#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_10
#نورانيّت_قلب_در_ترس_از_خدا 2
✳️ ابن شهر آشوب مىنويسد: «روزى امام سجّاد عليه السلام در نزديكى چاه خانهاش مشغول نماز بود، فرزندش محمّد كه تازه با دست و زانو راه مىرفت، در حياط خانه، بازى مىكرد. ناگهان مادر فرزند ديد كه كودك به سر چاه عميقى رسيده ميان چاه افتاد. مادر او فرياد كشيد و خود را كنار چاه رسانيد و ناراحت كمك مىطلبيد و گفت: اى پسر رسول خدا! پسرت محمد در چاه غرق شد. اما با اين كه صداى مادر كودك و حالت بچّه را در چاه مىشنيد نمازش را كامل و تمام به پايان رسانيد، مادر بچه گفت: شما فرزندان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چقدر سخت دل هستيد. حضرت به كنار چاه رفت و دست به درون چاه برد، فرزند خود محمد را بيرون آورد و به مادرش فرمود: بگير، اى كسى كه يقينت ضعيف است. مادر به خاطر سلامتى فرزند خوشحال شد ولى به جهت اين كه امام فرموده بود يقين تو اندك است؛ گريه نمود.
امام فرمود: امروز ملامتى بر تو نيست اگر مىدانستى، من در پيشگاه خداى جبّار بودم اگر رويم را از وى مىگرداندم، او رويش را از من برمىگرداند. آيا رحيم و مهربانى غير از او ديده مىشود.» «1» اولياى خدا چنان غرق صفات جمال و جلال او و محو مشاهده ذات پاك او مىباشند كه غير او را به دست فراموشى مىسپارند، در غم و ترس و وحشت؛ تصوّر نيستى و نابودى و حمله دشمن يا ضرر موجودى خطرناك؛ انديشه انتقام يا فرار همه ذهن و وجود آدمى را فرا مىگيرد. كسى كه غير خدا در دل او نمىگنجد و به غير او نمىانديشد، چگونه ممكن است كه اندوه و ترس و پناهندگى به بيگانه داشته باشد.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 106
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_10
#نورانيّت_قلب_در_ترس_از_خدا 3
✳️ مقصود از غمها و ترسها از امور مادى و دنيوى مىباشد وگرنه دوستان خدا كه وجودشان پر از شوق و اشتياق خوفناكى است به خاطر ترس از انجام ندادن تكاليف و مسئوليتها و آنچه از موفقيتها كه از دست آنان مىرود و اين ترس اشتياقى جنبه معنوى دارد كه مايه تكامل و رشد وجود انسان است.
برخلاف ترسهاى مادى كه مايه سقوط و گمراهى است.
اميرمؤمنان عليه السلام در خطبه #همام (#خطبه_متقین ) #نهج_البلاغه_خطبه_193 ( #خطبه_193 ( متن کامل خطبه اینجا ) ) كه حالات اولياى خدا را در آن به عالىترين وجه ترسيم كرده؛ مىفرمايد:
نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ وَ لَوْ لَاالْاجَلُ الَّذى كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ ارْواحُهُمْ فى اجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ، شَوْقاً الى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ ... قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ، وَ اجْسادُهُمْ نَحيفَةٌ وَ حاجاتُهُمْ خَفيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفيفَةٌ
آنان را در بلا و سختى و آسايش و راحت حالتى يكسان است، و اگر خداوند براى اقامتشان در دنيا زمان معينى را مقرر نكرده بود از شوق به ثواب و بيم از عذاب به اندازه چشم به هم زدنى روحشان در بدنشان قرار نمىگرفت ...
دلهايشان محزون، همگان از آزارشان در امان، بدنهايشان لاغر، نيازهايشان سبك، ونفوسشان با عفت است.
سوز اشتياق كه همراه با درد و واهمه است، دواى اميد رسيدن به محبوب است كه هر عارفى را از لذتها و شيرينىها دور مىسازد و سختىها و اضطرابها او را آماده مىكند.
امام صادق عليه السلام در باب شوق و حب خداوند؛ مشتاق را چنين توصيف مىفرمايد:
مشتاق كسى است كه اشتهاى غذا نداشته و از آشاميدنىهاى لذيذ بهره نبرده.
هرگز خواب راحت نداشته و با كسى انس به گرمى پيدا نكرده و خانهاى براى خود اختيار ننموده و در ميان آبادىها سكونت نگرفته، پوشاك نرم و لطيف در برنگرفته، بريك حال قرار ندارد، شب و روز سرگرم عبادت است. تمام اميدها و هدف او رسيدن به مطلوب شوق اوست و در همه حال با زبان شوق از دل آرزومند مناجات مىكند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 106
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام هجوم اندوه و نگرانى از گناه :
https://eitaa.com/sahife2/58329
#بیست_یک صحیفه سجادیه
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
«12» وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً وَ لَا لَهُ عِنْدِي يَداً وَ لَا بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ أُنْسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِكَ
«13» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ قَرِيناً وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ نَصِيراً وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِشَوْقٍ إِلَيْكَ وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ.
و به سود هيچ بدكار و كافرى بر من منّت و نعمت قرار مده. و روى نيازم را به جانب آنان مكن؛ بلكه آرامش دل، و انس جان، و بىنيازى و انجام گرفتن كارم را برعهده خود، و برگزيدگان از بندگانت قرار ده.
خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و مرا همنشين و يار ايشان قرار ده، و به شوق ورزيدن به سويت، و به عمل برايت چنانكه دوست دارى و مىپسندى بر من منّت گذار؛ همانا تو بر هر كارى توانايى، و تحقق آن همه كه گفتم بر تو آسان است.
#دعا_بیست_یکم_12
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_12
#منت_نداشتن_فاجر_و_كافر_بر_مؤمن 1
✳️ بندگان شايسته خداوند، به اعتبار مرتبه عبوديت، نزد خدا مراتب گوناگون دارند؛ زيرا هر بندهاى از بندگان درستكار به اعتبار اسمى كه در او غلبه ظهورى دارد، مرتبه و مقام ويژه آن اسم را پيدا مىكند. بنابراين كسى كه عبداللّه است با كسى كه عبدالرحمن و عبدالرزاق است از نظر مرتبه فرق دارد.
خداوند درباره حضرت ابراهيم عليه السلام مىفرمايد:
وَكَذَ لِكَ نُرِى إِبْرَ هِيمَ مَلَكُوتَ السَّموَ تِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» «انعام 75»
و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمانها و زمين به ابراهيم نشان مىدهيم تا از يقينكنندگان شود.
و درباره حضرت موسى عليه السلام مىفرمايد:
وَلَمَّا جَآءَ مُوسَى لِمِيقتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ» «اعراف 143»
زمانى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وى سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا! جمال با كمال ذات بىنهايتت را [به قلب من] بنماى تا تو را [به رؤيت ويژه باطنى] بنگرم.
ولى در شأن پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى* ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى* فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَآ أَوْحَى» «نجم 7»
در حالى كه در افق اعلا بود.* سپس نزديك رفت و نزديكتر شد،* پس [فاصلهاش با پيامبر] به اندازه فاصله دو كمان گشت يا نزديكتر شد.*
آن گاه به بندهاش آنچه را بايد وحى مىكرد، وحى كرد.
در آيه فوق اضافه عبد به ضمير «هاء» كه مقام احديّت است، اشاره به مقام عبد محض دارد كه بسيار بلند مرتبه است. بر اين پايه، بنده هر اندازه از مراتب بندگى و ربوبيّت ظهورى حق برخوردار باشد. به همان اندازه از مقام صلح، صفا، اصلاح و صلاح بهره مىگيرد و نقش بيشترى نسبت به هدايت مردم و مظاهر لطف الهى برعهده دارد و اگر اين مراتب تا حد ناسوتى و پست مادى برسد؛ انسان در جايگاه حيوانات قرار مىگيرد و مقام او در پايينترين درجه وجود از شأنيّت و صلاحيّت بيرون مىشود كه خداوند در حق چنين موجوداتى مىفرمايد:
أُوْلئِكَ كَالأْنْعمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلئِكَ هُمُ الْغفِلُونَ» «اعراف 179»
آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراهترند؛ اينانند كه بىخبر و غافل [ازمعارف و آيات خداى] اند.
اينان همان كافران و منافقان هستند كه درهاى هدايت و سعادت را به سوى خود بستهاند و تنها از راه شكم و شهوت و مال اندوزى اتلاف عمر مىكنند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 111
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_12
#منت_نداشتن_فاجر_و_كافر_بر_مؤمن 2
✳️ خداوند منان از جمله منتهايى كه بر سر ما مسلمانان گذاشته است اين كه پيامبر راهنمايى براى هدايت ما برگزيده است:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايتِهِ وَيُزَكّيهِمْ وَيُعَلّمُهُمُ الْكِتبَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَللٍ مُّبِينٍ» «آل عمران 164»
يقيناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد كه در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مىخواند و [از آلودگىهاى فكرى و روحى] پاكشان مىكند، و كتاب و حكمت به آنان مىآموزد، و به راستى كه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
منّت از منّ به معناى سنگى است كه براى وزن كردن اجناس به كار مىبرند.
اعطاى هر نعمت سنگين و گران بهايى را منت مىگويند. بنابراين بخشيدن نعمت بزرگ، نيكوست. ولى بزرگ جلوه دادن نعمت كوچك، ناپسند است. يعنى كسى كه كار كوچكى را با سخن بزرگ كند و به رخ ديگران بكشد بسيار نكوهيده است.
پروردگار ما بر مؤمنان نعمت سنگينى گذارده و در عمل، شخص بزرگوارى را مسؤول هدايت مردم قرار داده است. و سپاسگزار و قدردان اين نعمت بزرگ تنها مؤمنان هستند هر چند هدف از رسالت، عموم بشر است.
يكى از منّتهايى كه در كنار رسالت دين بر مسلمانان قرار گرفته است اين است كه خداوند قهار هيچ گونه سلطه و بهرهاى از كفار و منافقان بر جان و مال و ناموس مؤمنان قرار نداده است؛ حتى راهى كه به برترى و امتياز دهى برسد، را هم بسته است و همه كافران و منافقان اهل كتاب و ذمّيان بايد تحت نظر حكومت اسلامى باشند؛ زيرا خداوند شرافت و عزّت و مغفرت و نجات و پاداش را در ايمان و اخلاص و تقوا و ولايت و دين محورى مقرر فرموده است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 111
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام هجوم اندوه و نگرانى از گناه :
https://eitaa.com/sahife2/58329
#بیست_یک صحیفه سجادیه
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_12
#منت_نداشتن_فاجر_و_كافر_بر_مؤمن 3
✳️ در سوره نساء چند آيه در مورد برترى مطلق مؤمنان بر كفار و منافقان آمده است كه ملاك اصلى آنها عزت و احترام داشتن مؤمن است.
به ويژه خداوند در غلبه جنگى با معجزات و امدادهاى غيبى بسيار منت بزرگى بر مسلمانان گذاشته است، از جمله براى منكوب كردن كفار مىفرمايد:
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مّنَ اللَّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكفِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُم مّنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكفِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» «نساء 141»
آنان كه همواره حوادثى را براى شما انتظار مىبرند، اگر از سوى خدا برايتان فتح و پيروزى رسد، مىگويند: مگر ما با شما [در ميدان جنگ] نبوديم؟
[پس سهم ما را از غنايم جنگى بپردازيد.] و اگر براى كافران بهرهاى اندك [از غلبه و پيروزى] باشد، به آنان مىگويند: آيا [ما كه در ميان ارتش اسلام بوديم] بر شما چيره و مسلّط نبوديم؟ [ولى ديديد كه ازضربه زدن به شما خوددارى كرديم] و شما را [ازآسيب و زيان مؤمنان] مانع مىشديم [پس سهم غنيمت ما را بدهيد.] خدا روز قيامت ميان شما داورى مىكند؛ و خدا هرگز هيچ راه سلطهاى به سود كافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.
يا درباره منافقان مىفرمايد:
مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَ لِكَ لَآإِلَى هؤُلَآءِ وَلَآ إِلَى هؤُلَآءِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا» «نساء 143»
منافقان ميان كفر و ايمان متحيّر و سرگردانند، نه [با تمام وجود] با مؤمنانند و نا با كافران. و هر كه را خدا [به كيفر اعمال زشتش] گمراه كند، هرگز براى او راهى [به سوى هدايت] نخواهى يافت.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 111
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_21
#دعای_بیست_یک_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_یکم_12
#منت_نداشتن_فاجر_و_كافر_بر_مؤمن 4
✳️ بايد كارى كرد كه كفّار از سلطه بر مؤمنان براى هميشه مأيوس باشند.
يعنى هر گونه طرح و عهدنامه و رفت و آمد و قراردادى كه راه نفوذ كفار را بر مسلمانان و اهل ايمان باز كند حرام است، حتى در بناى ساختمان و معاملات بايد برترى مسلمانان مشهود باشد. پس اهل اسلام بايد در تمام جهات اقتصادى و فرهنگى و نظامى و سياسى از استقلال كامل برخوردار باشند تا عزت ملى همواره حفظ گردد و نبايد با خودباختگى و احساس ضعف و زبونى و القائات شيطانى و هياهوى دشمنان، عزت اسلام را به باطل فروخت و زيان دنيا و آخرت را خريد.
مرزى كه بين كفر و ايمان است به مانند مرزهاى خاكى و جغرافيايى نيست تا آن را با جنگ يا صلح كم و زياد نمود، بلكه اين مرز در قلب آدمى بر پايه تكوين و فطرت بنا نهاده شده است.
پس به اين خاطر درست گفتهاند كه: نجاست كافر، ذاتى است تا حد و مرز روشنى در بين مردم با ايمان و اهل كفر وجود داشته باشد. اگر مسلمانان جهان از همه ابعاد از كافران تبرى ودورى مىجستند، هرگز سلطه، آنان بر مناطق مسلمان نشين ميسر نمىشد، ولى غافل از اين كه آميزش دولتها و روابط ملتها سبب نفوذ ناپاكان در حريم مسلمانان شده است و بسيارى از ارزشهاى معنوى و عزت و حرمت ميهنى و پاكى دانش و تغذيه و معاشرت، به آتش كفر و فتنه نابوده شده است.
پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله به چنين مسألهاى بسيارى حسّاس بود كه منّتى از مشركان بر سر مسلمانان نباشد، حتى در جنگها كمترين كمكى كه تأييد كفر و شرك باشد درخواست ننمود و ذمّه و امان را از كسانى كه پشتيبان و همزيست آنان باشند، برداشتند.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود:
إِنَّا لانَسْتَعينُ بِمُشْرِكٍ ...، إِنَّا لانَسْتَعِينُ بِالْمُشْرِكينَ عَلَى الْمُشرِكينُ.
ما از مشرك كمك نمىگيريم ... ما در برابر مشركان از مشركان يارى نمىجوييم.
و نيز فرمود:
لاتَستَضيئُوا بِنارِ الْمُشرِكينَ.
از روشنايى آتش مشركان، بهره نگيريد.
در تفسير جمله فوق، ابن اثير در ماده ضوء آورده است:
«يعنى آنان را به مشاوره و همفكرى نخوانيد و نظرات آنان را اهميت ندهيد؛ زيرا رأى و نظر مانند روشنايى نور در سرگردانى و گمراهى است.»
بنابراين مقصود حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله برائت از مشركين و نرفتن زير بار پرچم كفار است. كه به نوعى نهى از منكر و تبرّى از هر گونه تسلط عقيدتى و ملكى و مالى و جانى و ناموسى كفّار بر مسلمانان است؛ تا مرز حق و باطل مشخص بماند؛ زيرا كه مسلمانان با هر گونه اعتماد و ارتباط و علاقمندى و سكونت با اهل كفر و باطل از ذمه اهل اسلام خارج مىشوند، و در آخرت هم با آنان محشور مىشوند.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 111
ادامه دارد ...
#بیست_یکم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2