🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
#عذر م بپذیر
و بر حال پریشانم #ترحم فرما
و از بند سخت گناهانم #آزاد م کن
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
🍂 #نشانه_حماقت
🔸 قَالَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: مِنَ اَلْخُرْقِ اَلْمُعَاجَلَةُ قَبْلَ اَلْإِمْكَانِ وَ اَلْأَنَاةُ بَعْدَ اَلْفُرْصَةِ
🔹 امام على عليه السلام فرمود:
شتاب كردن در كارى پيش از توانايى بر آن و درنگ كردن بعد از دست يافتن به فرصت، نشانه حماقت است
📚 نهج البلاغة , حکمت363, صفحه 538
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 عوامل حزب دمکرات ضرباتی از این رزمنده خورده بودند و بخاطر کینهای که از او در دل داشتند و با شناختی که از محمد رضا رویایی پیدا کرده بودند، برای سر وی جایزه تعیین کردند که در نهایت دو گروه سه نفره از عوامل حزب دموکرات که از مدتها پیش او را تحت نظر داشتند و دربارهاش تحقیق می کردند، در نیمه شب بیست و چهارم شهریور ماه 1364 و در شب بعد از عقد شهید با کمک عوامل نفوذی محلی، محمدرضا را در کوچهای فرعی در شهر بانه ترور Assassination و به شهادت رساندند.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار محمد رضا رویایی قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمد رضا رویایی قرائت بفرمایید.🌷
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
050.mp3
2.31M
🌿 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزگار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمد رضا رویایی قرائت بفرمایید.🌷
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
#خدایا با سری افکنده به درگاهت رو آورده ایم. ما را به حضورت بپذیر و پاکمان کن.
❤ #دعای_کمیل روزی هر #شب_جمعه تان باشد الهی
📝 @sahel_aramesh
#انتخاب_سخت
#قسمت_هفتم
#داستان
🔸 دستی روی موهای مشکی و بلند سارا کشید و گفت:«گلکم نهارت را بخور به موقع خودش خیالت را راحت خواهم کرد.»
🔸 سارا با شنیدن این حرف برق امیدی درون دلش جرقه زد. پیش دستی را زمین گذاشت. تکه ای نان برداشت. لقمه ها را باعجله و بدون فرصت خوب جویده شدن قورت داد. راضیه گفت:«چقدر عجله داری؟ قدری آرام تر.»
🔸 سارا خواست حرفی بزند که لقمه داخل گلویش پرید. راضیه هول شد. سهیل چشم های میشی اش را گشاد کرد و به راضیه گفت:« چرا بِرّ و بِرّ نگاهش می کنی؟ بزن تخته پشتش، الان خفه می شود.»
راضیه با کف دست چند دفعه محکم ما بین دو کتف سارا کوبید. سارا با دست به کافی بودن ضربه ها اشاره کرد. بعد از سرفه ای نفسش بالا آمد. گفت:«آخیش، نزدیک بود خفه بشوم.»
🔸 چهره راضیه درهم رفت. گفت:«چقدر بگویم آرام تر. مگر عزرائیل دنبالت کرده است؟»
🔸 سارا سرش را پایین انداخت. دست هایش را در هم گره کرد. گونه هایش اندکی به سرخی رفت. آهسته گفت:«عزرائیل که نه، شوق شنیدَ...»
🔸 راضیه لقمه ای با بی خیالی و طمأنینه از جلویش برداشت. داخل دهان گذاشت. آهسته و با دقت بین دندان هایش آسیابشان کرد. درون ذهنش فکرهای جور واجوری رژه می رفتند. قبل از اینکه سارا از اتاق بیرون بیاید، سهیل نظرش را درباره امیر به او گفته بود. او می دانست سهیل حتی از قیافه امیر، از آن صورت سبزه و چشمان ریز دو دو زننده در کاسه سر، خوشش نیامده بود تا چه رسد به حرف زدنش، به آن لحن لوس و کشدارش. سهیل به او گفت:«این پسر نمی دانم ما را چه حساب کرده است. چنان زبان می ریخت مثل اینکه کار تمام شده است. فکر می کند دختر یکی یکدانه مان را دو دستی تقدیمش خواهیم کرد. فقط به خاطر اینکه همکلاسی یا هم دانشگاهی هستند. هیچ شغلی ندارد. امیدوار است بعد از فارق التحصیلی شغل خوبی گیر بیاورد. پدر و مادرش حدود یکی، دو میلیون برایش پس انداز کرده اند. هیچ چیز دیگری از خودش ندارد. به نظرت با این مقدار پول می شود برای دختری که تا امروز هیچ سختی ای ندیده زندگی خوبی تدارک دید.»
🔸 راضیه مانده بود چه بگوید. واقعا با دو میلیون پول یک اتاق زهوار در رفته قدیمی در پست ترین نقطه شهر هم نمی شد کرایه کرد. اما با عشق سوزان درون سینه دخترش چه باید می کرد. لقمه اش را که فرو داد به سارا گفت:«نهارت را خوردی. برو سراغ درس و مشقت. شب با هم صحبت می کنیم.»
🔸 سارا نهارش را تمام کرد. به امید اینکه از زیر زبان پدرش حرفی بشنود به راضیه گفت:«ظرف ها را بدهید من می شویم.»
🔸 راضیه دست او را آرام کنار زد و گفت:«لازم نکرده است. کاری را که گفتم انجام بده.»
🔸 سارا نا امید با لوچه ای آویزان به طرف اتاقش برگشت. کتابش را از کیف کولی مشکی اش بیرون آورد. روی صندلی پشت میز تحریرش نشست و مشغول مطالعه شد. افکار مزاحم دست از سر او بر نداشتند. چشم هایش روی صفحات کتاب راه می رفت؛ اما ذهنش همه جا بود به جز کتاب. مدام با خودش احتمالات را مرور می کرد. صورت عبوس پدر جلو چشمانش آمد و نتیجه گرفت:«پدر از امیر خوشش نیامده است. حتما می خواهند شب بحث خواستگاری هیراد را جلو بکشند.» چند ثانیه گذشت. گفت:«نه، نه، اینطور نیست. تو چقدر احمق هستی سارا. قیافه پدر همیشه عبوس است. از روی قیافه او نمی شود به عمق وجودش پی برد. اگر از دست من ناراحت بود، اگر امیر را نپسندیده بود، هیچ وقت بعد از پریدن غذا در گلویم به مادر برای دست پاچه شدنش نمی توپید.»
ادامه دارد...
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها
ای #مهربان ترین مهربانان ما را در #پناه خودت #حفظ بفرما
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
#عذرخواهی
✅ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْمَعْذِرَةُ دَلِيلُ اَلْعَقْلِ
امام على عليه السلام فرمود: عذرخواهى، دليل خردمندى است
📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد 1 , صفحه 35 ، حدیث497
✅ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يَقُولُ : وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ .
امام زين العابدين عليه السلام فرمود: از آنچه كه باعث عذرخواهى مى شود، بپرهيز
📚 مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , جلد 12 , صفحه 212
✅ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنِ اِعْتَذَرَ بِغَيْرِ ذَنْبٍ أَوْجَبَ عَلَى نَفْسِهِ اَلذَّنْبَ
امام على عليه السلام فرمود: هر كس بدون ارتكاب گناهى عذرخواهى كند، خود را گنهكار قلمداد كرده است
📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد 1 , صفحه 645 ، حدیث 8894
✅ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لاَ تَعْتَذِرْ مِنْ أَمْرٍ أَطَعْتَ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ فِيهِ فَكَفَى بِذَلِكَ مَنْقَبَةً
امام على عليه السلام فرمود: از كارى كه با آن خداوند سبحان را فرمان برده اى عذرخواهى مكن؛ زيرا آن كار براى تو افتخارى بزرگ است
📚 غرر الحکم و درر الکلم , جلد 1 , صفحه 755, حدیث 10340
✅ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : لاَ تُعَاجِلِ اَلذَّنْبَ بِالْعُقُوبَةِ وَ اِجْعَلْ بَيْنَهُمَا لِلاِعْتِذَارِ طَرِيقاً
امام حسن عليه السلام فرمود: گناه را زود كيفر مده، بلكه ميان گناه و كيفر، راهى براى عذرخواهى باقى بگذار
📚 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد 75 , صفحه 113
🌸🌸🌸🌸
نکته مهم: ببینید در احادیث یک موضوع بسیار مهم وجود داره که این هست که بی دلیل عذرخواهی نکنید و گناهی رو برای خودتون اثبات نکنید! ولی در بسیاری از مواقع ما گناه یا خطایی نکرده ایم ولی باعث رنجش همسر یا دوست یا یکی اقوام شده ایم و در اسلام بسیار توصیه شده که در مورد نزدیکان مدارا کنیم! یک راه حل ساده وجود دارد که زمانی که خطایی انجام نداده ایم ولی باعث رنجش شده ایم به جای عذرخواهی می تونیم بگیم متاسفم که مثلا باعث ناراحتیت شدم و با استفاده درست از واژه متاسفم در جای خودش هم می توانیم طرف مقابل را آرام کنیم و هم بی دلیل عذرخواهی نکرده ایم( البته باز یادمون باشه که استفاده از متاسفم هم باید به جا باشه) که خطا یا گناهی رو بر خود اثبات کنیم ولی البته باز یادمون باشه که وقتی خطایی کرده ایم باید با شهامت عذرخواهی کنیم و آن را جبران کنیم!
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh