eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 6 🔴 ‏ 1 آيات يازدهم تا بيستم سوره مباركه احزاب مسائل عجيبى از بعضى از اطرافيان و مصاحبان رسول اسلام نقل مى‏كند كه انسان مبهوت مى‏شود كه چرا آنان كه دائم با رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند و آيات و بيّنات حق و معجزات آن حضرت را مشاهده مى‏كردند، اينچنين سست عنصر و ضعيف الايمان و آلوده به معصيت و گناه و متجاوز از حق بودند! و عجيب‏تر از اين، عقيده طوايفى از مسلمانان است كه صحابى بودن را در عدالت و وثاقت و اجتهاد و معذور بودن كافى مى‏دانند. راستى! اين آيات كريمه را كه وحى خالص است بايد پذيرفت، يا عقيده گروهى از آخوندهاى مكتب خلفا و پيروانشان را كه خلاف بيّن و مخالف قطعى با اين آيات است؟! اينك اين شما و اين ترجمه آياتى كه در رابطه با جنگ احزاب است. «تفسير نمونه» در مقدّمه اين آيات مى‏گويد: «كوره امتحان جنگ احزاب داغ شد، و همگى در اين امتحان بزرگ درگير شدند. روشن است در اين گونه موارد بحرانى، مردمى كه در شرايط عادى ظاهراً دريك صف قرار دارند به صفوف مختلفى تقسيم مى‏شوند. در اين جا نيز مسلمانان به گروههاى مختلفى تقسيم شدند: جمعى مؤمنان راستين بودند، گروهى خواصّ مؤمنان؛ جمعى افراد ضعيف‏ الايمان، جمعى منافق، جمعى منافق لجوج و سرسخت، گروهى در فكر خانه و زندگى خويشتن و در فكر فرار، جمعى سعى داشتند ديگران را از جهاد بازدارند و گروهى تلاش مى‏كردند رشته اتحاد خود را با منافقان محكم كنند. خلاصه هر كس اسرار باطنى خويش را در اين رستاخيز عجيب آشكار ساخت.» «1» و اين همه صريح آيات دوازدهم تا بيستم سوره مباركه احزاب است كه جمعى كوردل از پرورش يافتگان مكتب خلفا از آن چشم پوشيده و بر اين عقيده رفته‏اند كه صحابى، عادل، مجتهد، مورد وثوق و مصون از قهر حق است و احدى حق ندارد نسبت به آنان كمتر نظر منفى داشته باشد! نمى‏دانم اينان چرا در اين پانزده قرن حاضر نشده‏اند وضع اصحاب را با آيات قرآن بسنجند تا سره از ناسره وخالص از ناخالص و عادل از ظالم و مؤمن از منافق معلوم گردد، تا از ناخالص‏ها دست برداشته به خالصان و مخلصان و صادقان روى آورند و به اين همه اختلاف خسارت بار پايان دهند. نمى‏دانم اينان چرا از وجود مقدّس اميرالمؤمنين عليه السلام، سلمان، مقداد، ابوذر، بلال، حمزه، جابر، ابوايّوب انصارى، خزيمة بن ثابت، زيد بن حارثه، ابودجانه، عمار ياسر، مالك بن نويره و ... در زندگى خود و برنامه‏هاى عملى و اخلاقى خويش روى گردانده، و آنان را اسوه خود قرار نمى‏دهند و بنا به روايتى كه خود نقل مى‏كنند: أصْحابى كَالنُّجُوم ياران من مانند ستارگانند. به چه علّت به آنان اقتدا نمى‏كنند؟ اينان كه از مصاديق حتميّه آيات ايمان و جهاد و احسان و عدالت و وثاقت و نجات در آخرتند، و از روزى كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله پيوستند تا لحظه‏اى كه از دنيا خارج شدند جز اطاعت از خدا و رسول و سير و سلوك در صراط مستقيم و خدمت به فرهنگ حق و مردم مؤمن كارى نداشتند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 286 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
اللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ .... 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 6 🔴 ‏ 2 اگر از ابتدا مى‏گذاشتيد امّت اسلام پس از پيامبر، پيرو على عليه السلام باشند و همه يكپارچه از آن جناب كه قرآن مجيد وى را نفس پيامبر خوانده، و در روز غدير به امر حضرت حقّ عهده دار رهبرى امّت پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله شد «1» و وجودش علم و عدل و خلوص و ايمان و تقوا و كرامت و صفا و مهر و وفا و محبّت و صدق و جهاد و انفاق و عبادت و خدمت محض بود متابعت مى‏كردند، اين همه اختلاف و پراكندگى و نفاق و دوئيّت و جنگ و نزاع و عقب افتادگى و افتادن به بند استعمار و استثمار براى امّت اسلام پيش نمى‏آمد. شما در عقيده خلاف قرآن خود آن قدر متعصّب هستيد كه لفظ مولا را در روايت غدير به غير نظر قرآن: النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است. ترجمه كرده و آن را به معناى دوست گرفته‏ايد. معاويه را با تمام پرونده عجيب و غريب دوران حكومتش خالُ المؤمنين خوانده و از استعمال اين عنوان نسبت به محمّد بن ابى بكر، به جرم اين كه عاشق و پيرو على عليه السلام بوده چشم پوشيده‏ايد. و و را در جنگ با امام زمانشان و خليفه مسلمين كه بدون علّت‏ شرعيّه چند هزار كشته از طرفين باقى گذاشت بر خلاف آيه شريفه: مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً كه هر كس انسانى را جز براى حق، [قصاص‏] يا بدون آن كه فسادى در زمين كرده باشد، بكشد، چنان است كه همه انسان‏ها را كشته. و از آن مهم‏تر بر خلاف آيه شريفه: وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً و هر كس مؤمنى را از روى عمد بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن جاودانه خواهد بود، و خدا بر او خشم گيرد، و وى را لعنت كند و عذابى بزرگ برايش آماده سازد. معذور دانسته‏ايد و مى‏گوئيد آتش افروزان جنگ توبه كرده‏اند، در حالى كه آتش افروزان جنگ در همان جنگ كشته شدند و در دنيا نبوده‏اند كه توبه كنند. براى جنگ جمل چه علّت قرآنى و چه دليل شرعى و عقلى داريد؟ آيا آن جنگ محض حسادت افراد نسبت به حضرت مولى الموحدين و به پيروى از هوا و هوس و حبّ جاه و مقام و به چنگ آوردن رياست چند روزه دنيا نبوده، و در كشتار آن جنگ و از بين بردن مردم مؤمن غير از عمد چيزى بوده است؟ شما عمل به حديث ثقلين و سفينه و باب حطّه و خاصف النَّعل و وجوب اطاعت از اهل بيت را كنار گذاشته و تابع رأى خود و اجتهاد دست پروردگان مكتب خلفا شديد. شما شيعيان را كه راهى جز راه قرآن و محمّد و اهل بيت ندارند رافضى خوانده و آنان را به عنوان حزبى كه در كنار امّت اسلام پديد آمد قلمداد كرديد! شما قاتل مالك بن نويره و زناكننده با همسر او را در همان شب، قتل معذور دانستيد و وى را از قصاص و حد معاف كرديد و او را مجتهد خطاكار پنداشتيد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 286 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 6 🔴 ‏ 3 شما احاديث عايشه را بر احاديث امّ‏سلمه كه قرآن قلب وى را از نظر ايمان تصديق كرده مقدّم دانستيد. شما بر خلاف صريح كتاب خدا تمامى صحابى رسول اسلام را عادل و مجتهد و معذور و معاف و اهل نجات دانسته‏ايد، و حاضر نشده‏ايد در متن آيات دوازدهم تا بيستم سوره احزاب كه ترجمه‏اش را در زير مى‏خوانيد دقت كنيد تا حق از باطل بر شما روشن شود و سره‏هاى اصحاب از ناسره‏ها معلوم گردد و چون آفتاب آشكار گردد كه صحابى بودن تنها ملاك اين همه فضيلت و حقيقت نيست، بلكه در اصحاب كسانى بودند كه به هيچ عنوان مورد رضايت حق و رسول اسلام قرار نداشتند. وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنفِقُونَ وَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا و آن گاه كه منافقان و آنان كه در دل‏هايشان بيمارى [ضعف ايمان‏] بود، مى‏گفتند: خدا و پيامبرش جز به فريب، ما را وعده [پيروزى‏] نداده‏اند! وَ إِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مّنْهُمْ يأَهْلَ يَثْرِبَ لَامُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُواْ وَ يَسْتْذِنُ فَرِيقٌ مّنْهُمُ النَّبِىَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِىَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا و آن گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه! [ميدان نبرد] جاى درنگ و ماندن شما نيست، پس برگرديد. و گروهى از آنان از پيامبر اجازه [برگشتن‏] مى‏خواستند، و مى‏گفتند: خانه‏هاى ما بدون حفاظ است. در صورتى كه بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند! وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُواْ الْفِتْنَةَ لَأَتَوْهَا وَ مَا تَلَبَّثُواْ بِهَآ إِلَّا يَسِيرًا و اگر از پيرامون خانه‏هايشان بر آنان حمله مى‏شد و از آنان بازگشت [به شرك و جنگ با مؤمنان‏] درخواست مى‏شد، آن را مى‏پذيرفتند و براى آن جز مدت كوتاهى [به اندازه تجهيز خود بر ضد مؤمنان‏] درنگ نمى‏كردند!! وَلَقَدْ كَانُواْ عهَدُواْ اللَّهَ مِن قَبْلُ لَايُوَلُّونَ الْأَدْبرَ وَ كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسُولًا و همانا آنان از پيش با خدا پيمان بسته بودند كه [به دشمن‏] پشت نكنند؛ و پيمان خدا همواره بازخواست شدنى است. قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذًا لَّاتُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، گريز شما هرگز سودتان نمى‏دهد، و در اين صورت [اگر هم سودتان دهد، از اين زندگى زودگذر فانى‏] جز اندكى برخوردار نخواهيد شد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 286 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 6 🔴 ‏ 4 قُلْ مَن ذَا الَّذِى يَعْصِمُكُم مّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لَانَصِيرًا بگو: اگر خدا براى شما آسيب و گزندى يا پيروزى و غنيمتى بخواهد، كيست‏ كه شما را در برابر [تقديرات و قضاى‏] خدا نگه دارد؟ در صورتى كه غير از خدا نه كارسازى براى خود مى‏يابند، نه يارى دهنده‏اى. قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوّقِينَ مِنكُمْ وَ الْقَائِليْنَ لِإِخْوَ نِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَ لَايَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا يقيناً خدا بازدارندگان را از ميان شما [كه مجاهدان را با وسوسه و اغواگرى از شركت در جهاد باز مى‏دارند] و كسانى را كه به برادرانشان [آن براداران دينى كه ايمانشان سست است‏] مى‏گويند: [براى عيش و نوش‏] به سوى ما بياييد [شما را به شركت در جهاد چه كار؟] مى‏شناسد؛ و جز اندكى به جهاد نمى‏آيند. أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَآءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِى يُغْشَى‏ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلئِكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْملَهُمْ وَ كَانَ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا در حالى كه نسبت به شما [براى هزينه كردن هر نوع كمكى‏] بخيل‏اند؛ و چون [به سبب افروخته شدن آتش جنگ‏] ترس پيش آيد آنان را مى‏بينى به سوى تو مى‏نگرند در حالى كه چشمانشان [بى‏اختيار در حدقه‏] مى‏گردد، مانند كسى كه بيهوشى مرگ او را فرو مى‏پوشد، پس هنگامى كه ترس برطرف شود با زبان‏هايى تيز و تند به شما آزار مى‏دهند، در حالى كه بر [سخن‏] خير [و زبان خوش و نرم‏] بخيل‏اند؛ اينان ايمان نياورده‏اند، به اين خاطر خدا اعمالشان را تباه و بى‏اثر كرده است؛ و اين [كار] بر خدا آسان است. يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُواْ وَ إِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّواْ لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِى‏ الْأَعْرَابِ يَسَلُونَ عَنْ أَنبَاءِكُمْ وَ لَوْ كَانُواْ فِيكُم مَّا قتَلُواْ إِلَّا قَلِيلًا» [اين بزدلان منافق‏] مى‏پندارند كه گروه‏هاى دشمن نرفته‏اند و اگر بار ديگر گروه‏هاى دشمن بيايند، آنان دوست دارند كه كاش در ميان اعراب باديه‏نشين بودند، و [همانجا] از خبرهاى شما مى‏پرسيدند، و اگر در ميان شما بودند جز اندكى جنگ نمى‏كردند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 286 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 7 1 🔴 صفات منفى بعضى از صحابه‏ از آيات شريفه قرآن کریم (در بحث قبل : ) استفاده مى‏شود كه گروهى از آنان كه مصاحب رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند و به قول آقايان، صحابه پيامبر شمرده مى‏شوند داراى صفات منفى زير بودند: 1- بيمارى دل. 2- ترغيب مردم به برگشت از جبهه قبل از درگيرى و تنها گذاشتن رسول خدا. 3- آماده بودن به بازگشت به شرك و اوضاع جاهليت. 4- شكستن عهد خدا. 5- ترس از مرگ و كشته شدن كه اخلاق يهود است. 6- علاقه شديد به حيات مادّى. 7- ضعف نفس. 8- بازداشتن مردم از مبارزه در راه حق. 9- خشم و عصبانيّت بى‏مورد. 10- بخل. 11- حرص. 12- بى‏ايمانى. 13- كم كارى. 14- علاقه به دور بودن از مسائل الهى و اجتماعى. شما را به خدا قسم و به حقيقت سوگند، كسانى كه وجودشان ظرف اين اوصاف است اوصافى كه برخى از آنها علّت غضب حق و طرد از رحمت رب و دچار كننده انسان به عذاب قيامت است، مى‏توانند به عنوان عادل، مجتهد، معذور، اهل نجات و مورد اقتدا باشند؟! اين جاست كه انسان منصف همانند بعضى از بزرگان اهل سنّت به صدور روايتِ: ... أصْحابى كَالنُّجُومِ بِأيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ. ياران من چون ستارگانند، از هر كدام پيروى كنيد هدايت يابيد. از رسول خدا صلى الله عليه و آله شك مى‏كند و به اين نتيجه مى‏رسد كه به گفته رسول خدا: روايتِ مخالفِ آيات قرآن از منبع وحى صادر نشده و چيزى جز تهمت به محمّد صلى الله عليه و آله نيست. اگر اين روايت صحيح باشد، پس بايد گفت مى‏توان از صحابه‏اى كه به فرموده قرآن در آيات دوازدهم تا بيستم سوره احزاب داراى چهارده خصلت شيطانى بودند پيروى كرد، در اين صورت بين گفتار پيامبر و قرآن مجيد كه مى‏فرمايد از كافر و مشرك و منافق اطاعت مكن ضدّيت است در حالى كه اينچنين نيست، بر ماست كه از اهل صدق پيروى كنيم و به اين معنا يقين داشته باشيم كه قرآن با سنّت صادر شده از رسول اكرم يكى است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 294 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2