@Farsna(10).mp3
1.95M
🎙بشنويد| امامِ دلها
🏴 بهمناسبت سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی
💠@sahife_zendegi
🌷قال الإمام الکاظم عليه السلام:
رَجُلٌ مِن أهلِ قُمَّ يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ ، يَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ كَزُبَرِ الحَديدِ ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّياحُ العَواصِفُ ، ولا يَمِلّونَ مِنَ الحَربِ ولا يَجبُنونَ ، وعَلَى اللّه ِ يَتَوَكَّلونَ ، وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
🌸امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
مردى از اهالى قم، مردم را به سوى حقّ فرا مى خواند و عده اى برگردش جمع مى شوند كه چونان قطعات آهن، سخت و استوارند، بادهاى توفنده، آنان را از جاى نمى جنباند و از جنگ، خسته نمى شوند و از آن، نمى هراسند، به خدا توكّل دارند و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است.
البحار : 60 / 216 / 37 نقلاً عن كتاب تاريخ قم عن أيّوب بن يحيى الجندل .
💠@sahife_zendegi
#صحیفه_سجادیه
#قرآن
💠امام سجاد (علیهالسّلام) با صحیفه سجادیه، رابطه و انس جامعه با قرآن را زنده کرد. زیرا ماهیت دعا، به گونهای است که جذاب است و اگر معارف آن را با قرآن بیان کنیم، در حقیقت با قالب دعا و الفاظ دعا، دارد قرآن را ترویج میکند و جامعه را با قرآن انس میدهد. «صحیفه سجادیه، هم با تفسیر قرآن، قرآن را به ما نزدیک میکند و در دسترس ما قرار میدهد و هم با دعا ما را به دامن قرآن میکشاند که آنچه را که خدا گفت ما عمل بکنیم. در بسیاری از آیات که اوصاف خداوند را به صورت جمله خبریه برای ما بیان میکند، همانها را به صورت جمله انشائیه در صحیفه بیان میکند.»
📣بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای، ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
🌷@sahife_zendegi
📣شهیدی که بخاطر رضایت پدر ازبهشت برگشت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از کتاب" بازگشت " خاطرات رزمندگان از مشاهدات آنها از فضای برزخ بهشتی و نحوه شهادت شهدای رزمنده و... به شما توصیه می کنم. حتما این کتاب را تهیه نمایید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و اما شما هم اینک یکی از داستان تکان دهنده و زیبای این کتاب را پیش رو دارید.
💠 💠آخرین روزهای اسفند ۱۳۶۴ بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظه ای استراحت نداشتیم اتاق عمل مرتب آماده می شد و تیم جراحی وارد می شدند.
داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل می رفتم، که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده!! همین طور که جلو میرفتم یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد، برگشتم اما کسی را ندیدم می خواستم بروم که دوباره صدایم کرد، دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق خون است. رفتم بالای سر مجروح و گفتم شما من را صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، منم کاظمینی .چشمانم از تعجب گِرد شد، گفتم محمدحسن اینجا چه کار میکنی؟
محمدحسن کاظمینی سال های سال با من همکلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضای اصفهان زندگی می کردیم. حالا بعد از سال ها در بیمارستانی در اصفهان او را میدیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سالهای اول جنگ در جبهه مفقود شده بودند. البته خیلی از دوستان میگفتند که برادران حسن اسیر شده اند.
بلافاصله پرونده پزشکی اش را نگاه کردم. با یکی از جراحان مطرح بیمارستان که از دوستانم بود صحبت کردم و گفتم این همکلاسی من طبق پروندهاش چندین ترکش به ناحیه کمرش اصابت کرده و فاصله بین دو شانه چپ و راست را متلاشی کرده طوری که پوست و گوشت کمرش از بین رفته، دو برادر او هم قبلاً مفقود الاثر شدند. او زن و بچه هم دارد اگر می شود کاری برایش انجام دهید.
تیم جراحی خیلی سریع آماده شد و محمدحسن راهی اتاق عمل شد دکتر همین که میخواست مشغول به کار شود. مرا صدا زد و گفت: باورم نمیشه، این مجروح چطور زنده مانده بهقدری کمر او آسیب دیده که از پشت می توان حتی محفظه ای که ریه ها در آن قرار می گیرد مشاهده کرد!! دکتر به من گفت: این غیر ممکن است، معمولاً در چنین شرایطی بیمار یکی دو ساعت بیشتر دوام نمی آورد بعد گفت: من کار خودم را انجام می دهم. اما هیچ امیدی ندارم ، مراقبتهای بعد از عمل بسیار مهم است. مراقب این دوستت باش. عمل تمام شد یادم هست حدود ۴۰ عدد گاز استریل را با بتادین آغشته کردند و روی محل زخم گذاشتم و پانسمان کردم .دایرهای به قطر حدود ۲۵ سانت، روی کمر او متلاشی بود. روز بعد دوباره به محمدحسن سر زدم حالش کمی بهتر بود، خلاصه روز به روز حالش بهتر شد . یادمه روز آخر اسفند حسابی براش وقت گذاشتم، گفتم فردا روز اول عید است مردم و بستگان شما به بیمارستان و ملاقات مجروحین میآیند. بگذار حسابی تر و تمیز بشیم همینطور که مشغول بودم و او هم روی شکم خوابیده بود به من گفت می خواهم به خاطر تشکر از زحماتی که برای من کشیدی یک ماجرای عجیب رو برات تعریف کنم. گفتم بگو میشنوم، فکر کردم می خواهد از حال و هوای رزمندگان و جبهه تعریف کنه. ماجرایی را برایم گفت که بعد از سالها هنوز هم وقتی به آن فکر میکنم حال و هوایم عوض میشه.
💠محمد حسن بی مقدمه گفت: اثر انفجار را روی کمر من دیدی؟ من با این انفجار شهید شدم، روح به طور کامل از بدنم خارج شد و من بیرون از بدنم ایستادم و به خودم نگاه می کردم یک دفعه دیدم که دو ملک در کنار من ایستادند. به من گفتند: از هیچ چیزی نگران و ناراحت نباش تو در راه خداوند شهید شده و اکنون راهی بهشت الهی خواهی شد. همراه با آن دو ملک به سمت آسمان ها پرواز کردیم در حالی که بدن من همینطور پشت خاکریز افتاده بود . در راه همین طور به من امید می دادند و می گفتند نگران هیچ چیزی نباش خداوند مقام بسیار والایی را در بهشت برزخی برای شما و بقیه شهدا آماده کرده.
در راه برخی رفقایم را که شهید شده بودند میدیدم آنها هم به آسمان می رفتند کمی بعد به جایی رسیدیم که دو ملک دیگر منتظر من بودند دو ملک قبلی گفتند اینجا آسمان اول تمام می شود شما با این ملائک راهی آسمان دوم میشوی از احترامی که به ملائک آسمان دوم گذاشته شد فهمیدم، ملائک آسمان دوم از لحاظ رتبه و مقام از ملائکه آسمان اول برترند. آن دو ملک هم حسابی مرا تحویل گرفتند و به من امید دادند که لحظاتی دیگر وارد بهشت برزخی خواهی شد و هر زمان که بخواهی می توانی به دیدار اهل بیت علیه السلام بروی. بعد من را تحویل ملائکه آسمان سوم دادند همین طور ادامه داشت تا این که مرا تحویل ملائک آسمان هفتم دادند، کاملا مشخص بود که ملائکه آسمان هفتم از ملائک آسمان ششم برترند. بلافاصله نگاهم به بهشت افتاد👇👇
👆👆
نمی دانید چقدر زیبا بود از هر نعمتی بهترین هایش در آنجا بود. یکباره دیدم که هر دو برادرم در بهشت منتظر من هستند فهمیدم که هر دوی آنها شهید شدهاند. چون قبلاً به ما گفته بودند که آنها اسیر هستند .خواستم وارد بهشت بشوم که ملائک آسمان هفتم با کمی ناراحتی گفتند : این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست و در مقام بهشتی او تاثیر دارد او را برگردانید تا با رضایت پدرش برگردد. تا این حرف را زدند، ملائک آسمان ششم گفتند چشم ...
یکباره روح به جسم من برگشت تمام بدنم درد میکرد. من را در میان شهدا قرار داده بودند. اما یک نفر متوجه زندهبودن من شد و مرا به بیمارستان منتقل کردند و از آنجا راهی اصفهان شدیم . حالا هم فقط یک کار دارم، من بهشت و جایگاه بهشتی خودم را دیدم. .حتی یک لحظه هم نمی توانم دنیا را تحمل کنم فقط آمدهام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم. او میگفت و من مات و متحیر گوش میکردم.
روز بعد پدرش حاج عبدالخالق به ملاقات او آمد، پیرمردی بسیار نورانی و معنوی، میخواستم ببینم ماجرا چه می شود وقتی پدر و پسر خلوت کردند ، شنیدم که محمدحسن گفت: پدر شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر.
محمد حسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم آنها الان در بهشت هستند و من اینجا.
پدر گفت: اون ها شاید اسیر باشند و برگردند اما مهم این است که آنها مجرد بودند و تو زن و بچه داری من در این سن نمی توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم .از اینجا به بعد رو متوجه نشدم که محمدحسن برای پدرش چه گفت، اما ساعتی بعد وقتی پدرش بیرون رفت و من وارد اتاق شدم محمد حسن خیلی خوشحال بود گفتم چه شده گفت: پدرم راضی شد انشاالله می روم آنجایی که باید بروم.من برخی شبها توی بیمارستان کنارش می نشستم برای من از بهشت می گفت، از همان جایی که برای چند لحظه مشاهده کرده بود، می گفت: با هیچ چیزی در این دنیا نمی توانم آنجا را مقایسه کنم. زخمهایش روز به روز بهتر میشد، دو سه ماه بعد ، از بیمارستان مرخص شد شنیدم بلافاصله راهی جبهه شده.
💠چند روزی از اعزام نگذشته بود که برای سر زدن به خانواده راهی شهرضا شدم، رفقایم گفتن امروز مراسم تشییع شهید داریم. پرسیدم کی شهید شده؟
گفتند:محمد حسن کاظمینی. جا خوردم و گفتم این که یک هفته نیست راهی جبهه شده! به محل تشییع شهدا رفتم درب تابوت را باز کردم محمد حسن، نورانی تر از همیشه گویی آرام خوابیده بود. یکی از رفقا به من گفت: بلند شو که پدرش داره میاد. دوست من گفت: خدا به داد ما برسه ممکنه حاجی سر همه ما داد بزنه دو تا پسرش مفقود شده و سومی هم شهید شد. من گوشه ای ایستادم. پدر بالای سر تابوت پسر آمد و با پسرش کمی صحبت کرد ، بعد گفت: پسرم بهشت گوارای وجودت دو سال بعد جنگ تمام شد و اُسرای ایرانی آمدند اما اثری از برادران محمدحسن نبود. با شروع تفحص پیکر دو برادر محمد حسن هم پیدا شد و برگشت، و در کنار برادرشان و در جوار مزار حاج ابراهیم همت در گلزار شهدای شهرضا آرام گرفتند.
🌷@sahife_zendegi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کلیپ زیبا آشنایی با صحیفه سجادیه
💠@sahife_zendegi
42.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 #اخلاق_در_قرآن (۱)
🔹 حجة الاسلام و المسلمین استاد امیریوحید (زید عزّه)
🔸 موضوع: اهمیت تلاوت و فراگیری #قرآن و آثار و برکات آن
🌷@sahife_zendegi
🎁هدیه ای از طرف امام رضا علیه السلام
🔴 والدین گرامی، با عرض سلام
😊با یه کار کوچیک و بدون هزینه بچه هاتون رو خوشحال کنید..
👈 شما میتونید، در قسمت ثبت نام کانون فرهنگی دانش آموزی نورالهدی حرم مطهر رضوی،
فرزندان 7 تا 19 سال خود رو ثبت نام کنید.
بعد هر مدت یکبار برا گل پسر و گل دختر شما به صورت رایگان از حرم امام رضا علیه السلام یک مجله و گاهی اوقات کتاب با موضوعات مختلف و با کیفیت بالا به اسم خود بچه ها درب منزل ارسال میکنند.
😍وقتی از حرم بسته پستی به دست بچه ها اون هم با اسم خودشون میرسه، خیلی لذت بخشه در ضمن مطالب خیلی مفیدی برا اون ها داره.
راستی برای هر کدوم از بچه ها به طور جداگانه ثبت نام کنید چون نسبت به سنشون نشریه و کتاب های مختلف میفرستند.
التماس دعا
📌 از طریق زیر ثبت نام کنید 👇
https://nooralhoda.razavi.ir/register/f?p=110:13::::::
💠@sahife_zendegi
#صحیفه_سجادیه
#کلام_علما
📖صحیفه کلامی برتر از کلام بشر
فصاحت و بلاغت این کتاب همواره مورد توجه فصحا و بلغای عرب بوده است به گونهای که علاوه بر شیعیان، اهل سنت نیز بعضاً برخی از ادعیه آن را در کتابهای خویش آوردهاند.[7] 💠صاحب تفسیر طنطاوی در باره صحیفه مینویسد: «من هر چه در این کتاب مطالعه میکنم میبینم این کتاب بالاتر از کلام مخلوق و پایین تر از کلام خالق است؛ راستی چه کتاب کریمی است.»[8]
💠شهید مطهری(ره) صحیفه سجادیه را از معجزات اسلام دانسته و معتقد است: «این اسلام بود که در دامن خویش شاگردانی تربیت کرد که اینگونه معجزهآسا سخن گفتهاند». ایشان مینویسد: «اگر ما هیچ دلیل دیگرى غیر از دعاهایى که از على بن ابى طالب(ع) و زین العابدین(ع) ...نداشتیم و اسلام در چهارده قرن چیز دیگرى نداشت، همین که توسط دو تن از شاگردهاى اسلام از آن دنیاى بدویت و جهالت دو اثر این چنینى ظاهر شده کافى است. آن قدر اینها اوج و رفعت دارد که اصلًا اعجاز [است]، جز این چیزى نیست.»[9]
💠سید بن طاووس این کتاب را در زمره آثار مهم دعایی بر شمرده که افراد عادی از آوردن چنین عباراتی عاجزند.[10]
🔰ابن شهر آشوب با اشاره به حکایتی از مردی بصری، به عظمت این کتاب از جهت بلاغی اشاره کرده و مینویسد: «نزد مردی بلیغ از اهالی بصره از صحیفه سجادیه سخن به عمل آمد او گفت: «خذوا عنی حتی املی علیکم» از من بگیرید تا بر شما املا کنم. کنایه از این که من هم همانند زینالعابدین(ع) از این گونه عبارات میتوانم بیان کنم. سپس قلم به دست گرفت و سر به زیر انداخت اما سر بلند نکرد و از دنیا رفت».[11] منابع 👇
🌷@sahife_zendegi
📚منابع 👆👆
[7]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص 177-178 و ج 11، ص 192.
[8]. صحیفه سجادیه، چاپ شیخ حمد آفرندی به نقل از مقدمه آیت الله مرعشی نجفی و متن نامههای طنطاوی که از 318 ـ 322 درج گردیده است.
[9]. مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، ص 61.
[10]. سید بن طاووس، فتح الابواب، ص 76.
[11]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص 279.
🌷@sahife_zendegi
#صحیفه_سجادیه
#مقام_معظم_رهبری
💠دستورالعمل!
🔹در دعای صحیفهی سجادیه یکجا حضرت سجاد علیهالسلام از طرف خودش به خداوند متعال عرض میکند که: "تفعل ذلک یا إلهی بمن خوفه أکثر من رجائه لا أن یکون خوفه قنوطاً"؛
🔸من خوفم از رجایم بیشتر است، نه اینکه مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمی و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهی را بخوانیم- که بعضی از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دستهی خاصی از مؤمنین است و به ما ربطی ندارد- و یک عدهای را غافل کنیم و نتیجهاش این بشود که خیال کنند- با یک توهم معنویت- غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست.
🔹در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار برای همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند.
🔸پیغمبر خدا گریه میکند، شخصی عرض میکند: یا رسولالله! خداوند فرمود: "لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر". این گریه برای چیست؟ عرض میکند: "أفلا أکون عبداً شاکراً"؛ یعنی اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایهی آن مغفرت سست خواهد شد... راه، راه دشواری است؛ بشر بایست خود را برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده کند.🔆🔅
🌷@sahife_zendegi
* #حضرت_عبدالعظیم_حسنی #ارتباط_با_ارواح_اولیا
💠 ارتباط روحی با حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
🔻در امامزاده ها خيلي بركت هست. بخصوص آقاشاه عبد العظيم سلاماللهعليه که مرد بسيار پر وجود و کریمی هستند. اگر كسي يک ارتباطي بين دلش ايجاد بشود و آن زاويه، ديگر حيف است رها بكند. اين را بايد محكم گرفت. يكي از نقاط نوراني كه انسان خير مي برد همين نقاط ارتباطي بين انسان و ارواح اولیاء است.
🔸گاهى از ارتباط با يک امامزاده خيلى چيز به دست مى آيد؛ مخصوصا در ايران بین امامزاده ها، حضرت شاه عبدالعظيم بعد از حضرت معصومه عليهاالسلام، جايگاه بالایی دارد...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔘 @nasery_ir
51.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 #اخلاق_در_قرآن (۲)
🔷 حجةالاسلام و المسلمین استاد امیریوحید (زید عزّه)
🔶 شرح فراز انتهایی آیهٔ ۲۲۲ سورهٔ مبارکه بقره:
«...إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ ٱلْمُتَطَهِّرِينَ»
l(قسمت اول)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸محبوبین درگاه الهی
🔸مغضوبین درگاه الهی
🔸به همراه نقل خاطره ای از مرحوم آیةالله گلپایگانی رحمةالله علیه
🌷@sahife_zendegi
#صحیفه_سجادیه
#مقام_معظم_رهبری
💠قرآن صاعد» در پنج برنامه به بازخوانی و بررسی بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره ادعیهی صحیفهی سجادیه میپردازد.
📣انشاءالله هرروز یک قسمت از این مجموعه زیبا تقدیم میشود .👇👇👇
🌷@sahife_zendegi
1.mp3
11.34M
#قرآن-صاعد ۱
💠اولین برنامه از این مجموعه شامل نوشتاری از حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه دربارهی صحیفهی سجادیه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی پیرامون انس با این کتاب گرانبهاست.
🌷@sahife_zendegi
حضرت امام خمینی از صحیفه سجادیه به عنوان قرآن صاعد یاد میکند و آن را زبور آل محمد مینامد و می فرماید: «صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور اللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد.» (صحیفه امام، ج21،ص209)
و در ادامه همین مطلب که اهداء یک نامه از این کتاب ارزشمند به یکی از نوادگان خود (سیدعلی خمینی)، صحیفه سجادیه را اینگونه توصیف می کند: صحیفه سجادیه،کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان میکند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده میکند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل میشود ]و[ در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود میچشاند و آنان را محو و نابود میکند.
🌷@sahife_zendegi