🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🗓 سهشنبه 12 مرداد ماه 1400
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ نماز که تمام میشود، عدۀ زیادی بهدنبال آقا راه میافتند.
▫️ وقتی به سر کوچه میرسیم، مردی نزدیکم میشود و میپرسد:
▫️ «شما با آقا آشنا هستید؟»
▫️ سر تکان میدهم. میگوید: از مشهد آمده و پولی برایش نمانده.
▫️ میخواهد واسطه شوم تا آقا کمکش کند.
▫️ میگویم: «من نمیتونم بگم. ولی اگه حرفت حقیقت داشته باشه، آقا خودشون عنایت میکنن.»
▫️ آقا به در خانه رسیدهاند. برمیگردند و با لبخندی برای جمعیت دست تکان میدهند. یکدفعه نگاهشان روی مرد ثابت میماند و با دست اشاره میکنند که یعنی: «بیا اینجا».
▫️ مرد شتابان جلو میرود. وقتی برمیگردد، میپرسم: «چی شد؟» دستانش را باز میکند و با خوشحالی میگوید: «به اندازهای هست که من را به مشهد برساند.»
📚 در خانه اگر کس است، ص24
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت حاج شیخ عباس قمی، نویسنده «مفاتیحالجنان»؛ 1359ق.
🔹 شهادت آیتالله حاج شیخ مرتضی نجفی بروجردی در نجف؛ 1418ق.
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
🍁☘🍃🍁☘🍃
🗓 سهشنبه 26 مرداد ماه 1400
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ صبح جمعه، وقتی مجلس روضه در خانه برگزار میشد، همان جلوی در مینشست.
▫️ هر کس وارد میشد جلوی پای او میایستاد و با خوشرویی از او استقبال میکرد؛ فرقی نداشت چه کسی باشد.
▫️ اگر کودک بود، برایش دعایی میخواند و نوازشش میکرد.
▫️ گاه میگفت روضۀ علیاصغر علیهالسلام بخوانند.
▫️ یک روز جمعه، در بین روضه در باز شد، آقا برخاست و دست بر سینه احترام گذاشت.
▫️ نگاه که کردم کسی را ندیدم! تعجب کردم!
▫️ آقا که نشست تازه متوجه شدم، کودکی وارد شده بود که به نظر بیش از ده سال نداشت.
📚 این بهشت، آن بهشت، ص57
🔻مناسبتها:
🔹 آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی؛ 1369ش.
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
🌸🍂🍀🌸🍀🌸🍂🍀
🗓 سهشنبه ٢ شهریور ماه ١۴٠٠
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ گاهی میرفتیم دنبالش که برای روضه برویم مسجد.
▫️ علی آقا میآمد دم در و میگفت: «امروز خیلی بیحال هستند؛ اصلاً توان آمدن ندارند.»
▫️ بعد میدیدیم خودش با همان حال رنجور، میآمد و میگفت: «میآیم...»
📚 به شیوه باران، ص۶٨
🔻مناسبتها:
🔹 فرستادن سرهای مطهر شهدا بهسوی شام؛ ۶۱ق.
🔹 سالروز تولد فقیه عارف، عبد صالح خدا، حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمدتقی بهجت اعلیاللهمقامه؛ ۱۲۹۵ش.
🔹 آغاز هفته دولت
🔹 شهادت سید علی اندرزگو (۱۹رمضان ۱۳۵۷ش)
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
🍂🍀🌸🌿
🗓 سهشنبه ٢ شهریور ماه ١۴٠٠
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ گاهی میرفتیم دنبالش که برای روضه برویم مسجد.
▫️ علی آقا میآمد دم در و میگفت: «امروز خیلی بیحال هستند؛ اصلاً توان آمدن ندارند.»
▫️ بعد میدیدیم خودش با همان حال رنجور، میآمد و میگفت: «میآیم...»
📚 به شیوه باران، ص۶٨
🔻مناسبتها:
🔹 فرستادن سرهای مطهر شهدا بهسوی شام؛ ۶۱ق.
🔹 سالروز تولد فقیه عارف، عبد صالح خدا، حضرت آیتاللّه حاج شیخ محمدتقی بهجت اعلیاللهمقامه؛ ۱۲۹۵ش.
🔹 آغاز هفته دولت
🔹 شهادت سید علی اندرزگو (۱۹رمضان ۱۳۵۷ش)
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
🍂🍀🌸🌿🍁✨☘🍃🌾🌷
🗓 سهشنبه 9 شهریور ماه 1400
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▪️ دستفروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد.
▪️ ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس.
▪️ گفتیم حالا بیدار میشود، حالا بیدار میشود...
▪️ ولی بیدار نشد.
▪️ با ورود آقا، یکی از طلبهها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛
▪️ آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!»
▪️ بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟[آیا ما خواب نیستیم؟]... مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...»
📚 به شیوه باران، ص28
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت شیخالطائفه، محمدبنحسن طوسی؛ 460ق.
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
☘🍃☘🍃☘🍃
🗓 سهشنبه ١٩ بهمن ماه ١۴٠٠
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ گفتم: «آقا! شوهرخواهرم مریض است؛ توی حرم دعایش کنید.»
▫️پرسید: «چه بیماریای دارد؟»
▫️با شرمندگی گفتم: «روانی است.»
▫️گفت: «همۀ ما روانی هستیم؛ اگر نبودیم، گناه نمیکردیم...».
📚 به شیوه باران، ص١٩
🔻مناسبتها:
🔹 روز نیروی هوایی
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨
🍃🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇
🍃🔸 #صحیفه_عشق 🍃🔸
🍀🌾🔸 @sahyfeyheshgh ☘✨
🌾🌸🌾🌸
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راهرفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند
▫️احساس کردم در صدایشان لرزشی هست
▫️سرم را به سمتشان چرخاندم
▫️همانطورکه سرشان پایین بود و نماز میخواندند
▫️مثل ابر بهار از چشمهایشان اشک میبارید
▫️ترسیدم
▫️نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است؟
▫️تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت
▫️بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «اینها چه کردند با دختر پیغمبر...؟»
▫️و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو میریخت...
📚 در خانه اگر کس است، ص۵٩
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؛ ١١ق. (تعطیل)
🌸🍁🌸🍁
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️پرسید: «شما کاری دارید؟»
▫️گفتم: «هفتهشت دقیقه میخواهم وقتتان را بگیرم.»
▫️گفت: «اگر هفتهشت دقیقه باشد، اشکالی ندارد.»
▫️حساب و کتاب زمان را داشت؛
▫️میگفت: «بنا نداریم بیش از ضروریات حرفی بزنیم.»
📚 به شیوه باران، ص۶٢
🔻مناسبتها:
🔹 درگذشت آیتالله حاجآقاحسن طباطبایی قمی؛ ١۴٢٨ق.
🔹 درگذشت آیتالله میرزا محمد فیض قمی؛ ١٣٧٠ق.
🔹 روز تجلیل از شهید تندگویان
🌿🍂🌿🍂🌿🍂
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️گفتم: «یک ذکر خیلی بزرگ یادم بدهید.»
▫️گفت: «ذکری یادتان بدهم که از جواهرهای همۀ کوههای دنیا و مروارید همه دریاها قیمتیتر باشد؟»
▫️گفتم: «بله.»
▫️منتظر یک ذکر عریض و طویل خاص بودم؛
▫️که گفت: «استغفار... استغفار... استغفار!
▫️اگر بدانید در این استغفار چه گنجهایی نهفته است؛
▫️روح را صیقل میدهد، راهها باز میشود
▫️و حاجتها برآورده میشوند.»
📚 به شیوه باران، ص۵٩
🔻مناسبتها:
🔹 ابلاغ پیام تاریخی حضرت امام خمینی قدسسره به گورباچف، رهبر شوروی سابق؛ ١٣۶٧ش.
🔹 روز جهانی مقاومت (سالروز شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و دیگر همراهانشان)
🍂🌾🍂🌾
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ از درِ مسجد وارد صحن جمکران شدیم.
▫️ از بلندگو کسی با امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف درد و دل میکرد: «مولا جان! کاش میدانستیم کجا تشریف دارید...؟»
▫️ آقا زیر لب زمزمه میکرد: «کجا تشریف ندارند؟!»
📚 به شیوه باران، ص۴٠
🔻مناسبتها:
🔹شهادت نواب صفوی، طهماسبی، برادران واحدی و ذوالقدر از فداییان اسلام؛ ١٣٣۴ش.
🌸🌸🌸🌸
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ وقتی ازش میخواستیم برای یکی دعا کند،
▫️ دیگر به این راحتیها یادش نمیرفت.
▫️ تا مدتها بعدش میپرسید: «آن بندۀ خدا چی شد؟»
▫️ روز آخری هم که دیدمش، گفت: «مریض شما حالشان بهتر شد؟»
▫️ گفتم: «بله، فعلاً مرخص شده و توی خانه است.»
▫️ گفت: «مراقب باشید بیماریاش برنگردد؛ برای شفای کامل صدقه بدهید؛ به افراد زیادی صدقه بدهید، حتی اگر مقدارش کم باشد...»
📚 به شیوه باران، ص۶٧
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت میرزا تقی خان امیركبیر؛ ١٢٣٠ش.
🌾🍂🌾🍂
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ با امام خمینی قدسسره سَر و سِرّی داشتند.
▫️ یکبار من هم با امام به خانۀ آقای بهجت رفتم.
▫️ وارد که شدیم، آنها نشستند به صحبت.
▫️ امام نگاهی به من انداخت. خودم فهمیدم که باید بروم بیرون.
▫️ ساعتی توی کوچه قدم زدم تا صحبتشان تمام شود.
▫️ اینکه چه میگفتند و از کجا میگفتند را کسی نمیداند.
▫️ امام میفرمود: آقای بهجت قدرش نامعلوم است.
▫️ از آقای بهجت هم چند بار شنیدم که میفرمود: «من از آقای خمینی قدسسره مسائلی میدانم که نه میگویم و نه خواهم گفت. چیزهایی که گفتنی نیست...»
📚 به شیوه باران، ص۴۴
🔻مناسبتها:
🔹 ولادت امام هادی علیهالسلام؛ (بهروایتی)؛ ٢١٢ق.
🔹 درگذشت دانشمند ایرانی، ابوریحان بیرونی؛ ۴۴٢ق.