✨﷽✨
#پندانه
✅ تو زندگیات دنبال مقصر نباش، مقصر اصلی خودتی
✍پیرزنی در خانه خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید. به ناگاه میخِ پشتِ در به چشمش خورد و چشمش درآمد. پیرزن گفت: برخیز نزد قاضی برویم. دزد گفت: دست مرا رها کن، من از تو شاکی هستم.هر دو نزد قاضی رفتند. قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید، تکانی خورد. پیرزن گفت: من از این دزد شاکی هستم، برای دزدی به خانه من آمده است. قاضی گفت: مگر چیزی هم دزدیده؟ پیرزن گفت: نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم. قاضی گفت: ای پیرزن تو ساکت باش. چپس رو به دزد کرده و پرسید: چشم تو کجا کور شد؟ دزد گفت: میخ پشت درِ خانه این پیرزن کورم کرد. قاضی رو به پیرزن گفت: حال میدهم چشم تو را کور کنند.
پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد. وی گفت: آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناه من نبود، گناه آهنگر است که این میخ را پشت درب خانه من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم. قاضی گفت: آفرین ای پیرزن. دستور داد رهایش کنند و سراغ آهنگر بروند. آهنگر را آوردند. آهنگر گفت: آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید، چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟ قاضی گفت: پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده.
آهنگر گفت: شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید. قاضی گفت: آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید. شکارچی را آوردند و گفتند: چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری. شکارچی گفت: آقای قاضی، من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستوجوی شکار باید دو چشمم باز باشد. قاضی گفت: کسی را میتوانی معرفی کنی؟
گفت: بلی. شاه یک نیزن دارد که وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود. شکارچی را رها کردند. نیزنِ شاه را آوردند و گفتند: دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم.ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم، به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میکشیم. کاری نداریم که در بسیاری از خطاهایمان، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
💎مهم ترین سرمايه ما عمرمونه
⏱عمر به روز نیست به هفته نیست به سال نیست ،
به ثانیه است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
👈مهمترین سوال قیامت
⭕️با امام زمانت چه کردی؟؟؟؟؟
☄تویی که ادعا داری اگر زمان #امام_حسین رو درک کرده بودی به ندای هل من ناصر ینصرنی جواب داده بودی و تو سپاه حضرت شمشیر میزدی ؟حالا بگو ،فکر کن با امام زمانت چه کردی؟؟؟؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان ♥️
🔺پاشنه آشیل آمریکا!
🔸در مبارزه با آمریکا یک قاعده کلی وجود دارد که رعایت آن می تواند در روند درگیری تغییرات اساسی ایجاد کند. این قاعده را تا امروز فقط یک کشور میدانست و آن کشور جمهوری اسلامی ایران بود. اما گویا زین پس کشورهای دیگری نیز قرار است این رویکرد را پی بگیرند!
🔸ایران خیلی تلاش کرده بود تا این مهم را به سایرینی که با آمریکا مشکل دارند نیز بفهماند، لیکن برخی ملاحظات مانع از این کار شده بود، اما ظاهراً شرایط منطقه و جهان به گونهای پیش رفته است که کشورهایی مانند روسیه و احتمالاً چین نیز به این موضوع فکر کردهاند!
🔸واقعیت این است که محور مقاومت هر وقت در برابر آمریکا و جبهه غربی، عبری و عربی به مشکل اساسی برخورد کرده، راه حل را فقط در یک چیز دیده، و آن تحت فشار گذاشتن اسرائیل است. رژیم صهیونیستی یک غده بدخیم و خطرناک است که تمام شرارت های منطقه را در هماهنگی با آمریکا مدیریت می کند!
🔸نوع فعالیت جبهه آمریکایی همواره تهاجمی بوده است که نمونه بارز آن را در تاسیس و ترغیب تروریستهای داعشی از سوریه و تلاش برای گسترش آن در سراسر منطقه به نام اسلام افراطی و به کام آمریکا و اسرائیل شاهد بودیم.
🔸نوعی ترویج خشونت که اگر دوام و قوام می یافت نه تنها اهداف آمریکا در به زانو در آوردن محورمقاومت را جامه عمل میپوشاند که حتی به تدریج قدرت و منافع یکی از رقبای اصلی آمریکا یعنی روسیه را نیز تهدید میکرد. اساسا تسلط محور آمریکایی بر خاورمیانه میتوانست نفس روسیه و چین را هم بگیرد!
🔸جمهوری اسلامی در سالهای گذشته یک بار موفق شده بود این مهم را حداقل به روسیه تفهیم کند و با ابتکار فرمانده شهیدمان پوتین را به مشارکت در نبرد سوریه راضی نماید. آن اتفاق به خوبی صورت گرفت و کمر داعش در سوریه شکست؛ بهتر است بگوییم آمریکا و اسرائیل شکست سختی را متحمل شدند!
🔸اما شاید زمان بیشتری نیاز بود تا روسیه بفهمد که وجود اسرائیل به مراتب خطرناکتر از چیزی است که خود قبلاً فکر می کرده است؛ لذا با آغاز جنگ اوکراین و حمایت صهیونیستها از دولت آمریکایی زلنسکی و حتی مشارکت سربازان اسرائیل در جبهه مقابل روسیه، پوتین به درستیِ توصیههای ایران پی برد!
🔸اکنون با بالا گرفتن تنش در روابط روسیه و اسرائیل میتوان به این نتیجه رسید که ولادیمیر پوتین هم فهمیده است که اگر قرار باشد از فشارهای جبهه آمریکایی چه در عرصه نظامی و چه در عرصه اقتصادی بکاهد، راه حل اساسی می تواند همان چیزی باشد که مقاومت همیشه انجام می دهد!
🔸و حالا در حالی وارد هفتادمین روز از جنگ مسکو و کیِف میشویم، که سخنگوی وزارت خارجه روسیه به صراحت اعلام میکند مزدوران صهیونیست در کنار نازی های اوکراینی علیه روسیه میجنگند؛ همزمان نیز استقبال سران روس از هیئتی از حماس در کرملین سوژه رسانه ها میشود!
🔸اینها را بگذارید کنار سفر تقریبا بی سابقه وزیر دفاع چین به تهران که در روزهای گذشته صورت گرفت، و نیز فشارهای روز افزون مقاومت بر رژیم صهیونیستی که اخیرا اسرائیل را در وضعیت استرسیِ کم سابقه ای قرار داده است.
🔸جدای از اینکه روسیه در اوکراین، و چین در تایوان با آمریکا مشکل دارند، نباید فراموش کرد پکن و مسکو موقعیت فعلی را برای زمین زدن آمریکا بی نظیر میدانند و این شرایط آنقدر جذاب و پیروزی آنقدر در دسترس است که مایل نیستند به سادگی از آن عبور کنند!
🔸و شاید فهم این نکته مهم برای برخی سخت باشد که ایران این محور عظیم را هماهنگ و فرماندهی میکند و نیز همین ایران است که به قدرتهای شرقی فهمانده پاشنه آشیل آمریکا اسرائیل است و تا سلطه آمریکا بر غرب آسیا پایان نیابد، این سلطه بر جهان نیز پایان نخواهد یافت!
#عبدالرحیم_انصاری
💫 قرآن نوری است که در زندگی مان کم فروغ شدهست!
بیاییم زندگیمان را بر محور قرآن بچینیم.
در هر مرحله ای از زندگی که هستیم؛
🔻سرکلاسیم
🔻درس میخونیم
🔻ازدواج میکنیم
🔻کار میکنیم
و....
باید خودمان را با قرآن تطبیق بدهیم و ببینیم رفتار و عملمان طبق کدام آیه از قرآن یا حجت قرآنی است؟؟؟
چه خوب است که
🔸قرآن رو بخوانیم
🔹آن را بفهمیم
🔸و در مدار نورانی آن بچرخیم .
اگردر هر حرکت به دنبال حجت قرآنی باشیم و به یک کلید قرآنی متصل بشویم؛
شکی درآن نیست که هدایت خواهیم شد...
✳️ لا ریب فی هدی للمتقین ...
برگرفته از «کتاب روشنایی»
4_6023986851512060494.mp3
6.02M
🎙 واعظ: استاد #رائفیپور
🔖 حقالناس، مانعی برای ظهور🔖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزای که هیچ حساب نمی کنید گره گشاست اون دنیا
الله اکبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آقا به همین راحتی در عرض ۲ دقیقه تمام نقشه های دشمن را بیان و وظیفه ما را هم مشخص می کنند.
* #جهاد_تبیین #
#شهیدانه ♥️↓
وقتی آیت الله بهاءالدینی وارد جلسه شدند فرمودند: در بین شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما میرود. بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت آقا، آیت الله بهاء الدینی بیاختیار گریه کردند، طوریکه اشکهایشان از گونه سرازیر میشد و روی عکس جلال میافتاد و بعد فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز میخواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است، ایشان جلال ” ذاکر قریب البکاء” است.
جلال ذکرش همیشه این بود: دنیا ارزش ندارد به خاطرش آخرتمان را خراب کنیم.آخرش همه ما را میگذارند در یک وجب جا، آنجاست که باید جواب یک ذره مال حرام را بدهیم.
سرباز روح الله
#شهیدجلالافشار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلنگری💥
برشی از برنامه #زندگی_پس_از_زندگی
وقتی پاداش کار خوب خود را در دنیا دریافت میکنیم...!
4_5913587577616598717.mp3
5.88M
#شب_جمعه
تشنه آبـــــ فراتـــــم.....😭
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
❇️ قرائت دعای "افتتــــاح"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🌺«شب سی و چهارم»
🗓شروع چله : ۱۴۰۱/۰۱/۱۳
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
💠لفظ عبد_ادامه💠
⭕️خدا هم از گفتوگو بین مردم، این کلمه رو گرفت گفت: همتون عبد من هستید✔️
☢آیا اعتراض میکنید که این کلمه غیرمحترمانه هست، ما که قرار نیست اینقدر پیش خدا خُرد بشیم!!
پس این سجده ای که به جا میاریم چیه⁉️
داریم ادا درمیاریم⁉️
✴️اگه کسی معرفت نفس پیدا کنه، به حقیقت وجودش که همون عبودیت هست نزدیک میشه☺️💯✅
🔷ما هم باید تموم تلاشمون این باشه که به عبد بودن خود واقف بشیم و اون رو لمس کنیم✔️
🔴باید عبد رو بی تعارف برای خودمون معنا کنیم و لوازم عبد رو در وجودمون دقیق ملاحظه کنیم👌🏼
💢لوازم عبد بودن همون چیزهایی هست که به اون ها اشاره کردیم👈🏼 مملوک بودن، بی اختیار بودن، وابسته بودن محض و ...✔️
🔰اگه معنای عبد رو فهمیدیم و هویت خودمون رو به این ترتیب پیدا کردیم
از اینجا به بعد میشه سخن رو آغاز کرد✅
#نگاهی_به_رابطه_عبدومولا 16
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
AUD-20220503-WA0023.mp3
1.57M
🎵بعد از ماه رمضان چه کنیم؟
👈🏻 مراقب حال خوبمون باشیم ...
#استاد_پناهیان
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
amir-kermanshahi-berim-najaf(128).mp3
8.1M
❤صاحبالزماندوستتدارم❤
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_92 مسعود اینها رو از کجا میدونست؟ یعنی منو تعق
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_93
فاطمه روز به روز زیباتر میشد و به قول معروف، زیر پوست سفیدش آب جمع شده بود.
پیدا بود که او از زندگیش رضایت داره. قرار بود بعد از ماه مبارک جشن عروسی بگیرند و همش با هول و ولایی شیرین از کارهایی که هنوز انجام نشده صحبت میکرد و نگرانی هاش از تهیه ی مسکن و لباس عروسی بزرگترین دل مشغولیهای این روزهاش بود!!
و من آرزو میکردم کاش من هم دغدغههای او را داشتم.او دیگر حال منو نمیپرسید..یعنی مجال پرسیدن نداشت..چون بخاطردیدارهای محدود، کلی حرف ناگفته برای هم داشتیم.و اغلب من ساکت بودم و او حرف میزد یا فقط درباره ی او حرف میزدیم.شاید او گمان میکرد حال و روز من خوب است و با رفتن کامران پبدا کردن کار دیگر مشکلی تهدیدم نمیکند!
حاج مهدوی ار پشت میکروفون سخنرانی میکرد.از گناه میگفت و درهای باز توبه .
ناگهان میان جملاتش حرفهایی زد که احساسم میگفت که مخطابش منم!
میگفت: ایمان وهر عمل خیری باید برای شخص خدا باشه..اینکه ما بخاطر جلب توجه یکی مسجد بریم..نماز بخونیم..روزه بگیریم که مثلا فلانی از این کار ما خوشش بیاید این ارزشی نداره! پس فردا بخاطر یکی دیگه عکس همون کارها رو میکنی! خداوند درآیه ی 31سوره ال عمران میفرمایند بگو اگر خدا رو دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا هم شما رو دوست بدارد وگناهانتان رو ببخشد.
این یعنی اینکه وقتی هدف رسیدن به محبوب باشه تو انگیزه داری.باید خدارو دوست داشته باشی، درکش کنی تا گوش به اوامرش باشی.وگرنه اگر حب چیزهای دیگه در دلت باشه به ذات اقدس الهی نمیرسی. ..
شاید بقول فاطمه من حساس شده بودم. شاید او منظورش به من نبود.ولی به فکر فرو رفتم.واقعا من جزو کدوم دسته بودم؟آیا من بخاطر حب به خدا توبه کرده بودم یا حاج مهدوی؟؟
بعد از اون سخنرانی در شبهای قدر تمام دعای من این بود:خدایا فقط و فقط حب خودت رو در دلم بنداز..و منو از گزند مصایب و مشکلات نجاتم بده..ومهر این روحانی رو از دلم بیرون کن و بجای او مردی پاک ومومن رو روزی من کن که با دیدنش حب تو در دلم زنده بشه و به او تکیه بزنم و روزگار تنهایی و بی پناهیم سر برسه..
بله من از خدا دیگر حاج مهدوی رو نمیخواستم.چون او خیلی پاک و مقدس بود و من اصلا لیاقت او را نداشتم.اگرچه این دعا خیلی برام کشنده وجان فرسا بود ولی باید واقعیت رو میپذیرفتم. ..عشق حاج مهدوی، یک عشق محال بود و من میخواستم هدفم خدا باشه نه حاج مهدوی...بعد از مراسم با فاطمه کنار ورودی مسجد مشغول خداحافظی بودیم که چشمم افتاد به کامران ومسعود.
آنها در حالیکه ظرف غذای هییت در دستشون بود به ماشین کامران تکیه زده بودند.با وحشت به فاطمه گفتم: فاااطمه..اونجا رو ببین...
فاطمه به اون سمت نگاه کرد ولی اونها رو نشناخت.
گفتم کامران ومسعود اونجان...
فاطمه با تعجب نگاهشون کرد و پرسید:تو بهشون آدرس دادی؟؟
من که در حال سکته بودم گفتم:نه چی میگی تو آخه؟
_پس اینجا چیکار میکنند؟از کجا میدونستن تو اینجایی؟
من با استرس گفتم:نمیدونم..اونها مدتیه تعقیبم میکنند..بالاخره این مسعود ونسیم زهرشون و ریختن. .
فاطمه بی خبر از همه جا پرسید از چی حرف میزنی؟
من چشم از اون دو بر نمیداشتم.گفتم:یه اتفاقهایی افتاده که تو ازشون بیخبری.
_خب چرا؟؟
_چون..هیچ وقت فرصت گفتنش پیش نیومد.
_حالا میخوای چیکار کنی؟ اینها برای تو واستادن که ببیننت؟؟
ذهنم مشوش بود.قطعا اونها از ایستادن در اون نقطه هدفی داشتند.چون اگر قصدشون تعقیب من بود بصورت نامحسوس در اتومبیل کامران مینشستند.
دلم نمیخواست اونها منو ببینند .رو به فاطمه با التماس گفتم.میشه برام با یک تاکسی تلفنی تماس بگیری و بگی اینجا بیاد؟قبل از اینکه اونها منو ببینند باید برم.
فاطمه زنگ زد به حامد گفت :عجله کن حامد جان..دیره..
و بعد خطاب به من گفت:مگه من مردم که تو با آژانس بری.ما میرسونیمت.
من با جدیت دعوت او را رد کردم ولی مرغ فاطمه هم یک پا داشت.من در عقب ماشین انها نشستم و بی آنکه کامران و مسعود متوجه حضورم شوند به خانه بازگشتم.این لطف فاطمه خیلی ارزشمند بود.تا سحر زمان کمی باقی مانده بود و آنها اگر خیلی زود هم به منزل میرسیدند باز بی سحری میماندند. خیلی اصرار کردم که بالا بیایند و با من سحری بخورند .فاطمه تمایل داشت ولی حامد معذب بود.بناچار با اصرار فراوان گفتم صبر کنند تا من برگردم.سریع داخل خونه رفتم و در ظرفی زیبا وتمیز کل محتوی غذای سحرم رو خالی کردم و با یک سینی پایین رفتم .اونها با دیدن من با شرم وخجالت میخندیدند ولی چاره ای نداشتند.به آنها گفتم فقط اینطوری خودم رو از زیر بار شرمندگیشون بیرون میارم. واگه قبول نکنند سحر مهمان من باشند دلم میشکند.
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
تنها بہ امید دیدن روزگارٺ،
هر روز نفس میڪشم...
اے ڪہ نگاهم فرش راهٺ
و جانم فداے نگاهٺ...
روزے ڪہ ظهور ڪنی؛
هیچ دلے نباشد،
مگر روشن از فروغ سیمایٺ...
و هیچ ویرانہ اے نماند،
مگر گلشن از بهار دیدارٺ....
#اللهمعجللولیکالفرج❤️
شبتون بخیر تمام هستی قلبم