان مسائل جدیدی به وجود می‌آید که برای استنباط احکام آن‌ها باید به اصول و ریشه‌های موجود در قرآن مراجعه کرد. برای جلوگیری از اشتباهات در این موارد، نیاز به راهنمایی معصومین احساس می‌شود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و یکم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و ششم: «اکنون که (و فرصت‌ها به سرعت سپری می‌شوند)، باقیمانده عمرتان را دریابید و بخاطرِ آن، صبر و استقامت داشته باشید؛ (زیرا باقیمانده عمر) در مقایسه با ایام فراوانی که شما در غفلت گذرانده‌اید و به پند و موعظه توجه نکرده‌اید، بسیار کم است. همچنین، به خودتان بیش از حد آزادی (در استفاده از مباحات) ندهید؛ زیرا استفاده افراطی از مباحات، شما را در مسیر ظالمان و ستمگران قرار می‌دهد. همچنین (نسبت به خود یا دیگران) ظاهرسازی و فریبکاری نکنید؛ زیرا این رفتار، شما را به معصیت می‌کشاند.» 🖌 شرح: اگر ساعات آگاهی و توجه به خدا را محاسبه کنیم، در مقایسه با ایام غفلت و بوالهوسی، به طور قابل توجهی ناچیز است. از این رو، ضروری است که باقیمانده عمر خود را از خطر غفلت و جاهلیت رهایی ببخشیم و برای این هدف، بهره‌گیری از سلاح‌های «صبر» و «استقامت» ضروری است؛ زیرا حفظ هوشیاری به صبر نیاز دارد و نیز باقی ماندن در مسیر اطاعت و پرهیز از معاصی، استقامت می‌طلبد. به همین دلیل در روایات اسلامی، «صبر نسبت به ایمان، همانند سر برای بدن» تلقی شده است. همچنین حضرت علی (ع) به دو نکته کلیدی اشاره می‌کند که به واقع از راه‌های خطرناک نفوذ شیطان هستند: ۱. عدم آزادی بیش از حد: شواهد تجربی نشان می‌دهد که افرادی که بر آزادی‌های بی‌حد و مرز تکیه می‌کنند، غالباً در گناه می‌افتند. در احادیث، محرّمات الهی به «قُرُگاه» و «مناطق ممنوعه با مرزهای مشخص» تشبیه شده‌است. همچنین نفس انسان به گوسفندی تشبیه است که از نزدیک مرزهای گناه، استفاده میکند، و در این حالت، هر لحظه ممکن است به زیبایی‌های آن سوی مرز، کشیده شود. بنابراین، برای مصون ماندن از این خطر، باید از نزدیک شدن به مرزهای گناه پرهیز کرد و اصلی‌ترین مطلب در این زمینه، عدمِ استفاده‌ی حداکثری از مباحات است. ۲. پرهیز از ظاهرسازی: فریبکاری در ظاهر، می‌تواند منجر به ارتکاب انواع گناهان شود. یکی از مصادیق آن، ایجاد توجیهات شرعی برای رفتارهای نادرست است که نهایتاً انسان را به گناهان صریح و آشكار خواهد کشاند. همچنین، همراهی با گناهکاران و نرمی نسبت به آن‌ها، در واقع عاملی برای نفوذ شیطان محسوب می‌شود که باید از آن اجتناب شود. اهل گناه می‌توانند گناهان را در چشم انسان بی‌اهمیت جلوه دهند، و توجیهات شرعی نیز به راحتی می‌تواند موانع را از میان بردارد و فرد را در برابر فشار گناه آسیب‌پذیر سازد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و دوم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و ششم: «ای بندگان خدا، خیرخواه‌ترین مردم نسبت به خود کسی است که پروردگارش را بیشتر بندگی کند. و فریبکارترین شخص نسبت به خود، کسی است که خدا را بیشتر معصیت کند. و زیانکار واقعی کسی است که خود را فریب بدهد. و کسی مورد غبطه است که دینش سالم باشد. سعادتمند و خوشبخت کسی است که از سرنوشت دیگران پند بگیرد و شقاوتمند و بدبخت کسی است که فریب هوای نفس و غرور خود را بخورد» 🖌شرح: در ادامه این خطبه، پس از ارائه هشدارهایی درباره شیوه‌های نفوذ شیطان بر انسان، امیرالمؤمنین (ع) شش دستورالعمل کوتاه و پرمعنا در ارتباط با این هشدارها ارائه می‌دهد: ۱. انسان نباید خود را فریب دهد و به خویشتن دروغ بگوید. او نباید نقاط ضعف خود را به عنوان نقاط قوت معرفی کند، و باید از پنهان‌سازی عیوب خود بپرهیزد. اگر انسان با صداقت، به نقد خود بپردازد؛ چنین فردی قطعاً در راه اطاعت از پروردگار گام برمی‌دارد. ۲. کسی که خود را فریب می‌دهد و عیوبش را پنهان می‌کند، گناه را برای خود مباح و حتی گاهی واجب می‌پندارد، که این امر زمینه‌ساز ارتکاب گناهان مختلف برای او خواهد بود. ۳. گاهی فردی دیگری انسان را فریب می‌دهد و صدمه‌ای به انسان می‌زند، اما در مواقع دیگر، خودِ انسان با خودفریبی، سرمایه‌های وجودی‌اش را از دست می‌دهد. ۴. «غبطه» به معنای آرزو کردن برای دستیابی به نعمت‌های مهمی است که نصیب دیگران شده است. اگر فرد بتواند در چالش‌های زندگی، ایمان و دین خود را حفظ کند، بزرگترین نعمت الهی را بدست آورده و شایسته غبطه خوردن خواهد بود. به باور امیرالمؤمنین، تنها بر کسی باید غبطه خورد که دین و ایمانش در برابر مشکلات زندگی محفوظ مانده است، نه به کسانی که به موقعیت‌های زودگذر و مادی وابسته‌اند. ۵. تجربیات دردناک، می‌توانند موثرترین زمینه‌ی هوشیاری و پندآموزی برای انسان باشند. بهتر است فرد به جای تجربه شخصیِ اشتباهات، از سرنوشت دیگرانی که در موقعیت مشابه قرار دارند، درس بگیرد. چنین فردی همچون کسی است که در نزدیکی باغی بزرگ زندگی می‌کند و از مزایای آن بهره‌مند می‌شود، در حالی که مسئولیت نگهداری از آن بر دوش دیگری است. ۶. اگر فردی فریب دیگری را بخورد، سزاوار سرزنش است. اما اگر فریب نفس و خواسته‌های خود را بخورد، سزاوار ملامت بیشتری خواهد بود، چرا که با دست خود، سرمایه‌های سعادتش را به خطر انداخته، و چنین فردی بدبخت‌ترین فرد است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و سوم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و ششم: «از دروغ دوری کنید، زیرا دروغ شما را از ایمان دور می‌سازد. راستگو در آستانه نجات و شرافت قرار دارد، دروغگو بر لبه‌ی پرتگاه هلاکت و پستى قرار دارد. به یکدیگر حسد نورزید، زیرا حسد ایمان را می‌خورد، مانند آتش که به هیزم خشک می‌بَلعَد. با یکدیگر دشمنی نکنید، زیرا عداوت باعث از بین رفتن خیر و برکت می‌شود. بدانید که آرزو، عقل را به اشتباه می‌اندازد و باعث فراموشیِ یاد خدا می‌شود. بنابراین، به آرزوها به عنوان واقعیت نگاه نکنید؛ زیرا فریبنده هستند و صاحبشان فریب می‌خورد.» 🖌 شرح: توضیح پیرامون آرزوهای ناپسند؛ منظور از آرزو داشتن این است كه آدمى مطلوبى داشته باشد كه هنوز به آن نرسیده است. آرزو، امر پسندیده‌اى است كه در دسترس نیست و ساده هم به دست نمى‌آید؛ بلكه باید براى بدست آوردنِ آن زحمت كشید و مقدماتى را فراهم كرد و برنامه‌ریزی نمود. متعلّق آرزو نیز امور مختلفى، اعم از دنیوى و اخروى، مى‌توانند باشند. اگر آرزو مربوط به لذایذ مادّى باشد، خود دو حالت پیدا مى‌كند: ۱- گاه آرزوى چیز حرامى را در سر دارد؛ مثلا آرزو می‌کند مال حرامى به دست آورد؛ حكم این قسم كاملا روشن است. ۲- چیزى حلالی را آرزو نماید؛ مثلا آرزو دارد كه از راه حلال به ثروت انبوه، یا كاخى مجلل و... برسد. واضح است كه چنین درخواستی فى حد نفسه، حرام نیست. اما آنچه ملاک قضات مى‌باشد، این است كه به دنبال این آرزوها چه اندازه نیرو، تلاش و فعالیت فردى و اجتماعى هزینه مى‌شود؟ اگر انسان تمام همت و صددرصد توان خود را برای رسیدن به این هدف بگذارد، این امر قطعاً ناپسند است؛ زیرا كسانى كه به دنبال این آرزوهاى دراز دنیوى مى‌روند خواه و ناخواه از وظایف اسلامى و تحصیل كمالات اخلاقى باز مى‌مانند؛ چرا كه باید سال‌ها زحمت بكشند تا به آن برسند. اما اگر انسان، پول و مقام را براى اهداف اخروى بخواهد؛ مثلا بخواهد به قصد خدمت به مردم و اصلاح جامعه و تبلیغ اسلام، به یك مقام بلند دنیوى مانند وزارت برسد، در این صورت هر مقدار كه نیرو صرف كند، ارزش دارد. به سخن دیگر به همان میزان كه هدف او ارزنده و نیتش از شایبه‌هاى دنیاپرستانه دور است، ارزش دارد كه براى آن تلاش كند. پس اگر براى انجام وظیفه مى‌خواهد به چنین مال یا مقامى برسد، نه تنها عیبى ندارد، بلكه بسیار پسندیده است. البته باید توجه داشت كه طلب دنیایى كه در مسیر آخرت باشد چند شرط دارد: الف) ببیند آیا آنچه آرزوى آن را دارد، با شرایط موجود و امكانات فعلى قابل دست‌یابى است یا نه؟ چه قدر احتمال دارد كه به این هدف و آرزو برسد؟ باید احتمال رسیدن به آن بسیار قوى باشد. ب) حساب كند اگر به این آرزو و هدف رسید، چه اندازه مى‌تواند از این هدف به نفع آخرت و خدمت به اسلام و جامعه اسلامى استفاده كند؟ یعنی با شناختى كه از خود و از شرایط اجتماعى دارد چه اندازه می‌تواند از این آرزو براى خدمت به اسلام استفاده كند؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و چهارم) خطبه هشتاد و هفتم: توصیف بندگانی که خدا عاشق آن‌هاست؛ در کلامِ عاشق خدا و معشوق حضرت حق؛ امیرالعُشّاق؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام): «ای بندگان خدا! محبوب‌ترین بندگان نزد خداوند، کسی است که در مسیر پیروزی بر هوس‌هایِ نفسش یاری می‌شود. به همین خاطر، «حزن و اندوه» را به عنوان «لباس‌زیر»(به خاطر نرسیدن به معشوق، در درونش ناراحت است) و «ترس از خدا» را به عنوان «لباس‌رو» خود (ترس از این دارد که به معشوق نرسند) انتخاب کرده‌است. در نتیجه، چراغ هدایت در قلبش روشن شده و برای روزی که در پیش دارد (روز مرگ و رستاخیز)، توشه‌ای فراهم کرده‌است. چنین کسی، دور (مرگ و قیامت) را برای خود نزدیک و سختی‌ها (سختی عبادات بندگی) را آسان کرده‌است و با نگاهی که به حقیقت دارد، حقایق هستی و عظمت پروردگار را می‌بیند. او همیشه به یاد خداست و به همین دلیل، اعمال نیک فراوانی انجام می‌دهد. از نوشیدنی گوارایی که با فضل الهی، به آسانی در اختیارشان قرار گرفته (شراب عشق الهی)، سیراب شده و به راحتی آن را نوشیده‌است و راه همواری را که خدا به او نشان داده، طی کرده‌است. او لباس شهوات را از تن خارج کرده و از تمام نگرانی‌ها، جز یک نگرانی، رها شده‌است (آن نگرانی هم فقط، نگرانی وصال با محبوب و نزدیک شدن به پروردگار است). این زهد و اخلاص، او را از نابینایی‌ها رهانیده و از جرگه‌ی هواپرستان خارج ساخته است؛ بر همین اساس، کلید درهای هدایت، و قفل درهایِ گم‌راهی شده‌است. او راه هدایت را با بصیرت پیدا کرده و در آن گام برداشته و نشانه‌های این راه را به خوبی شناخته و از امواج متلاطم شهوات عبور کرده‌است. از میان دستگیره‌های هدایت، به مطمئن‌ترین آن‌ها چنگ زده و به محکم‌ترین رشته‌های نجات چسبیده است. به همین دلیل، در مقام یقین به جایی رسیده‌ که حقایق را همچون نور آفتاب می‌بیند» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و پنجم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و هفتم (توصیف بندگان عاشق خدا و معشوق حضرت حق): «او خود را وقف خدا (براى انجام مهم‌ترین وظايف) قرار داده (و عزم خود را بر اين کار جزم کرده است) که به هر مشکلى پاسخ گويد و فروع را به اصول بازگرداند. او چراغ روشن تاریکی‌ها و برطرف کننده نابینایی‌ها و کليد حلّ مبهمات و دورکننده‌ی مشکلات و راهنماى گمشدگانِ بیابان ِزندگى است. آنجا که لازم است، سخن مى گويد و (حق را به مخاطبان، به خوبى) تفهيم می‌کند و آنجا که لازم نيست، سکوت می‌کند و سالم می‌ماند. خود را براى خدا خالص کرده و خداوند، خلوص او را پذيرفته (و خالص‌ترش ساخته است) از اين رو، او از گنجینه‌های دينِ خداست و از ارکان زمينِ به شمار می‌رود. خود را ملزم به عدالت نموده و نخستين گام عدالتش، بيرون راندن هوا و هوس از دلِ خود است. حق می‌گوید و به حق عمل می‌کند. هيچ کارِ خيرى نيست، جز آنکه (در برنامه زندگى او قرار دارد و) برای انجام آن حرکت می‌کند و در هیچ‌جا گمان خيرى نمی‌رود، جز اينکه به سوی آن گام برمی‌دارد و تا به آخر نرسد از تلاش نمی‌ایستد. زمام اختيار خود را به دست قرآن سپرده و قرآن رهبر و پيشواى اوست. هر جا قرآن فرود آيد، او بار خويش را همانجا فرود می‌آورد و هر جا قرآن منزل کند، آن مکان را منزلگاه خويش قرار می‌دهد» 🖌شرح: چند نکته‌ی مهم در این بیان وجود دارد: ۱- بنده مخلص و عاشق خدا، از نظر آشنایی با مبانى دینى و احکام آن، آن‌چنان تواناست که آمادگى براى پاسخ به سؤالات و مشکلات دینی و اعتقادی را دارد. ۲- در اسلام اصل و فرع وجود دارد. عقل و نقل حکم می‌کند که باید اصول را به عنوان مبنا قرار داد، و فروع و جزئیات را با توجه به اصول و کلیات به دست آورد و تبیین کرد.‌ با این سخن، فهم بسیاری از روایات که با اصول کلی عقل، قرآن و سنتِ قطعی سازگار نیست، روشن می‌شود. ۳- ناخالصی‌های روحى و اخلاقىِ انسان دوگونه است: الف) قابل رؤیت مى باشد و در سایه خودسازى می‌تواند آن را برطرف کند. ب) پنهان بوده و به آسان قابل رویت نیست. خدا کسانى را که بر «ناخالصی‌های آشکار» پیروز شوند، یارى مى دهد و قسم دوم ناخالصی‌هایِ وجود آنها را برطرف مى سازد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
990.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-----¦﷽¦----- در سخنرانی اخیر «نتانیاهو»، کتابهایی روی میزش قرار داشت که او به آنها به عنوان کتابهایی که در خارج از ایران چاپ شده است (آزادی بیان در ایران وجود ندارد)، اشاره کرد و گفت: «آنها، «حقیقت» را میگویند.» اما آن کتابها نوشته چه کسانی بودند؛ 📕راه دموکراسی در ایران - اکبر گنجی 📗سفر از سرزمین نه - رویا حکاکیان 📘قفس طلایی - شیرین عبادی 📙خارج از ایران - سوسن آزادی «در خانه اگر کَس است - یک حرف بَس است» نفرین بر مدعیان اصلاح و آزادی بیان، که بزرگ جنایتکارِ قرن، از اونها تعریف کنه ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و ششم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و هفتم: «آن دیگری، خود را عالم می‌خواند، در حالی که عالم نیست. او مجموعه‌ای از نادانی‌ها را از جمعی جاهل و نادان اقتباس کرده و مطالب گمراه‌کننده‌ای، از گمراهان آموخته است و دام‌هایی از طناب‌های فریب و سخنان باطل، بر سر راه مردم نصب کرده است (تا ناآگاهان را به دام بیندازد). قرآن را با امیال و خواسته‌های خود تطبیق، و حق را مطابق هوس‌هایِ خویش، تفسیر کرده است. مردم را در برابر گناهانِ بزرگ ایمن می‌کند و جرایم سنگین را در نظرها سبُک جلوه می‌دهد. ادعا می‌کند که از شبهات اجتناب می‌کند، در حالی که در آن‌ها غوطه‌ور است. می‌گوید از بدعت‌ها دوری می‌کند، در حالی که در میان آنها آرمیده است. بنابراین، چهره‌ی او چهره انسان، اما قلبش قلبِ حیوان است. راه هدایت را نمی‌شناسد، تا از آن پیروی کند و راه گمراهی را درک نمی‌کند، تا از آن پرهیز کند. در واقع، او مُرده‌ای است در میان زندگان» 🖌شرح: در عبارات گذشته، امیرالمؤمنین (ع) صفات عالِمان حقیقی را بیان کرد و در این بخش به بیان ویژگی‌های عالِم نمایان می‌پردازد: ۱- خود عالِم‌پنداری: او خویش را عالم می‌داند و با ادعاهای دروغین و جمع آوری مطالب باطل، گروهی از جاهلان را به دنبال خود می‌کشاند و برای شهرت و منافع شخصیِ خویش می‌تافت. ۲- جمع مطالبِ اهل باطل: این عالم‌نما رازهای گمراه‌سازی را از افراد با تجربه می‌آموخت و به جای صرف انرژی در علم و دانش، در مسیر انحرافی به کار می‌بست؛ و این بزرگ‌ترین بدبختی اوست. ۳- صیاد دین‌فروش: او مانند صیادی است که دانه می‌پاشد تا پرندگان ناآگاه را گرفتار کند و آنان را بفروشد یا از گوشتشان بهره ببرد؛ این رفتار به فریب مردم ساده‌لوح و تأمین منافع مادی‌اش منجر می‌شود. ۴- تفسیر به رأیِ قرآن: برخلاف عالم مخلص که تسلیم قرآن است و با آن حرکت می‌کند، این فرد خود را پیشواى قرآن می‌نامد و با تفسیر به رأی و توجیهات باطل، قرآن را مطابق خواسته‌های دلش می‌رساند. ۵- ایمنی‌بخشی به گنهکاران: او مردم را از گناهان بزرگ ایمن می‌نماید و جرایم سنگین را سبک جلوه می‌دهد؛ در نتیجه گنهکاران به او ایمان می‌آورند و به آرا و حمایت او تکیه می‌کنند. ۶- خودنمایی و ریاکاری: این ریاکار در برابر توده‌ها ادعا می‌کند از حرام و شبهات پرهیز دارد، در حالی که زندگی‌اش آکنده از شبهات و محرمات آشکار است و با ظاهر تقوا فریب می‌دهد. ۷- استفاده از ابزار بدعت و ترک سنت‌ها: ابزار کار او لکه‌دار کردن با بدعت‌ها و ترک سنت‌هاست تا هوای نفس و هوس‌های شیطانی را در پوست دین به خورد مردم بدهد. ۸- ظاهر انسانی، باطن حیوانی: چهره‌اش انسان است، اما قلبش همچون قلب حیوان است؛ او با ظاهر دین بازی می‌کند اما در باطن از بصیرت و فهم حقیقت خالی است و گمراه می‌ماند. ۹- دور ماندن از هدایت: راه هدایت را نمی‌شناسد تا پیروی کند و از ضلالت آگاه نیست تا از آن بپرهد؛ به دلیل جهل و گناه، نه هدایت را می‌شناسد و نه می‌تواند از گمراهی دوری بجوید. ۱۰- مُرده‌ای در میان زندگان: او حقیقتاً مانند مرده‌ای است که در میان زندگان به‌سر می‌برد؛ سخن او به گوش مردگان نمی‌رسد و کسانی که چشم و گوش‌شان بسته است، حقیقت را درک نمی‌کنند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و هفتم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و هفتم: «به کجا می‌روید؟! و به کدام طرف رو می‌کنید؟! در حالی که پرچم‌های حق برپاست، نشانه‌های آن آشکار و چراغ‌های هدایت نصب شده است؟! شما را به کدام وادی گمراهی می‌برند و چگونه سرگردان می‌شوید، در حالی که عترت پیامبرتان در میان شماست؟! آنان زمامدار حق‌، پرچم‌های دین، و زبان‌های گویای صدق و راستی هستند. حال که چنین است، آنها را در بهترین جایى که قرآن را در آن حفظ می‌کنید (درون قلب و روحتان)، قرار دهید و همچون تشنگان، برای سیراب شدن، به سرچشمه‌های علومِ آنان روى آورید. ای مردم! این حقیقت را از خاتم پیامبران (ص) فرا بگیرید که فرمود: «کسانی که از ما (اهل‌بیت) که می‌میرند، در حقیقت نمرده‌اند (و زنده هستند)، و آن کس که جسدش کهنه شده، در واقع کهنه نشده است (جسد آنها در قبر نمی‌پوسد، یا معارفِ آن‌ها کهنه نمی‌شود)» پس آنچه را نمی‌دانید، نگوئید؛ زیرا بسیاری از حقایق در امورى است که انکار می‌کنید (حقایق بسیاری در عالم وجود دارد که شما از درک آنها عاجز هستید)، و کسی را (من را) که دليلى بر ضدّ او ندارید، معذور دارید (من وظیفه‌ی خود را انجام دادم و هیچ ایرادی نمی‌توان بر من گرفت). آیا من به ثقلِ اکبر [قرآن مجید]، در میان شما عمل نکردم، و آیا در میان شما ثقلِ اصغر، [عترت پیامبر (ص)]، را باقى نگذاردم (و پاسدارى ننمودم)؟ پرچم ایمان را در میان شما نصب کردم و پایه‌های آن را محکم نمودم و شما را به احکامِ حلال و حرام آگاه ساختم، و لباسِ عافیت را عادلانه، بر شما پوشاندم؛ و بساط کارهاى نیک را با سخن و عملِ خود، در میان شما گستردم؛ و فضائل اخلاقى را از سوى خود، به شما نشان دادم (خودم عامل به فضائل اخلاقی بودم). بنابراین، وهم و گمانِ خود را در آن نقطه که چشم، ژرفاى آن را نمى‌بیند و فکر، توانایى جولان در آن را ندارد، به کار نبرید (نکند با فکر ناقص خود بخواهید، مقامات ما را درک کنید)» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و هشتم) خطبه هشتاد و هشتم: «خداوند ستمگران دنیا را پس از آنکه به آنان مهلت داده و نعمت‌های فراوان بخشیده است، درهم می‌شکند (تا فرصت فکر و اندیشه داشته باشند و شکر نعمت‌های الهی را به‌جا آورند؛ ولی با این حال، غالباً به جای سپاس نعمت، مغرور می‌شوند و بر ظلمِ خود می‌افزایند). و همچنین خداوند استخوانِ شکستهِ هر امتی را پس از تحمل مشکلات و آزمون‌ها، ترمیم کرده است؛ و در سختی‌هایی که شما با آن روبرو شدید و مشکلاتی که پشت سر گذاشتید، درس‌های عبرت فراوانی است (تا به ضعف‌های خود پی ببرید و راه حل مشکلات را بیاموزید). ولى نه هر کس مغز دارد، عاقل است و نه هر صاحب گوش، شنوا و نه هر صاحب چشمى، بیناست» 🖌شرح: در این فراز، حضرت به دو نکته مهم اشاره می‌فرمایند: ۱- مهلت الهی به ظالمان: خداوند هم حکیم است و هم حلیم، و به مقتضای صفاتش هرگز در کیفر و عذاب عجله نمی‌کند. او به ستمگران مهلت تنبّه و بیداری می‌دهد، تا فرصت تفکر بیابند، به شاهراه هدایت بازگردند و از خطاها دست بردارند. برخی اوقات نیز برای تشویق آنان، سیل نعمت‌هایش را به سویشان می‌ریزد، تا به سمت توبه و اصلاح سوق یابند. تاریخِ پیامبران و اقوام مانند: «نوح، موسی، فرعون، قوم بنی‌اسرائیل و قوم سبا»، گواه این رحمت و حکمت است و نشان می‌دهد که مهلت الهی چگونه انسان را به رشد و بازگشت هدایت می‌کند؛ نه اینکه به گناه امیدواری بدهد، بلکه فرصتِ بازگشت به مسیر حق را فراهم می‌کند. البته اینگونه نیست که همه بندگان از این فرصت استفاده کنند، برخی از بندگان در این فرصت از آب‌های بیشتری برای خود می‌خرند. ۲- پیروزی در سایه تحمل مشکلات: این یک سنت الهی است که جبران خسارت‌ها و بازگرداندن تعادل پس از تحمّل شداید و بلاهاست. حتی در عصر پیامبر اسلام، در «جنگ احزاب»، زمانی که مسلمانان در شدیدترین فشارها بودند، و به تصریح قرآن کریم، «در اثر ترس و اندوه، جان‌ها به لب رسیده بود و مؤمنان در آزمون سختی قرار داشتند»؛ اما این آزمایش به پیروزی انجامید. این سنت هم در امت اسلامی و هم در امّت‌های پیشین برقرار بوده، و یاران امام عصر (علیه‌السلام) نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نتیجه آنکه، صبر و پایداری در برابر مشکلات، مسیر پیروزی را هموار می‌کند و نصرت الهی را به دنبال می‌آورد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-----¦﷽¦----- خاطره بسیار شنیدنی همسر استاد فرشچیان (ره) از نصب ضریح امام حسین (علیه السلام) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh
-----¦﷽¦----- (قسمت نود و نهم) ادامه‌ی خطبه هشتاد و هشتم: «عجیب است! و چرا تعجب نکنم از خطا و اشتباه این گروه‌هایِ پراکنده، با دلایل مختلفی که بر مذهب خود دارند!؟ نه گامی در جای گام پیامبری می‌نهند و نه از عمل وصیِّ پیامبر پیروی می‌کنند، نه به غیب ایمان می‌آورند، و نه خود را از عیب برکنار می‌دارند و از خطاها عفّت می‌ورزند. امور شبهه‌ناک عمل می‌کنند و در مسیر شهوات گام بر می‌دارند. کار نیک و عمل معروف در نظرشان همان کاری است که خودشان نیک می‌پندارند (نه آن چیزی که واقعاً معروف است) و منکر و زشتی همان است که خود منکر و زشت بدانند (نه آن چیزی که واقعاً بد و منکر است)؛ در حل مشکلات به خودشان پناه می‌برند، و در حوادث مهم (و مبهم) تنها به آراء ناقصِ خود تکیه می‌کنند. گویی هر کدام از آنها، امام خودش است که به دستگیره‌هایِ مطمئن و اسبابِ محکمی - به پندار خود - چنگ زده‌اند» 🖌 شرح: در عصر امیرمؤمنان (علیه السلام)، از طرفی، شکافهایى در امّت اسلامى پدیدار شده بود و مذاهب مختلف کلامی و فقهی در فضای اسلامی ظاهر گشته بود، و هم بر اثر گسترش کشورهاى اسلامى، مذاهب گوناگونِ دیگرى نیز در محیط، خودنمایى مى کردند. امام (علیه السلام) این اختلافات را به نقد مى کشد و سرچشمه آن خطاها را برمی‌شمارد: ۱- آن‌ها تابع وحى آسمانى و پیامهاى الهى که توسط انبیا ابلاغ شده است، نیستند. ۲- بعد از پیامبر، به اوصیاى او اقتدا نمی‌کنند. ۳- ایمان به غیب ندارند. ۴- چون ملکه‌ی عفاف (حالتى که بازدارنده از گناه است) در آنان وجود ندارد، به آسانى آلوده‌ی هر گناهى می‌شوند و به این ترتیب، هم بناىِ ایمانشان ویران است و هم اعمالشان خراب. ۵- اعمال خلافِ خود را در درون مجموعه‌ای از شبهات پنهان می‌کنند، تا مردم ازخلافکارىِ آنان باخبر نشوند. ایشان کمتر سراغ «محکمات قرآن و احادیث» می‌روند، بلکه به عکس سراغ «متشابهات» را مى گیرند. در موضوعات نیز از موضوعات روشن، دورى می‌کنند و به سراغ «موضوع مشتبه» می‌روند؛ زیرا تنها در این دایره است که می‌توانند به اعمال نادرستِ خود، لباس مشروعیّت بپوشانند. ۶- خطّ زندگى آن‌ها از درون شهوات می‌گذرد. یعنی آلودگى به شهوات، براى آنها مقطعى نیست، و روال دائمی زندگی آنهاست. ۷و۸- از آنجا که آنها رابطه‌ی خود را با خدا و پیامبر قطع کرده‌اند، معیار سنجش خوبى و بدى نزد آن‌ها، نه وحى آسمانى است و نه سنّت پیامبر و معصومین. بلکه معیار، هواى نفس، یا اهداف گروهى و جناحی و یا تعصّباتِ قومى است که حافظ منافع مادّى آنهاست و اگر واقعاً هم اهل فکر و اندیشه باشند - از آنجا که بدون راهنمایى وحى و معصومین، اندیشه‌ی انسان خطاپذیر است - باز به گمراهى گرفتار می‌شوند. ۹و۱۰- این بدبختی‌ها از آنجا ناشى می‌شود که در گام اوّل، پیروى از وحى و سنّت پیامبر و معصومین را رها کردند، و به همین دلیل، هر قدر پیش می‌روند فاصله و انحرافِ آنان از حق بیشتر می‌شود. تا آنجا که فکر ناقص و دانش اندک، پناهگاهشان براى حل مشکلات است و این امر کار آنها را روزبه‌روز پیچیده‌تر می‌کند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ساحت اندیشه، پیرامون دین و اندیشه دینی @sahat_andisheh