برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح
❇️ تفسیر و هو معکم اینما کنتم
♦️ این معیت با حق است و جبر نیست
این تجلی مه است این ابر نیست
ور بود این جبر جبر عامه نیست
جبر آن امارهی خودکامه نیست
جبر را ایشان شناسند ای پسر
که خدا بگشادشان در دل بصر
غیب و آینده بر ایشان گشت فاش
ذکر ماضی پیش ایشان گشت لاش
اختیار و جبر ایشان دیگر است
قطرهها اندر صدفها گوهر است
هست بیرون قطرهی خرد و بزرگ
در صدف آن در خرد است و سترگ
طبع ناف آهو است آن قوم را
از برون خون و درونشان مشکها
تو مگو کاین مایه بیرون خون بود
چون رود در ناف مشکی چون شود
تو مگو کاین مس برون بد محتقر
در دل اکسیر چون گیرد گهر
اختیار و جبر در تو بد خیال
چون در ایشان رفت شد نور جلال
بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
ور به خواب آییم مستان وییم
ور به بیداری به دستان وییم
ور بگرییم ابر پر زرق وییم
ور بخندیم آن زمان برق وییم
ور بخشم و جنگ عکس قهر اوست
ور بصلح و عذر عکس مهر اوست
ما که ایم اندر جهان پیچ پیچ ؟
چون الف، او خود چه دارد؟ هیچ هیچ
#مثنوی_معنوی_81
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
برنامه ی #مثنوی_خوانی به همراه شرح ❇️ تفسیر و هو معکم اینما کنتم ♦️ این معیت با حق است و جبر نی
❇️ این، معیَت با حق است و جبر نیست
این تجلّی مَه است ، این ابر نیست
♦️ این که قبلا گفتیم مشیت و اراده خداوند در همه ی افعال و احوال ما موثر است و در واقع فاعل مطلق اوست به معنی قایل شدن به جبر نیست بلکه به معنی معیت ( همراهی ) با حق است . سخن ما در این مورد مانند تابش ماه است که راه را روشن می کند ، نه ابری که باعث تاریکی و پوشاندن راه شود.
اگر بگویید این هم نوعی جبر است، لااقل به معنی جبر عوام که حاصل نفس امّاره است و هر گناه و خطایی را به جبر نسبت می دهند نیست.
❇️ جبر را ایشان شناسند ای پسر !
♦️ جبر خواص را کسانی می شناسند که خداوند دیده ی بصیرت آنان را گشوده است.برای چنین کسانی اسرار غیب و آنچه در آینده رخ می دهد آشکار است و در نظر آنان صحبت از گذشته بی ارزش است. یعنی علم چنین افرادی به علم خداوند پیوسته است و محدودیت زمان و مکانی ندارد.در واقع چنین کسانی به مانند این است که در کنار خداوند نشسته اند و از منظر خدایی به عالم می نگرند و در نتیجه جبری که در عالم می بینند با جبری که عوام از آن سخن می گویند کاملا متفاوت است.جبر و اختیار آنان مانند قطره آبی است که در درون صدف دل آنها به مروارید تبدیل می شود اما جبر و اختیار عوام مانند قطره آبی است که در بیرون صدف قرار گرفته و ارزشی ندارد.
❇️ طبعِ ناف آهو است آن قوم را
♦️ مثال دیگر برای بیان فرق مردان حق و مردم عامی این است که آن قوم (مردان حق) طبع و سرشتی همچون آهوان خُتَن دارند که خون در ناف آنها (بنابر اعتقاد افراد در زمان مولانا) به مُشک خوشبو تبدیل می شود. وانگهی تو به این تبدیل و تحوّل نباید اعتراضی داشته باشی و باید بدانی که در اثر چنین تبدیل و تحولی است که مس بی ارزش و حقیر نیز در اثر آمیختگی با کیمیا ( طبق اعتقاد آن روزگار) به طلا تبدیل می شود. بنابر این جبر و اختیار نیز که در نزد تو (فرد عامی) خیالی بیش نیست در وجود مردان حق به نور الهی تبدیل می شود.
❇️ بار دیگر ما به قصّه آمدیم
♦️ عنوان این قسمت، برگرفته از آیه4 سوره حدیداست که خداوند می فرماید: هر جا باشید او (خداوند) با شماست.مولانا در این ابیات سعی در تفسیر همین بخش از آیه دارد که در در مثنوی هم آورده :
این ، معیّت با حق است و جبر نیست
این تجلّی مَه است ، این ابر نیست
تفسیر مولانا از این آیه این است که : همه چیز قائم به حق است و پروردگار همه جا و در همه حال با ماست. به عبارت دیگر اعمال و احوال ما همگی جلوه هایی از اسما و صفات و قدرت و اراده پروردگار است که در ما ظهور یافته اند.
مولانا در این 6 بیت می گوید: اگر از جهل سخن بگوییم، جهل بشر در واقع زندانی است که خداوند برای او قرار داده .همین طور اگر از علم حرفی به میان آوریم ، آن نیز ایوان و گلستان خداوند است که برای بشر مقرر کرده است.اگر به خواب رویم، مستی از عشق حق بر ما مستولی شده است و بیداری ما نیز به دست او وبه افسون اوست.گریه ی ما تجلّی ابر پر زرق و برق و باشکوه اوست و خنده ما نیز مظهر برق و درخشندگی ( هنگام خنده دندانها برق می زنند) اوست. خشم و جنگ ما نمایانگر قهر خداوند است ، و صلح و آشتی بازتاب مهر حق تعالی در دلهاست. پس ما در این جهان تو بر تو و پیچیده همچون حرف الف هستیم که از خود هیچ ( نه نقطه، نه دندانه و نه هیچ علامت دیگری) ندارد.
#مثنوی_معنوی_81
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2