eitaa logo
تنها ساحل آرامش
68 دنبال‌کننده
4هزار عکس
108 ویدیو
5 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم داستان ها و داستانک ها تولیدی است. لطفا مطالب تولیدی را فوروارد بفرمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
📿 ▫ قَالَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :لا يَزالُ الدُّعاءُ مَحجوبا حَتّى يُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . ◽ امام صادق عليه السلام فرمود : دعا پيوسته در حجاب است ، تا آن گاه كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستاده شود. 📚 الكافي ,جلد 2 ,صفحه 491 ❤ 📝 @sahel_aramesh
🌷 فرازی از وصیت نامه شهید مهدی قاضی خانی:بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید. در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولی امر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند. اگر امنیت هست در این مملکت، مدیون شهدا و کمک های رهبر عزیزمانیم. خداوند عمر با عزت به او عطا فرماید. ای خواهران و برادران؛ بدانید سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم، بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بیاندازند که اگر موفق شوند، شما را به فنا می کشند. گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند. نگذارید خون شهدا پایمال شود که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم. 🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار مهدی قاضی خانی قرائت خواهیم کرد. 🌹 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 به نیت شهید بزرگوار مهدی قاضی خانی قرائت بفرمایید. ❤ 📝 @sahel_aramesh
315.mp3
1.9M
📼 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزکار است. 🌷 به نیت شهید بزرگوار مهدی قاضی خانی قرائت بفرمایید. ❤ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موانع استجابت دعا_35.mp3
14.6M
🔻 ۳۵ 🙇 به ظاهر مؤدب و محترم، 🙎‍♂در باطن، پر از حقد و بدخواهی... این نفاق و دورویی، راه استجابت دعا را بروی انسان مسدود می‌کند! 🎤 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 😊 عامر لابه لای کاه های خشکیده دیوار، مجلس شب پیش را دید. زبیر میان اتاق می چرخید و می گفت:" باید هر طور می تونیم اذیتش کنیم با هر وسیله ای و روشی که میشه و می تونید؛ چون به این راحتی از میدون بیرون نمیره." هیاهو و سر و صدا از هر طرف اتاق بلند شد و هر کس روشی را پیشنهاد داد. مقداد دست درازش را بلند کرد:" من سنگش می زنم، بچه ها رو هم برای کمک میارم." نُمِیر لنگان کنار زبیر رفت و با صدایی بالاتر از همه صداها گفت:" همه کسایی که اینجا هستن چند بار این کار رو کردن به جز عامر. " همه نگاه ها مثل تیر به سوی عامر نشانه رفتند. دیگر راه فراری نداشت. آب گلویش را مانند لقمه ای گلوگیر قورت داد:" تا حالا فرصتش پیش نیومده بود و گرنه منم مثل شما ازش بدم میاد. فردا کم کاریم رو جبران می کنم." صدای قار قار کلاغی که از بالای سرش می گذشت، او را به پشت بام کاه گلی خانه اش برگرداند. خورشید به سمت مغرب می دوید و عامر همچنان منتظر بود. چند باری منصرف شد و به پا خواست؛ اما یاد شماتت های دوستان و صدای منتظران در کوچه کناری پایش را بر روی بام خانه میخ کرد. گفته بود که از او بدش می آید. اما پیش خودش هر چه فکر می کرد دلیلی برای تنفر از او نمی یافت. صدای هو کردن بچه ها از کوچه کناری بلند شد. برخاست و تشت مسی را به دست گرفت. لباس سفیدی بر تن داشت و آرام قدم بر می داشت؛ گویی هو کردن بچه ها را نمی شنید. تصویر کمک کردن آن مرد به پدرش در هنگام تنگدستی او را به عقب راند. به محض رسیدنش بر لبه ی بام رفت و تشت پر از خاکستر را بر روی سر او ریخت. قهقهه بچه ها در میان سکوت آسمان و زمین به گوشش سیلی زد. محمد امین (ص) ایستاد و خاکسترها را از تن و بدن خود پاک کرد. لحظه ای سرش را بلند کرد و به او نگاه کرد. عامر منتظر بود تا لب به فحش و ناسزا بگشاید؛ اما طرح لبخند در صورت سیاه شده از خاکستر محمد (ص) سر و گردن کشیده اش را به زیر کشید. درونش مثل دیگی جوشان شده بود. سر بلند کرد. اما او دیگر در کوچه نبود. جا پایش در میان خاکسترها ردی سفید به جا گذاشته بود. 🖋 📝 @sahel_aramesh
‌ 🌹 را که همانا و به «الله» و «فی سبیل‌الله» و «ولی عصر (عج)» می‌باشد ما بگردان و از مان در گذر و تا ما را نبخشیدی از مبر. 🌹 ❤️ 📝 @sahel_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا