eitaa logo
تبلیغات به صرفه
648 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🥀 نفس عمیقی می کشد و انگار عطر آن خاطرات را بو می کشد . زندگی چه شیرینی های زود گذری دارد . قطار سریع السیر است . با لحنی خاص می گوید : _ این قدر احساس خوشبختی داشتم که فکر می کردم ده سال جوون تر شدم . نمی دونم سختی دوران بارداری مادرتون بود، غصه ی بستری بودن خواهرت بود ، چشم زخم بود ، نمی دونم . از روز سوم که مادرتون مریض شد همه چی به هم پیچید. چهره اش رنگ می گیرد و صدایش خش دار می شود ... ادامه می دهد : _ این حرف هایی رو که دارم برات می گم سال هاست که به کسی نگفتم و نخواستم که بگم . حتی به شما که منو باعث تمام سختی هات می دونی . حالا هم که دارم می گم حس کردم این موضوع زندگیت رو خیلی به هم ریخته . ناچار شدم که بگم . متوجه هستی ؟ مکثی می کند . هم می فهمم و هم حس می کنم دوباره در فضایی مه گرفته ، دارم حرکت می کنم . چند متر جلو ترم را هم نمی بینم . کدام طرفم دره و کدام طرف کوه است ؟ از روبه رو و پشت سرم خبر ندارم . چقدر این فضای لطیف وهم انگیز است . همیشه از این سردرگمی مه آلود می ترسیدم . باید درباره ی ای فضا با کسی حرف بزنم . _ لیلا چان ! بابا... نمی خوام اذیت بشی . می خوام کمکت کنم از این سردرگمی در بیایی. حواست به من هست ؟ فقط نگاهش می کنم . شاید از حالت چشمانم متوجه می شود که حرف ها را می گیرم ، اما جواب دادن برایم از هرکاری سخت تر است . تسبیحش را دور انگشتانش می پیچد. _خوبی بابا؟ خوب بودن را از یاد برده ام . فعل است یا حس ؟ رفتار است یا گفتار؟ خوبی ریشه اش از کجا می آید؟ از دل است یا عقل ؟ سرم را کج می کنم و باز هم فقط نگاهش می کنم . خیالش انگار که راحت می شود از هرچه که من نمی گویم . _ مریضی مادرت به حدی بود که نمی شد اصلا تو را تنها کنارش گذاشت . با این که اهل گریه و بی تابی نبودی ، اما برایش تر و خشک کردنت سخت بود . مبینا هم بستری بود و رفت و آمد به بیمارستان هم داشت . خیلی درگیر شده بودم . دکتر می گفت باید فضای اطرافش آرام و پرنشاط باشد . نمی شد لیلا جان! تو هر چقدر هم برام همه ی زندگی بودی اما مادرت سایه ی سر سه تا بچه بود. قرار شد تا حال مادرت بهتر بشه ، تورو بیاریم این جا . این برای من از همه سخت تر بود . چیزی در صدایش می شکند و همین باعث می شود که سکوت کند . سکوتی که من دوست نداشتم باشد و بود . حالا که من تشنه بودم برای حرف ، او سکوت درمانش بود . در ذهنم غوغایی است از چراها و اماها و آیاهایی که خیلی از هست و نیست های زندگی ام را به میدان می کشاند . هست هایی که تمام داری های یک نوزاد چند روزه بوده است . _ علی را خیلی وقت ها با خودم می بردم و می آوردم . کارهای بیمارستان هم که بود . مادرتم هم که پیش مادرش بود . اون یک ماه خیلی سخت گذشت تا خلاصه مبینا از بیمارستان مرخص شد و مادرت می تونست بچه رو بغل بگیره و شیر بده . صدای در خانه که می آید بابا نگران نگاهم می کند . در نگاهش خواهشی می‌بینم که تابه حال تجربه نکرده ام . تمام تلاشم را می کنم تا بتوانم حالم را از این ویرانی در بیاورم و شاداب نشان دهم. مادر و علی می آیند. تازه حواسم جمع می شود که پدر تنها بود و آن ها کجا بوده اند که دیرتر رسیده اند ؟ مادر تا مرا می بیند پا تند می کند و در آغوش می گیرد . صورتم را بین دو دستش نگه می دارد و می گوید: _ سهیل رو ببخش. فقط نگاهش می کنم. آرام تر کنار گوشم می گوید : _ خودش زنگ زد و کمی تعریف کرد و عذر خواهی کرد . پدرت بهش گفت برای همیشه لیلا را فراموش کن و فقط پسردایی اش باقی بمون . تو هم همه چیز رو فراموش کن عزیزم. هنوز آنقدر قوی نشده ام که بتوانم فراموش کنم . اما آرام ترم . آب و هوای طالقان مثل اکسیژن تازه عمل می کند و زنده می شوم. به خاطر کار علی مجبوریم برگردیم . وارد اتاقم می شوم و در را می بندم . فضای مه آلود اطرافم آزارم می دهد . می‌نشینم روی صندلی میز خیاطی‌ام ، اما دست به چیزی نمی زنم . این ندانستن ها بیچاره ام می کند. ادامه دارد ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
خدایا🙏 در این شب معنوی ✨ بحق آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🖤 دلهای ما رو دریاب ♥️ الهی دلی بغض کرده 💔 جایی ناامید نباشه😔 الهی هرکسی هرجاهست خودت نگهدار سلامتیش باش ♥️ آمیـــن یا رَبَّ 🙏 براتون آرزومیکنم همه دوستان در اين شب عزيز حاجت روا باشند 😔 و ان شاء الله بزودی راهی کربلا بشید🙏 شب بخیر ✨ التماس دعا 🙏 ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نیابت از:شهیدان🌷 ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز 183 روز 🌷از سال 1401 میگذره 🌸و 183 روز 🌷از سال باقیمونده 🌸امروز وسط ترین روز ساله 🌷امیدوارم در 🌸باقیمونده ی سال 🌷خدا بهترین روزها و 🌸سرنوشت رو براتون رقم بزنه ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
بعضیا میگݩ روزمون وقت ڪم میاره ..نمےدونم چطورے به همه کارهامون برسیم؟ امام رضا ؏ از زبان پیامبر اڪرم (ص)فرمودند خداوند عزوجڵ فرمود : هرکس شرو؏ ڪارش را بسم اللہ الرحمݩ الرحیم بگوید .کارش را با نام من آغاز ڪرده برمن است ڪه ڪار اورا به سرانجام رسانم و بہ او برڪت بدهم... ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یڪی از نوشیدنے هاے خوب و پرخاصیت عرق بیدمشڪ هست خواصش چیہ؟ 😌 🍃برای درماݩ ڪم خونے خیلی خوبہ 🍃بھتون آرامش میده 🍃باعث شادابی پوست و مو میشہ 🍃به گوارش و رفع جوش های صوࢪت ڪمڪ میکنه سعے ڪنید هرهفته این عرق رو درست كنید و نوش جان ڪنید 😍 ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمه تعالی از :ستاد رفع خستگی به: جان جانان جناب آقای مهربان : (اسم همسرتون)جان من ...😊😍 با سلام و احترام ,,, خدمتتان عرض خداقوت و ابراز محبت عشقولانه داریم .. (البته میتونے به دلخواه خودت یه چیزایی اضافه کنے کہ دلبریش بیشتر بشه 😉) با تشکر از همکاری حضرعالی 💋🙈 از طرف خانمت .... (اسم خودتون) گلی ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀