eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر عفو و مغفرت خداوند فَعُدْ عَلَيَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ -عَلَى مَنِ اقْتَرَفَ- مِنْ تَغَمُّدِكَ، وَ جُدْ عَلَيَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ -عَلَى مَنْ أَلْقَى بِيَدِهِ إِلَيْكَ- مِنْ عَفْوِكَ، وَ امْنُنْ عَلَيَّ -بِمَا لَا يَتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَى مَنْ أَمَّلَكَ- مِنْ غُفْرَانِكَ. پسْ بر من از پوششت، همان چيزى را كه به كسى كه گناه كرده مى‏دهى، عطا كن. و به من ببخش همان چيزى را كه به كسى كه به خاطر عفوت تسليم تو گرديده است مى‏بخشى. و به من ارزانى دار آنچه بر تو گران نيست و به كسى كه آمرزش تو را آرزو مى‏كند ارزانى مى‏دارى. «عَفْوِك»: عفو داراى معانى متعددى است و از جمله: "بهترين قسمت مال"، "مقدار اضافى چيزى"، "وسط و ميانه هر چيز"، "قصدِ گرفتن چيزى"، "از بين بردن اثر شى" و بالاخره به معنى "بخشش و آمرزش". و در اين عبارت منظور معنى آخر است و «عافين» به بخشندگان و در گذرندگان اطلاق مى‏شود كه صفت برجسته پرهيزكاران است. (اشاره به آل عمران/ 134.). تفاوت ميان «عفو» و «مغفرت» در آن است كه «عفو» اشاره به بخشش خداوند است و «مغفرت» اشاره به پوشش گناهان است زيرا ممكن است كسى گناهى را ببخشد امّا هرگز آن را نپوشاند و براى ديگران بازگو نمايد و بعضى مغفرت را به معنى پوشاندن فرد خاطى از عذابِ دوزخ معنى كرده‏اند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 خداوندا ببخش 🎥 https://b2n.ir/528670 خداوندا (چون با كمال تضرع و زارى به درگاهت روآورده و به گناهان معترف و از كردار پشيمانم) به من عطا كن ستر و پوششى را از جانب خود كه به گناهكار عطا مى‏كنى، و به من ببخش عفوت را كه به كسى كه خود را تسليم تو مى‏نمايد مى‏بخشى، و به من انعام فرما آمرزشت را كه در دستگاهت بزرگ نمى‏نمايد كه آن را بر كسى كه به تو اميدوار است انعام نمائى‏ ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ طغیانگری در پی توانگری وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ نَالَ، اسْتَطَالَ. علی علیه السلام که درود خدا بر او فرمودند : كسى كه به نوايى رسيد تجاوزكار شد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ رابطه فزونى نعمت و طغيانگرى: قسمت اول 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مى كند كه از مواهب مادى سوء استفاده مى كنند، مى فرمايد: «كسى كه به نوايى رسد طغيان مى كند و برترى مى جويد»; (مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ). «استطال» از ريشه «طول» بر وزن (قول) به معناى قدرت و برترى است و هنگامى كه به باب استفعال مى رود مفهوم برترى جويى دارد. عبارت امام(عليه السلام) مفهوم وسيع و گسترده اى دارد و تمام كسانى را كه به مال يا مقام و يا هرگونه قدرت ديگرى مى رسند شامل مى شود و اين سيره اى ناپسند در بسيارى از مردم است; هنگامى كه مال و ثروت فراوانى پيدا مى كنند مى كوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و هنگامى كه مقامى پيدا كنند اصرار دارند ديگران را زير سلطه خود قرار دهند. همچنين هنگامى كه علم و دانشى به دست مى آورند ديگران را نادان مى پندارند و شاگرد خود مى دانند. به ويژه اگر پيش از اين محروميت هايى كشيده باشند; فقير بوده و به نوايى رسيده، ضعيف بوده و به قدرتى دست يافته، جاهل مطلق بوده و به علم و دانش مختصرى رسيده است. كبر و غرور و برترى جويى اين گونه افراد بيشتر و شديدتر است و تاريخ گذشته و حتى حوادثى كه امروز با چشم خود مى بينيم شاهد گوياى اين گفتار امام(عليه السلام) است. در واقع مى توان گفت: اين كلام حكيمانه از آيه شريفه 6 و 7 سوره «علق» برگرفته شده كه مى فرمايد: «(كَلاَّ إِنَّ الاِْنسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَّآهُ اسْتَغْنَى); چنين نيست به يقين انسان طغيان مى كند از اين كه خود را بى نياز ببيند». گرچه بعضى از مفسران، انسان را در آیه مورد نظر، خصوص «ابو جهل» دانسته اند که مرد ثروتمند و طغیانگرى بود و به مبارزه با پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پرداخت; ولى به یقین، انسان در اینجا مفهومى کلى دارد که به گروه کثیرى از نوع بشر اشاره مى کند و ابوجهل و امثال آن مصداق هاى روشنى از آن هستند. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ رابطه فزونى نعمت و طغيانگرى: قسمت 2 📜 در کلمات قصار گذشته نیز کراراً به این حقیقت با تعبیرات دیگرى اشاره شده است; از جمله در گفتار که در مقام موعظه به نکته هاى مهمى اشاره مى کند، مى فرماید: «لاَ تَکُنْ مِمَّنْ... إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَفُتِنَ». اگر غنى و بى نیاز شود مغرور و مفتون مى گردد و در نیز مى فرماید: «مَنْ مَلَکَ اسْتَأْثَرَ; کسى که دستش به حکومتى رسد استبداد پیشه مى کند». و مى توان گفت: کلام مورد بحث جامعیت بیشترى دارد، زیرا کلمات گذشته یا در مورد غنى و ثروت بود و یا مقام; اما گفتار حکیمانه مورد بحث، رسیدن به هر نوع توانایى مالى و مقامى و علمى را شامل مى شود. البته این امر در مورد افراد کم ظرفیت و بى شخصیت است که تغییر وضع زندگى آنها را به کلى دگرگون مى سازد; ولى مردان باایمان و پرظرفیت و باشخصیت اگر تمام عالم را به آنها بدهند تغییرى در زندگى آنان پیدا نمى شود. نمونه اتم آن خود امام امیرمؤمنان(علیه السلام) است. در آن روز که در گوشه خانه تنها نشسته بود و آن روز که بر تخت قدرت خلافت قرار داشت حالش از هر نظر یکسان بود; ساده زیستى، عبادات شبانه، رسیدگى به حال محرومان و دفاع از مظلومان در هر حال مورد توجه ایشان بود. دلیل آن روشن است، زیرا آنها این مواهب را مال خود نمى دانند و به عنوان امانتى از سوى خدا براى خدمت به خلق و پیمودن راه قرب حق حساب مى کنند. از اینجا روشن مى شود دعاهاى پیوسته بعضى که به مال و مقام و قدرت برسند و مستجاب نمى شود بسا به علّت همین است که خدا مى داند اگر آنها به نوایى برسند طغیان مى کنند و استطاله و برترى جویى را پیشه مى سازند. لطف پروردگار شامل آنها مى شود و آنها را از رسیدن به این امور محروم مى سازد. داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى که در ذیل آیه 75 سوره «توبه» آمده است نشان مى دهد که او مرد فقیرى بود و با اصرار زیاد از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خواست در حق او دعا کند تا ثروتمند شود و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) خواسته او را رد مى کرد. پس از اصرار زیاد دعایى در حقش فرموده و صاحب ثروت عظیمى شد و راه طغیان را پیش گرفت، نه تنها از پرداختن زکات سر باز زد، بلکه حکم زکات را ظالمانه پنداشت و آن را شبیه جزیه یهود و نصارى قلمداد کرد و بر سرش آمد آنچه آمد. این حالت ـ همان گونه که اشاره کردیم ـ در افراد بى نوایى که به نوایى مى رسند غالباً شدیدتر است، ازاین رو در روایتى از امام کاظم(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ وَلَّدهُ الْفَقْرُ أبْطَرَهُ الْغِنى; کسى که در دامان فقر متولد شده غنا و بى نیازى او را به طغیان وا مى دارد». در روایات مخصوصاً تأکید شده که اگر حاجتى داشتید هرگز به این گونه افراد مراجعه نکنید، ازاین رو همان گونه که پیش از این نیز آورده ایم در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود: «تُدْخِلُ یَدَکَ فِی فَمِ التِّنِّینِ إِلَى الْمِرْفَقِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَکَانَ; دست خود را تا مرفق در دهان اژدها کنى براى تو بهتر از آن است که حاجت از کسى بطلبى که چیزى نداشته و سپس به نوایى رسیده است» ابن ابى الحدید در تفسیر این گفتار حکیمانه غیر از این تفسیر معروف احتمال دیگرى داده است و آن این که منظور از «مَنْ نالَ» کسى است که جود و بخششى بر دیگران مى کند و به موجب جود و بخشش راه برترى جویى را پیش مى گیرد. گرچه «نالَ» گاه به معناى بخشیدن چیزى به دیگران آمده است; ولى سیاق کلام نشان مى دهد که در اینجا منظور چیز دیگرى است 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُواْ بِمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيَاً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى‏ مَنْ يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآءُو بِغَضَبٍ عَلَى‏ غَضَبٍ وَلِلْكَفِرينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ چه بد است آنچه كه خویشتن را به آن بفروختند، كه از روى حسد، به آیاتى كه خدا فرستاده بود كافر شدند (و گفتند:) كه چرا خداوند از فضل خویش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد، (آیاتش را) نازل مى‌كند. پس به قهر پى درپى الهى گرفتار شدند وبراى كافران، مجازاتى خوار كننده است. 🔴 در این آیه، علّت كفر یهودیان به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله بیان شده است. آنها حسادت مى‌ورزیدند كه چرا بر یكى از افراد بنى‌اسرائیل، وحى نازل نشده است. و این حسادت و كفرورزى، بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند. 🔴 مایه كفر است. بنى‌اسرائیل آرزو داشتند پیامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوى خود نرسیدند، حسادت ورزیده وكافر شدند. «بغیاً ان ینزّل» 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2