eitaa logo
شهد شعر
294 دنبال‌کننده
118 عکس
98 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عزت و احترام گفتند: حسین مردان همه یک‌کلام گفتند: حسین روزی که تمام دشت گفتند: یزید «هفتاد و دو بامرام» گفتند: حسین https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
هدایت شده از گلچین شعر
باید آن روز آسمان یکباره باران می گرفت غنچه ی نشکفته ی باغ دلت جان می گرفت تیر بیداد ستم تا حنجر اصغر شکافت کاش کار این جهان یکباره پایان می گرفت کاش آتش شرم میکرد از خیام اهل بیت تا تب و تاب دل سجاد درمان میگرفت کاش یا آتش نمی افروخت بر دامان طفل یا فلک انگشتی از حیرت به دندان می گرفت کاشکی خار مغیلان در دل صحرا نبود وقتی آن دردانه ات راه بیابان می گرفت خواهرت بی تاب و طاقت شد در آن ساعت که دید شمر ، سر از پیکرت با تیغ بران می گرفت کاش چرخ فتنه گر می سوخت در آن لحظه که راس خونین پدر ، دختر به دامان می گرفت @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گلچین شعر
جهان به شور محرم پر از نوا شده است شمیم یاد تو جانبخش و جانفزا شده است دوباره هر نفسم ذکر کربلا گوید که باز فصل غم و موسم عزا شده است به گوشه گوشه عالم به اشک و ناله و آه دوباره چتر غم و غربت تو وا شده است هزار قافله ی دل به شوق کرب وبلا ببین که از قفس سینه ها رها شده است چو عطر روضه ی داغ تو در فضا پیچید به عشق روی تو شاعر غزلسرا شده است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکس که علی دوست بود خوشبخت است زین فضل وشرف صاحب تاج وتخت است آنکس که جهان همه به نامش باشد بی مهرعلی یقین بدان بدبخت است طاهر کاشانی https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
آمدم تا جان کنم قربان تو پیش تو گردم بلاگردان تو در حرم دیدم که تنها مانده‌ام همرهان رفتند و من جا مانده‌ام رفتی و دیدم دل از کف داده‌ام خوش به دام عقل و عشق افتاده‌ام عقل آن سو، عشق این سو می‌کشانْد از دو سو، این می‌کشانْد، آن می‌نشانْد عقل گفتا: صبر کن، طفلی هنوز عشق گفتا: کن شتاب و خود بسوز عقل گفتا: هست یک صحرا عدو عشق گفتا: یک‌تنه مانده عمو عقل گفتا: روی کن سوی حرم عشق گفتا: هان! نیُفتی از قلم عقل گفتا: پای تو باشد به گِل عشق گفت: از عاشقان باشی خجل عقل گفتا: نی زمان مستی است عشق گفتا: موسم بی‌دستی است.. راهی‌ام چون دید، عقل از پا نشست عشق، دست عقل را از پشت بست.. :: خاطر افسرده‌ام را شاد کن طائر روح از قفس آزاد کن هم دهد آغوش تو بوی پدر هم بُوَد روی تو چون روی پدر بین ز عشقت سینۀ آکنده‌ام در برِ قاسم مکن شرمنده‌ام من نخواهم تا به گردت پر زنم آمدم، آتش به جان یکسر زنم دوست دارم در رهت بی‌سر شوم آن‌قَدَر سوزم که خاکستر شوم.. مُهر زن، بر برگۀ جان‌بازی‌ام وای من! گر از قلم اندازی‌ام هست، بعد از نیستی، هستی من شاهد عشق تو، بی‌دستی من.. گو شود دست من از پیکر جدا کی کنم دامان عشقت را رها؟ https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چه بود از دل به غیر نقش ابروی تو رفت عاقبت زین مسجد ویران، همین محراب ماند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/2790588977C6fecbc8102
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا