eitaa logo
تبلیغ کانال فقط با ده هزار تومان
710 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
61 فایل
🔴کانال ایده،تجربه،همسرداری👇 https://eitaa.com/joinchat/1611464788Cd12b69ec18
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 مهراد کلاس داشت اما سوئیچ ماشینش را به سمت حسنا گرفتو گفت : زود برسونینش بیمارستان ، من کلاس دارم نمیتونم بیام باهاتون مهدا : نه استاد لازم نیست ، با تاکسی میریم ضمنا حسنا باید بره جایی ـ خب بیا تو بگیر ، مهدا فقط ترمزش بگیر نگیر داره خیلی تند نرو مراقب باش ـ نه استاد مزاحم شما نمیشم امیر با درد گفت : حق با خانم فاتح هست با تاکسی میریم ـ حرف اضافه نباشه مهدا این حالش خوبــ... + من میرسونمشون با صدای محمدحسین همه نگاه ها به طرفش برگشت ، از وقتی مهدا با امیر صحبت میکرد حرفشان را شنیده بود اما با خودش فکر کرد شاید بهتر باشد دخالت نکند . اصلا نفهمید چرا از شنیدن ماجرا از زبان ثمین ناجی اینقدر غیرتی شده آن هم برای کسی که هیچ شناختی جز زبان دراز ، ادب و متانتش ندارد !.. ثمین فکر میکرد بروز این اتفاق مهدا را از چشم ها می اندازد اما ظاهرا این اتفاق برعکس رخ داده بود . محمدحسین خودش را با این حرف که دختر حاج مصطفی ست و او فقط میخواهد حقِ ... حق ِ... حتی نمی دانست بهانه اش را چگونه تکمیل کند و نمی دانست حق چه چیزی را میخواهد بجا بیاورد ...! افکاری که سرش یا بهتر است بگوییم قلبش را به باد میداد را کنار زد و گفت : بفرمایید عجله کنید ، حال ایشون خوب نیست ... مهدا :‌ ممنونم آقای حسینی ، استاد اگه اجازه بدید با آقای حسینی بریم ! ؟ مهراد : بفرمایید ، خواهش میکنم ، محمد جان مراقب باش ـ باشه حواسم هست مهدا رو به حسنا گفت : ببخشید حسنا گلی من باید برم ، زنگ بزن با فاطمه هماهنگ کن ، از طرف من هم باز به خانواده جاوید تسلیت بگو و رو به جمع ادامه داد : استاد ممنونم ، لطف کردین . خداحافظ همگی . بسمت ماشین محمدحسین رفتند مهدا در صندلی جلو را باز کرد و آن را کمی خواباند و با سری افتاده رو به امیر گفت : بفرمایید آقای رسولی ... امیر با سر تشکر کرد و نشست . مهدا در را بست و پشت سر محمدحسین نشست . همگی به اورژانس رفتند ، دکتر بعد از معاینه گفت : کاملا مشخصه عمدی بوده اگه میخوای میتونی شکایت کنی و دیـ.... ـ نه آقای دکتر من شکایتی از کسی ندارم دکتر زیر چشمی به محمدحسین نگاه کرد و گفت : تو زدیش ؟ امیر لبخندی زد و بجای محمدحسینِ بهت زده گفت : نه آقای دکتر ایشون لطف کردن منو رسوندن بعد نگاهی به مهدا انداخت و گفت : قضیه ناموسیه ؟ مهدا از این همه تجسس دکتر کلافه شد و گفت : مشکل حل شده آقای دکتر ! مشکل فعلی بیمار شماست که دستشون درد داره و شما باید به ایشون توجه کنید . دکتر ابرو هاشو بالا داد و رو به امیر گفت : عجب نامزدی ، خدا نجاتت بده ! محمدحسین باز احساسی غریب را در وجودش پذیرا بود که اول از همه خودش را متعحب کرد . خواست جواب دکتر را بدهد که امیر پیش دستی کرد و گفت : ایشون هم کلاسی من هستن دکتر . دکتر که قانع نشده بود اما از تجسس دست کشید . نسخه را داد و گفت آن را تهیه کنند محمدحسین خواست نسخه را بگیرد که مهدا سریعتر عمل کرد و رو به محمدحسین گفت : شما لطفا مراقب آقای رسولی شاید با شما راحت تر باشن ،قراره دستشونو گچ بگیرن . من میگیرم دارو ها رو . امیر : مهدا خانوم ؟ ـ از داخل سویشرتتون پول بر میدارم ، بعدشم ما یه خرده حسابی با هم داریم . نگران نباشین امیر میدانست ته جیب سویشرتش به اندازه ی چند تا از دارو ها پول هست اما چیزی نگفت و از این که این دختر اینقدر فهمیده بود و به غرور مرد مقابلش اهمیت میداد در دلش هزاران بار پدر و مادرش را تحسین کرد . &ادامه دارد ... ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜➣ الســــــــــــــــــــلام علیڪ یا حیــــــــــدࢪ ڪرار ســــــــــــــــــــلام عزیزان همیشه همراه چطوره حال و احوالتوݩ ؟ روزهاتون پراز خیر و برڪت به دعاے خیر مولاعلے امیرالمومنیݩ 🌱 امـــــࢪوز چہ ڪاره اے ؟ روزت رو شرو؏ ڪردی ؟ بگو ببینم از صبح چہ ڪردی ؟ دمـ زرنـــــگا گرم 😍💪 امـــــࢪوزت رو بذاࢪ براے احواڵ پرسے از بقیہ..🌱 از دوستات ...از خانواده ..از رفقاے قدیمے .. میدونے برکـــــت توے جمع ڪردن مومنیݩ و دلهاشونہ♥️ وقتے لبی مےخنده خداهم خوشحالہ🌱 ان اللہ مع جماعہ خداباجماعتہ ... اونم جماعتے که مومنیݩ باشن 😍 گل بگن گل بشنون ... بریم روزمون رو به عشق مولا بسازیم ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️حجت الاسلام رنجبر: 💠 شما مغازه‌های کیف فروشی زنانه را دیده‌اید که چقدر قشنگ کیف‌ها در آنجا آویزان شده‌اند، اما در آن را که باز می‌کنید، می‌بینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون می‌ریزید، کیف‌ها هم از آن قواره و شکلی که دارند می‌افتند. ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله می‌کنید و در کیف فرو می‌برید، کیف شکل می‌گیرد. خشم و هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون می‌ریزیم و بروز می‌دهیم خودمان زشت می‌شویم و از قیافه انسانی می‌افتیم، دیده‌اید کسی که عصبانی می‌شود چهره‌اش زشت می‌شود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو می‌برید پیدا میکنید ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
♥️امام صادق 🌱اگر زنی یه لیوان آب به همسرش بده که بخواد بگه من بهت توجه دارم از عبادت یک سال که روزهاش روزه باشه شبهاش شب زنده دارباشه ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
473_14102095307861.mp3
3.27M
💠 نوآهنگ| پدرم حیدر 🍃🌺 تا دنیا دنیاست 🍃🌸 پرچم علی بالاست 🍃🌼 دم بزن فقط از حیدر 🍃🌺 این سفارش زهراست 🎙 محمدحسین پویانفر ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
موادلازم: آردسفیددوسوم پیمانه،کره بیست وپنج گرم،تخم مرغ یک عدد،سیب زمینی دوعددمتوسط،نمک یک قاشق چای خوری،آب دوسوم پیمانه،بیکینگ پودر ۱قاشق چای خوری ♨️طرزتهیه: ،درمرحله اول سیب زمینی وپخته پوستشو بگیرید ورنده کنید .آب _کره_ نمک داخل ظرف بریزید وبزارید روی حرارت تا جوش بیاد وقتی جوش اومدآردوبهش اضافه کنید بهم بزنید تا خمیر منسجم بشه بزارید کنارتا کمی خنک بشه بعد تخم مرغ رو اضافه کنید وخوب ورزبدید تا تخم مرغ به خورد آرد بره بعد سیب زمینی خنک و رنده شده وبکینگ پودراضافه کنید وخوب مخلوط کنید موادو داخل قیف با سرماسوره کنگره دارمیریزیم وداخل قابلمه روغن بریزید بزارید گرم شد حرارت وکم کنید از مواد هراندازه که خواستین قیچی وچرب میکنید ومیبریم وداخل روغ شناورسرخ میکنیم . با این مقدار مواد که در طرز تهیه گفته شده این مقدار که در تصویر میبینید به علاوه یک کاسه بزرگ بامیه سیب زمینی شد. بجای یک عدد تخم مرغ از دوعدد تخم مرغ استفاده کردم. به سیب زمینی رنده شده نمک و پودرفلفل قرمز و پودرآویشن اضافه کردم بعد به بقیه مواد اضافش کردم. از همزن برقی استفاده کردم میتونید بجاش با دست خوب ورز بدین. کره نداشتم بجاش روغن جامد زدم اگر اونم نبود بجاش ۳تا۴ق غ روغن مایع میزدم. ۳تا گوجه رو پوست گرفتم.به همراه چندشاخه جعفری و دو ساقه پیازچه و ۲ق غ روغن زیتون.کمی نمک همه رو میکس کردم کمی آبغوره هم بهش اضافه کردم(حدودا ۲ق غ) بعد از مخلوط شدن مواد نمکش رو تست کردم و سرو کردم.اگر میخواین این سس رو مدت بیشتری نگهداری کنید حتما باید چندجوش بهش بدین به همراه ۱ق غ نشاسته ذرت هم غلیظ میشه هم موندگاریش بیشتر میشه. بجای پیازچه میتونید پیاز معمولی استفاده کنید. بجای آبغوره میتونید سرکه بریزید ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانو جان ، مهم ترين لوازم آرايشت اعتماد به نفس توست مهم نیست ظاهر یک زن چه شکلی است...! وچگونه به نظر مى رسد، زمانی که او... واقعا اعتماد به نفس کامل دارد، زیباست...! ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
زِ تَــمام بـودنے ها تو یڪـے از آن من باش🌱♥️ ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
پیام های مسموم نفرستید به کار بردن جملاتی مانند 👇 کاش ازدواج نکرده بودم یا خوش به حال مجردها که هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند و... فقط به رابطه شما لطمه می زند. ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 راهکار برای بچه هایی که دست توی دماغشان میکنند، یا دست داخل پوشکشان میکنند یا به اندام خود زیاد دست میزنند🤦‍♂🤦‍♀😧 🔔 هرچه شما بیشتر تذکر دهید،بیشتر کار او را تقویت نموده اید و چون او میبیند با این کار به او توجه کرده اید(هرچند او را کتک بزنید)😱😢 🔔 بنابراین او بدتر خواهد کرد⚠️ 🔔 بهترین شیوه است مثلا دستتان رو جلو بیاورید و به او بگویید بزن قدش🤝👏 🔔 یا توپی به سمت او پرت کنید و بخندید یا او را قلقلک دهید و ...🎾😂 ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
هر چی میگم بچم گوش نمیکنه،نمیفهمه،چه کنم؟ کنترل بچه ها را زمین بذارید و کنترل خودتون رو در دست بگیرید ، چون بچه ها شنونده های خوبی نیستند اما مقلدهای خیلی خیلی خوبی هستند: داد بزنید = داد میزنند لج کنید =لج میکنند مهربان نگاه کنید=مهربان نگاه میکنند اول سلام کنید= اول سلام میکنند احترام بگذارید=احترام میگذارند حالا به نظرتون چه کسی باید شروع کند؟؟! ═══‌♥️ℒℴνℯ♥️══ 💖@sahele_aramesh313💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا