eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل ما وادی خاموشان است حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است بر رخ او نظر از آینه پاک انداز به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست از لب خود به شفاخانه تریاک انداز ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد آتشی از جگر جام در املاک انداز غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید دود آهیش در آیینه ادراک انداز چون گل از نکهت او جامه قبا کن وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ واکنش امام در مقابل دیگران 🔴 و مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ؛ اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِي] اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ [لِي] لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ. 🔴 گروهى در مقابلش او را ستودند، فرمود: پروردگارا، از من به من آگاه ترى، و من به خودم از آنها داناترم. خدايا، ما را بهتر از آنچه به ما گمان دارند قرار ده، و از ما آنچه را كه خبر ندارند بيامرز. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی #نهج_البلاغه_حكمت_100 ◀️ واکنش امام در مقابل #مدح دیگران 🔴 و مَدَحَ
◀️ در برابر مدح و تعریف و تمجید 📋 این کلام حکمت آمیز را امام(علیه السلام) زمانى فرموده که گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ). سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ یَعْلَمُونَ). از جمله امورى که در روایات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستایش افراد در برابر خود آنهاست، از این رو در روایات دیگرى مدح و ستایش نوعى ذبح شمرده شده است. در روایتى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إذا مَدَحْتَ أخاکَ فى وَجْهِهِ فَکَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى که برادرت را در برابرش مدح و ستایش کنى مانند این است که کارد بر گلویش مى کشى». در حدیثى از امام على بن ابى طالب(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق یُحْسِنُ لَهُ الْقَبیحُ وَ یُبَغِّضة إلَیْهِ النَّصیحُ; نادان ترین مردم کسى است که به گفته ستایش کننده اى که از راه تملق زشتى ها را در نظرش زیبا و زیبایى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود». اگر در آثار زیان بار مدح و ستایش هاى افراطى و تملق آمیز خوب بیندیشیم خواهیم دید که اثرات آن فوق العاده مخرب است; از یک سو انسان را مغرور مى کند و همین غرور مانع راه تکامل او مى شود و از سوى دیگر عیوب و نقایص خود را نمى بیند، بلکه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خویشتن بر نمى آید و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پیدا مى کند در حالى که آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان کشیده مى شود و عمل خود را به نوعى توجیه مى کند. در اینجا سؤال معروفى است که چگونه امام(علیه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص یا گناه در خویشتن مى کند و از خدا آمرزش مى طلبد؟ بعضى در جواب این گونه تعبیرات و تعابیر دیگرى که در دعاها آمده و امامان معصوم(علیهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى کنند مى گویند، این گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نیازى نداشتند. این توجیه، توجیه صحیحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نیست، به خصوص این که از روایاتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن این دعاها اشک مى ریختند و به خود مى پیچیدند و بى تابى داشتند. جمع دیگر معتقدند که اینها همه به سبب ترک اولى هایى است که انجام داده اند. معناى ترک اولى این نیست که ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلکه ممکن است از مستحب مهم ترى به مستحب کمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر کسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد یکى دورتر و پرجمعیت و دیگرى نزدیک تر و کم جمعیت به یقین جماعت پر جمعیت تر از جماعت کم جمعیت تر ثوابش بیشتر است حال اگر در جماعت دوم شرکت کند با این که کار مستحب مهمى انجام داده ولى ترک اولى اى هم از او سر زده که در جماعت پرجمعیت تر شرکت نکرده است. این گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى کسانى که در مسیر سیر و سلوک الى الله اند عیب و نقص نیست ولى پیامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى کردند. گاه ممکن است تمام کوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لایق مقام پروردگار نمى دیدند و از آن استغفار مى کردند; مانند کسى که میهمان بسیار محترمى پیدا مى کند و آخرین تلاش خود را براى پذیرایى به خرج مى دهد و بعد مى گوید: از این که توان بیش از این نداشتم عذر خواهى مى کنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(علیهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لایق او ندیده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ» 🆔 @sahife2
👌تذکر : ✳️ اگر فردی گرفتار گناه چشم‌ چرانی شود توفیق دیدار چهره نورانی ائمه (علیهم السلام) و بر ائمه اطهار(علیهم السلام) به ویژه امام حسین (علیه السلام) را نخواهد داشت. 🔴 چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است بر رخ او نظر از آینه پاک انداز چشمانِ بدبین وآلوده به حرص وطمع وشهوت نمی تواند زیبائیهای رخسارجانان رامشاهده کند. ای عاشقی که شیفته ی دیدارهستی سعی کن با چشمانی بی آلایش به جمال یاربنگری ، تابتوانی لطایف جمال وظرایف زیبائی های اورا درک کنی. اورابه چشم پاک توان دید چون هلال هردیده جای جلوه ی آن ماهپاره نیست ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ حکایت روستایی و گاوش 🌺 روستایی گاو در آخر ببست شیر گاوش خورد و بر جایش نشست روستایی شد در آخر سوی گاو گاو را می‌جست شب آن کنج‌کاو دست می‌مالید بر اعضای شیر پشت و پهلو گاه بالا گاه زیر گفت شیر از روشنی افزون شدی زهره‌اش بدریدی و دل خون شدی این چنین گستاخ زان می‌خاردم کو درین شب گاو می‌پنداردم حق همی‌گوید که ای مغرور کور نه ز نامم پاره پاره گشت طور که لو انزلنا کتابا للجبل لانصدع ثم انقطع ثم ارتحل از من ار کوه احد واقف بدی پاره گشتی و دلش پر خون شدی از پدر وز مادر این بشنیده‌ای لاجرم غافل درین پیچیده‌ای گر تو بی‌تقلید ازین واقف شوی بی نشان از لطف چون هاتف شوی بشنو این قصه پی تهدید را تا بدانی آفت تقلید را برنامه ی - 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت روستایی و گاوش 🌺 روستایی گاو در آخر ببست شیر گاوش خورد و بر جایش نشست روستایی شد در آخر س
✳️ حکایت روستایی و گاوش 🔴در روستایی، مردی بود که یک گاو شیرده داشت. این گاو، هر روز، شیر فراوان به صاحبش می داد. مرد روستایی، گاوش را بسیار دوست می داشت. او هر روز گاوش را برای چرا به صحرا می برد. گاو تا می توانست از علف های تازه صحرا می خورد. شامگاهان، مرد روستایی با گاوش از صحرا بر می گشت و گاو را به طویله می برد و کنار آخور می بست. روزی از روزها، وقتی از صحرا برگشت و گاوش را کنار آخور بست، با خیال راحت رفت و در خانه نشست. از قضای روزگار، آن شب، شیری از صحرا آمد و یک راست وارد طویله مرد روستایی شد. گاو شیرده را خورد و خود بر جای گاو ایستاد. نیمه های شب، مرد روستایی صدایی از طویله شنید. گویا صدای خرناس شیر بود که در طویله خفته بود. برخاست و به طویله رفت. طویله کاملاً تاریک بود. مرد روستایی که با چشم بسته نیز همه جای طویله را می شناخت. او آن شب کورمال کورمال رفت و با مالیدن دست به اطرافش، گاو را پیدا کرد. مرد روستایی، همچنان دست بر اعضای مختلف شیر می مالید، به گمان اینکه دست بر اعضای گاوش می مالد. شیر خنده اش گرفت و در دل خودگفت: این بیچاره نمی داند بر بدن چه حیوانی دست میزند اگر بداند حتما فرار می کند. آری، روستایی بیچاره که در دل شب، مثل کوری بود، کورکورانه در پی گاوش می گشت و نمی دانست که شیر را به جای گاو گرفته است. لابد چشم عقل و دلش نیز کور بود که نمی توانست با دست مالیدن بر اعضای شیر، او را از گاوش تمیز دهد. فقط بینایی چشم برای تشخیص کافی نیست بلکه باید از عقل و دانش هم برخوردار بود. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت روستایی و گاوش 🌺 روستایی گاو در آخر ببست شیر گاوش خورد و بر جایش نشست روستایی شد در آخر س
✳️ حکایت روستایی و گاوش 🔴 گاهی اوقات با اینکه تمامی پدیده های هستی آشکارا در برابر چشمان ما هستند ، اما ما از دیدن آنها عاجزیم! در بیشتر موارد قدرت تشخیص زشت از زیبا، گناه از صواب و حق از باطل را نداریم! چرا که غبارهای ذهنی در برابر چشمان ما قرار گرفته و نمی گذارند تا اشیا ، اشخاص و پدیده ها، آنچنان که هستند دیده شوند. ما هر پدیده ای را به آن صورتی می بینیم که ذهن مان تصویری از آن را به ما القا می کند تصویری که ناشی از عقاید ، باورها و خاطرات یا دانشی است که پیش از این به ما آموخته یا خود از دیگران کسب کرده ایم. مولانا در این داستان به ظاهر خنده دار انگشت اشاره اش را به همین نکته و نیز به یکی از بزرگترین دردهای بشری یعنی نشانه رفته و می گوید : عمده ترین نقصان آدمی در جهت شناخت زندگی و معنویت خطایی است که در گام نخست خود برداشته و جست و جویش را در فضای تاریک و مبهمی از شنیده ها و خوانده هایش آغاز کرده است. شب در این داستان نمادی از بسته بودن چشم های ما و زندگی کردن بر اساس خاطرات و تصاویر ذهنی است. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای خداوند " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای خداوند " : 🔹اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدا لا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْرا🔹 🔸خدايا! هر كس در سپاسگزارى تو به سر منزلی رسد باز به سبب احسان تو بر وى سپاس ديگر لازم شود🔸 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع ) " هنگام اعتراف به کوتاهی در ادای خداوند " : 🔹و لا يَبْلُغُ مَبْلَغا مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلا كَانَ مُقَصِّرا دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ🔹 🔸و هرچه در طاعت تو بكوشد باز به كمتر از آن چه سزاوار تو است اكتفا كرده است🔸 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَة _ ....).pdf
473K
✳️ خدايا! كسى از گزاريت در حالى از احوال ، به نهايت شكر نمى ‏رسد جز اين كه از احسانت نعمتى به دست مى‏آورد ، كه او را به شكرى ديگر وا مى‏دارد. و از آن‏جا كه نعمتت پيوسته و پى‏درپى به بندگان مى‏رسد، پس كسى را قدرت بر شكر نيست، و از اطاعتت گرچه تلاش و كوشش كند به اندازه‏اى نمى‏رسد، جز اين كه در برابر شايستگى ‏ات، به سبب فضل و احسانت، ناتوان از طاعت است؛ بنابراين سپاس‏گزارترين بندگانت از سپاسگزاريت عاجز، و عابدترين ايشان، از اطاعتت ناتوان است. 🔹 حقيقت شكر 🔹 حقيقت شكر در كلام راغب اصفهانى‏ 🔹 حقيقت شكر در كلام نصيرالدين طوسى‏ 🔹 شكر در قرآن مجيد و روایات دعای 🔗کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
⚫️ 🔴سودا زده طُرّه جانانه ام امروز حاج حسین علیپور می گفت: در یکی از روزهای عاشورا من با حاج رسول در وسط بازار کفاشها در گوشه ای ایستاده بودیم. منتظر بودیم تا دسته های آذربایجانی ها بیایند تا ما هم به آنها ملحق شویم. آن روز بازار و اطراف بازار بسیار شلوغ بود و مانند همه روزهای تاسوعا و عاشورا جمعیت بسیار زیادی برای عزاداری و یا تماشای عزاداری ها به بازار آمده بودند. در همان لحظات من مردی خوش سیما را دیدم که از میان جمعیت در حال عبور بود. آن مرد همانند کسانی که گلو درد دارند با پارچه ای سیاه گلویش را محکم بسته بود. وقتی نگاه و چشم حاج رسول به آن مرد افتاد فوری به من گفت: حسین آقا! برو آن آقا را صدا بزن بیاید اینجا. او قنات آبادی است. من با عجله خودم را به کنار حاج اکبر آقای ناظم رساندم وبعد از عرض سلام گفتم: ببخشید حاج آقا، حاج رسول با شما کار دارد. از طرز و شکل صحبت های حاج اکبر آقای ناظم معلوم گشت که حدسم درست بوده است و او به علّت گلو درد، گلویش را با پارچه ای بسته است. گلوی حاج اکبر آقای ناظم بر اثر عزاداری ها و نوحه خوانی های زیاد به شدّت متورّم شده بود. حنجره او به اندازه ای آسیب دیده بود که صدایش به سختی درمی آمد. حاج اکبر آقای ناظم به کنار حاج رسول آمد و آن دو شروع به سلام و علیک کردند. بعد از احوالپرسی حاج رسول از حاج اکبر آقای ناظم پرسید: حاج آقای ناظم! شما الآن کجا می خواهید تشریف ببرید؟ حاج اکبر آقای ناظم با همان صدای گرفته و بسیار ضعیف و مریضش جواب داد: همین طوری که می بینی گلویم درد می کند و صدایم در نمی آید، می خواهم به خانه بروم استراحت کنم تا ان شاءاللَّه فردا هم بتوانم برای خواندن و عزاداری آمادگی داشته باشم. به نظر می رسید که حاج رسول از اینکه حاج اکبر آقای ناظم در روز عاشورا به این زودی به خاطر گلو دردش می خواهد به خانه اش برود تعجب کرده است. حاج رسول یک نگاهی به حاج اکبر آقای ناظم انداخت و گفت: حاجی! بگذار اول من فقط دو خط شعر برای شما بخوانم و بعد، آن موقع شما اگر خواستی به خانه ات بروی برو. سپس حاج رسول هر دو دستش را بر روی شانه های حاج اکبر آقای ناظم انداخت و در حالی که صورتش در مقابل صورت او قرار داشت شروع به خواندن این یک بیت شعر نمود: سودا زده طُرّه جانانه ام امروز زنجیر بیارید که دیوانه ام امروز من خودم در آن لحظه با چشم ها و گوش های خودم شاهد بودم و دیدم زمانی که حاج رسول این یک بیت را با آن حالت برای حاج آقای ناظم خواند یک مرتبه حاج اکبر آقای ناظم سرفه ای کرد و به یک باره صدای او به طور کامل باز شد و دیگر از آن شدت گرفتگی صدا اثری باقی نماند! سودا زده طُرّه جانانه ام امروز زنجیر بیارید که دیوانه ام امروز 🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🎥 مرحوم او همچون یکی از دلسوختگان و عاشقان امام حسین علیه السلام بوده است. او نیز در عشق و ارادتی که از همان دوران کودکی و نوجوانی نسبت به مقتدا و مولایش ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام داشته است شهره شهرش بوده است. 👇 🎥 https://www.aparat.com/v/GV4T1 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
2371098.mp3
2.39M
🔈 مرحوم "سلام ما به کربلای اطهرت" 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
6 ✳️ روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است؛ را مردم بنشینند بخوانند، با حال و با توجه، و پیش امام حسین شکوه کنند، بگویند یا سیدالشهدا! ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است؛ تا یک نظری بکنند، یک کمکی بکنند. 👤 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
1844538_589.mp3
19.88M
✳️ را مردم بنشینند بخوانند، با حال و با توجه... التماس دعا 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹يَا مَنْ لَا يَخْفَي عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلّمِينَ‏ اي آن كه اخبار شاكيانِ از بر او پنهان نيست وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَاجُ فِي قَصَصِهِمْ إِلَي شَهَادَاتِ الشّاهِدِينَ. ! و اي آن كه نسبت به ستمي كه بر ستم ديدگان رفته، نياز به شهادت شاهدان ندارد! وَ يَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِينَ‏ و اي آن كه ياري و نصرتش به ستم ديدگان نزديك، وَ يَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظّالِمِينَ‏ و مددكاريش از ستمگران دور است! 👌بخشی از دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2