هدایت شده از بصائر
✍️مصلحت سنجی های #امام_صادق_علیه_السلام و ریزش برخی خواص انقلابی/ در برابر رفتارهای متشابه ولیّ چه باید کرد؟
🔰عیب جویی امام صادق(ع) از یکی از یاران خاص خود
#زرارة_ابن_اعین، یکی از اصحاب خاص و بسیار مورد اعتماد امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود. اما امام صادق (ع)، در برخی مجالس، گاه از او بدگویی می کرد. رفتاری که شاید بسیاری از خواص سیاسی زمان ما با آن مواجه شوند، موضع آنان را نسبت به ولیّ تغییر دهد. امام صادق(ع) در پیامی خصوصی به زراره، علت این رفتار متشابه خود را جلوگیری از تعرّض حکومت ظالم آن زمان به زراره بیان می کنند. چراکه ارتباط با امام صادق(ع)، تبعات زیادی برای یاران حضرت درپی داشت و فشارهای زیادی را به آنان تحمیل می کرد و این رفتار امام(ع)، از طمع دشمنان نسبت به او می کاست:
🔸«إِنَّمَا أَعِيبُكَ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ يُسَارِعُونَ إِلَى كُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَكَانَهُ، لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِيمَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ يَذُمُّونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ يَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَيْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ يَحْمَدُونَ كُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ، فَإِنَّمَا أَعِيبُكَ لِأَنَّكَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ بِمَيْلِكَ إِلَيْنَا، وَ أَنْتَ فِي ذَلِكَ مَذْمُومٌ عِنْدَ النَّاسِ، فَيَكُونُ ذَلِكَ دَافِعَ شَرِّهِمْ عَنْكَ؛ عیبگذاری من (درحقیقت) برای دفاع از توست. چراکه مردم و دشمن به سرعت درپی کسی هستند که ما او را به خود نزدیک می کنیم و از او ستایش می کنیم. تا به کسی که او را ستایش کرده و به خود نزدیک می کنیم آزار برسانند و او را بخاطر محبت ما و نزدیکی به ما مذمّت می کنند. و در اندیشه اذیت و قتل او بر می آیند. و هرکسی را که ما عیب او را می گوییم، می ستایند. پس همانا من عیب تو را می گویم، فقط به این دلیل که تو مردی مشهور به ارتباط و گرایش نسبت به مایی و تو در این باره نزد مردم مذمومی. پس این عیب گذاری من بر تو، شرّ آنان را از تو دفع می نماید.» (تفسیر نورالثقلین؛ ج3، ص285)
🔸رفتار متشابه #حضرت_خضر_علیه_السلام در سوراخ کردن کشتی
آنگاه حضرت برای روشن شدن این رفتار خود برای زراره، به ماجرای سوراخ کردن کشتی توسط حضرت خضر(ع) اشاره نمودند که پس از مدتی در بیان علت این رفتار سؤال برانگیز خود به حضرت موسی(ع) فرمود:
🔸«وَ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً؛ اما كشتى، از آنِ بينوايانى بود كه در دريا كار مى كردند، خواستم آن را معيوب كنم، [چرا كه] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى] را به زور مى گرفت.(و با این عیب گذاری، دیگر در غصب آن طمعی نخواهد داشت.)» (کهف: 79)
هرچند از ارادت زرارة به امام صادق(ع) اندکی هم کاسته نشد، اما برخی از یاران دیگر امام صادق(ع) با دیدن برخی تناقض های ظاهری اینچنینی در رفتار ایشان که اقتضاء دوران #تقیه بود، از ایشان رویگردان شدند و ایشان را متهم به دروغگویی کردند.
🔰کشتی انقلاب و خضر زمانه ما
هدف نگارنده از بیان این روایت نورانی، توجه دادن به این نکته کلّی است که نباید درباره #رفتار_های_متشابه_ولیّ زود قضاوت کرد.
بی شک امروز همانند زمان امام صادق(ع)، دوران تقیّه نیست، امّا زمانه فتنه های گوناگون و خطرناکی است که ممکن است ولیّ برای خاموش کردن تدریجی این فتنه ها و به خاطر رعایت مصالح بزرگتر، گاه مجبور به انجام رفتارهای متشابه شود.
👈شاید لازم باشد خضر زمانه ما، از سر ناچاری و اضطرار و به دلایل و مصالحی که بعدها آشکار خواهد شد، اجازه دهد بخش هایی از کشتی انقلاب دچار عیب شود تا از آسیب های جدّی تر به این کشتی جلوگیری شود.
🔰چگونگی مواجهه مؤمنین انقلابی با رفتارهای متشابه ولیّ
در چنین زمانه ای، اگر به ولیّ مان اعتماد داریم، در مرحله اول، باید #متشابهات را به #محکمات ارجاع داد تا تحلیل درستی از موضوع به دست آید؛ و در صورت روشن نشدن موضوع، در مرحله دوم، باید صبر کرد تا به تدریج حکمت رفتار ولیّ روشن شود.
#قضاوت_زود_هنگام از متشابهات، بسیاری را از دایره انقلاب خارج خواهد کرد. همانگونه که برخی معترضین به امیرالمؤمنین(ع) در ماجرای پذیرش #حکمیت و معترضین به امام حسن (ع) در ماجرای پذیرش #صلح_با_معاویه و معترضین به امام صادق(ع) در پیشبرد #سیاست_تقیه و معترضین به امام رضا(ع) در ماجرای پذیرش #ولایتعهدی، به دلیل عدم هضم و درک و تحلیل درست از وقایع و عدم اعتماد به امامشان، به تدریج از دایره مؤمنین انقلابی خارج شدند.
جدیدترین تحلیل های قرآنی_روایی از موضوعات سیاسی_فرهنگی را در کانال «بصائر» دنبال کنید: 👇
@basaer_fi🔸🔸
گاهى مدارا نمودن به منظور #تقيه و براى مصون ماندن از شر دشمنان بىايمان و مستبد است.
اين قبيل مدارا در ايام امامت حضرت سجاد (ع) تا زمان امامت حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام ضرورت داشت، از اين رو آنان خود تقيه مى نمودند و به اصحاب و پيروان خود نيز اكيدا تقيه را توصيه مىكردند
تا بدين وسيله از طرفى جان و مال و عرض و شرف آنان را از خطر مصون دارند
و از طرف ديگر با رعايت تقيه بتوانند احكام الهى و معارف اسلامى را به وسيله ى آنان به طور پنهان بين افراد مومن نشر دهند و تا جايى كه ممكن است دين خدا را از دستبرد خائنين و بدعتگزاران محافظت نمايند.
امام (ع) فرموده است: مدارا نمودن با دشمنان خدا از بهترين و برترين صدقهى آدمى براى نفس خود و براى برادران باايمانش مىباشد.
ابن مسكان مىگويد: امام صادق (ع) به من فرمود: درباره ى تو گمان دارم كه اگر در حضورت على عليهالسلام مورد شتم و اسائه ى ادب قرار گيرد، تو اگر بتوانى بينى او را با دندان مىگزى. عرض كردم: بلى والله فدايت شوم، من چنينم و اهلبيت من نيز اينچنين. حضرت فرمود: اينگونه مباش، قسم به خدا كه بسا مىشنيدم كسى به على (ع) بد مىگويد و بين من و او جز ستون مسجد فاصله اى نبود. من خود را پشت ستون پنهان مى نمودم و موقعى كه از نماز فارغ مىشدم از كنارش گذر مىكردم، به او سلام مىدادم و با وى مصافحه مىنمودم.
در بعضى از روايات امر تقيه براى صيانت دين خدا آنقدر مهم شمرده شده كه امام (ع) تارك آن را فاقد ايمان خوانده است.
امام صادق (ع) فرموده: بر دين خود پروا داشته باشيد و آن را در پس پرده ى تقيه محجوب داريد، زيرا كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد.
گاهى اختناق و فشار حكام جور به اوج خود مىرسيد و مضيقه آنقدر شديد مىشد كه كوچكترين غفلت از تقيه و گفتن چيزى كه نبايد گفته شود مرگ به بار مىآورد و به حيات كسى كه غفلت نموده يا آنكه در اين غفلت مورد سوءظن واقع شده خاتمه داده مىشد. كشته شدن معلى بن خنيس بر اثر غفلت از تقيه و افشا نمودن رازى بود كه امام صادق (ع) با او در ميان گذارده بود.
حفص بن نسيب مىگويد: در ايام قتل معلى بن خنيس به محضر امام صادق (ع) شرفياب شدم، به من فرمود: اى حفص! به معلى حديث گفتم و او آن را نشر داد و بر اثر آن گرفتار عذاب شمشير گرديد.
در پارهاى از مواقع وضع و محاذات اوضاع و احوال به گونهاى بود كه معرفى نمودن شخص و نام بردن از او موجب گرفتارى و ابتلا مىشد يا لااقل باعث هتك و توهين مىگرديد.
روايت شده كه روزى امام صادق (ع) در بازار مدينه عبور مىكرد و فرزند بزرگوار معظمش حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام پشت سر آن حضرت بود. شخصى جامهى فرزند را گرفت و كشيد و پرسيد: اين پيرمرد كيست؟ آنقدر شرايط محيط بد بود و احساس خطر مىشد كه حضرت موسىالكاظم ناچار شد در پاسخ آن مرد بگويد كه «او را نمىشناسم».
#تقيه در حكومت جور و محيط اختناق، نوعى مدارا نمودن است،
مداراى به معناى حلم و سكوت، مداراى به معناى تغافل و خوددارى از معارضه.
در محيط تقيه، مدارا نمودن از مداراى با دوستان از خودراضى و پر توقع سختتر و به مراتب زيانبارتر است،
زيرا مدارا ننمودن با اين قبيل دوستان ممكن است باعث قطع رشتهى دوستى و منجر به جدايى آميخته به كدورت و احيانا مايهى دشمنى و عداوت فردى گردد،
اما در مورد تقيه ممكن است مايهى بدبينى و خشم حاكم جبار گردد و بر اثر آن خونها ريخته شود، اموال و اعراض بر باد رود، و افراد شريف گرفتار زندان و شكنجه گردند.
بنابراين در محيط تقيه مدارا نمودن امرى است ضرورى و لازم.
از اين رو ائمهى معصومين عليهمالسلام اين موضوع را به دوستان خود اكيدا توصيه نمودهاند و خاطرنشان ساختهاند كه اگر كسى برخلاف عمل كند و سخنان اهلبيت را در محيط خطر افشا نمايد در روايات، اين عمل به قتل عمد امام تعبير شده است.
امام صادق (ع) فرموده: كسى كه چيزى از امر ما را بين مخالفين شايع نمايد همانند اين است كه ما را عمدا به قتل برساند نه آنكه به خطا ما را كشته باشد.
امام (ع) و دوستان واقعيش در سختترين فشار و شديدترين مضيقه قرار داشتند و رعايت تقيه در آن شرايط ايجاب مىكرد سخنى كه از آن استشمام مخالفت و برداشت مقاومت مىشود به زبان نياورند و در تمام حركات و برخوردها با يكديگر حداكثر مدارا و احتياط را رعايت نمايند.
از اين رو امام دست تمنى به پيشگاه الهى برداشته و حل مشكلات را از ذات اقدس او مىخواهد.