[ســآحـِݪِآࢪامـِشٰ]
بزرگــی آقا #امام_حسین رو تو خواب دیدند. دیدن بدن پره زخم و جراحته ـــ پرسید اقا اینهمه زخم و جراح
زخم بعدی که به سینه دارم،داغِ جوونم علیأکـــــبره..
+ علی جان..
راه برو یک کم، به پیشِ چشمآنم
تا نـِگـَرَم قدِ تو را علی جانم..
شبیهِ پیغمبر، سُلالهی حیدر
مَحاسنم زرد است، غمی و گریانم..
عصای دستِ من، امید فردایم
تو میری و من هم، بی تو چه تنهایم
رو به سوی دشمن، بــــَری دلِ بابا
مواظب خود باش، دلـبرِ میدانها.
#محرم
#روضه_نوشت
[ســآحـِݪِآࢪامـِشٰ]
کاش بودیو موهامو مرتب کنـی . . . 🔊#ویس_هیئت #تاسوعا #محرم
از حضرت ابوالفضل بخوایم..
هرررر حاجتی که داریم
بقول حاج #علیاکبر_ناظم.
ما کار خودمونو، نوکری خودمونو، گریه خودمونو، بکنیم.
حضرت عباس هم کار خودشو میکنه..
حاج اکبر ناظم قبل خوندن روضه بهش خبر دادن دخترش مرده
توجه نکرد.. روضه شو خوند
ــــــ سقای دشتِ کربلا ابوالفضل...
.
.
بعد روضه گفتن، حاجی بچت زنده شده...
داره تو حیاط بازی میکنه..
حاج اکبرم گفت، دیدین گفتم
من کارمو کردم. سپردم دست عباس
عباس رومو زمین نزد..
گرفتی چیشد؟؟
علمدارمون مرده زنده میکنه.
حاجتت هرچی که باشه بخواه
بخوایم ازشون..
#روضه_نوشت
#تاسوعا