eitaa logo
صحیفه و ادعیه
21.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
34 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/uB8b.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃آقای من! نگو مرا از درگاه لطفت رانده‌ای و از وادی بندگی دور افکنده ای که به این روز افتاده‌ام! من که باور نمی‌کنم! 🍃می‌دانم هر چه تو کوتاه آمدی، من گستاخ‌تر شدم و حقّت را سبک‌تر شمردم، امّا تو که نمی‌خواهی به خاطر گستاخی من، فاصلۀ مرا از خودت به نهایت برسانی؟ 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃قسم به عزّت تو! (که هر چه عزّت است، نزد توست)، اگر مرا از در خانه‌ات برانی و در به رویم ببندی جایی نخواهم رفت؛ هیچ جا. مگر جای دیگری هم هست؟ 🍃می‌نشینم و تا ابد نازت را می‌کشم، تا در را به رویم باز کنی و من یقین دارم که باز می‌کنی. آخر دلم گواه است که تو چقدر کریمی. 🍃تو را که شناختم، به کرَم شناختم و می‌دانم که رحمت تواندازه ندارد که تمام شود. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃خدایا ! مرا بالا ببر تا به رتبۀ توبه برسم، توبه به سوی تو. 🍃 چشمۀ چشمانم خشکیده، آسمان چشمانم را ابری کن. تا مرهمی باشد بر جراحات ترَک خوردۀ روح کویری ام. 🍃به قدری امروز و فردا کردم و با آرزوهای طول و دراز، راه را طی نکردم که عمرم به طوفان فنا پیموده شد. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃آقای من! اگر چه من از ترس این همه عذاب که گوش به زنگ و چشم به راه من است، گریه می‌کنم، ولی تکیه‌گاه من در این دنیا و آن دنیا تویی و من به تو و رحمت تو اعتماد دارم. 🍃 من به تو امید بسته ام و کار دنیا و آخرتم را به تو سپرده‌ام. 🍃در میان این همه ترس و واهمه، خودم را به رشتۀ رحمتت بسته‌ام تا هر جا رحمتت رفت، من همان جا باشم. خانه، خانۀ رحمت توست که هر که را خواهی، در آن جای می‌دهی. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃آقای من! در چشمم رونق بازار همگان رو به کسادی رفته. دلم برای کسی غیر از توشوق تپش ندارد. 🍃جز بیم و هراسی که از ابّهت مقام تو در دل دارم، ترس، راه خود را بر وجودم بسته می‌بیند. 🍃چشم طمع از دستان همه برگرفته و نگاه امیدم تنها به آستان کرم تو دوخته شده. همین امید است که مَرکَب من برای آمدن به سوی تو شده و چه مرکب خوش رکابی! 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 👇تهیه کتاب👇 🌐http://ketabefetrat.com 📲 @foroosh_fetrat بسته ماه خدا با 0⃣2️⃣درصد تخفیف👇 ktft.ir/rmz 📒@sahifeh_Et
🍃ای آن که دستان امیدم به دامان کرم تو چنگ زده! ای کسی که هر چه می‌خواهم، برای رسیدن به توست! تو منتهای حاجات منی. 🍃گناهان، میان من و تو دیوار می‌کشند و مرا از خانۀ طاعت تو بیرون می‌کنند. پیش از آن که دیوار گناهان، میان من و تو فاصله بیندازد، تو میان من و گناه، دیواری به بلندای زمین تا آسمان بالا ببر. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃من اگر درِ خانۀ تو را می‌کوبم و حاجاتم را در طَبَق دستان لرزانم می‌گذارم و تقدیم به تو می‌کنم، از آن روست که تا یاد دارم به گونه‌ای با من رفتار کرده‌ای که امیدم به یأس مبدّل نشود. 🍃تو خدایی و خدایی می‌کنی و کسی برای تو تکلیفی معیّن نمیکند و بر تو حکمی نمی‌راند. ای تنها خدای هستی! هیچ کس شریک خدایی ات نیست، امّا خودت بر خودت واجب کرده‌ای که بر بندگان مهر بورزی و باران رحمتت را دم به دم بر سرشان بباری. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et
🍃آقای من! این که در پیشگاه تو ایستاده، بنده‌ای است که دست نیازش را لحظه‌ای از آسمان لطف تو پایین نیاورده. بنده‌ای که با تمام وجود، یقین دارد خلقت کائنات، از آنِ توست و کار عالمیان به دست تو. تو برتری و والا، ای پرودگار عالمیان! 🍃آقای من! می‌بینی بنده‌ات را که چگونه رقّت بار، پشت در خانه‌ات ایستاده؟ سر به دیوار خانه گذاشته، ایستاده و نمیرود؛ چون جای دیگری ندارد که ندارد که ندارد، او نادار و محتاج توست. دعا می‌کند و با دعا درِ خانه را می‌کوبد. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" 📒@sahifeh_Et