eitaa logo
[ســآحـِݪ‌‌ِآࢪامـِشٰ]
1.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
841 ویدیو
26 فایل
+ بیمܢ ِگـِرداب بہ دݪ‌ داشـتم امّـا تـو رسیـدۍ؛ ڪه شـدۍ ساحــݪ‌ ِأمـن ِمـنو کـشتـۍِ نجاتمܢٰ . . ࿐ ⇠‌محتوا؟ : ز گهواره تا گور؛ بصیرت بجوی . . [صرفأ جهتِ درست حسابی شدن! ] ⇠کـُپی؟ تا أبـد آزاد شد ∞ . . ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
منی‌که‌هرنفسم‌اسمتوگفتم؛ نکنه‌ی‌روزی‌ازچشات‌بیوفتم💔🚶‍♂ ..
آقای ما حسـﷺـین، به دنبال زهیر رفت و زهیر را نه فقط در جایگاه سرباز که او را فرمانده میمنۀ لشکر خویش کرد. فرمانده میسره کیست،‌ حبیب بن مظاهر. یعنی می‌شود این قدر امید بست که کسی در راه به تو ملحق شود، اما در نوک لشکر تو، همدوش دوستِ دوران کودکی و یار باوفای زندگی‌ات فرماندهی کند؟ وقتی آدم به زهیر فکر می‌کند، دنیایی از امید وجودش را فرا می‌گیرد. وای خدای من! می‌شو یک فراری، فرمانده شود،‌ آن هم با کمترین فاصله میان فراری بودن و فرمانده شدنش. آقا! مرا ببخش اگر حتی لحظه‌ای از رحمت تو ناامید شدم، حتی لحظه‌ای!❤️‍🩹 ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐
[ســآحـِݪ‌‌ِآࢪامـِشٰ]
‌ -درد‌ ِمارا‌ احدی‌ جزتو‌ ندانـست حسـﷺـین؛ بہ‌ فداۍ‌ تو‌ کہ‌ هم‌ دردی و‌ هم درمـاٰنی♡ #شب_جمعه َست
‌بھش‌ گفتم: ‌ حـٰاجۍ من‌ خیلی گناه کردم.. فکر کنم‌ امام حـسـین‌ کلًا بیخیـالِ مـا شده..!💔 -گفت: گناھاٺ‌ از شِــمر بیشتره؟! گفتـم: اَستَغفِرالله، حالا نه دیگه در اون‌حَــد! - گفت : شِـمر اگه‌ ازسینه‌ی حضرت‌ میـومد پایین‌ و توبه میڪرد، آقا دستش و میگرفت. شما که جای خود داری.. 🤍🫂