eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
342 دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
23.8هزار ویدیو
229 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @Moein_Re
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با این ســـ💖ـــتــاره ها، راه 🛣 را مــی شود پیـــــدا کرد. (امام خامنه ای مدظله العالی) پنجشنبه هائی ✨💫به رنگــــ ســ🌠ــتاره ها ✨💫 ✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️✴️ بزرگواران : هر هفته، پنجشنبه ها در همین کانال مهمان یک شهید عزیز هستید😍 💐پیشاپیش ،این مهمانــــ🤩ـــی گـــــــــوارای وجـــــــــودتان💐 لینک ارتباط با آدمین ( ✨💫به رنگ ســ🌠ـتاره ها ✨💫) 🔻🔻🔻 ya_safinatanajat کانال پایگاه🔻🔻 💎@sahebzamanchanel
... .....: 😳😳😭 ای دوســتان و همـرزمان عـزیز من! اگر زمانے فرا رسیـد که جنـگ به پایان رسید و من به فیض نایل نشــدم از شـما عزیـزان عاجـزانه این تقاضـا را دارم بدنـم را از پوشاندنے ها عریان و برهـنه کنیـد و پاهایـم را به ببندید و در بر روی خـار و خاشـاک رهـا ڪنـید و اگر ڪسی پرسیـد چـرا این ڪار را مےکـنید بگویید : این جوانے است کم سن و سال و گنه کار که توفیق و سـعادت را نداشته است و خداوند او را از درگاه الهے خود رهانیـده است. حال اگر شهادت شد، آن را دو دستے می گـیرم و خدا کند که زانوهایم سست نشود و شهادت چیزی نیـست که هر کس بشود 🌺🌺🌷 🌹 ☘🌺☘ یامهدی: @sahebzamanchanel
دوستان سلام پنجشنبه این هفته کمی متفاوت هست با پنجشنبه های شهدائی
... .....: 🔰وارد اتاقـش ڪه شـدم، ناگهـان از خواب پرید و نشـست. عرق از صــورت گُر گرفته اش می جوشید و خود نمایے می کرد. گفتم: چیه داداش، خواب بد دیــدی؟ نگاهی به من کرد و گفــت: «خیلی وقتِ اینجایی؟» گفـتم: «نه تازه آمدم، حالا بگو چے شــده؟» گفت: «به شرطے که بین خودمون بمونه!» نفسـش ڪه جا آمد، آهی کشید و ادامه داد: « خواهــر باورت نمی شه، یه ساعت بود که داشتم با (س) حـرف مـی زدم!» گفتم: تو را خدا بهش چی گفتی؟ هر چه پیله کردم چیزی نگفت. تنها آهی کشید و گفت: «خواهـر همیشه از خدا یه خواسته بیشتـر برای خودم ندارم، اونم اینه که روز حضرت زهرا از این دـنیا برم!» 🔰شب شــهادت حضــرت زهرا، عملیــات کربلای ۵، با رمز یا زهرا. شب سـختی را پشـت سر گذاشـته بودند. علیـرضا گفـته بود نگـران نباشیـد، تا فردا صبح ساعت ۱۰ کار دشمــن تمامه! صبح (س) بود، به نماز ایســتاده بود که ترکشی به را دریده و علیرضا به آرزویش رسید بود. همان ساعت که پیـش بینی کرده بود کار دشمن تمام شد🌹 علیرضا هاشم نژاد ۵ 🍃🌹🍃🌹🍃 یامهدی: @sahebzamanchanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... .....: 😂😂طــنز جــبهه😂😂 تعداد مجروحین بالا رفته بود فرمانده از میان گــرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت : سریع بی‌سیم بزن عقب و بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد!🚨🚑 شاستی گوشی بی‌سیم را فشار دادم و بخاطر اینکه پیام لو نرود و عراقی‌ها از خواسته‌مان سر در نیاورند، پشت بی‌سیم با کد حرف زدم گفتم: ” حیدر حیـــدر... رشید ” چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید. بعد صدای کسی آمد: – رشید بگوشــــــم. + رشید جان! حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید!😍😍 -هه هه دلبر قرمـــز دیگه چیه ؟🤣🤪 + شما کی هستی؟ پس رشید کجاست؟ – رشید چهار چرخـــش رفته هوا. من در خدمتم.🧐😱 + اخوی مگه برگه کد نداری؟✋ – برگه کد دیگه چـــیه؟ بگو ببینم چی می‌خوای؟🙄 دیدم عجب گرفتاری شده‌ام، از یک‌طرف باید با رمز حرف می‌زدم، از طرف دیگر با یک آدم ناوارد طرف شده بودم😭😭 + رشید جان! از همان‌ها که چــــرخ دارند!😡 – چه می‌گویی؟ درست حرف بزن ببینم چی می‌خواهی ؟🧐🤨 + بابا از همان‌ها که سفـــیده. – هه هه! نکنه ترب می‌خوای.....🤣 + بی‌مزه! بابا از همان‌ها که رو سقفش یک چراغ قرمــــــــز داره🚨 – ای بابا! خب زودتر بگو که آمبولانس می‌خوای!😳😐😂😂 کارد می‌زدند خونم در نمی‌آمــــد😡😤. هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بی‌سیم گفتـ.ـــم......😎 منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک 💐🌷💐🌷 🌺🍃🌺🍃 نشربا ذکر صلوات بلامانع .. یامهدی: @sahebzamanchanel
1_600117335.mp3
6.62M
... .....: 🔊 | 🔅 میدان نبرد... 🎙 به روایت: حاج حسین یکتا 🌹🍃🌹🍃 یامهدی: @sahebzamanchanel
... .....: 🔖 ‌ ✍ همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت.🍃 ✍ گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅 🎙‌ راوے: همسر ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ 🌷🌹🌷🌹 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید یامهدی: @sahebzamanchanel
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... .....: ﺣﺮﻡ اﺭﺑﺎﺏ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﻴﺸﺪ اﻱ ﻛﺎﺵ 🏴🏴🏴 ✋ 🌷🌹🌷🌹 یامهدی: @sahebzamanchanel