❇️ حکایت رفتن #گرگ_و_روباه در خدمت شیر به شكار
قسمت اول
👈 شیر و گرگ و روبهی بهر شکار
رفته بودند از طلب در کوهسار
تا به پشت همدگر بر صیدها
سخت بر بندند بار قیدها
هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف
صیدها گیرند بسیار و شگرف
گرچه زیشان شیر نر را ننگ بود
لیک کرد اکرام و همراهی نمود
این چنین شه را ز لشکر زحمتست
لیک همره شد جماعت رحمتست
این چنین مه را ز اختر ننگهاست
او میان اختران بهر سخاست
امر شاورهم پیمبر را رسید
گرچه رایی نیست رایش را ندید
در ترازو جو رفیق زر شدست
نه از آن که جو چو زر جوهر شدست
روح قالب را کنون همره شدست
مدتی سگ حارس درگه شدست
چونک رفتند این جماعت سوی کوه
در رکاب شیر با فر و شکوه
گاو کوهی و بز و خرگوش زفت
یافتند و کار ایشان پیش رفت
هر که باشد در پی شیر حراب
کم نیاید روز و شب او را کباب
چون ز که در پیشه آوردندشان
کشته و مجروح و اندر خون کشان
گرگ و روبه را طمع بود اندر آن
که رود قسمت به عدل خسروان
عکس طمع هر دوشان بر شیر زد
شیر دانست آن طمعها را سند
هر که باشد شیر اسرار و امیر
او بداند هر چه اندیشد ضمیر
هین نگه دار ای دل اندیشهخو
دل ز اندیشهٔ بدی در پیش او
داند و خر را همیراند خموش
در رخت خندد برای رویپوش
شیر چون دانست آن وسواسشان
وا نگفت و داشت آن دم پاسشان
لیک با خود گفت بنمایم سزا
مر شما را ای خسیسان گدا
مر شما را بس نیامد رای من
ظنتان اینست در اعطای من
ای عقول و رایتان از رای من
از عطاهای جهانآرای من
نقش با نقاش چه سگالد دگر
چون سگالش اوش بخشید و خبر
این چنین ظن خسیسانه بمن
مر شما را بود ننگان زمن
ظانین بالله ظن السؤ را
گر نبرم سر بود عین خطا
وا رهانم چرخ را از ننگتان
تا بماند در جهان این داستان
شیر با این فکر میزد خنده فاش
بر تبسمهای شیر ایمن مباش
مال دنیا شد تبسمهای حق
کرد ما را مست و مغرور و خلق
فقر و رنجوری بهستت ای سند
کان تبسم دام خود را بر کند
#مثنوی_معنوی_142
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ حکایت رفتن #گرگ_و_روباه در خدمت شیر به شكار قسمت اول 👈 شیر و گرگ و روبهی بهر شکار رفته بودن
🔴شیر و گرگ و روباهی با هم برای شکار به کوهسار می روند تا با کمک یکدیگر دام ها و بندهای شکار را محکم ببندند تا صیدها را گرفتار سازند. شیر نر اگر چه خود را در سطح آنها نمی دید که به همراهشان به شکار برود، اما نسبت به آنها بزرگواری کرد و رفاقت نشان داد.
برای یک شاه این گروه و جماعت زحمت است، ولی با آنها همراه شد، چرا که از طرفی هم گروه مایه رحمت است. به این شکل ماه از ستارگان عار دارد ولی آن ماه در میان ستارگان بود تا به رفیقان و همراهان خود کرم و بزرگواری کند.
به طور مثال خداوند در آیه 159 سوره آل عمران به پیامبر دستور می دهد که "... در کارها با مسلمانان و اصحاب خود مشورت کن..." اگر چه هیچ رای و نظری نمی تواند با رای و نظر پیامبر برابری و همانندی کند.
یا در ترازو "جو" همراه و طلای گرانقیمت است و این همراهی دلیل بر آن نمی شود که جو ارزشی همانند طلا داشته باشد. ( جو مقیاسی برای فلزات قیمتی مانند طلا و نقره بوده است.)
یا مثال دیگر اینکه، روح همراه کالبد است مانند سگ اصحاب کهف که نگهبان درگاه بود، ولی این همراهی دلیل این نیست که روح مانند جسم است و سگ به مقام اصحاب کهف رسیده باشد.
وقتی که این گروه به سمت کوه رفتند، در آنجا گاو کوهی، بز کوهی و خرگوشی درشت پیدا کردند و کارشان به سامان بود. هر کسی که مطیع شیر باشد و از او تبعیت کند روز و شب کبابش قطع نمی شود.
منظور مولانا از این بیت این موضوع است که هر کس که در خدمت و تبعیت شیران بیشه حقیقت و عارفان کامل باشد، از علوم و معارفی که روزی و رزق آسمانی و قوت روحانی است بی نصیب نمی ماند.
گرگ و روباه تا این حد توقع داشتند که شکارها طبق عدالت شاهانه تقسیم شود اما طمع و توقع گرگ و روباه به دل شیر افتاد و حقیقت حال آنها به او معلوم گشت و شیر توانست منشا طمع آنها را بیابد.
هر کس که شیر اسرار و سالار حقایق نهفته باشد، هر چه در ضمیر دیگران بگذرد، او را واقف می کنند. ای دل اندیشناک آگاه باش و دلت را از اندیشه بد و قبیح در محضر او حفظ کن. او تمام افکار و اندیشه های باطنی تو را می داند، و خر را ساکت و آرام می گرداند. یعنی مماشعات می کند و برای پوشاندن اسرارت حتی به رویت لبخند می زند.
شیر با آنکه وسوسه درونی آنها را می دانست چیزی نگفت و رعایت حال ایشان را کرد و حرمت آنها را نگه داشت. اما پیش خود گفت: ای فرومایگان گدا صفت، من سزای شما را به نحوی که شایسته شماست خواهم داد. آیا رای و اندیشه من برای شما کافی نیست؟ آیا اینچنین در مورد من و بخشش من گمان می کنید؟ ای گرگ و روباهی که اندیشه و خرد شما جملگی از رای من ناشی شده و همه آنها بر اثر بخشش جهان گستر من بوجود آمده است.
جهان را از ننگ شما پاک می کنم تا این حکایت در دنیا باقی ماند و جهانیان از آن عبرت بگیرند. شیر با اینکه این فکرها را می کرد، آشکارا لبخند میزد. اما بدان که نباید از تبسم شیر اسوده خاطر باشی. مال دنیا تبسم و لبخند حق تعالی است و همین مال ما را مست و غافل و پوسیده کرده است.
#مثنوی_معنوی_142
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_142
دعای #بیست_پنجم
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
"برای #فرزند انشان"
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_بیست_پنجم_6
دعای سیدالساجدین (ع ) برای فرزندانشان:
🔹و أَعِذْنِى وَ ذُرِّيَّتِى مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، فَإِنَّكَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَيْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِى ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ، وَ جَعَلْتَ لَنَا عَدُوّا يَكِيدُنَا، سَلَّطْتَهُ مِنَّا عَلَى مَا لَمْ تُسَلِّطْنَا عَلَيْهِ مِنْهُ، أَسْكَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجْرَيْتَهُ مَجَارِىَ دِمَائِنَا، لا يَغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا، وَ لا يَنْسَى إِنْ نَسِينَا، يُؤْمِنُنَا عِقَابَكَ، وَ يُخَوِّفُنَا بِغَيْرِكَ🔹
🔸خداوندا من و #فرزند ان مرا از شیطان رجيم در پناه خويش گير، كه تو ما را آفريدى و امر و نهى فرمودى، و به پاداش اوامر خود نوید دادى، و از عقاب مخالفت ترسانيدى و براى ما دشمنى هم آفريدى كه ما را فريب مى دهد، و او را بر ما چيره ساختى و ما را بر او چنان چيرگى ندادى. جاى او را در سينه هاى ما مقرر فرمودى، و او را در رهگذر خون ما روان گردانيدى. اگر ما غافل شويم و او غافل نشود و اگر ما فراموش كنيم و او فراموش نكند. ما را به (فريب) از عقاب تو ايمن مى سازد، و از غير تو بيم مى دهد🔸
#بیست_پنجم
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
👈 شرح#دعا_بیست_پنجم_6
👤 شرح آیت الله مرتضوی #رضوی 👇
📋 https://plink.ir/e8P3V
دعا #بیست_پنجم
🖋کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ شرح #دعا_بیست_پنجم_6
قسمت اول
⏺ دعای #بیست_پنجم نکتههای عالی در خصوص شیطان دارد. عنوان این دعا این است: «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ» این دعا افقها و مقاصد تربیتی را ترسیم میکند و اینکه پدر و مادر برای تربیت فرزندان، باید چه آفاق و اهدافی در پیش داشته باشند. برخی از سبکها و شیوههای تربیتی و رسالت پدر و مادر در تربیت فرزند در این دعای نورانی تعبیه شده است.
قطعهای که ما به آن میپردازیم، این است: «وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ». یکی از کارهای اساسی که پدر و مادر باید دربارهی فرزند انجام دهند، عبارت است از اینکه آنان را در برابر کید شیطان در محضر حق بیمه نمایند و به عبارت دیگر، به برنامهریزیهای شیطانی علیه فرزندان خود توجه داشته باشند. این مسئله در نص کلام الهی و در سیرهی الهی هست. در قرآن کریم، در دعا دربارهی مریم (سلام الله علیها) آمده است: «أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ؛ او و فرزندانش را از شيطان راندهشده به تو پناه مىدهم». اینجا حرف زیاد است که در جای خود باید مطرح شود. اما اجمالاً این است که در سیاستهای تربیتی، چه پدر و مادر و چه مربی، وظایفه دارند که دربارهی فرزندان خود دشمنشناس باشند و طراحی دشمن و میزان دشمنی او و ظرفیت محبت و عشق و دلدادگی و نگرانیهای خود را به میدان بیاورند، برای صیانت فرزند در برابر دشمنیها و دشمنان که در رأس آنها شیطان است.
یک وقت میگویید: «اعوذ» یعنی خودم پناه میبرم که این دو معنا دارد. اولین معنای آن این است که من مضطر هستم و در این اضطرار، با تمام قلب و روح و ذهن و فکر خودم به حصن الهی میروم. دومین معنا عبارت از آن است که من از هیچ کوششی برای مقابله با چنین دشمنی دریغ نمیکنم و هر کاری که برای مقابله با دشمنی او باشد، انجام خواهم داد.
در دعا و در مقام استعاذه، بسیج تمام قوا در مقام بیداری برای مقابله با طراحیهای شیطانی باید وجود داشته باشد؛ و الّا با گفتن صِرف، اتفاق خاصی رخ نمیدهد.
باید مضطر شوی و به میدان بیایی تا دعای تو دعا شود. اول مرحلهاش اضطرار است که باعث حالت انقطاع در انسان میشود. رکن دوم عبارت از بسیج قوا و به میدان آمدن است. دعایی که فقط لقلقه زبان باشد، به جایی نمیرسد.
اگر همهی توان خود را به میدان مقابله بیاوریم، استعاذه تحقق پیدا کرده است. البته با این حال، باز هم به خدا تکیه میکنیم و میگوییم: خدایا! تو مرا نجات بده.
👈 ادامه دارد ....
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ شرح #دعا_بیست_پنجم_6
قسمت دوم
⏺ حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در مناجات عرفه (در بخش ضمیمه) میفرماید: خدایا! من چگونه عزم کنم و چگونه عزم نکنم؟! من چگونه تصمیم بگیرم در حالی که تو قاهری و چگونه تصمیم نگیرم در حالی که تو آمری؟!
من اگر بگویم همهی قدرتها دست تو است و همهی تصمیمها به تو برمیگردد و کنار بنشینم که مشکلی حل نمیشود؛ چراکه تو آمر هستی که به میدان بروم.
زمانی که به میدان میروی، باید سر تا پای تو توکل و توسل باشد. از آن طرف نمیتوانی بگویی به میدان نمیروم؛ چراکه امر شده که به میدان بروی و باید توجه داشته باشی که قوا و توان و توشهی تو، همهاش از عنایت و فضل خدا است. باید به فضل حق تکیه داشته باشی و اگر به زیرکی و برنامهریزی و زکاوت خودت تکیه کنی، صددرصد باختهای.
من اعتمادم فقط به تو است و حال که امر کردی این دشمن را بشناسم و در برابر او برنامهریزی کنم، من همهی این کارها را انجام میدهم. اما اینکه به فکر و ذکر و زیرکی و هوش خودم اعتماد کنم، عین خواستهی شیطان است.
مشکل آدمیزاد، جمع این دو با هم است و هنر مؤمن، جمع بین عمل و توکل و توسل است. غرق فقر و افتقار است و هیچ اعتنا و اعتماد و توجهی به اراده و عمل و تلاش خودش ندارد؛ ولی در عین حال، مرد میدان عمل و اقدام ذیل نقشهی حضرت حق است. هنر، جمع این دو با هم است. خیلیها هستند که عامل هستند، اما متوکل نیستند یا برعکس، در فضای توکل و توسل هستند، اما عامل نیستند.
عرضهی افتقار و بیچارگی در پیشگاه حضرت حق، خودش، بندگی است. من عزم میکنم و تمام توان و قوای فکری و روانی و جوارحی خود را به میدان میآورم، اما وقتی که وسط میدان مبارزه هستم، یک سر سوزن، به فکر و ذکر و برنامهریزی خودم اعتماد ندارم و فقط به تو اعتماد دارم. این جمع را جمع سالم نامگذاری میکنند. جمع سالم، جمع بین عمل و توکل است.
👈 ادامه دارد ....
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2