eitaa logo
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
3.2هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
29هزار ویدیو
289 فایل
بسم‌رب‌المہدے‌عج♥️🍃 کپے‌حلال📿🌱 ڪانال‌طراحے‌مون:‌ @badrion تبادل و تبلیغات @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 "با کشتی نوح تا کشتی حسین علیه السلام" ⚜ بسم الله الرحمن الرحیم قرآن کریم در مورد نشانه‎های رسیدن عذاب الهی برای قوم سرکش نوح علیه السلام می‎فرماید: حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلیلٌ «کار نوح و قومش بدین ترتیب مى گذشت، تا آن گاه که فرمان ما در رسید و از آن تنور به نشانه فرارسیدن عذاب، آب فوران کرد، به نوح گفتیم: از هر حیوانى دو تا، یک نر و یک ماده، در آن کشتى حمل کن و نیز خانواده ات ـ مگر آن کسى که پیش تر وعده ما مبنى بر غرق شدن او به اثبات رسیده است ـ و نیز کسانى را که ایمان آورده اند در کشتى سوار کن و جز عده اى اندک با او به خدا ایمان نیاورده بودند.» 🔹از آیه بالا در می‎یابیم که پس از وقوع نشانه‎های طوفان، حضرت نوح مامور به جمع‎آوری جفت‎های حیوانات شده‎است. یعنی فرصتی قابل توجه میان وجود نشانه‎های طوفان تا وقوع طوفان اصلی که همان امر الهی است وجود داشته‎است. با این وجود قوم او باز هم ایمان نیاورند و سوار کشتی نشدند چون با استناد به حواس مادی خود، وقوع طوفان را ناممکن می‎دانستند. 🔹قرآن کریم در خصوص گستردگی طوفان نوح و واکنش قوم او در قبال این طوفان می‎فرماید: وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ فی‏ مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادى‏ نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی‏ مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ قالَ سَآوی إِلى‏ جَبَلٍ یَعْصِمُنی‏ مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقین و کشتى، آنان را در میان امواجى کوه پیکر به پیش مى برد، و نوح پسرش را که در کنارى دور از کشتى بود ندا داد که: اى پسرک من، با ما به کشتى سوار شو و با کافران مباش که غرق خواهى شد. پسر گفت: به زودى بر کوهى که مرا از این آب در امان دارد جاى مى گیرم. نوح گفت: امروز براى مردم هیچ نگهدارنده اى از عذاب خدا نیست، جز براى کسانى که خدا بر آنان رحمت آورده و به آنان توفیق ایمان داده و با ما در کشتى سوار شده اند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر از غرق شدگان بود. 🔹در توضیح پیرامون آیه ۴۳ که واکنش پسر نوح که به عنوان نماینده تفکر قوم او در قبال عذاب الهی به ارائه سخن می‎پردازد این مهم را نشان می‎دهد عقل فیزیکی و مادی می‎گوید برای مصون ماند در برابر سیل باید به منطقه‎ای مرتفع رفت و پسر نوح نیز با تکیه بر همین دیدگاه، از سوار شدن در کشتی نجات پدرش سر باز می‎زند اما به دلیل وجود قدرتی بالاتر از محسوسات و عقل مادی، دچار عذاب الهی می‎گردد. 👈ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پی نوشت ها : 📚 هود / ۴۰ و ۴۲ و۴۳ 🌐 @sahebzaman_dosetdaram
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
📜📖📜 📖📜 📜 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_هفتم↩️ روزهایی بود که جنوب را دائم بمباران می کردند .
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ به هرحال ، روزهای سختی بود اجازه نمی دانند از خانه بروم بیرون . بعد از هجده سال تنها این ور و آن ور رفتن ، کلید ماشین را از من گرفتند . هر جا می خواستم بروم برادرم مرا می برد و بر می گرداند تا مبادا بروم مدرسه یا پی آقای غروی . طفلک سید غروی به خاطر ازدواج من خیلی کشید . می گفتند: شما دخترم را با این آقا آشنا کردید . البته با همه این فشارها من راههایی پیدا می کردم ومصطفی را می دیدم . اما این آخری ها او خیلی کلافه و عصبانی بود . یک روز گفت: ما شده ایم نقل مردم ، فشار زیاد است شما باید یک راه را انتخاب کنید یا این ور یا آن ور . دیگر قطع اش کنید . مصطفی که این را گفت بیشتر غصه دار شدم . باید بین پدر و مادرم که آنهمه دوستشان داشتم و او ، یکی را انتخاب می کردم . سخت بود ، خیلی سخت . گفتم: مصطفی اگر مرا رها کنی می روم آنطرف ، تو باید دست مرا بگیری ! گفت: آخر این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد آن شب وقتی رسیدم خانه ، پدر ومادرم داشتند تلویزیون نگاه می‌کردند . تلویزیون را خاموش کردم و بدون آنکه از قبل فکرش را کرده باشم گفتم: بابا ! من از بچگی تا حالا که بیست و پنج شش سالم است هیچ وقت شما را ناراحت نکرده ام ، اذیت نکرده ام ، ولی برای اولین بار می خواهم از اطاعت شما بیایم بیرون و عذر می‌خواهم. پدرم فکر می کرد مسئله من با مصطفی تمام شده ، چون خودم هم مدتی بود حرفش را نمی زدم پرسید: چی شده ؟ چرا ؟ بی مقدمه ، بی آنکه مصطفی چیزی بداند ، گفتم: من پس فردا عقد می کنم . هر دو خشکشان زد . ادامه دادم: من تصمیم گرفتم با مصطفی ازدواج کنم ، عقدم هم پس فردا پیش امام موسی صدر است . فقط خودم مانده بودم این شجاعت را از کجا آورده ام ! مصطفی اصلاً نمی دانست من دارم چنین کاری می کنم . مادرم خیلی عصبانی شد . بلند شد با داد و فریاد ، و برای اولین بار می خواست من را بزند که پدرم دخالت کرد و خیلی آرام پرسید: عقد شما باکی ؟ گفتم: دکتر چمران . من خیلی سعی کردم شمارا قانع کنم ولی نشد . مصطفی به من گفت دیگر نتیجه ای ندارد و خودش هم میخواست برود مسافرت. پدرم به حرفهایم گوش داد و همانطور آرام گفت: من همیشه هرچه خواسته اید فراهم کرده ام ، ولی من می بینم این مرد برای شما مناسب نیست . او شبیه ما نیست ، فامیلش را نمی شناسیم . من برای حفظ شما نمی خواهم این کار انجام شود .    گفتم: به هرحال من تصمیمم را گرفته ام . می روم . امام موسی صدر هم اجازه داده اند ، ایشان حاکم شرع است و می تواند ولی من باشد . بابا دید دیگر مسئله جدی است گفت : حالا چرا پس فردا ؟ ما آبرو داریم . گفتم: ما تصمیم مان را گرفته ایم ، باید پس فردا باشد . البته من به امام موسی صدر هم گفته ام که می خواهم عقد خانه پدرم باشد نه جای دیگر . اگر شما رضایت بدهید و سایه تان روی سر ما باشد من خیلی خوشحال ترم . باباگفت: آخر شما باید آمادگی داشته باشید . گفتم: من آمادگی دارم ، کاملاً ! نمی دانم این همه قاطعیت و شجاعت را از کجا آورده بودم . من داشتم ازهمه امور اعتباری ، از چیزهایی که برای همه مهمترین بود می گذشتم . البته آن موقع نمی فهمیدم ، اصلاً وارستگی انجام چنین کاری را نداشتم، فقط می دیدم که مصطفی بزرگ است، لطیف است و عاشق اهل بیت است و من هم به همه اینها عشق می ورزیدم .... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 📜 📖📜 📜📖📜
❤صاحب‌الزمان‌دوستت‌دارم❤
🎉🎉🎉 🎉🎉 🎉 #رمان_عاشقانه_ای_برای_تو #قسمت_هفتم *ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ* ﻭﺳﺎﯾﻠﻢ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻨﺪﻟﯽ .
🎉🎉🎉 🎉🎉 🎉 *ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ* ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ . ﺍﻭﻟﺶ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﯿﺞ ﺑﻮﺩﻡ . ﻣﻐﺰﻡ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺣﻞ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭﺵ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﺍﻭﻣﺪ … . ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﻼ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺷﺪﻡ . ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﯿﺞ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﻨﺪﻟﯽ، ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﺟﯿﻎ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ . ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺁﺯﺍﺩ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ . ﻓﺮﺩﺍ ﻃﺒﻖ ﻗﻮﻟﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ . ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﭼﻤﻦ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ . ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ؛ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺨﯿﺮ ﮔﻔﺖ … . ﺑﻌﺪ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ، ﺭﻭﺯ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ … . ﺑﺪﻭﻥ ﻣﮑﺚ، ﯾﻪ ﺷﺎﺥ ﮔﻞ ﺭﺯ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﻔﻢ ﻭ ﺭﻓﺖ … ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺻﺪ ﻭ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯾﺶ ﺭﻭ ﺍﺻﻼ ﺩﺭﮎ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ … . ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ . ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﯾﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﮐﻼ ﮔﯿﺞ ﺑﻮﺩﻡ . ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﻣﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﻪ . ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﻧﺸﻢ . ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻩ . ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﻪ ﻭ . … ﮐﻼ ﺩﺭﮐﺶ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ … ... 📝نویسنده: 📚منبع:داستانهای ناز خاتون 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 صآحِب‌الزمآݩ‌دوستَٺ‌دآرَم🌸👇🏻 | @sahebzaman_dosetdaram | 🎉 🎉🎉 🎉🎉🎉
مهربان ترین پدر_8.mp3
8.09M
💠آدم باید قدر خودش رو بدونه و بدونه کمتر از عضویت در خانه امام زمان سهم من نیست.
💠تربیت نسل مهدوی 📌راهکارهای تربیت فرزندان مهدوی... 8⃣بهره گیری از نمادها 💢می‌توان با استفاده از پوستر یا تابلوهای زیبا با موضوع امام زمان عجل الله کودک را بیشتر با او مانوس کرد. 💢 همچنین با خاطره انگیز کردن عید نیمه شعبان و عیدی دادن و شیرینی دادن و چراغانی در این روز، اهمیت این موضوع را به صورت عملی به او نشان داد.
صدا ۰۲۵.mp3
16.75M
📌غیبت امام زمان‌عج مفهوم،پیشینه ‌و علت غیبت و بررسی دوران غیبت صغری و کبری و نایبان خاص امام زمان‌ عج (۲)
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 📌ادامه داستان……… 🌿ام سلمه عليهاالسلام شبى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را در اين حال ديد كه اين دعا را مى‏كرد، علت را پرسيد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: ايمن نيستم. خداوند يك لحظه يونس عليه‏السلام را به خودش واگذارد، آن همه دچار بلا شد. 🔰ابن ابى يعفور مى‏گويد: امام صادق عليه‏السلام را ديدم دستهايش را به طرف آسمان بلند كرده و قطرات اشكش از روى محاسنش جارى بود و مى‏گفت: 🌱رَبِّ لا تَكِلنِى الى نَفسِى طَرفَةَ عَين اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلكَ و لا اَكثَرَ؛ پروردگار! مرا به اندازه يك چشم به هم زدن، و نه كمتر و نه زيادتر از اين به خودم وانگذار. 🌿سپس رو به من كرد و فرمود: خداوند يونس عليه‏السلام را به اندازه كمتر از يك چشم به هم زدن به خودش واگذاشت و چنان گناه (ترك اولى) و مكافاتى به سراغش آمد. 🌿عرض كردم: آيا حالش به حالت كفران رسيد؟ فرمود: نه، ولى اگر كسى در اين گونه حالت باشد و (بى‏توبه) بميرد، هلاك مى‏شود. 🔰آرى، راه، بسيار باريك است، بايد از درگاه خدا همواره استمداد نمود، وگرنه يك لحظه هوسرانى، يك عمر پشيمانى را به دنبال خواهد آورد. 🌱5 - عرفا گويند: (چنان كه در اشعار مثنوى آمده:) گرچه قرار گرفتن يونس عليه‏السلام در شكم ماهى يك نوع مكافات بود، ولى همان معراج او بود كه عجايب دريا را ديد، و ساخته و تربيت شد و پاك و با صفا بازگشت. اگر معراج پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آسمان‏ها بود، معراج يونس در درياها بود. براى خدا بالا و پايين فرقى ندارد. 🌿بنابراين بايد همچون يونس عليه‏السلام در سختى‏ها و شدت‏ها با گفتن لا اءله اءلا الله سُبحانَكَ اءِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّالِمينَ خود را به معراج ببريم، و در ملكوت اعلى سير كنيم تا نجات يابيم. به قول يكى از عرفا؛ يونس عليه‏السلام در چهار تاريكى امتحان شد: 🌱1 - تاريكى ذلت 🌱 2 - تاريكى بيم و عقوبت 🌱 3 - تاريكى دريا و تلاطم 🌱 4 - تاريكى شكم ماهى. 🌿پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: لا تُفَضِّلُونى عَلى يُونُسَ بنِ مَتَّى؛ 🔰مرا (در اين جهت كه يونس ترك اولى كرد و در شكم ماهى قرار گرفت) بر او ترجيح ندهيد. گفت پيغمبر كه معراج مرا نيست بر معراج يونس اجتبا آن من بالا و آن او نشيب زآن‏كه قرب حق برون است از حسيب قرب نى بالا، نه پستى رفتن است قرب حق از حبس هستى رستن است نيست را چون بالايست و زير نيست را نه رود و نه زود و نه دير كارگاه صنع حق در نيستى است غَرّه هستى چه دانى نيست چيست 🌿كوتاه سخن آن كه: چنان كه مولانا در اين اشعار گويد: پله‏ هاى معراج به محو شدن و خود را هيچ دانستن در برابر عظمت خدا است، كسى كه در حقيقت خدا را شناخت و با تمام وجود ا قرار به تقصير و ناچيزى خود كرد، در مسير معراج قرار گرفته است. يونس عليه‏السلام چنين كرد، و به معراج رسيد و سرانجام بر قله معراج راه يافت. 🌿پايان داستان‏هاى حضرت يونس عليه‏السلام🌿 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️ @Sahebzaman_dosetdaram
جمعیت8مخالفین فرزندآوری.mp3
4.17M
🚨 پاسخ به شبهات مرتبط به جمعیت و فرزندآوری ⭕️ قسمت هشتم 👇 👈 وای به روزی که خداوند قهرکند!!! 👈 برج بیشتر است یا خرج ⁉️ 👈 بررسی موانع جلب روزی 👈 هر خانواده یک فرزند بیشتر 👈 تربیت دست خداست !!!حجت الاسلام محمدمسلم وافی ⌚️ رادیو معارف سال ۱۳۹۱ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️ @Sahebzaman_dosetdaram