eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
30.4هزار ویدیو
296 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امشب هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
🍃🌹﷽🌹🍃 #رهـایے از شـب🌒 #قسمت_۳۸ سرمم رو از دستم جدا کردم و از روی تخت پایین آمدم. پاهایم سست بود و
🍃🌹﷽🌹🍃 از شـب🌒 ۳۹ ‌ ‌ فاطمه نگرانم بود.با سوالات پی در پی به جانم افتاد:عسل چیشده؟! چرا گریه میکنی؟ حالت بده؟؟ نکنه با اون پسره حرف زدی چیزی بهت گفته؟ آره شاید همه ی این بغض وناراحتی بخاطر کامران باشه. .بخاطر حرفهای تند و صریحش..بخاطر اینکه مستقیم پشت تلفن بهم گفت که من براش مهم نیستم..من برای هیچ کس در این دنیا مهم نبودم...هیچ کس..چقدر احمق بودم که فکر میکردم برای اینها اهمیتی دارم.همانجا که ایستاده بودم نشستم و سرم را به دیوار تکیه دادم و از ته دل اشک ریختم. فاطمه مقابلم زانو زد و دستان سردش رو روی زانوانم گذاشت و با چشمانی پراز سوال نگاهم کرد. به دروغ گفتم: - خوب نیستم فاطمه..ببخشیدنمیتونم راه برم. البته همچین دروغ دروغ هم نبود.ولی فاطمه فکر میکرد این ناتوانی بخاطر شرایط جسمانیمه. بامهربانی و نگرانی گفت: _الاهی من قربونت برم.من که بهت گفتم بریم یجا بشین..رنگ به صورت نداری آخه چت شده قربون جدت برم. دوباره زدم زیر گریه.. یا فاطمه ی زهرا من از گناهانم توبه کردم..دستمو رها نکن..یا فاطمه ی زهرا اون عطر خوشبوی دوران کودکی رو که صف اول مسجد کنار آقام استشمام میکردم رو دوباره وبرای همیشه بهم هدیه بده..من میدونم این توقع زیاد و دوریه ولی تا کی باید همه چیزهای خوب از من دورباشه؟مدتهاست از همه نعمتها محروم بودم.یکبارهم به دل من بیاین..اگر واقعا مادرم هستی چرا برام مادری نمیکنی؟؟ میان سوالهای مکرر فاطمه ،چشمم به قدمهایی افتاد که درست مقابل دیدگانم ایستاده بود.نفس عمیق کشیدم.او مقابلم نشست و با چشمانی که پراز سوال بود نگاهم کرد. -حالتون خوب نیست؟؟ پرستار رو صدا کنم؟ اشکهایم را پاک کردم ودردل گفتم:این درد بی درمانی که من دارم پرستار نمیخواد طبیب میخواد... -نه..نه حاح آقا. .خوبم -خوب اگر خوبید چرا این حال و روز رو دارید؟چرا مثل بچه مدرسه ای‌ ها گریه میکنید؟ فاطمه ریز ومحجوب خندید .منم به زور خندیدم. حاج مهدوی باچشمان زیباش رو به فاطمه گفت: اگر احتیاجی به استراحت ومراقبت بیشتر دارند میتونیم کمی دیرتر بریم.مشکلی نیست. فاطمه هم با همان لحن جواب داد:نمیدونم حاج آقا بعد نگاهی پرسشگر به من انداخت و گفت: _من و حاج آقا حرفی نداریم .اگر حس میکنی خوب نیستی بمونیم. من چادرم رو روی سرم مرتب کردم و با خجالت گفتم:نه...نه...خیلی ببخشید معطلتون کردم. حاج مهدوی با گوشه یچشمش نگاهم کرد واز جا برخاست و به سمت پرستاری که قصد رفتن به اتاقی دیگر داشت، رفت. صدای حاج مهدوی به سختی شنیده میشد ولی پرستار با صدای نسبتا رسایی پاسخ داد: -اگر میخواین نگهشون داریم مشکلی نیس منتها ایشون الان حالشون بخاطر ضعف واحتمالا گرسنگی بهم ریخته. البته ما سرم هم وصل کردیم.ولی باز باید کمی معده اش تقویت شه. ای پرستار بیچاره!!! حاج مهدوی در حالیکه به سمت ما میجرخید رو به فاطمه گفت: _خوب پس،اگر مشکل خاصی نیست وخواهرمون حس میکنند حالشون مساعده بریم. حرصم درآمد وقتی میدیدم حتی حال من هم از فاطمه میپرسد!! خوب چرا اینقدر بهم بیتوجهی؟؟!!اگر من نامحرمم فاطمه هم هست..چرا با اوحرف میزنی با من نه؟!!! دلم لرزید...نکنه.؟؟؟حتی فکرش هم آزارم میداد.. با ناراحتی بلندشدم.خاک چادرم را تکان دادم و بدون نگاه کردن به آن دو به سمت درب خروجی راه افتادم. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤️ سرد اسٺ تمام ڪوچہ هامان برگرد گرمـاے پس از شب زمسـتان برگرد گلـدان لب پنجـره ام خشڪیـده اے رحمـٺ قطـره هاے باران برگرد حالا ڪه فضاے روزگـارم تار اسٺ خورشـید همیشگے و تابـان برگرد ✨شبت بخیرهمه داروندارم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا┅═ঊঈ❁❀❁ঊঈ═┅ا سلام مولای من ، مهدی جان به شما سلام می کنم و جان می گیرم ... تازه می شوم ... به شما سلام می کنم و امید در تک تک رگ هایم جاری می شود ... به شما سلام می کنم و غم ها و اضطراب ها و دلواپسی ها رنگ می بازند ... به شما سلام می کنم و یادم می آید که تنها نیستم ... شکر خدا که شما را دارم ... [ تعجیل در ۳ صلوات ] التماس دعای فرج 🤝.
🌼 بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم *۞اَللّهُمَّ۞* *۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞* *۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞* *۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞* *۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞* *۞وَلِیّاًوَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراًوَدَلیلاً۞* *۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞* *۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞* *۞طَویلا۞* 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 ─┅─═इई 🌼🌹🌼ईइ═─┅─
چه اشک‌ها که چکیده به پای آمدنت بیا که جانِ من، آقا، فدای آمدنت از اینکه با عملم تحبس‌الدعا شده‌ام نمی‌رسد به اجابت دعای آمدنت...
مهدی‌جان پل صراط، چشم‌های شماست! از چشمتان که بیوفتم، روزگارم جهنم می‌شود...🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر واقعا مشتاق ظهور آقا هستی به قدرت‌خدا اعتماد داشته باش رفیق!🍃 📽✨ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌱 🕊
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «اهمیت لفظ قائم...» 👤 استاد اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج