eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
و اكْفِنِى مَئُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَاد بار الها! مرا از شر و جویان در جامعه كفايت كن.
بشر به طور طبيعى و به غريزه‏ى حب ذات، علاقه دارد هميشه و همه جا مردم از او به خير و خوبى ياد كنند و هرگز نامش را به بدى و زشتى نبرند. اما اين كار ناشدنى است. امام صادق (ع) فرمود: ان رضا المخلوق لا يملك و السنتهم لا تضبط. رضا و خشنودى مردم به دست نمى‏آيد و زبان آنان نظم و انضباط برنمى‏دارد.
پيمبران الهى كه شريفترين انسانهاى روى زمين بودند، از نسبتهاى دروغ و تعرضهاى ظالمانه‏ ى قوم خود مصونيت نداشتند و همواره مورد اهانت و اسائه‏ى ادب بودند. عن ابيعبدالله عليه‏السلام قال: قال موسى. قال: امام صادق (ع) فرمود: حضرت موسى عرض كرد: يا رب! اسالك ان لا يذكرنى احد الا بخير پروردگارا! از تو مى‏خواهم موجباتى را فراهم آورى كه هيچ كس از من ياد نكند، مگر به خير و خوبى. خداوند به وى فرمود: ما فعلت ذلك لنفسى. من درباره ‏ى خودم چنين كارى نكرده‏ام تا در مورد تو انجام دهم. يعنى موسى! نه فقط تو را در مواقعى به بدى ياد مى‏كنند، بلكه رفتار مردم درباره‏ى آفريدگار خود نيز چنين است و گاه مورد مذمتش قرار مى‏دهند.
لقمان حكيم براى اينكه فرزند خود را از توقع مدح و تمجيد مردم رهايى بخشد و ضمير او را از اين انديشه‏ى ناشدنى خالى كند، در وصيت خود به وى فرمود: لا تعلق قلبك برضا الناس و مدحهم و ذمهم فان ذلك لا يحصل و لو بالغ الانسان فى تحصيله بغايه قدرته. دلبسته به رضاى مردم و مدح و ذم آنان مباش كه اين نتيجه حاصل نمى‏شود، هر قدر هم آدمى در تحصيل آن بكوشد و نهايت درجه‏ى قدرت خويش را در تحقق بخشيدن به آن اعمال نمايد. فرزند به لقمان گفت: معناى كلام شما چيست؟ دوست دارم براى آن مثال يا عملى را به من ارائه نمايى. پدر و پسر از منزل خارج شدند و درازگوشى را با خود آوردند. لقمان سوار شد و پسر پياده پشت سرش حركت مى‏كرد. چند نفر در رهگذر به لقمان و فرزندش برخورد نمودند. گفتند: اين مرد قسى‏القلب و كم عاطفه را ببين كه خود سوار شده و بچه خويش را پياده از پى خود مى‏برد. لقمان به فرزند گفت: سخن اينان را شنيدى كه سوارى من و پياده بودن تو را بد تلقى نمودند؟ به فرزند گفت: تو سوار شو و من از پى‏ات پياده مى‏آيم. پسر سوار شد و لقمان پياده به راه افتاد. طولى نكشيد عده‏اى در رهگذر رسيدند. گفتند: اين چه پدر بدى است و اين چه پسرى بد، اما بدى پدر از اين جهت است كه فرزند را خوب تربيت نكرده، او سوار است و پدر پياده از پى‏اش مى‏رود با آنكه پدر شايسته‏تر است به احترام و سوارى. پدر، اين پسر را عاق نموده و هر دو در كار خود بد كرده‏اند. لقمان گفت: سخن اينان را شنيدى؟ گفت: بلى. فرمود: اينك هر دو نفر سوار مى‏شويم. سوار شدند، گروه ديگرى رسيدند، گفتند: در دل اين دو، رحمت و مودت نيست، اين هر دو سوار شده‏اند، پشت حيوان را قطع مى‏كنند و فوق طاقتش بر حيوان تحميل نموده‏اند. لقمان به فرزند فرمود: شنيدى؟ عرض كرد: بلى. فرمود: اينك مركب را خالى مى‏بريم و خودمان پياده راه را طى مى‏كنيم. عده‏اى گذر كردند و گفتند: اين عجيب است كه خودشان پياده مى‏روند و مركب را خالى رها كرده‏اند و هر دو را در اين كار مذمت نمودند. در اين موقع لقمان به فرزندش فرمود: فقال لولده اترى فى تحصيل رضاهم حيله لمحتال. آيا براى انسان با تدبير به منظور جلب رضاى مردم، محلى براى اعمال حيله و تدبير باقى است. پس توجه خود را از آنان قطع نما و در انديشه ‏ى رضاى خداوند باش. لقمان حكيم با يك عمل ساده به فرزند خود فهماند كه نمى‏توانى با رفتار خويش رضايت خاطر مردم را جلب نمايى، هر طور كه قدم بردارى سخنى مى‏گويند، بنابراين به مدح و ذم اين و آن مينديش و تنها متوجه رضاى حضرت بارى تعالى باش كه معيار رستگارى و سعادت، خشنودى خداوند است.