eitaa logo
تبلیغات به صرفه
667 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🥀 متنی بود که صحرا برایش ایمیل زد و این آخرین ایمیلی بود که از صحرا خواند . یعنی این که در ظاهر تعریفش کنم و تنها جسمش را ببینم ، در ظاهر ، او باشد و در باطن ، صد تصویر از غیر او در دل و ذهنم دور بزند ، این که دست او در دستم باشه و چشمم به هم جنس خودش ، این که در گوشی ام او را " عزیزدلم " ثبت کنم و در غیاب او صدتا عزیزدل داشته باشم ، این که او را نه برای خودم که سرویس همه بخواهم ، مردی است ؟ چشم بسته بود و لب گزیده بود تا فریاد نزند . آن که بمب اتم می سازد و کره ی ماه می رود مرد است ، اما آن که یک زندگی سالم را طلب می کند ، نامرد. این را خود غربی ها هم قبول ندارند. کافی است چند صفحه از رمان هایشان را بخوانی تا تنهایی و بی کسی بشریت را درک کنی . هرچه اراده کرده اند برای آسایش شان ساخته اند : ماشین هایی که می شورد ، می سابد ، می پزد ، می جود ، زشت را خوشگل می کند، دور را نزدیک می کند ! پس چرا با این حال ، باز هم از زندگی راضی نیستند و از خودکشی و دیگر کشی دست برنمی دارند !؟ دیگر نمی خواست دلش بسوزد . این چند روز آن قدر رفته بود و آمده بود که سنگ ریزه های کوه هم می شناختندش. در تنهایی کوه ، فکرهایش را فریاد زده بود . آخر هم برای خلاصی خودش و صحرا ایمیلش را برای همیشه معدوم کرده بود . کثرت پیام ها کلافه اش کرده بود ، باید کاری می کرد تا هم خودش و هم اورا راحت کند . وقتی گوشی اش را پرت کرد وسط خیابان ، آزاد شده بود انگار . دستش را کرد توی جیبش و راه افتاد به سمتی که باید می رفت . افشین را در دلش سرزنش کرده بود . به خودش مغرور شده بود و دقیقا از همان زاویه به زمین گرم خورده بود . حالا هم به التماس افتاده بود تا نفهمی اش را جبران کند . بعضی وقت ها رو می کرد و به آسمان و می گفت : سخت می گذرد . این جنگ گاهی نابرابر هم می شود . بیا یک طرف را بگیر و کمک کن که نیفتم . صحرا به مرز جنون رسیده بود . هرکاری که از دستش بر می آمد انجام می داد ، هربار لای جزوه ایی ، توی کیفی ، از طریق دوستی ، نامه ای می رساند ، اما او کار را راحت می کرد . از همان نامه ی اول رفت سراغ مادر . یادش است داشت حلوا می پخت . حتما نذر کرده بود که عطرش او را کشید سمت آشپزخانه . صبرکرد تا کار مادر تمام شود . هرچه مادر حال و احوالپرسی کرد ،نتوانست درست جواب بدهد . نامه را گذاشت توی دستش و گفت : _نمیدونم چیه ؟ نمی خوامم بدونم . و رفت . نامه ی سوم یا چهارم را که داد ، مادر طاقت نیاورده بود و آمده بود توی اتاق به هم ریخته شان . نشسته بود . پسرها بازار شام راه انداخته بودند . شاید مادر داشت فکر می کرد که تمام وسایلشان را بریزد تو گونی و بفروشد و چهار تا بستنی بخرد بدهد لیس بزنند . این ها را چه به کنکور دادن و درس خواندن ! صندلی میز را چرخواند . با احتیاط از بین بازار شام رد شد و نشست . دیگر وسایل را نگاه نکرد . آرام گفت : _ می خواهی صحبت کنیم ؟ حرفی نداشت که بزند جز : _ نه .... دلش برای چه می تپید ؟ این که معصومیتش در خطر است ؟ یعنی اورا بره ی مظلوم در بین گرگ ها دیده بود ؟ _می خوای برم با دختره صحبت کنم ؟ مادر چقدر معصومانه فكر ميكرد: -نه -مي خواي با پدرت صحبت كني؟ممكنه چند روز ديگه بره، الان كه هست صحبت كن... قاطعانه گفت: -نه مادر كه رفت كتاب را كوبيدتوي ديوار و دراز كشيد. پتو را روي سرش كشيد تا از همه ي دنيايي كه اطرافش هست جدا بشود؛اما از افكارش نتوانست رها شود.نمي شد. عرق كرد زير پتو، اما پتو كه دنياي ديگر نيست تا آزاد شود از وضعيت كنوني. يك ورقه برداشت و براي صحرا نوشت: -"سطح جامعه تغيير كرده، همه چيز بالا و پايين شده... با اين حال و روزي كه راه انداخته ايد و هيچ چيز حريم و حرمت ندارد، ديگر اگر كلمه "زن دوم" ،"زن سوم"،"زن چهارن" براي يك مرد به كار رود، نشانه بدي نيست. رابطه هايي است متناسب با وضعيت دختران امروزي كه دائم به مردان التماس مي كنندتا آن ها را ببينند و به يك نفر قانع نيستند. به قول شما يك توانمندي ايت. توانمندي به حلال. حرامش براي همه توجيه دارد اماحلالش زشت است؟ دنياي وارونه همين است.." ادامه دارد ... ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁دستانم لایق 💫شکوفه های اجابت نیستند 🍁اما از آنجایی که 💫پروردگارم را 🍁رحمان و رحیم 💫میشناسم بهترینها را 🍁در این شب پاییزی 💫برایتان طلب میکنم شبتون بخیر 💫🍁 ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️کاش حرم بودم ▪️و مهمان تو بودم ▪️مهمان تو ▪️و سفره ی احسان تو بودم ▪️یک پنجره فولاد ▪️دلم تنگ تو آقاست ▪️ای کاش ▪️که زوار خراسان تو بودم شهادت امام مهربانی ها تسلیت🏴 ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا علیه السلام: کسی که روزی اش به کندی به دست می آید ،باید استغفار کند و از خدا آمرزش بطلبد . بحارالانوار ج۹۰ ، ص۲۷۷ ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
سلام التماس دعای همه ی عزیزان هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حلوا خرمایی خرما ۵۰۰ گرم آب جوش ¾ پیمانه آرد گندم یا آرد سنگک ۲۵۰ گرم روغن مایع ۱۵۰ گرم کره ۵۰ گرم گلاب ۲ قاشق غذاخوری پودر دارچین ۴ قاشق مرباخوری ۳۰ دقیقه قبل کره را از یخچال خارج کرده و اجازه می دهیم در فضای آشپزخانه بماند تا نرم شود.پوست و هسته خرماها را جدا کرده و در ظرف مناسب می ریزیم. آب جوش را به کاسه حاوی خرما اضافه کرده و اجازه می دهیم خرما به مدت ۵ دقیقه درون آب جوش بماند تا کاملا نرم شود. خرما را با چنگال فشار می دهیم تا خرما کاملا له و پوره شود. آرد را درون یک تابه مناسب الک کرده و روی حرارت ملایم قرار می دهیم، سپس آرد را به مدت ۳۰ تا ۴۰ دقیقه به صورت مداوم هم زده و تفت می دهیم تا بدون تغییر رنگ دادن آرد، بوی خامی آن از بین برود. تابه را از روی حرارت برداشته، سپس آرد را الک کرده و مجددا به تابه بر می گردانیم. در ادامه کره را به تابه اضافه کرده و مخلوط می کنیم تا کره کاملا ذوب شود. روغن را کنترل شده به تابه اضافه کرده و مخلوط می کنیم تا غلظت اولیه حلوا همانند حلوا شل باشد. توجه بسته به جنس و آبخور متفاوت آردها ممکن است مقدار روغن زیاد یا کم باشد. پودر دارچین و گلاب را به تابه اضافه کرده و مخلوط می کنیم، سپس بلافاصله تابه را از روی حرارت کنار می گذاریم. پوره خرما را به تابه اضافه کرده و با پشت قاشق مخلوط می کنیم تا مواد به خورد هم بروند. حلوا را درون تابه گهواره می کنیم تا حلوا درون تابه جمع شود. درون ظرف ریخته و تزیین میکنیم ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀 #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا(ع) می فرمایند: شایسته است مرد بر اهل خانه (از لحاظ مخارج زندگی) گشاده دستی کند تا آنان مرگ او را از خداوند درخواست نکنند. (من لایحضره الفقیه: ج2، ص 68) 👈البته گشاده دستی موجب نمی شود آدم از اعتدال، قناعت و کسب رزق حلال دوری کند. ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅فواید لیمو ترش برای افراد مختلف👇 🙋خانم ها : کاهش عفونت های رحمی 🕴آقایان : جلوگیری از تعریق زیاد بدن در تابستان 👼کودکان : افزایش اشتها نسبت به مواد غذایی مفید و سالم ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
- امام رضا علیه السلام می فرمایند: بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست .» ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
1_523556083.mp3
1.39M
روضه شهادت امام رضا(ع) آخرین روز صفر میثم مطیعی ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخی کودکان تحمل باختن در بازی را ندارند.👧👦 🤔 چگونه تحمل آنان را بالا ببریم؟ 1️⃣ دلیل این امر این است که آن‌ها خودباوری پایینی دارند و احساس منفی درباره خود دارند که باید تلاش نمود تا اعتماد به نفس او را بالا برید. 2️⃣ او را با خواهر و برادر و همسالانش مقایسه نکنید. 3️⃣ هرگز به‌ گونه‌ای با کودک بازی نکنید که همیشه برنده شود، بگذارید گاهی باختن را هم تجربه کند و در آن زمان برد قبلیش را به او یادآوری کنید. 4️⃣ بیشتر، بازی‌های غیر رقابتی را در لیست بازی‌هایش قرار دهید. 5️⃣ بهتر است بی‌اهمیت بودن باختن را در روش الگویی به‌صورت عملی به او بیاموزید ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
اسباب بازی هایی که قابل درست کردن و خراب کردن هستند،مناسب ترین ابزار برای رشد شناختی،خلاقیت و لذت بردن کودک از ایجاد کردن است. دربازی با کودک همراه شوید. کودک مجبور نیست مطابق با الگو شکل سازی کند.در ساختن او را آزاد بگذارید. ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
قصه ها چه اثراتي بر كودك دارد؟ ١.قلمرو شناختی: قصه‌ها شيوه حل مشكلات را آموزش ميدهند ٢. قلمرو عاطفی: قصه‌ها به تخليه هيجاني كودك كمك ميكند او با همانند سازي با قهرمان داستان غم ها و اميدهايش را پردازش ميكند. ٣.قلمرو بین فردی: قصه به كودك مهارت هاي ارتباطي و اجتماعي را به شيوه غير مستقيم آموزش ميدهد ۴. قلمرو شخصی: قصه باعث ميشود كودك مشكلش را با نگاه بيروني ببينيد پس به آگاهي و بصيرت مي رسد. ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# قصه شب 💠 قصه‌ شب «خورشید مهربون» ✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری 🎤 با اجرای: ناهید هاشم‌نژاد، محمد علی حکیمی و رضا نصیری 🎞 تنظیم: آقایان علیرضا آذرپیکان و محمد مهدی نقیب زاده 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با سیره زندگانی امام رضا علیه السلام ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀