13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢دعوت مادر شهید علی وردی از مردم برای حضور در ورزشگاه شیرودی
🎥 مادر شهید علی وردی: وقتی آرمان شنید چادر از سر دختران کشیدند یک لحظه آرام و قرار نداشت
🔹آرمان میگفت: با نشستن من و امثال من که کاری پیش نمیرود.
📌وعده ما:پنجشنبه دهم آذرماه ساعت۱۵ ورزشگاه شهید شیرودی
👌همراه با دلجویی از بانوانی که به چادرشان هتک حرمت شد
#برای_آرمان
#همه_می_آییم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
بہ چہ ڪار آیدت آن دل ڪہ بہ جانان نسپارے؟
#حضرت_ماه😍
#سپهبد_سردار_حاج_قاسم_سلیمانی
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای ✌️
#ایران_قوی 🇮🇷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
25.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و پس از مدت ها انتظار...
🔸 پخش پارت اول مجموعه منفی حجاب
کاری از گروه رسانه ای طلوع 🔆
#منفی_حجاب #حضرت_زهرا #حجاب #آزادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
زحمات تعدادی نوجوان دهه هشتادی با دغدغه
📽️🎬🎞️🖱️🎛️🎙️🎧🖥️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
استاد ایمان اکبرآبادی ( سوریه سازی ایران ) .mp3
23.52M
♦️ سوریه سازی ایران _ تحلیل فتنه ۱۴۰۱
☑️ با کلام و تحلیل جناب آقای ایمان_اکبرآبادی ( پژوهشگر دُکترین مهدویت و رسانه )
🔸ناامنسازی و تجزیه ایران
🔹تحریک اقوام و مذاهب
🔸سلبریتیها پیاده نظام دشمن
🔹صحبتهای مولوی عبدالحمید
🔸جوسازی در صحنههای بینالمللی
🔹جمعیت شیعه
🔸نقش رسانه دشمن و کمکاری داخلیها
🔹قهر جهانی نسبت به ایران
🔸ایران ابَرقدرت جهان!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
#احادیث_معصومین
💎امیرالمومنین عليه السلام فرمود:
لايُنْعَمُ بِنَعيمِ الاخِرَةِ اِلاَّ مَنْ صَبَرَ عَلى بَلاءِ الدُّنْيا.
تنها كسى به نعمت هاى آخرت مى رسد، كه در مقابل گرفتاريهاى دنيا صبر و شكيبائى داشته باشد.
📖غرر الحكم،ح۱۰۷۵۲
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
🔴 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 5)
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.🍀
🍂از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍ادامه دارد..
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 6)
#قسمت_شش
🔹از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد. ❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است. ♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید ✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. 🌺جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود. 🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: ✅شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. ❄️گفتم: بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام.
🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی. 🌼من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم. 🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار. 🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه... ⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟
گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟ 💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی... 🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت.
آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگرنه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. 〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد درکنارت بماند. 🌿گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد،ناگهان چهره کریهی در قبر نمایان شد!
📝ادامه دارد..
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اون دنیا هر گناهی که دارید به مانند یک حیوانی در برابرتون حاضر میشه و ازتون سوال میکنه
روایت یک تجربهگر مرگ از این موضوع
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram
#قرارعاشقی🥀
⇜✾دعــاے فــرجـ ✾⇝
ای بیقرار یار#دعای فرج بخوان
با چشم اشکبار،دعای #فرج بخوان
🍃عجّل علی ظهورک و یابن الحسن بگو
پنهان و آشکار دعای فرج بخوان
۩اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ۩
✼اگر یک نفر را به او وصل کردی✼
✼برای سپاهش تو سردار یاری...✼
♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️
@Sahebzaman_dosetdaram