7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻#قصههای_عزیز | قسمت سوم
🔸عزیز جون امروز برامون از ماجرای آقا صولت گفته، آقا صولت مرد مهربونیه که یه گذشته عجیب و غریب داشته اما یه روز تو جوونی قصه یکی از آدمهای کربلا رو که میشنوه زندگیش از این رو به اون رو میشه
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
#رمان🏴
#رنج_مقدس_قسمت_دهم🥀
بلند میشوم و کمی از قالیچه فاصله میگیرم تا تمرکزش بهم نریزد. علی دراز میکشد؛ حالا دارم از بالا ریحانها را میبینم. همهی دستها رو به آسمان بلند شدهاند. چه با نشاط ... یاد باغچهی طالقانمان میافتم. ظهرها و غروبها با چه ذوقی سبزی میچیدم. دلم برای آن روزها تنگ شده است. پدربزرگ وقتی سبزی میکاشت و به درختها رسیدگی میکرد، هم صحبتشان میشد، گاهی برایشان حافظ و سعدی زمزمه میکرد. گاهی همینطور که بیل میزد درد دل هم میکرد، زمانی خسته کنار جوی آبشان مینشست و تسبیحش را به یاری میگرفت و لذتمند نگاهشان میکرد. فرق آن میوهها و سبزیها را فقط موقع خوردن میفهمیدی.
کنارشان مینشینم. نوازششان میکنم. زیر دستانم تکان میخورند. حال خوشی پیدا میکنم. گروهی را هماهنگ به رقص وا داشتهام. میگوید:
_ دارم کمکم حرفتو قبول میکنم.
ریحانی را میچیند و همینطور که بو میکند رو به آسمان دراز میکشد. و زمزمه میکند:
_عشق. عشق برای تولد یک ریحون، زیبایی یک ریحون، عطر یک ریحون. کاش میشد این درک و حس رو منتقل کنی به بقیه.
مگر چشم و گوش را از آدمها گرفتهاند که فریاد زیبایی طبیعت را نمیشنوند و نمیبینند. خودشان را به دیدن مصنوعات عادت دادهاند و دل به یک گل و سبزه نمیدهند.
_ بعضی حسها رو باید آدم خودش دریافت کنه. وقتی براش بگی نمیتونه همراهت جلو بره. نهایت و نتیجهای برای این فکر کردن نمیبینه.
_ نهایتش رسیدن به خالق زیباییهاست که توی خوشگل پر سوال دیوونه رو آفریده که خواب رو از کلهی آدم میپرونی.
متعجب بر میگردم سمتش:
_ دفترم! نگو که ندیدی و برنداشتی و چهقدر خوشحال نشدی؟ برو بیار، فکر عاقبتت باش.
هلش میدهم عقب و روی فرش مینشینم. کتابم را بر میدارم؛ و خودم را مشغول نشان میدهم. کمی در سکوت نگاهم میکند. محل نمیگذارم. صدایش را تحکمی بلند میکنه که:
_ لیلا خانوم! دفتر من رو شما نباید بر میداشتی. به خالق زیباییها قسم، اگر من تا برسم داخل اتاق و دفتر را سر جاش نگذاشته باشی اون وقت...
کتاب را میبندم:
_ خالق زیبای من رو قسم نخور، برادر زشت! چون کور خوندی. به جان این ریحونها قسم که تا آخرش رو نخونم محاله برگردونم.
نرم میشود:
_ لیلا جان!
-برادر جان! استثنائا با هیچ تهدید و تطمیعی مجاب نمی شوم.
وخندان به ابروهای بالا رفته و چشمان درشتش نگاه می کنم. لب هم می کشد و سری تکان می دهد :
- باشه باشه. منتظر باش! می خواهد بلند شود که دستش را می گیرم و می گویم :
- داداش! داشتی راجع به موج یه چیزی می گفتی.
مکثی می کند و می گوید :
- خودت که اهل فکری، بقیه اش را بگو.
سرم را پایین نی اندازم.
- خب بدترین حالتش، طعنه به تمام مشکلاتیه که داشتم.
- خواهری! من غلط بکنم طعنه بزنم. گزینه ی بعدی...
- پس بهترین حالتش تحلیل سختی هاییه که داشتم.
- بهترشد. گزینه ی سوم؟
با انگشتانم بازی می کنم و می گویم :
- بازیم می دی؟
می گوید :
- نه. گزینه ی دال را علامت بزن.
و بلند می شود و می رود.
دوست ندارم گزینه ی دال را پیدا کنم؛ هرچند که ذهنم مقابل ((دوست ندارم)) می ایستد. گزینه ی دال حتما صبر کردن یا انجام دادن کاری است که دوست نداری، اما به صلاحت است. حتی اگر موج هایش زندگی ات را در جهت دیگری جلو ببرد و صدایت به شکایت بلند شود.
ادامه دارد ...
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫پروردگارا
✨امشب هر کسی
💫هر جایی هر مشکلی داره
✨گره از کارش باز کن
💫تو اوج ناامیدی
✨لحظههائی که حس میکنی ته خطی
💫یه نور امیدی دلت رو روشن میکنه
✨نمیدونی از کجا و چطوری
💫ولی با تموم وجودت امید میبندی
✨به خدا و میدونی که خدا
💫مسبب الاسبابه
#شبتــون_درپناه_خدا🦋🌿
#صفحه_سیصدوهفتاد_دو
به نیابت از:شهیدان🌷
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚ارباب من
✨نشود صبح اگر عرض
💚 ارادت نکنم
✨نام زيبای تو را صبح
💚تلاوت نکنم
💚اَلسلامُ علی الحُسین
💚وعلی علی بن الحُسین
💚وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
#سبک_زندگی
◾️خواهر شهید در خاطرهای از او روایت میکند:
«یک بار من با تندی باهاش برخورد کردم گفتم مامان و بابا خیلی بهم میریزند وقتی تو نباشی.
🔘گفت: «مگر در زیارت عاشورا نمیخوانیم بابی انت و امی. یعنی چی؟ ما داریم قسم میدهیم.
ما میگوییم پدر و مادرم فدای تو یا حسین. پس ما این را طوطیوار میخوانیم. یعنی قصه داریم میخوانیم. خُب نخوانیم.
☑️وقتی داریم میخوانیم انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. یعنی با دوستان تو دوستم یا حسین و با دشمنان تو دشمن. اینها دشمنهای حسین (ع) هستند. اینها دشمنهای زینب هستند. ما باید بریم.»
🌹شهید سید مصطفی صادقی
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
#حدیث_زندگی
☑️پيامبر صلى الله عليه و آله :
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُؤمِنَ وَ يُحِبُّ اَهْلَهُ وَوُلْدَهُ وَ اَحَبُّ شَىءٍ اِلَى اللّهِ تَعالى اَنيَرَى الرَّجُلَ مَعَ امَرأَتِهِ و وُلْدِهِ عَلى مائِدَةٍ يَأكُلونَ فَاِذَ ا اجتَمَعوا عَلَيْها نَظَرَ اِلَيْهِمبِالرَّحْمَةِ لَهُمْ فَيَغْفِرُ لَهُم قَبْلَ اَن يَتَفَرّقُوا مِنْ مَوْضِعِهِم ؛
🔘خداوند، مؤمن و خانواده و فرزندانش را دوست دارد. محبوبترين چيز نزد خداوندآن است كه مرد را با زن و فرزندانش بر سفرهاى ببيند كه از آن غذا مىخورند. پس در آن هنگام كه بر سفره گرد آيند، به آنها نگاهى مهربانانه مىكند و آنها را پيش از آنكه از جاى خود متفرق شوند، مىآمرزد.
📚تنبيه الغافلين ، ص ۳۴۳، ح ۴۹۸
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
👤 استاد #پناهیان
🔻 تقویت روابط خانوادگی با روضه امام حسین( علیهالسلام )
═══🖤ℒℴνℯ🖤══
🥀@sahele_aramesh313🥀
#برساحــــــــــل_آرامشــــــــــࢪ