🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد
#خدایا
ما را از #پیش رو، #پشت سر، #راست، #چپ و از همه جوانب #حفظ فرما، محافظتی که نگه دارنده از #معصیت و #راهنما ی به #طاعت و سرگرم کننده به #محبت تو باشد.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#آرامش
#مناجات
#فرازی_از_مناجات_ششم_صحیفه_سجادیه
@sahel_aramesh
#دوست_واقعی
👬 گاهی وقت ها بعضی افراد ادعای #دوستی می کنند؛
👬 اما بعد از گذشت مدتی متوجه می شوی فریبت داده اند.
👬 #دوست واقعی برایت نبوده است.
👬 دوست داری بدانی دوست واقعی چه شرایطی دارد؟
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
لاَ تَكُونُ اَلصَّدَاقَةُ إِلاَّ بِحُدُودِهَا فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ هَذِهِ اَلْحُدُودُ أَوْ شَيْءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى اَلصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْهَا فَلاَ تَنْسُبْهُ إِلَى شَيْءٍ مِنَ اَلصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَكُونَ سَرِيرَتُهُ وَ عَلاَنِيَتُهُ لَكَ وَاحِدَةً وَ اَلثَّانِي أَنْ يَرَى زَيْنَكَ زَيْنَهُ وَ شَيْنَكَ شَيْنَهُ وَ اَلثَّالِثَةُ أَنْ لاَ تُغَيِّرَهُ عَلَيْكَ وِلاَيَةٌ وَ لاَ مَالٌ وَ اَلرَّابِعَةُ أَنْ لاَ يَمْنَعَكَ شَيْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ اَلْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ اَلْخِصَالَ أَنْ لاَ يُسْلِمَكَ عِنْدَ اَلنَّكَبَاتِ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 639
امام صادق عليه السّلام فرمود:
دوستى از روى راستى و درستى نباشد جز با شرائط آن پس هر كه در او آن شرائط يا پارهاى از آنها باشد او را اهل چنين دوستى بدان و كسى كه چيزى از آن شرائط در او نباشد او را باين گونه دوستى نسبت مده. اولش اينكه نهان و عيانش براى تو يكسان باشد. دوم اينكه زيب و زينت تو را زينت خود داند، و زشتى تو را زشتى خود شمرد. سوم اينكه رياست و دارائى حالش را نسبت بتو تغيير ندهد. چهارم اينكه از آنچه توانائى دارد نسبت بتو دريغ نكند. پنجم - كه همۀ اين خصلتها را در بردارد - اينكه هنگام بيچارگى و پيش آمدهاى ناگوار تو را رها نكند.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
#اردوی_جهادی
🍀 حسین را کنار مسجد دیدم. با عجله به سمت یکی از مسئولین بسیج رفت. بلند صدایش کردم:«حسین. آقا حسین»
🍀 رویش را به طرفم چرخاند. تا من را دید. ذوق کرد. با دست اشاره کرد، به طرفش بروم. با او دست دادم. سلام و احوالپرسی کردیم. گفت:«حمید جان میایی با هم برویم؟»
🍀 چشمانم داشت از کاسه بیرون می پرید. گفتم:«کجا حسین جان؟»
🍀 حسین آب دهانش را فرو داد و با شوق خاصی برایم گفت:«یک اردوی رایگان هست. یعنی هزینه رفت و برگشت و خورد و خوراک رایگان است.»
🍀 لبخندی زدم و گفتم:«چه خوب. حالا کجا می رویم؟»
🍀 حسین قیافه جدی ای به خودش گرفت و گفت:«البته دو شرط دارد.»
🍀 دستی روی صورت بی مویم کشیدم و پرسیدم:«چه شرطی؟»
🍀 حسین مثل زمان هایی که می خواست بگوید بزرگ شده ام سبیل های نازکش را تاب داد و گفت:«اول باید از پدرت رضایت نامه داشته باشی و دوم آنجا که رفتی باید کار کنی. بخور و بخوابی در کار نیست.»
🍀 کشتی هایم غرق شدند. غم بر چهره ام نشست. گفتم:«مگر کجا می رویم؟»
🍀 حسین خیلی جدی جواب داد:«مناطق محروم. میرویم تا برایشان رایگان کار کنیم. احتمالا کرمانشاه مقصدمان باشد. باید با هر سختی که پیش آمد بسازیم. باید کمکشان کنیم تا بتوانند روی پای خودشان بایستند و زندگیشان را از سر بسازند. اگر هیچ کس نبیند مطمئن باش خدا می بیند. اجرت محفوظ است. حالا هستی؟»
🍀 سرم را خاراندم. اندکی فکر کردم. دلم نیامد نه بگویم. آن ها هم مسلمانند و همه هم وطن هستیم. اگر ما جوان ها به دادشان نرسیم چه کسی به داد آن ها خواهد رسید. دستم را پایین آوردم. محکم دست حسین را فشردم و گفتم:«هستم. برای رضایت پدرم بهترین واسطه مادرم است. او راضی اش خواهد کرد.»
🍀 حسین چشمکی زد. گفت:«پس من اسمت را می نویسم. تو برو رضایت نامه ات را جور کن که فردا حرکت است.»
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد
#بارالها
ما را از این #روز و #شب و در همه روزها و شب هایمان به انجان #خیر و دوری از #بدی موفق بدار.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#آرامش
#مناجات
#فرازی_از_مناجات_ششم_صحیفه_سجادیه
@sahel_aramesh
#رهاکردن_گناه
بالای سر قبر ایستاد. نگاهی با خشم به سنگ قبر انداخت. سری تکان داد. آهی از عمق جان کشید. با بغض گفت:واقعا دنیا ارزش این همه ظلم و ستم را داشت؟ آدمی که آنقدر زورگو بود درون خاک خوابیده و نمی تواند از خود هیچ عکس العملی نشان دهد. کاش قبل از رسیدن مرگش توبه کرده و دست از جنایاتش بر می داشت و کمتر هوای نفسش را پروار می کرد. دنیای ما را نابود کرد و به فکر نابودی آخرتش نبود.
قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :
تَرْكُ اَلْخَطِيئَةِ أَيْسَرُ مِنْ طَلَبِ اَلتَّوْبَةِ وَ كَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلاً وَ اَلْمَوْتُ فَضَحَ اَلدُّنْيَا فَلَمْ يَتْرُكْ لِذِي لُبٍّ فَرَحاً
الکافي , جلد 2 , صفحه 451
امير المؤمنين عليه السلام فرمود: دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است، و بسا شهوترانى يك ساعت كه اندوه درازى بجاى گذارد. و مرگ دنيا را رسوا كرده و براى هيچ صاحب خردى شادى نگذاشته است.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
#راه_سعادت
#دین_برای_دنیا؟
یا
#دنیا_برای_دین؟
🌻 دستش را اهرم چانه کرده، کنار حمید نشسته و با محبت به او نگاه می کند. ناگهان حرفی در خاطرش بازیابی می شود. بی مقدمه می گوید:«از روزی که حضرت آدم علیه السلام به زمین هبوط کرد تا امروز انسان های زیادی به دنیا آمده و رفته اند. پس دنیا جای ماندن نیست. درست است.»
🌻 حمید همانطور که مشغول کار است با حرکت سرش حرف او را تأیید می کند. سمیه می پرسد:«پس چرا اکثر مردم دنبال جمع کردن مال دنیا هستند با اینکه بعضیشان یقین دارند حتی لذت استفاده از همه آن را نخواهند چشید؟»
🌻 حمید سری تکان می دهد و می گوید:«چه میدانم. حتما حرص و طمع عقلشان را ربوده است. یعنی اصلا اجازه تصمیم گیری به عقلشان نمی دهند. فکر می کنند بهترین کار را دارند انجام می دهند. شاید هم فکر می کنند وقتی مردند بازماندگانشان برایشان خیرات خواهند داد. اما بسی خیال باطل.»
🌻 سمیه قدری فکر می کند و دوباره می پرسد:«چرا با دین مخالفند؟»
حمید لبخندی میزند و می گوید:«با دین مخالف نیستند. از دین بهره کشی می کنند. می دانی یعنی چه؟»
🌻 سمیه ابروهایش را جمع می کند. چیزهایی به ذهنش میرسد. اما دوست دارد از زبان حمید جواب را بشنود. می گوید:«یعنی چه؟»
🌻 حمید نیشخندی میزند و می گوید:«یعنی هر جا دین به داد دنیایشان برسد می گویند خدا پدر هر چه آخوند است بیامرزد و هر جا دین به داد دنیایشان نرسد می گویند خدا ریشه هر چه آخوند است بکند. آنجا که نظر دین به نفع دنیایشان است می پذیرند و آنجا که به ضرر دنیایشان است رد می کنند.»
🌻 سمیه دستانش را از زیر چانه برمی دارد. صاف می نشیند و می پرسد:«حالا چرا به همه آخوندها بد می گویند؟»
🌻 حمید در حالی که رگ های گردنش در حال متورم شدن است می گوید:«چه می دانم. یکی نیست بگوید بدبخت راه سعادتت را همین آخوندها به تو نشان می دهند. هر چند بعضی آخوندها هم جلوه آخوندی را زیر سؤال برده اند. اما این دلیل نمی شود به خودمان اجازه بدهیم به طور کلی به همه افراد یک قشر توهین کنیم.»
🌻 سمیه دستی روی سر حمید می کشد و می گوید:«حالا شما به اعصابت مسلط باش. إن شاءالله خدا آنها را هم به راه راست هدایت کند.»
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
دوستت داریم و برای اثبات دوستی مان از تو بابت همه چیز ممنون هستیم.
#خدایا
ما را بر #پیروی از #سنت هایت و #پرهیز از #بدعت ها و #امر به #معروف و #نهی از #منکر و #پاسداری از #اسلام و خوار کردن #باطل و بزرگ داشتن #حق و #کمک به #ناتوان و یاوری #ضعیف و دادرسی #مظلوم موفق بدار.
تا بتوانیم #دوستی مان را به اثبات برسانیم.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#آرامش
#مناجات
#صدف
@sahel_aramesh
#امانت
خانه یکی از دوستانش رفت. درباره موضوع های گوناگون #صحبت کردند. بعضی رازها سر باز کرد.
به خانه خودشان برگشت. تلفنی با یکی دیگر از اقوام درباره اتفاق ها و #حرف های خانه دوستش صحبت کرد.
چند روز بعد به مهمانی رفت. صاحب خانه از تمام #حرف های او و دوستش خبر داشت. از حرف های تلفنی اش سوء استفاده شده بود.
به خودش نهیبی زد و گفت:«یادت باشد، #حرف هم #امانت است.»
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
اَلْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُحَدِّثَ بِحَدِيثٍ يَكْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ ثِقَةً أَوْ ذِكْراً لَهُ بِخَيْرٍ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 660
حضرت صادق عليه السلام فرمود: مجلسها امانت است، و كسى حق ندارد كلام محرمانه رفيق خود را بدون اجازۀ او بازگو كند، مگر در موردى كه شنونده مورد وثوق و اطمينان باشد يا ذكر خيرى از آن رفيق باشد.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh