کامیون های ولوو در حال انتقال زائران حسینی بین دو دهه 60 و هفتاد قرن بیست
#پیاده_روی
#زیارت_اربعین
🆔 @sahife2
زائران اربعين حسینی در حرکت به سمت كربلا معلی در سال ۱۳۸۴ (۱۴۲۴ قمری - ۲۰۰۳ میلادی) بعد از سقوط صدام
#پیاده_روی
#زیارت_اربعین
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 123
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ قسمت 2 عبارت زیر
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
1️⃣ وَ امْنَعْنِى مِنَ السَّرَفِ
2️⃣ وَ حَصِّنْ رِزْقِى مِنَ التَّلَفِ،
3️⃣ وَ وَفِّرْ مَلَكَتِى بِالْبَرَكَةِ فِيهِ،
4️⃣ وَ أَصِبْ بِى سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْه 🔹
https://eitaa.com/sahife2/5535
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_23
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️« بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید....
همین دعای #مکارم_اخلاق " دعای #بیستم صحیفه سجادیه " یک کتاب درس زندگی و درس #اخلاق است»
👤#مقام_معظم_رهبری
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ دعای امام سجاد جامعه را عقلانی و از جاهلیت نجات می دهد
▫️ این دعای امام سجاد علیه السلام است:
«أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ»
این دعا برای ما معیار است؛ به چه كسی مراجعه كنیم به چه كسی وابسته باشیم؛ به شرق وابسته باشیم به غرب وابسته باشیم؟
فرمود ملتی سفیه است كه به بیگانه چشم داشته باشد..!!!
👤آیت الله #جوادی_آملی
https://eitaa.com/sahife2/7729
#دعا_بیست_هشتم_5
#بیست_هشتم #برجام #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 123 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ قسمت
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث امروز (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام
حضرت زين العابدين (علیه السلام) می فرمایند:
اللهم وَ حَصِّنْ رِزْقِى مِنَ التَّلَفِ
بار الها! رزقم را از تباهى و تلف شدن محافظت فرما.
اينكه امام (ع) كلمه ى تلف شدن #رزق را بعد از كلمه ى «سرف» آورده، مىتوان گفت :
جمله ى اول ( و امنعنى من السرف ) و جمله ى دوم ( حصن رزقى من التلف )، هر دو، مربوط به رزق و روزى است،
در جمله ى اول از اتلاف در روزى توسط خود فرد سخن مىگويد و از خداوند درخواست مىكند كه او را از چنين عملى باز دارد،
و در جمله ى دوم از خداوند مىخواهد كه رزق او را از رويدادهايى كه موجب تلف شدن آن مىشود، از قبيل سيل و طوفان و زلزله و آتشسوزى و ديگر امورى همانند اينها، محافظت نمايد.
اتلاف مال:«وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَف».
تلف اعم از اتلاف است. اتلاف، فعل و رفتار است، اما تلف ممکن است در اثر حوادث طبیعی و اجتماعی رخ دهد و نیز ممکن است در اثر فراموشی و نسیان باشد.
و اتلاف نیز اعم از تضییع و اسراف است. زیرا هر اسراف تضییع است و هر تضییع اتلاف است؛ خواه تضییع کل یک مال باشد و خواه تضییع بخشی از آن، یا تضییع کارآمدی و استعداد مال.
بنابراین، امام از خدا می خواهد که روزیش را از اسراف، تضییع، اتلاف و تلف طبیعی، حفظ کند.
پس آنچه مصداق «اسراف» است در این دو فقره از کلام، دوبار آمده است. و این «ذكر العام بعد الخاص» نشان می دهد که اسراف مذمومتر و بدتر و نکوهیده تر از همه است.
نکته: اسراف و تضییع هر دو فعل ارادی انسان هستند. چرا امام (علیه السلام) تضییع را دوبار عنوان نکرده، اسراف را دوبار عنوان کرده است؟ برای اینکه از دیدگاه دیگر، تضییع اعم از اسراف است، زیرا ممکن است تضییع در مقام مصرف نباشد و اساساً مال را بدون مصرف، اتلاف کند.
با بیان دیگر: گاهی اتلاف و تضییع قسیم هم و در تقابل با هم به کار می روند و مراد از اسراف فقط در مقام مصرف، می شود. و اسراف به این معنی معمولاً در جهت چشم و هم چشمی و تفاخر انجام می یابد. و این حاکی از یک بیماری دوم است که در تضییع اصل مال، نیست. و نیز اسراف به این معنی، سرایت کننده هم هست که بیماری چشم و هم چشمی و تفاخر در مصرف را در جامعه رایج می کند، و لذا از دو جهت مذموم و خطرناک است.
**راجع به غذايى كه در رحم مادر نياز داشته و خداوند به وى اعطا نموده چنين گفته است:
جعلت لى قوتا من فضل طعام و شراب اجريته لامتك التى اسكنتنى جوفها و اودعتنى قرار رحمها.
براى من قوتى قرار دادى از مازاد غذا و آبى كه كنيز تو، يعنى مادرم، خورده و نوشيده بود. آن را در وجودش به جريان انداختى و مرا در جوفش اسكان دادى و در قرارگاه رحمش به وديعه سپردى.
#دعا_سی_دو_24
**و اجعلنى من... الموسع عليهم الرزق الحلال من فضلك.
مرا از كسانى قرار ده كه به فضل و رحمت تو از وسعت رزق حلال برخوردارند.
#دعا_بیست_پنجم_11
**و افتح لى ابواب... رزقك الواسع.
بار الها! درهاى رزق وسيع خود را به روى من بگشا.
#دعا_چهل_هفت_132
در كلمات رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه ى طاهرين عليهمالسلام اين قبيل سخنان (درخواست رزق و روزی ) آمده تا آنكه درباره ى آنان كسى به خطا نينديشد و همانند بعضى از پيشينيان گمراه تصور نكند كه پيمبران و گزيدگان الهى بايد از فرشتگان باشند و بىنياز از آب و غذا.
و امر اهلك بالصلوه و اصطبر عليها لا نسالك رزقا نحن نرزقك و العاقبه للتقوى.
اى رسول معظم! اهلبيت خود را به نماز گزاردن امر كن و خود در انجام اين وظيفه ى مقدس بردبار باش. از تو درخواست رزق نمىنماييم، ما به تو رزق مىدهيم و پايان سعادت بخش براى تقوى و پرهيزكارى است.
و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. ما اريد منهم من رزق و ما اريد ان يطعمون.
من جن و انس را نيافريدهام مگر براى عبادت، نه از آنان روزى مىخواهم و نه اراده دارم كه مرا اطعام نمايند.
قل اغير الله اتخذ وليا فاطر السموات و الارض و هو يطعم و لا يطعم.
پيمبر گرامى! به مردم بگو: آيا غير خداوند را ولى و صاحب اختيار خود بگيرم با آنكه او آفريننده ى آسمانها و زمين است، اوست كه به مخلوق، طعام مىدهد و خود به طعام نياز ندارد.
لن ينال الله لحومها و لا دمائها و لكن يناله التقوى.
درباره ى قربانى، فرموده: گوشت و خون حيوان به خداوند نمىرسد، آنچه مورد عنايت الهى است و به او مىرسد، تقوى و پاكى مردم است.
كسانى كه با قرآن شريف و مكتب توحيد اسلام مانوس اند از اين چند آيه به شگفت مىآيند، سئوال مىكنند :
مگر كسى گفته است كه خداوند از مردم درخواست رزق و طعام دارد،
مگر كسى گفته است كه گوشت و خون قربانيها عايد خداوند مىگردد؟
در پاسخ بايد گفت كه اين عقيده را مشركين درباره ى خدايان ساختگى و موهوم خود داشتند و آنها را محتاج به غذا مىدانستند و موقعى كه ابراهيم خليل (ع) وارد بتكده شد، مشاهده كرد كه غذا در مقابل بتها گذاردهاند. ابراهيم (ع) با مشاهدهى غذاها به طور استهزا بتهاى جماد را مخاطب ساخت:
فقال الا تاكلون. ما لكم لا تنطقون.
چرا غذا نمىخوريد؟ چه شده است شما را كه سخن نمىگوييد.
قرآن شريف از قرون گذشته و عصر حضرت ابراهيم (ع) خبر داده كه بتپرستان معتقد بودهاند خدايانشان به طعام نياز دارند. از اين رو براى آنها در بتكده غذا مىبردند.
دانشمندان غرب نيز در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند كه بعضى از اقوام كه به خدايى اجرام كيهانى عقيده داشتند و خورشيد را پرستش مىنمودند، مىگفتند خدايان غذا مىخواهند و براى تهيه ى غذاى خورشيد به كارهايى وحشتزا و خشن دست مىزدند
ترجمه ى يك قطعه از كتاب اتوكلاينبرگ، استاد دانشگاه كلمبيا عينا نقل مىشود:
در قبيله ى آستكهاى مكزيك، رفتار جنگجويانه بيشتر از عوامل دينى ناشى مىشد. بنابر يكى از مهمترين اعتقادها خدايان، مخصوصا خورشيد، اگر از غذا محروم بمانند، مىميرند و قلب انسان تنها غذايى است كه در خور شان خدايان است. كسى را كه قربانى مىكردند، خدا مىشمردند و با كشتن و خوردن او زمينه ى رستاخيز خدا و تجديد نيروى او را فراهم مىآوردند. افسانه اى مكزيكى وجود داشت كه بنابر آن، سابقا خود خدايان براى خورشيد قربانى شده بودند تا به او در كارش نيروى لازم ببخشند و اين وظيفه را به نمايندگان بشرى خود محول كرده بودند، يعنى به ايشان دستور داده بودند كه با هم بجنگند و براى تهيه ى غذايى كه خورشيد لازم داشت، همديگر را بكشند. اهالى يكى از مناطق، پيوسته با همسايگان خود در جنگ بودند، تنها به اين منظور كه اسرايى به چنگ آورند كه بتوان آنها را قربانى كرد. وقتى در سال 1486 ميلادى معبد مخصوصى را به خدا اهدا نمودند، صف كسانى كه به اين مناسبت قربانى مىشدند دو ميل طول داشت، در اين قتل عام وحشتناك، دست كم قلبهاى هفتاد هزار انسان نذر شد. اين قربانيان تقريبا همگى جنگجويان ملل رقيب بودند كه به اسارت افتاده بودند.
امام عسكرى (ع) از پدرش حضرت هادى (ع) حديث نموده كه فرمود:
روزى رسول اكرم (ص) پشت ديوار كعبه نشسته بود. عبدالله بن ابىاميه مخزومى حضور حضرت آغاز سخن نمود و گفت: اى محمد! ادعاى بزرگ و فوقالعادهاى نمودهاى، گمان كردى كه رسول خداوندى، و سزاوار نيست براى پروردگار عالم و آفريدگار همهى مخلوقات، مثل تو كه بشرى هستى همانند ما، رسول او باشى، اگر هم نبى مىبودى، بايد با تو ملكى باشد كه تو را تصديق كند و ما او را ببينيم، بلكه اگر اراده فرمود نبى بفرستد، فرشته مىفرستاد نه بشرى مثل ما، تو اى محمد انسانى هستى از حق دور افتاده، نه آنكه پيمبر خدا باشى.
سخنان بىاساس جهال را كه مىگفتند: رسول الهى بايد فرشته باشد، قرآن شريف مردود شناخته و خداوند فرموده است:
و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا.
اگر به فرض محال، ملكى را رسول قرار مىداديم، او را به صورت انسان مبعوث مىنموديم تا مردم بتوانند با وى مانوس شوند و از تعاليمش بهرهمند گردند.