eitaa logo
شهید امنیت کربلایی حسن عشوری
816 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐خاطرات بسیار خواندنی و آموزنده از حضور همسر امام خمینی(قدس سره) در شهرستان رودسر، نجف اشرف،قم وتهران، ♊️ .... ✴️گفت وگویی از خانم سیده زینب فاضلی‏‏ ‏رودسری(ره) ‏‏از نزدیکان و دوستان چندین ساله همسر حضرت امام در نجف اشرف‏ از همراهان امام خمینی (قدس سره) در نجف اشرف: ⬅️مشاهده فایل کامل👇👇 ڪانٰال‌شَھٖید کربلایی حسن عشوری را با لینک های زیر دنبال کنید ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد کربلایی حسن عشوری https://eitaa.com/joinchat/904593603C6c3f0ad237 ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ https://eitaa.com/sahid_HassanAshouri •به کانال های شهدا بپیوندید👆🏻 ‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹
🌐خاطرات بسیار خواندنی و آموزنده از حضور همسر امام خمینی(قدس سره) در شهرستان رودسر، نجف اشرف،قم وتهران، ♊️ .... ✴️گفت وگویی از خانم سیده زینب فاضلی‏‏ ‏رودسری(ره) ‏‏از نزدیکان و دوستان چندین ساله همسر حضرت امام در نجف اشرف‏ و همسر حجت الاسلام والمسلمین سید هادی موسوی از همراهان امام در نجف اشرف: 🔯 من عروس 15 روزه بودم که با همسرم مشرف شدیم نجف که 25 شعبان بود پس از ماه رمضان ابتدائاً با عروس حضرت امام یعنی همسر حاج آقا مصطفی آشنا شدم و بواسطه ایشان خدمت خانم رسیدم و ارتباط ما با خانم شروع شد.‏ ‏‏از همان ابتدای آشنایی ما با خانم، ایشان مثل یک مادر من را تحویل گرفتند واقعاً ‏ ‏‎ ‎‏برای من مادری کردند و من خیلی چیزها از خانم یاد گرفتم. بعد هم دختر خانم‌هایشان (یعنی خانم بروجردی، خانم اشراقی و خانم اعرابی) که به نجف می‌آمدند، خانم آنها را هم می‌آوردند منزل ما و با آن‌ها هم آشنا شدیم.‏ 🔯‏‏مقداری از خصوصیات اخلاقی خانم و نوع برخوردشان و تقیدشان به آداب و اخلاق توضیح بفرمائید؟‏ 👈‏‏خانم بسیار مقید بودند که در رفت و آمدها آداب را رعایت کنند مثلاً هر کس به دیدن خانم می‌آمدند مقید بودند که حتماً بازدید ایشان بروند، در حالی که همه ما می‌دانستیم خانم علاقه عجیبی به امام دارند ولی در عین حال اگر کسانی که رابطه‌شان با امام خوب نبود یعنی در واقع مخالف امام بودند به دیدن خانم می‌آمدند در حالی‌که می‌دانستند آن طرف و خانواده‌شان با امام خوب نیستند ولی بازدیدشان حتماً می‌رفتند، یعنی در دید و بازدیدها این مسائل را دخالت نمی‌داد.‏ 🔹نکته دیگر در مورد خانم اینکه بسیار مقید بودند که از میهمان خوب پذیرایی بشود همیشه به خادمشان سفارش می‌کردند که میهمان ها باید با نهایت احترام پذیرایی بشوند و هر کس که اینجا می‌آید راضی برگردد.‏ 🔸‏‏مسئله دیگر اینکه در حالی که خانم بزرگ‌زاده بود و در یک خانواده متمول بزرگ شده بود که خودشان تعریف می‌کردند و می‌گفتند خازن جون (مادرشان) مازندرانی بود و خیلی وضع مالیشان خوب بود ولی در عین حال هیچوقت نسبت به دیگران حالت تکبر و خود برتر بینی نداشتند، نسبت به همه متواضع بودند و برای همه احترام قائل می‌شدند. اگر چه تا خانم نمی‌آمدند امام غذا میل نمی‌کردند و معمولاً با هم غذا می‌خوردند ولی گاهی که امام مهمان داشتند خانم با کلفت خانه هم سفره می‌شد و خودش را نمی‌گرفت.‏ ‏‏بهرحال خانم به تمام معنا خانم بودند و خیلی صفات خوب و پسندیده را در خودشان جمع کرده بودند.‏ 🔹نکته دیگر در مورد خانم این بود که نسبت به فامیل‌های امام بسیار احترام می‌گذاشتند، یک وقت یادم است که خانم آقای پسندیده که جاری ایشان می‌شد آمده ‏بود منزل خانم، شما نمی‌دانید خانم چه احترامی به ایشان می‌گذاشت، عجیب بود!‏ 🔸‏‏مسئله بعدی صبر و استواری خانم بود. خودشان تعریف می‌کردند که آن موقعی که بار اول امام را دستگیر کردند و بردند من یک پتویی بخودم پیچیدم و دراز کشیده بودم (در حالی که از درون خیلی ناراحت و نگران بودم) که خانم آیت ا... بروجردی آمدند به دیدن من از این حالت من تعجب کردند که شما گرفتید خوابیدید! یعنی مشکلات را تحمل می‌کردند و در ظاهر بروز نمی‌دادند.‏ ✡️‏‏ برخورد خانم با عروس، داماد و نوه‌ها و... چطور بود؟‏ 👈‏‏خیلی خوب، نسبت به همه احترام می‌گذاشتندو با متانت برخورد می‌کردند. هم با عروس‌ها و دامادها و هم با نوه‌ها، نسبت به نوه‌ها که خیلی مهربان بودند. مخصوصاً نسبت به حسین آقا پسر حاج آقا مصطفی. عین تعبیرشان این بود که من و حسین عاشق و معشوقیم، و تعریف می‌کردند: ما یخچال قاضی که بودیم آقا مصطفی بالا می‌نشست ما پائین، هر روز صبح اگر حسین نمی‌آمد تو بالکن و من حسین را نمی‌دیدم نمی‌توانستم تا ظهر آرام بگیرم. یا مثلاً نسبت به عروس این‌طور بود که هر وقت عروسشان می‌آمدند، خانم در مقابل ایشان تمام قد بلند می‌شدند برای احترام. من یک وقتی پس از فوت امام و حاج احمد آقا پرسیدم: شما دو تا پسر و همسرتان را از دست دادید مصیبت کدامیک برای شما سخت‌تر بود، خانم جواب دادند که داداش من را داغدار کرد و داغ هیچیک برای من مثل داغ داداش نبود!‏ ‏‏تفاوت سنی خانم و آقا مصطفی 15 سال بود. همانطور که دخترها به حاج آقا مصطفی می‌گفتند: داداش، خانم هم به آقا مصطفی داداش می‌گفتند.‏ 📚 منبع: قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب 💹 ادامه دارد ڪانٰال‌شَھٖید کربلایی حسن عشوری را با لینک های زیر دنبال کنید ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد کربلایی حسن عشوری https://eitaa.com/joinchat/904593603C6c3f0ad237 ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ https://eitaa.com/sahid_HassanAshouri •به کانال های شهدا بپیوندید👆🏻 ‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹