eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
337 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
32.6هزار ویدیو
255 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @Moein_Re
مشاهده در ایتا
دانلود
یامهدی: 🌺 😅😂 💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم. برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.🙂 از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.😎 💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ🐴 بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد!😨 💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.☹️😩 💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.🤩😆 🔺الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.✌️🤣 ✍ پ.ن: بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن سواری میدهند! و قصد برگشتن هم ندارند.😏 ☘️ @sahebzamanchanel ❁❅❁❅❁❅❁
🇮🇷 🖼 شادی روحشون که دار و ندارشون یک چفیه بود 🍃🌹🍃 ╭─▪️┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅▪️─╮ ☘️ @sahebzamanchanel ╰─▪️┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸┅▪️─
😁😁 🔹يه روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد... 🔸شروع كرد به داد زدن كه كي خسته؟كي ناراضيه؟ كي سردشه؟ 🔹بچه ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!! 🔸فرمانده گردان هم گفت: خوب!آفرين..حالا بريد...چون پتو به گردان ما نرسيده!!!! 😁 ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇮🇷 ┗╯\ ✅@sahebzamanchanel ╲\╭┓ ╭‌🌼🍂🍃🇵🇸 ┗╯\
یکی به این اَخوی‌ها بگه یعنی جلسه امتحانه..!!!! 🙄 اون نفر آخرم معلوم نیست برگه‌اش رو داره نشون کی می‌ده👆🤣 نام اثر: وقتی مراقب سرش رو می‌چرخونه😅
🖍🖌🖍 🖌رفیقی داشتیم که در کربلای ۴، کربلایی شد.🥲 🖍یک روز بین دو نماز سخنرانی می‌کرد و می‌گفت: 🗣 به یاد خدا باشید و در نماز حضور قلب🫀 داشته باشید و چیزی شما را به خود مشغول نکند. مثلا نگید این‌ مهر نماز 📿چرا گرده؟! یا چرا این رنگیه؟!😟 🖌گذشت و گذشت، بعد از مدتی اورا که دیدم به سمتش رفتم و گفتم: خدا شهیدت کنه تا الآن تو نماز به فکر همه چیز بودم به جز این چندتا، الآن اینا هم بهش اضافه شده...😖🤣 🖌🖍🖌
دستور بود هیچ کس بالای ۸۰ کیلومتر سرعت ، حق ندارد رانندگی کند ! یک شب داشتم می آمدم که یکی کنار جاده ،دست تکان داد نگه داشتم سوار شد ، گاز دادم و راه افتادم من با سرعت می راندم و با هم حرف می زدیم ! گفت: شنیدم فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن؟! گفتم:فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی فرمانده باحالمان !! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما یکی بود؛ پیاده که شد ، دیدم خیلی تحویلش می گیرند !! پرسیدم:کی هستی تو مگه؟! گفت:همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...☺️ 🕊 ‎‎‌‌‎‎ ‎‎