#روزگار_قدیم
#پیشرفت_پزشکی
🍁 فرزند کوچک خانواده لبانش آویزان شد. به گمان اینکه پدر بزرگ به او توهین کرده است غم بر چهره اش نشست. پدر بزرگ لبخند بر لب گفت:«حالا چرا ناراحت شدی؟ حرف بدی نزدم. می دانی یعنی چه؟»
🍁 نوه بدون اینکه حرفی بزند با چشمانی سؤالی خیره به پدر بزرگ نگاه می کرد. پدر بزرگ گفت:«یعنی هنوز مدرسه نرفته ای تا هِرّ و نِرّ در بسم الله الرحمن الرحیم را یاد گرفته باشی.»
🍁 مادر به نیت تغییر فضای حاکم پرسید:«آن زمان ها دکتر بود؟»
🍁 مادر بزرگ جواب داد:«آره ننه، دکتر بود؛ اما ایرانی نبود. خوب تشخیص می دادند و درمان می کردند. ولی خوب بعضی درد و مرض ها را یا نمی توانستند تشخیص دهند یا دیر می فهمیدند. گاهی پیش می آمد که درست تشخیص نمی دادند مثل عمه بزرگ شما که مننژیت گرفت. پیش چند نفر بردمش آخر یکی از دکترها فهمید مشکلش چیست. آمپولی تجویز کرد. نمی دانم دیر فهمیده بود یا دارو اشتباه بود. آمپول را که به بچه ام زدیم؛ تشنج کرد تا او را به دکتر برسانیم، از دستم رفت.»
🍁 پدر بزرگ آهی کشید و گفت:«آن زمان که مثل الان علم پزشکی پیشرفت نکرده بود. با کوچکترین بیماری بچه ها می مردند. البته اکثر مردم بچه زیاد داشتند. بچه برایشان حکم سرمایه داشت. اگر یکی یا دو تایشان می مرد، خیلی ناراحت نمی شدند. زنان داخل خانه قالی می بافتند. بچه داری می کردند. یکی می مرد، پشت بندش بعدی را به دنیا می آوردند. اما الان بچه برای پدر و مادرها بیشتر حکم سربار را پیدا کرده است. آنقدر سرمایه زندگیشان را به پای یک بچه می ریزند که دیگر جرأت آوردن بعدی را ندارند. یعنی می گویند از پس هزینه اش بر نمی آییم. سربار پروری می کنند.»
🍁 عروس نگاهی به او انداخت و گفت:«آقاجان، همه را با یک چوب راندید. ما را هم با آن ها جمع بستید.»
🍁 پدر بزرگ دستی روی پشت گردنش کشید و گفت:«دروغ گفتم عروس؟ حالا پدر و مادر به کنار، آیا مملکت برای پیش رفت به نیروی جوان نیاز ندارد؟ وقتی همه پیر و مریض باشند چه کسی باید از آنها مراقبت کند؟ وقتی همه مردم یک یا حداکثر دو فرزند دارند آیا خاله و عمه و عمو و دایی معنا پیدا می کند؟ بچه ها هم لوس و پر توقع خواهند شد این جوانان چطور می خواهند مملکت را بسازند؟»
🍁 پدر نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت و گفت:«خوب، به اندازه کافی مادر و پدرم را با سؤال هایتان خسته کردید. بلند شویم برویم تا عزیز و آقاجان نفس راحتی بکشند و استراحت کنند.»
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
گناهم را ببخش، دلم را از ترس ایمنی ده، حاجتم را روا کن و خواستم را برآور؛ زیرا تو به هر چیز توانایی و اینها برایت آسان است؛
ای پروردگار جهانیان دعایم را اجابت کن.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#قسمتی_از_مناجات_دوازده_صحیفه_سجادیه
#آرامش
#مناجات
@sahel_aramesh
#صله_رحم
#احترام_والدین
#نیکی_کردن
-از حال اقوامت خبر نداری؟
-دستت به دهنت میرسد و به فامیل نیازمندت کمک نمی کنی؟
-به جای اینکه حال فامیل هایت را بپرسی حالشان را می گیری؟
-با نافرمانی از پدر و مادرت آزارشان میدهی؟
-دستت به کار خیر نمی رود؟
پس باید منتظر مرگ زود رس، خانه خرابی و نابودی باشی.
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ كَانَ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ اَلَّتِي تُعَجِّلُ اَلْفَنَاءَ وَ تُقَرِّبُ اَلْآجَالَ وَ تُخْلِي اَلدِّيَارَ وَ هِيَ قَطِيعَةُ اَلرَّحِمِ وَ اَلْعُقُوقُ وَ تَرْكُ اَلْبِرِّ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 448
اسحاق بن عمار گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام كه مىفرمود: هميشه پدرم مىفرمود: پناه مىبريم بخدا از گناهانى كه در نابودى شتاب كنند و مرگها را نزديك سازند و خانهها را ويران كنند و آنها: قطع رحم، و آزردن و نافرمانى پدر و مادر، و واگذاردن احسان و نيكى است.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
#آخرین_روز
پاکت نامه ای به دستش رسید. رنگ و بوی کاغذش مثل کاغذهای عادی نبود. با کنجکاوی آن را باز کرد. روی کاغذ داخل آن نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
تا امروز هر طور دوست داشتی، دلت خواست و هوای نفست امر کرد، زندگی کردی.
امروز آخرین روز عمرت است.
فقط امروز مهلت داری تا آنگونه که خدا می خواست و در طول عمرت چگونگی اش را برایت بارها از زبان فرستادگانش بیان کرده است، زندگی کنی.
آن روز را متفاوت زندگی کرد. همانطور که خدا می خواست. از زندگی اش در آن روز به اندازه تمام عمرش لذت برد.
#داستانک
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
با #کرم خود و از باب #تفضّل با من رفتار نما و به آنچه با #عدل ت شایسته آنم رفتار نکن؛
زیرا من اولین #گدا یی نیستم که از تو تقاضا نموده و با وجود اینکه #شایسته ناامیدی است به او #احسان کرده ای.
#فضل و #کرم تو مرا #آرام نموده و احسانت مرا به سوی تو #راهنمایی کرده است؛
پس از تو می خواهم مرا #ناامید نگردانی.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#قسمتی_از_مناجات_سیزده_صحیفه_سجادیه
#آرامش
#مناجات
@sahel_aramesh
#دوست
پسرم حواست باشد با چه کسی #دوست و هم نشین می شوی.
#هرزه تبهکار را به دوستی نگیر؛ زیرا کارهای زشتش را برایت زینت می دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشی و برای دین و آخرتت یاریت نخواهد کرد.
با #احمق دوستی نکن که هر چند بخواهد به تو سود رساند عملش برایت جز زیان در پی نخواهد داشت.
با #دروغگو دوست نشو؛ زیرا امانت دار حرف تو و مردم نیست و بین مردم دشمنی می اندازد و در سینه ها کینه می رویاند.
أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
لاَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ أَنْ يُوَاخِيَ اَلْفَاجِرَ وَ لاَ اَلْأَحْمَقَ وَ لاَ اَلْكَذَّابَ .
الکافي , جلد 2 , صفحه 375
امام صادق عليه السّلام فرمود:براى مسلمان شايسته نيست كه با هرزه و احمق و دروغگو رفاقت و برادرى كنند.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
#السابقون
تلویزیون عمق فاجعه سیل را تا حدودی نشان داد. اقلام مورد نیاز مردم را اعلام کرد. آه در بساط نداشت. تمام خانه را گشت. شاید یکی از اقلام مورد نیاز سیل زدگان را بیابد. ما بین رختخواب ها چشمانش به کاغذ کادویی خورد. یادش آمد در مسابقه ای شرکت کرده و پتوی مسافرتی برده بود. رختخواب ها را پایین ریخت. کادو را برداشت. قسمتی از چسبش را بازکرد. روی کاغذی نوشت:« هموطن عزیزم سلام، این پتو را به شما هدیه می دهم تا گرمایش گرما بخش وجودت گردد و مانع سرماخوردنت شود.»
آن را داخل کادوی پتو گذاشت. دوباره چسب زد. صدای بلندگویی را شنید. پنجره را باز کرد. به بیرون نگاه انداخت. پیکان باری از طرف پایگاه بسیج، کمک های مردمی را جمع می کرد. کادو را تحویل داد. در مدت کمی ماشین از کمک های مردم پر شد.
#داستانک
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
مرا در برابر دشمنم بی درنگ #نصرت فرما، نصرتی که #خشم مرا شفا بخشد و داد دلم را از او بستاند.
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
#قسمتی_از_مناجات_چهارده_صحیفه_سجادیه
#آرامش
#مناجات
@sahel_aramesh
#انتخاب_خدا
🌷 آیا می دانستید کسی که امامت امام علی علیه السلام را انکار کند کافر است؟
🌻 یا کسی که با او امام دیگری را در نظر بگیرد مشرک است؟
🌷 اگر خدا کسی را به عنوان رهبر جامعه انتخاب کند، به نظرتان بقیه مردم حق انکار او یا انتخاب فرد دیگری را با او دارند؟
🌻 اگر بفرمایید حق انکار دارند، پس بقیه مردم را داناتر از خدا در نظر گرفته اید و این یعنی کفر.
🌷 اگر بفرمایید حق انتخاب دارند و پای قانون جبر و اختیار را وسط بکشید، پس مردم را مانند خدا در نظر گرفته اید که چون او می توانند رهبر برای جامعه انتخاب نمایند و این یعنی شرک.
🌻 زیرا خداوند تمام انسان ها را آفرید و به تمام زوایای وجودی و نیازهایشان واقف است و تنها اوست که خیر و صلاح انسان ها را بهتر از هر کسی می داند، پس وقتی می گوید فلان شخص رهبر جامعه باشد؛ همه مردم بدون چون و چرا باید بپذیرند. هر چند رهبری که خدا انتخاب کرده است از خیلی از صحابه پیامبر جوانتر باشد یا اقوام بسیاری از مردم به دست او در جنگ کشته شده باشند.
🌷 وقتی پای فرمان خدا باشد حرص، کینه، مقام دوستی و شهرت طلبی باید کنار برود. فقط باید گفت:شنیدم و اطاعت می کنم.
أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالاًّ وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَيْئاً كَانَ مُشْرِكاً وَ مَنْ جَاءَ بِوَلاَيَتِهِ دَخَلَ اَلْجَنَّةَ وَ مَنْ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ اَلنَّارَ
الکافي , جلد 2 , صفحه 388
امام باقر عليه السّلام،فرمود:
خداى عز و جل على عليه السّلام را ميان خود و خلقش براى رهبرى برپا داشته، هركس او را بشناسد مؤمن است و هركس او را انكار كند كافر است و هر كس او را نشناسد گمراه است و هركس با او امام ديگرى را برپا كند مشرك است و هركس با ولايت و دولت او همراه باشد به بهشت مىرود و هركس با دشمن او همراه باشد به دوزخ خواهد رفت.
#از_معصوم_بیاموزیم
#آرامش
#صدف
@sahel_aramesh