( فإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرا .... ) استاد حاج علی اکبری.pdf
793.8K
#شرح
#دعا_چهل_4
✳️کیفیت مردن خیلی مهم است و البته کیفیت #مرگ، حاصل کیفیت زندگی است و چگونه زیستن انسان، چگونه مردن او را رقم میزند. چون انتخاب تا آخرین لحظهی حیات برقرار است، ممکن است انسان در لحظات پایانی مرتکب رفتاری شود که سرنوشت مرگ او را به شکل دیگری رقم بزند و این مسئله برای اولیای خدا مورد توجه است. از این دعای نورانی استفاده و استنباط میشود که اگر انسان از فرصتها و لحظات زندگی خود مراقبه کند و نقطهی مرکزی مراقبهاش، مسئله و #ياد_مرگ باشد، انشاءالله در زمان انتقال، وضعیت مطلوبی خواهد داشت.
👤استاد #حاج_علی_اکبری
🔗 کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️امام سجاد علیه السلام در ادامه درخواست خوبى و سعادت را به هنگام روياروئى با مرگ نموده چنين عرضه مىدارد: (آنگاه كه مرگ را بر ما وارد يا نازل كردى ما را از ديدار چنين ديداركنندهاى سعادتمند ساز و ما را با مرگی #تاجرانه ببر) (فاذا اوردته علينا و انزلته بنا، فاسعدنا به زائرا).
(و به هنگامى كه قدم به خانهى ما گذاشت ما را با آن مانوس گردان) (و آنسنا به قادما).
(در ضيافت و ميهمانى او ما را بدبخت مساز) (و لا تشقنا بضيافته).
(و با زيارت و ديدار آن ما را رسوا مفرما) (و لا تخزنا بزيارته).
از اين نظر كه مرگ آغاز سراى ديگر، باغى از باغهاى بهشت و يا حفرهاى از حفرههاى آتش است امام از خداوند چنين مىخواهد: (آن را درى از درهاى مغفرتت و كليدى از كليدهاى رحمتت قرار ده) (و اجعله بابا من ابواب مغفرتك، و مفتاحا من مفاتيح رحمتك).
#چهل #دعا_چهل_4
🔗 کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
سلیمانی-شهادت،-مرگ-تاجرانه.mp3
2.58M
🌺 « #شهادت ، مرگ #تاجرانه است»
👤#مقام_معظم_رهبری
#قاسم_سلیمانی
#چهل #دعا_چهل_4
🔗 کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌺 دعایی در #نماز_شب " قنوت نماز وتر " که حاج #قاسم_سلیمانی میخواند :
🙏الهى كَيْفَ اَصْدُرُ عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ وَ قَدْ قَصَدْتُهُ عَلى ثِقَةٍ بِكَ
خدايا چگونه بازگردم از درگاهت به نوميدى با اينكه از روى اطمينان به تو آهنگت كردم
اِلهى كَيْفَ تُؤْيِسُنى مِنْ عَطائِكَ وَ قَدْ اَمَرْتَنى بِدُعائِكَ
خدایا چگونه مأيوسم كنى از عطاى خود با اينكه تو خود دستور دعايم دادى
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى اِذَا اشْتَدَّ الاَنينُ
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحم كن بر من آنگاه كه سخت شد ناله ام
وَ حُظِرَ عَلَىَّ الْعَمَلُ وَانْقَطَعَ مِنّىِ الاَمَلُ وَاَفْضَيْتُ اِلَى الْمَنُونِ
و كارى از دستم ساخته نيست و آرزويم بريده شده و به حال مرگ درافتاده ام
وَ بَكَتْ عَلَىَّ الْعُيُونُ وَ وَدَّعَنِى الاَهْلُ وَالاَحْبابُ وَ حُثِىَ عَلَىَّ التُّرابُ
و بگريند بر من چشمها و خداحافظى كنند با من خاندان و دوستانم و خاك روى من بريزند
وَ نُسِىَ اِسْمى وَ بَلِىَ جِسْمى وَانْطَمَسَ ذِكْرى وَ هُجِرَ قَبْرى فَلَمْ يَزُرْنى زآئِرٌ
و نامم فراموش شود و تنم پوسيده شود و از يادم ببرند و گورم را ترك كنند و ديگر كسى به ديدنم نيايد
وَ لَمْ يَذْكُرْنى ذاكِرٌ وَ ظَهَرَتْ مِنّىِ الْمَاثِمُ وَاسْتَوْلَتْ عَلَىَّ الْمَظالِمُ وَ طالَتْ شِكايَةُ الْخُصُومِ
و كسى يادم نكند و گناهان من آشكار گردد و مظلمه ها بر من مستولى گردد و بسيار گردد شكايت طرفهاى دعوا
وَ اتَّصَلَتْ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَرْضِ خُصُومى عَنّى
و پيوست شود نفرين مظلومان (در آن هنگام ) درود فرست بر محمّد و آل محمّد و راضى كن طرفهاى دعوا را از من محمّد و آل محمّد و راضى كن طرفهاى دعوا را از من
بِفَضْلِكَ وَ اِحْسانِكَ وَ جُدْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ وَ رِضْوانِكَ اِلهى ذَهَبَتْ اَيّامُ لَذّاتى
به فضل و احسانت و ببخش بر من به گذشت و خوشنوديت خدايا روزهاى خوشى و لذتم گذشت
وَ بَقِيَتْ مَاثِمى وَ تَبِعاتى وَ قَدْ اَتَيْتُكَ مُنيباً تائِباً فَلا تَرُدَّنى مَحْروُماً وَ لا خائِباً
و به جا ماند گناهان و مسئوليتم و اكنون بدرگاهت آمده ام بازگرد و توبه كننده پس بازم مگردان محروم و نوميد
اَللّهُمَّ آمِنْ رَوْعَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوابُ الرَّحيمُ
خدايا به هراسم آرامش ده و لغزشم را بيامرز و توبه ام را بپذير كه تويى توبه پذير مهربان
🔗 کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_133
◀️ دنیا راه عبور، نه جای ماندن
🔴 و قَالَ (علیه السلام): الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ، لَا دَارُ مَقَرٍّ؛ وَ النَّاسُ فِيهَا رَجُلَانِ، رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.
🔴 دنيا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن، و مردم در آن دو دسته اند: يكى آن كه خود را فروخت و به تباهى كشاند، و ديگرى آن كه خود را خريد و آزاد كرد.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ در ميان آزادى و اسارت
📋 امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه به حقیقت دنیا اشاره کرده و کسانى را که در دنیا هستند به اعتبار استفاده درست و نادرست به دو گروه تقسیم مى کند:
نخست مى فرماید: «دنیا سراى عبور است نه سراى اقامت»; (الدُّنْیَا دَارُ مَمَرّ لاَ دَارُ مَقَرّ).
این تشبیه شبیه چیزى است که امام سجاد(علیه السلام) از حضرت مسیح نقل کرده است که مى گوید: «الدُّنْیا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوها وَلا تَعْمُرُوها; دنیا به منزله پلى است، از آن عبور کنید و به فکر آباد کردن آن (و خانه ساختن بر آن) نباشید»
شبیه این تعبیر در خطبه 203 با بیان دیگرى آمده است، مى فرماید: «أیُّهَا النّاسُ، إنَّمَا الدُّنْیا دارُ مَجاز، وَالاْخِرَةُ دارُ قَرار، فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ».
تعبیرى که در آیه شریفه 39 سوره «غافر» آمده (وَإِنَّ الاْخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَارِ) نیز از نظر مفهوم کلام این پیام را به ما مى دهد که دنیا دار قرار نیست بلکه فقط گذرگاهى است.
البته آنها که دنیا را هدف مى بینند براى آنان قرارگاه است و آنان که به عنوان وسیله اى به آن مى نگرند گذرگاه است.
سپس امام(علیه السلام) اشاره به این دو گروه کرده مى فرماید: «مردم در آن (دنیا) دو گونه اند: بعضى خود را فروختند و خویش را هلاک کردند و بعضى خود را خریدند و آزاد کردند»; (وَالنَّاسُ فِیهَا رَجُلاَنِ: رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَرَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا).
جمله اوّل اشاره به کسانى است که دنیا را «دار مقرّ» مى دانند و جمله دوم ناظر به کسانى است که آن را «دار ممرّ» مى شمارند (به اصطلاح این دو جمله نسبت به دو جمله پیشین از قبیل لف و نشر غیر مرتب است).
تعبیر به «بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ» اشاره به این است که تمام سرمایه وجود انسان عمر و حیات و زندگى اوست. هنگامى که آن را به متاع اندک دنیا و لذات و هوس هاى آلوده آن معاوضه کند، گویى خود را فروخته و به صورت برده اى در آمده است و در نتیجه موجب هلاکت خویشتن شده است، زیرا در سراى دیگر جایگاه امن و امانى ندارد.
جمله دوم «ابْتَاعَ نَفْسَهُ; خود را خریدارى کرده» اشاره به این است که گویى قبلاً اسیر نفس و برده شیطان بوده سپس با اطاعت پروردگار خود را خریدارى کرده و آزاد نموده است.
در ضمن از این تعبیر پرمعناى امام(علیه السلام) استفاده مى شود که آزادى حقیقى در پیروى از فرمان خداست و آنچه را بعضى آزادى مى پندارند نوعى اسارت در چنگال هوا و هوس و خواسته هاى شیطانى است. آرى باید نسبت به نفس خویش امیر بود نه اسیر.
و به گفته شاعر:
اسیر نفس نشد یک زمان علىّ ولىّ
اسیر نشد که بر مؤمنین امیر آید
اسیر نفس کجا و امیر خلق کجا
که سربلند نشد آن که سر به زیر آمد
در حدیث دیگرى از همان حضرت در غررالحکم نقل شده است که فرمود: «اُنْظُرْ إلَى الدُّنْیا نَظَرَ الزّاهِدِ الْمُفارِقِ وَلا تَنْظُرْ إِلَیْها نَظَرَ الْعاشِقِ الْوامِقِ; به دنیا همچون زاهدى که مى خواهد از آن جدا شود نگاه کن نه همچون عاشق دلداده»
#نهج_البلاغه_حكمت_133
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
1_575380483.mp3
4.28M
#شرح_صوتی_حکمتها_نهج_البلاغه
👌هیچ تنهایی ترسناک تراز #عجب و #غرور نیست
#نهج_البلاغه_حكمت_113
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_601
انشاءالله این جزء آخر را با توجه بیشتری تلاوت کنیم ...
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #دوشنبه
👉🏻 1da.ir/pxKPaI
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال
اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل
که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال
حکایت شب هجران فروگذاشته به
به شکر آن که برافکند پرده روز وصال
بیا که پردهٔ گلریز هفت خانه چشم
کشیدهایم به تحریر کارگاه خیال
چو یار بر سر صلح است و عذر میطلبد
توان گذشت ز جور رقیب در همه حال
به جز خیال دهان تو نیست در دل تنگ
که کس مباد چو من در پی خیال محال
قتیل عشق تو شد #حافظ غریب ولی
به خاک ما گذری کن که خون مات حلال
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_303
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ
🔴شَمَمتُ روحَ وِدادٍ وشِمتُ برقَ وصال
بیاکه بوی تو را میرم ای نسیم شمال
شمیم جان بخش عشق ودوستی شنیدم ونور ودرخشش وصال مشاهده کردم(همانگونه که به هنگام رعد وبرق،درخشش آذرخش برای لحظه ای کوتاه به چشم آدمی می خورد) ای باد صبا بیا که تشنه ی بوی معشوق هستم وبرای استشمام آن حاضرم جان خویش نثارکنم.
🔴اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل
که نیست صبرجمیلم زاشتیاق جمال
ای ترانه سرای کاروان معشوق،ای ساربان اندکی درنگ کن و فرود آی که من ازاشتیاق دیدار جمال محبوب سخت بیقرارم. ( به من رخصت دیداربایاررابده تاآتش دل فرونشانم)
بیان شوق چه حاجت که سوزآتش دل
توان شناخت زسوزی که درسخن باشد
🔴حکایت شب هجران فروگذاشته بِه
به شُکرآنکه برافکندپرده روزوصال
حال که امکان وصل میسّراست به شکرانه ی این نعمت، مصلحت آنست که ماجرای اندوهبار شبِ فراق رابیان نکنم وبیشتر درشوق وشعفِ دیدارغرق شوم.
در تیره شبِ هجر توجانم به لب آمد
وقت است که همچون مهِ تابان به درآیی
🔴بیاکه پرده ی گلریزهفت خانه ی چشم
کشیدهایم به تحریرکارگاهِ خیال
ای محبوب، بیاکه پرده ی هفت خانه ی چشم را(پلک ِ رنگین شده ازاشک خونین را) برسردر ِ کارگاهِ تحریر خیال کشیده ایم وراه رابرورودِ غیرتوبسته ایم تافقط تصویر تونمایان باشد.
نقش ِ خیال تو تا وقت صبحدم
برکارگاه دیده ی بی خواب می زدم
🔴قتیلِ عشق تو شد حافظ غریب ولی
به خاک ما گذری کن که خون مات حلال
ای محبوب، حافظ غریب که کشته ی عشق شد خونش حلال توباد امّاحداقل به مزاراوگذری کن.
#حافظ_غزل_303
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید
قسمت 2
🌺 آن غلامک را چو دید اهل ذکا
آن دگر را کرد اشارت که بیا
کاف رحمت گفتمش تصغیر نیست
جد گود فرزندکم تحقیر نیست
چون بیامد آن دوم در پیش شاه
بود او گندهدهان دندان سیاه
گرچه شه ناخوش شد از گفتار او
جست و جویی کرد هم ز اسرار او
گفت با این شکل و این گند دهان
دور بنشین لیک آن سوتر مران
که تو اهل نامه و رقعه بدی
نه جلیس و یار و همبقعه بدی
تا علاج آن دهان تو کنیم
تو حبیب و ما طبیب پر فنیم
بهر کیکی نو گلیمی سوختن
نیست لایق از تو دیده دوختن
با همه بنشین دو سه دستان بگو
تا ببینم صورت عقلت نکو
آن ذکی را پس فرستاد او به کار
سوی حمامی که رو خود را بخار
وین دگر را گفت خه تو زیرکی
صد غلامی در حقیقت نه یکی
آن نهای که خواجهتاش تو نمود
از تو ما را سرد میکرد آن حسود
گفت او دزد و کژست و کژنشین
حیز و نامرد و چنینست و چنین
گفت پیوسته بدست او راستگو
راستگویی من ندیدستم چو او
راستگویی در نهادش خلقتیست
هرچه گوید من نگویم آن تهیست
کژ ندانم آن نکواندیش را
متهم دارم وجود خویش را
باشد او در من ببیند عیبها
من نبینم در وجود خود شها
هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش
کی بدی فارغ وی از اصلاح خویش
غافلاند این خلق از خود ای پدر
لاجرم گویند عیب همدگر
من نبینم روی خود را ای شمن
من ببینم روی تو تو روی من
آنکسی که او ببیند روی خویش
نور او از نور خلقانست بیش
گر بیمرد دید او باقی بود
زانک دیدش دید خلاقی بود
نور حسی نبود آن نوری که او
روی خود محسوس بیند پیش رو
گفت اکنون عیبهای او بگو
آنچنان که گفت او از عیب تو
تا بدانم که تو غمخوار منی
کدخدای ملکت و کار منی
گفت ای شه من بگویم عیبهاش
گرچه هست او مر مرا خوش خواجهتاش
عیب او مهر و وفا و مردمی
عیب او صدق و ذکا و همدمی
کمترین عیبش جوامردی و داد
آن جوامردی که جان را هم بداد
صد هزاران جان خدا کرده پدید
چه جوامردی بود کان را ندید
ور بدیدی کی بجان بخلش بدی
بهر یک جان کی چنین غمگین شدی
بر لب جو بخل آب آن را بود
کو ز جوی آب نابینا بود
گفت پیغامبر که هر که از یقین
داند او پاداش خود در یوم دین
که یکی را ده عوض میآیدش
هر زمان جودی دگرگون زایدش
جود جمله از عوضها دیدنست
پس عوض دیدن ضد ترسیدنست
بخل نادیدن بود اعواض را
شاد دارد دید در خواض را
پس بعالم هیچ کس نبود بخیل
زانک کس چیزی نبازد بی بدیل
پس سخا از چشم آمد نه ز دست
دید دارد کار جز بینا نرست
عیب دیگر این که خودبین نیست او
هست او در هستی خود عیبجو
عیبگوی و عیبجوی خود بدست
با همه نیکو و با خود بد بدست
گفت شه جلدی مکن در مدح یار
مدح خود در ضمن مدح او میار
زانک من در امتحان آرم ورا
شرمساری آیدت در ما ورا
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_22
قسمت 2
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
Makaremolakhlagh45_(Onsbakhoda)_lobolmizan[H].mp3
7.03M
#شرح_صحیفه_سجادیه
✳️دعای #مکارم_الاخلاق
#دعا_بیستم_12
🔹 استاد اصغر #طاهرزاده
✔️ جلسه 45
👌#انس با خدا، ماورای سبب ها
#بیستم #مکارم_اخلاق
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
#دعا_اول_25
🔹و الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلائِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ🔹
✳️حمد فرشتگان و موجودات
🔴اين جهان سراى تسبيح و ستايش است و آدميان و فرشتگان با تسبيح و ستايش هماهنگ با كاروان هستى، رو به سوى تعالى دارند همچنان كه در اين تسبيحِ كمالى و ستايش خداوند، همه آفريدگان مىكوشند تا به كمال شايسته خود دست يابند.
اين فراز از دعاى حضرت اشاره به آيه تسبيح پروردگار دارد كه فرمود:
تُسَبّحُ لَهُ السَّموَ تُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مّن شَىْءٍ إِلَّا يُسَبّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِن لَّاتَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيًما غَفُورًا
آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، وهيچ چيزى نيست مگر اين كه همراه با ستايش، تسبيح او مىگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد، يقيناً او بردبار و بسيار آمرزنده است.
كل هستى به ستايش خدا و قدردانى از نعمتهاى او براى رسيدن به جوار قرب خداوند پيش مىروند. ستايش خداوند و سپاسگزارى از نعمتهاى حق تنها آموزههاى زبانى نيستند؛ بلكه برنامه سلوك رفتارى و درس اخلاق ستايندگان است كه بايد موافق با آن زندگى كنند و خلق و خوى و رفتارشان تجلّى ستايشها و سپاسهايشان باشد.
روشن است كه آگاهى از وصفهاى ستودنى خداوند؛ دامنه معرفت آدمى را گسترش مىدهد و زمينه نيكبختى را فراهم مىآورد و او را موجودى متعالى و آينه اخلاق الهى مىسازد.
حمد در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام
امام على عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِكْرِهِ وَسَبَبَاً لِلْمَزيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَدليلًا عَلى آلائِهِ وَعَظَمَتِهِ.
ستايش خدا را كه ستايش را كليد يادش و سبب فزونى فضلش و دليل بر نعمتها و بزرگيش قرار داد.
ستايش داراى مراتبى است كه مرتبه نخست آن زبانى است. گرچه ستايش و سپاس زبانى، پل ارتباطى ميان درون و برون و ريسمانى بر درگاه جانان است و نقش عمدهاى در شكلگيرى شخصيّت آدمى دارد؛ ولى ستايش قلبى در سلوك الى اللّه مؤثّرتر است.
حضرت على عليه السلام در خطبه روز جمعه اين مراتب را بيان مىكند:
الْحَمْدُ للَّهِ أَحَقُّ مَنْ خُشِىَ وحُمِدَ، وَأَفْضَلَ مَنِ أتُّقِىَ وَعُبِدَ وَأوْلَى مَنْ عُظِّمَ وَمُجِّدَ. نَحْمَدُهُ لِعَظِيمِ غَنائِهِ، وَجَزِيلِ عَطائِهِ، وَتَظاهُرِ نَعْمائِهِ، وَحُسْنِ بَلائِهِ.
ستايش مخصوص خدايى است كه به بيم از او و ستايش سزاوارترين است. و برترين كسى است كه از او پروا شود و بندگى او كنند. شايستهترين كس به تعظيم است. او را بر كمال بىنيازيش و بخشش فراوانش و نعمتهاى آشكارش و آزمايش بلاى نيكويش مىستاييم.
آنگاه كه انسان خدا را چنانكه بايد، مىستايد و خود را غرق در نعمتهاى بىپايان او مىبيند و غير او را به هيچ مىگيرد و محبّت بيگانه را از دل بيرون مىراند و تنها او را مىستايد و در برابر هيچ آفريدهاى به كرنش نمىنشيند. همين گاه كه همه رذايل از وجودش دور مىشوند تنها به خود مىانديشد؛ بلكه به خدمت خلق برمىخيزد و با قدرت در برابر دشمنان حق مىايستد و به شوق ديدار او به جهاد برمىخيزد. و مرز زندگى خود را معيّن مىكند.
اين ستايشها در هر حال، آدمى را رشيد و جانش را بالنده و دل او را پاكيزه مىسازد.
حضرت صادق عليه السلام از حال پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل مىكند:
كانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله إذا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قالَ: الْحَمْدُ للَّهِ عَلى هذِهِ النِّعْمَةِ.
وَإذا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قالَ: الْحَمْدُ للَّهِ عَلى كُلِّ حالٍ.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، هرگاه از چيزى خوشحال مىشد مىفرمود: خدا را بر اين نعمت سپاس و هر گاه از كارى ناراحت مىگرديد مىفرمود: در هر حال خداى را سپاس.
بنابراين؛ از نيازهاى درونى هر موجود و وظايف حتمى مخلوقات هستى، حمد و سپاس الهى است. و انسانها و موجودات به صورت ذاتى تمايل به ستايش موجودى قدرتمند و برتر دارند.
جمله ذرّات عالم در نهان
با تو مىگويند روزان و شبان
ما سميعيم و بصير و با هُشيم
با شما نامحرمان ما خامُشيم
از جمادى سوى جان جان شويد
غلغل اجزاى عالم بشنويد
(مثنوى مولوى)
#اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_1 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
#دعا_اول_28
🔴سپاسى كه رشته اتصال به طاعت و بخشش و عامل رضايت و خشنوديش و وسيله آمرزشش و راهى به سوى بهشتش و حفاظت كننده از كيفرش و امان از خشمش و مددكارى بر طاعتش و مانع و سدّى از نافرمانيش و كمكى بر اداى حق و عهد و پيمانش باشد.
فرمانبردارى و جلب رضايت حق از راه حمد
حمد، اظهار كمال محمود است.
حمد زبانى، همان اظهار كمال محمود در لباس الفاظ، حروف و كلمات است.
حمد عملى، اظهار كمال محمود در صورت عمل و كردار به عبادت و اطاعت بدنى است.
حمد حالى، اظهار كمال محمود در رتبه قلب و روح است. بنده خدا هنگامى مىتواند حق را مورد حمد حقيقى قرار دهد كه آينه وار ظرف وجود و اوصاف و افعال حق گردد؛ پس اطاعت واقعى تخلّق به اخلاق الهى است. تا عمل خالص مقبول افتد.
دعاى حضرت سجاد عليه السلام اشاره به عمل صالح دارد كه به درگاه الهى پذيرفته مىشود.
آن جا كه خداوند مىفرمايد:
إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ
حقايق پاك [چون عقايد و انديشههاى صحيح] به سوى او بالا مىرود و عمل شايسته آن را بالا مىبرد. و كسانى كه حيلههاى زشت به كار مىگيرند، براى آنان عذابى سخت خواهد بود و بىترديد حيله آنان نابود مىشود.
حمد، تنها به حق اختصاص دارد و واژه حمد به ويژه اگر هم با الف و لام بيايد، از يك نوع عموميّت برخوردار است كه شامل هر سپاس هم مىشود كه باز هم نوعى فرمانبرى از خداست.
روايتى از امام على عليه السلام به ما رسيده است كه:
هر كه دلش در برابر خدا تواضع داشته باشد، جسمش از طاعت خدا به ستوه نمىآيد.
حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق عليه السلام از مسجد بيرون آمد، مركب ايشان گم شده بود، فرمودند:
اگر خدا آن را به من بازگرداند، حق شكرش را مىگزارم، چيزى نگذشت كه آن را آوردند. امام فرمود: «الحمد للَّه» شخصى عرض كرد: قربانت گردم، مگر نفرمودى حق شكر خدا را مىگذارم؟ فرمودند: مگر نشنيدى؟ گفتم:
«الحمد للَّه».
اغراق در مدح و ستايش غير حق، عملى ناشايسته است؛ زيرا جز حق هر چه باشد محدود است و محدود نمىتواند وصف نامحدود داشته باشد ولى اغراق در ثناى نسبت به حق، چون از يك حقيقت نامحدود و واقعى برخوردار است، عملى شايسته است و موجب وصول و قرب به كمالات الهى مىگردد. پس قبل از درخواست از خداوند، او را به نيكى ستايش كن.
حضرت صادق عليه السلام مىفرمايد:
در كتاب امير مؤمنان است كه حمد و ستايش پيش از درخواست است. پس هرگاه خداى عزّوجلّ را خواندى و به درگاهش دعا كردى او را تمجيد كن.
شكر نعمت دهنده، ريشه در فطرت آدمى دارد. پايه دينى نيز بر اين حقيقت روشن استوار است. از اين رو كفر و نافرمانى از عبادت و بندگى حق تعالى ريشه در ناسپاسى نعمتها دارد. چنان كه حق تعالى مىفرمايد:
لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»
و [نيز ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاس گزارى كنيد، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما مىافزايم و اگر ناسپاسى كنيد، بىترديد عذابم سخت است.
نكته قابل توجّه اين است كه حق تعالى در آيه فوق وعده عذاب را به صورت جمله تأكيد آورده است كه بر حتميّت عذاب به طور طبيعى كه لازمه و نتيجه قهرى نفس عمل است، دلالت دارد.
از لوازم بندگى و عبوديت، اعتراف به احسان و شمارش نعمتهاى الهى است كه خود نوعى حمد الهى است. همان گونه كه حضرت سجاد عليه السلام فرمود:
سُبْحانَ مَنْ جَعَلَ الإعْتِرافَ بِالنِّعْمَةِ لَهُ حَمْداً، سُبْحانَ مَنْ جَعَل الإعْتِرافَ بِالْعَجْزِ عَنْ الشُّكْرِ شُكْراً.
منزه است خدايى كه اقرار بندگان به نعمتهاى خود را، ستايش قرار داده و اقرار به ناتوانى از سپاسگزارى را سپاس قرار داده است.
و حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
فضلش را از تو بازنداشته و پرده حرمتت را ندريده است، بلكه در نعمتى كه براى تو ايجاد مىكند و گناهى كه بر تو مىپوشاند و بلايى كه از تو دور مىنمايد چشم به هم زدنى از لطفش محروم نيستى، پس به او چه گمان مىبرى اگر او را بندگى كنى؟!
اين فرمانبرى تا چه حد ارزشمند است كه حضرت على عليه السلام در نامهاش به حارث همدانى مىنويسد:
وَأَطِعِ اللَّهَ فى جُمَلِ أُمُورِكَ؛ فَإنَّ طاعَةَ اللَّهِ فاضِلةٌ عَلى ما سِواها.
در تمام كارهايت از خدا اطاعت كن كه اطاعت از خدا از همه چيز برتر است.
#اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2