🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
❇️ مضرت تعظیم خلق و انگشتنمای شدن
❇️ تن قفسشکلست تن شد خار جان
در فریب داخلان و خارجان
اینش گوید من شوم همراز تو
وآنش گوید نی منم انباز تو
اینش گوید نیست چون تو در وجود
در جمال و فضل و در احسان و جود
آنش گوید هر دو عالم آن تست
جمله جانهامان طفیل جان تست
او چو بیند خلق را سرمست خویش
از تکبر میرود از دست خویش
او نداند که هزاران را چو او
دیو افکندست اندر آب جو
لطف و سالوس جهان خوش لقمهایست
کمترش خور کان پر آتش لقمهایست
آتشش پنهان و ذوقش آشکار
دود او ظاهر شود پایان کار
تو مگو آن مدح را من کی خورم
از طمع میگوید او پی میبرم
مادحت گر هجو گوید بر ملا
روزها سوزد دلت زان سوزها
گر چه دانی کو ز حرمان گفت آن
کان طمع که داشت از تو شد زیان
آن اثر میماندت در اندرون
در مدیح این حالتت هست آزمون
آن اثر هم روزها باقی بود
مایهٔ کبر و خداع جان شود
لیک ننماید چو شیرینست مدح
بد نماید زانک تلخ افتاد قدح
همچو مطبوخست و حب کان را خوری
تا بدیری شورش و رنج اندری
ور خوری حلوا بود ذوقش دمی
این اثر چون آن نمیپاید همی
چون نمیپاید همیپاید نهان
هر ضدی را تو به ضد او بدان
چون شکر پاید نهان تاثیر او
بعد حینی دمل آرد نیشجو
نفس از بس مدحها فرعون شد
کن ذلیل النفس هونا لا تسد
تا توانی بنده شو سلطان مباش
زخم کش چون گوی شو چوگان مباش
ورنه چون لطفت نماند وین جمال
از تو آید آن حریفان را ملال
آن جماعت کت همیدادند ریو
چون ببینندت بگویندت که دیو
جمله گویندت چو بینندت بدر
مردهای از گور خود بر کرد سر
همچو امرد که خدا نامش کنند
تا بدین سالوس در دامش کنند
چونک در بدنامی آمد ریش او
دیو را ننگ آید از تفتیش او
دیو سوی آدمی شد بهر شر
سوی تو ناید که از دیوی بتر
تا تو بودی آدمی دیو از پیت
میدوید و میچشانید او میت
چون شدی در خوی دیوی استوار
میگریزد از تو دیو نابکار
آنک اندر دامنت آویخت او
چون چنین گشتی ز تو بگریخت او
#مثنوی_معنوی_95
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
#ستايش #نكوهش ( #مدح #ذم )
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی ❇️ مضرت تعظیم خلق و انگشتنمای شدن ❇️ تن قفسشکلست تن شد خار جان در فریب
❇️ اين قفس صورت و شكل ظاهرى است كه در داخل و خارج خار راه جان شده است
يكى مىگويد من هم راز تو ديگرى مىگويد من با تو متفق و همراهم
يكى او را بفضل و كمال و احسان مىستايد و مىگويد مثل تو در عالم وجود موجود نيست
ديگرى مىگويد همه عالم مال تو است و ما بطفيل تو زندهايم
آن در موقع عيش و شادى دعوتش مىكند و اين در موقع نوش و مرهم سخنان تملق آميز مىگويد.
وقتى شخص مردم را شيفته خود ديد خود را بزرگ شمرده بر اثر تكبر از حد خود خارج مىشود.
او نمىداند كه هزاران نفر مثل او را ديو تكبر و تملقات گوناگون در آب جوى غرق كرده است
مهربانى و سالوس اين عالم لقمه خوش مزهايست ولى كمتر بخور كه درون آن پر از آتش است.
مزه شيرين آن آشكار و آتشش پنهان است و دود اين آتش در پايان كار آشكار مىشود
تو نگو كه من مىدانم مدح كننده من از روى طمع سخن مىگويد و من هرگز او را بر خود نمىخرم و از سخن او مغرور نمىشوم.
اگر همين مداح مقصودش از طرف تو بر آورده نشده و هجو ترا بر زبان راند تا مدتى دلت مىسوزد و متأثر مىشوى.
در صورتى كه مىدانى او اين سخنان را براى آن گفت كه طمعش از تو قطع شده بود.
اثر اين هجو گويى طرف مدتها در دل تو باقى مىماند و در مدح هم همين حال را دارى
اثر او هم كه كبر و غرور است با اينكه مىدانى از راه طمع گفته مدتها در دل تو باقى خواهد ماند.
مدح خوش نما است چون شيرين است و قدح و هجو بد نما است چون تلخ است.
قدح و هجو چون جوشانده دوا و حب مسهل است كه بعد از خوردن مدتى حال تو را منقلب مىكند و در رنج هستى.
ولى اگر حلوا بخورى شيرينيش دقيقهاى بيش باقى نيست و مثل زهر جوشانده دوا دوام ندارد.
چون اثرش نمىماند بدان كه آن اثر پنهان شده و معدوم نگرديده است زيرا اثر ضد او هم معدوم نشده و مدتى باقى بود. شيرينى حلوا كه اثرش پنهان شد پس از مدتى بصورت دمل بيرون آمده نيشتر مىخواهد
و اگر جوشانده و حب خوردى معده تو پاك شده و اخلاط كثيف اندرونت خارج مىشود
نفس پس از آن كه مدح و تملق فراوان شنيد بمرحله فرعونيت پا گذاشت پس تو نفس خود را پست كرده و بزرگى مفروش كه خداى تعالى فرموده وَ عِبادُ اَلرَّحْمنِ اَلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ اَلْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً 25: 63 (سوره فرقان آيه 64)
تا مىتوانى بنده باش و سلطان مباش و چون گوى باش كه ضربت بخورى نه چون چوگان كه ضربت بزنى
و گر نه وقتى جمال تو لطافت خود را از دست داد حريفان از تو ملول مىشوند
و همانها كه در اطراف تو تملق و چاپلوسى مىكردند اكنون ديو خطابت مىكنند
و چون در بيرون ببينندت مىگويند مرده از گور در آمده
چون پسر خوشگلى كه او را مدح و تمجيد مىكنند تا بدامش بكشند
و چون بد نام شد و ريشش در آمد حتى ديو هم از همنشينى او پرهيز مىكند.
بلى ديو براى بر پا كردن شر سوى كسى مىرود و تو كه از ديو بتر هستى بطرف تو نخواهد آمد
تا تو آدم بودى ديو از پى تو مىدويد و بتو شراب مىداد
وقتى از آدميت دور شده و خوى ديو گرفتى ديو از تو خواهد گريخت
و همان كسى كه دامن تو را بدست مىگرفت اكنون از تو مىگريزد
#مثنوی_معنوی_95
#ستايش #نكوهش ( #مدح #ذم )
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📜 هيچ بنده اى به مقام خلوص نرسد، مگر اين كه ستايش ونكوهش ، نزد او يكسان باشد، زيرا كسى كه نزد خداوند ستوده باشد، با نكوهش ديگران نكوهيده نشود وبه همين صورت است نكوهيده درگاه حقّ، كه با ستايش خلق ستوده نباشد.
به ستايش كسى دل خوش مدار، چرا كه او بر منزلت تو نزد خداى تعالى نيفزايد ونمى تواند نفع وضرر مقدّر از سوى خداوند را دگرگون سازد.
واگر كسى تو را نكوهش كرد، اندوهگين مباش ، زيرا كار او براى تو نقصان نباشد واز درجه ومنزلت والاى تو نكاهد. گواهى خداوند درباره خوبى وبدى تو، تو را بس ، كه مى فرمايد: (گواهى خدا براى تو وبر تو، تو را كافى است ).
چون كسى كه نتواند نكوهش را از خود براند وستايش را براى خود جلب كند، چه سود كه از او اميد ستايش رود وچه جاى بيم نكوهش باشد. پس ، مدح وذمّ مردم نسبت به خود را يكسان بدان .
پيوسته در مقام بهره ور شدن از ستايش حقّ وخشنودى او باش كه انسان ها در كمال ناتوانى واز آبى ناچيز (وگنديده ) آفريده شده اند وجز به تلاش ، مستحقّ پاداش نباشند، كه حضرت حقّ فرموده : (انسان جز به حاصل سعى خود نرسد).
ونيز فرموده است : ([انسان ها] نه مالك زيان خود هستند ونه سود خود، ومالك مرگ وزندگى ورستاخيز نيستند).
✍️ #مصباح_الشریعه - باب چهل و هفتم - حدیث #ستايش و #نكوهش ( #مدح و #ذم )
#مثنوی_معنوی_95
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
شرح ( حدیث 47 کتاب مصباح الشریعه - ستایش و نکوهش – مدح و ذم_ _ ) @SAHIFE2.pdf
507.5K
#شرح حدیث
#ستایش و #نکوهش
در #مدح و #ذم
کتاب شریف
#مصباح_الشریعه
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2