eitaa logo
سیری در صحیفه
1.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
درود برکسی که از سجده لذت میبرد و راه عاشقی میدانست.
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه حضرت در مكّه مكرمه در حین اراده خروج به كربلا «و روایت شده است كه چون حضرت سید الشّهداء علیه السّلام، آهنگ خروج به سوى عراق را نمودند در مكّه مكرّمه براى ایراد خطبه ایستاده و چنین گفتند: حمد و سپاس سزاوار خداست. آنچه را كه خدا بخواهد خواهد شد. و قوّه و قدرتى نیست مگر بخدا. و درود بر رسول و فرستاده او باد. مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردنبند بر گردن دختر جوان كشیده و بسته شده است. و چه بسیار در آرزو و اشتیاق ملاقات و دیدار رفتگان از خاندان خود هستم، همانند اشتیاقى كه یعقوب به دیدار یوسف داشت. و براى من جائى معین و انتخاب شده است كه باید پیكر من در آنجا بیفتد، و من باید به آنجا برسم. گویا من مى‌بینم كه بند بند مرا گرگان بیابان بین نَواویس و كربلا از هم جدا مى‌سازند، و از من شكمبه‌هاى تهى خود را پر مى‌كنند و انبانهاى گرسنه خود را سرشار مى‌نمایند. فرارگاهى نیست از روزیكه در قلم تقدیر گذشته است. رضاى خدا رضاى ما اهل بیت است؛ بر امتحانات و بلاهاى او شكیبائى مى‌نمائیم، و او اجر و مزد شكیبایان را بطور اتمّ و اكمل به ما عنایت خواهد نمود. از رسول خدا، قرابتش كه به منزله پودِ جامه با اصل و ریشه آن حضرت بستگى دارد جدا نمى‌شود. و در بهشت برین گرداگرد او جمع مى‌شوند، و بدانها چشم رسول خدا تر و تازه مى‌گردد، و براى آنها وعده رسول خدا تحقّق مى‌پذیرد. (وعده‌اى كه خداوند به رسول خدا داده است براى اقربایش منجّز و محقّق مى‌گردد.) پس كسیكه در میان ماست، و حاضر است جان خود را ایثار كند، و خون دل خود را فدا كند، و براى لقاى خدا نفس خود را آماده نموده است؛ با ما كوچ كند كه من در صبحگاهان عازم رحیل‌ هستم؛ إن شآء الله تعالَى.» 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 37
اشعار حضرت در جواب سوال فرزدق در مورد حركت به سوى كوفه‌ و چون آن حضرت به صَوب كوفه كوچ مى‌فرمود، فَرَزْدَق بن غالب كه از شعراى نامى آن عصر بود، با آن حضرت در راه برخورد نموده و در ضمن ملاقات معروض داشت: اى پسر رسول خدا! چگونه به اهل كوفه اعتماد مى‌نمائى؛ و اینان همانهائى هستند كه پسر عمویت مُسلم بن عقیل و پیروان او را كشتند!؟ حضرت براى مسلم طلب رحمت نمودند و فرمودند: مسلم به سوى رَوح خدا و رضوان خدا رهسپار شد. آنچه بر عهده داشت انجام داد؛ و آنچه ما بر عهده داریم هنوز بر ذمّه ماست. و این اشعار را انشاد فرمود: وَ إنْ تَکنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفِیسَةً *** فَدَارُ ثَوَابِ اللَهِ أَعْلَى وَ أَنْبَلُ‌ وَ إنْ تَکنِ الأبْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ‌ *** فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّیفِ فِى اللَهِ أَفْضَلُ‌ وَ إنْ تَکنِ الأَرْزَاقُ قِسْماً مُقَدَّرً *** فَقِلَّة حِرْصِ الْمَرْءِ فِى الْکسْبِ أَجْمَلُ‌ وَ إنْ تَکنِ الأَمْوَالُ لِلتَّرْک جَمْعُهَا *** فَمَا بَالُ مَتْرُوک بِهِ الْمَرْءُ یبْخَلُ‌ «و اگر چنین است كه دنیا نفیس به شمار مى‌آید، پس باید دانست كه آخرت كه خانه ثواب و مُزد الهى است، بس بلندپایه‌تر و شریف‌تر است. و اگر چنین است كه بدن‌هاى آدمیان براى مرگ آفریده و انشاء شده است، پس باید دانست كه كشته شدن با شمشیر در راه خدا بسى برتر است. و اگر چنین است كه روزیهاى خلائق به مقدار معین تقسیم گردیده است، پس باید دانست كه كمتر حریص بودن مردم در كسب روزى، جمیل‌تر و نیكوتر است. و اگر چنین است كه نتیجه اندوختن اموال، ترك نمودن آنهاست، پس چیزى كه متروك خواهد شد چه ارزشى دارد كه آدمى بدان بخل ورزد.» 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 41
حضرت در وقت ممانعت و چون ریاحى از حركت آن حضرت به و یا مراجعت به بشدّت منع كرد، آن حضرت در ذِى حَسَم بپا خاست، و طبق روایت طبرى در «تاریخ» از عَقَبه بن أبى العیزاز: «پس حمد خداوند را بجاى آورد و ثناى او بگفت، و سپس فرمود: اما بعد، این شدّت و بلائى كه بر ما فرود آمده است، شما در مرأى و مَسمع خود مى‌بینید؛ دنیا و جریان امور روزگار واژگونه شده و چهره زشت و كریه خود را نشان داده است. نیكوئیهاى دنیا همه پشت كرده‌اند، و دنیا بر همین روش شتابان مى‌گذرد؛ و چیزى از آن نمانده است مگر اندكى كه مانند قطراتِ آب در ته ظرف جمع شود؛ یا زندگى پست و ناچیزى كه چون چراگاه دِرو شده، خراب و درهم باشد. آیا نمى‌بینید كه به حقّ عمل نمى‌شود؟! و از باطل جلوگیرى به عمل نمى‌آید؟! و در این صورت حتماً باید مؤمن حقّ جو، طالب دیدار خدا و لقاى حقّ بوده باشد. من مرگ را جز سعادت نمى‌بینم، و زندگى با ستمكاران را جز ملالت و خستگى و كسالت نمى‌نگرم.» در كتاب «تحف العقول» پس از ذكر این جملات از خطبه، این جمله را نیز افزوده است كه حضرت فرمودند: إنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ، یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّیانُونَ.1 «مردم بندگان دنیا هستند، و دین چون آب دهانیست كه بر روى زبانهاى آنان جارى است، و تا جائیكه معیشت‌هاى آنان فراوان است، متعهّد و حافظ دین هستند؛ امّا زمانیكه به بلایا و مشكلات آزمایش شوند، دینداران حقیقى به شماره اندك خواهند بود.» «تحف العقول» ص ٢٤٥ - لمعات الحسین علیه السلام صفحه 44
« خطبه حضرت در روز عاشورا در مذمّت اهل كوفه، تبرّى جستن از مذلّت و نفرین بر كوفیان‌ »  ابن طاووس خطبه غرّاء زیر را از حضرت سید الشّهداء علیه السّلام در روز عاشورا روایت كرده است. بدین مضمون كه:  «چون اصحاب عُمَر بن سعد بر مركب‌هاى خود سوار شده و آماده جنگ با حضرت سید الشّهداء علیه السّلام شدند، حضرت، بُرَیرَ بن خُضَیر را براى موعظه لشكر بفرستاد.  بُریر هر چه آنان را پند و اندرز داد گوش ندادند، و هرچه آنها را متذكّر و متنبّه نمود از آن سودى‌ نبردند.  در اینحال خود حضرت علیه السّلام بر ناقه خود ـ و بعضى گفته‌اند بر اسب خود ـ سوار شد، و آنها را دعوت به سكوت نمود. و چون ساكت شدند، حمد خدا را بجاى آورد، و ثنا بر او فرستاد، و به آنچه موجب عظمت مقام حضرت حقّ بود او را بستود، و درود بر محمّد و فرشتگان و انبیاء و رسولان الهى فرستاد و در خطبه و گفتار بحدّ أتمّ و اكمل در رسانیدن مطلب اهتمام نمود. سپس فرمود: اى جماعت! زیان و هلاكت بر شما باد! و فقر و نكبت و اندوه نیز از آن شما باد؛ كه ما را با شور و وَلَه به فریاد رسى خود خواندید! و ما چون با شتاب براى فریادرسى و دادخواهى شما آمدیم، همان شمشیرى را كه متعلّق به ما بوده، و در دست شما نهاده بودیم برهنه نموده و بر سر ما كشیدید! و همان آتشى را كه براى دشمنان خود و دشمنان شما جرقّه آن را افروخته بودیم بر ما افروختید! و براى سركوبى دوستان خود، با دشمنان خود همدست و هماهنگ شدید!با اینكه آن دشمنان، عَدلى را در میان شما رواج‌ نداده و دادى را نگستردند؛ و نه امید خیرى براى خود در آنها دارید.  بنابراین، بلیه‌ها و رسوائیها دامنگیرتان باد! چرا در آن وقتیكه شمشیرها در غلاف بود، و نفوس آرام، و رأى‌ها هنوز در قتال مستحكم نگردیده بود؛ ما را رها ننمودید؟! بلكه مانند سیل ملخ بسوى فتنه گسیل شدید! و مانند پروانه در فتنه به هم ریختید! پس هلاكت و نابودى باد بر شما اى بنده‌هاى امّت ها! و اى افراد كنار زده شده و دور شده از حزب‌ها و جمعیت ها! و اى پس زنندگان كتاب خدا! و اى تحریف كنندگان كلمات پروردگار! و اى طائفه گناه آفرین! و اى آب و دَمِ دهان شیطان! و اى خاموش كنندگان سنّت‌هاى الهیه! آیا شما این جماعت را یار و یاورى مى‌نمائید و ما را مخذول و تنها و منكوب مى‌گذارید؟!آرى! سوگند به خدا كه این مكر و حیله در شما بى سابقه و تاریخچه نیست! و بر این مكر، اصول و ریشه‌هاى شما پیوسته و آمیخته شده است! و شاخه‌هاى شما بر آن پرورش یافته و نیرو گرفته‌ است! پس شما پلیدترین ثمره این درختید، كه در كام صاحبش كه ناظر آنست چون خار و استخوان گلوگیر مى‌گردید! و در كام شخص غاصب و متعدّى لقمه گوارا مى‌باشید! آگاه باشید که این مرد بى پدر زنازاده و پسر زنازاده (عُبید الله بن زیاد) مرا بین دو چیز ثابت و میخکوب نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، و یا تن به ذلّت و خوارى دادن؛ وهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، چقدر ذلّت از ما دور است! خداوند بر ما زبونى و ذِلّت را نمى‌پسندد، و رسول خدا و مؤمنین نمى‌پسندند، و دامن‌هاى پاك و پاكیزه‌اى كه ما را در خود پرورش داده‌اند، و سرهاى پر حمیت، و نفس‌هاى استواریكه ابداً زیر بار ظلم و تعدّى نمى‌روند، بر ما نمى‌پسندند كه اطاعت فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه كریمان و شرافتمندان ترجیح دهیم! آگاه باشید كه من با همین جماعت اندكى كه با من هستند، با وجود كمى تعداد و نبودن مُعین و یاور آماده جنگ هستم! و در این حال حضرت خطبه خود را به ابیات فَرْوة بْن مُسَیك مُرادى اتّصال داده و به چند بیت از آن بدین منوال تمثّل نمود پس از آن به خطبه خود ادامه دادند: و سوگند بخدا كه پس از واقعه شهادتِ من، بدانچه دل بسته‌اید نمى‌رسید! و درنگ نمى‌كنید در این جهان مگر به قدر سوارى یك اسب؛ كه ناگاه روزگار، همچون سنگ آسیا به دور شما بگردد و چون محور آسیا در شما گیر كند و شما را به قلق و تشویش و اضطراب اندازد! این عهدى است كه پدر من با من، از جدّ من نموده است. حال رأى خود و همدستان خود را روى هم گرد آورید! و مجتمعاً فكر كنید و تصمیم‌ بگیرید كه امر شما بر شما پوشیده نماند! و به كردار خود پشیمان نشده و دچار غم و اندوه و حسرت نگردید!  آنگاه پس از این تفكّر بدون شتاب زدگى، بر من حمله ور شده و بدونِ هیچ مُهلتى كار مرا تمام كنید!  من توكّل بر خداوند نمودم، كه پروردگار من و پروردگار شماست. هیچ جنبده‌اى در روى زمین نجنبد مگر آنكه تقدیراتش به دست قدرت اوست؛ و حقّاً پروردگار من در راه راست و طریق صواب است. ادامه ...👇🏻
ادامه ...👇🏻 بار پروردگارا! قطرات باران آسمان را بر این قوم فرو بند! و قحط و گرسنگى را بر آنان، چون قحط زمان یوسف مقدّر فرما! و جوان ثقفى را بر آنان بگمار تا آنان را از كاسه تلخ زهرآگین بچشاند! چون آنان ما را تكذیب كرده و به دروغ نسبت دادند، و ما را مخذول و منكوب نمودند! تو هستى پروردگار ما! توكّل بر تو نموده‌ایم! و بسوى تو انابه و بازگشت داریم! و به سوى تو است تمام بازگشت‌ها». 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 70
در مسیر عشق 3.mp3
زمان: حجم: 10.14M
🎧 | قسمت سوم عاشورا فقط یک حادثه نیست... یک کلاس درس است؛ برای تمام آن‌هایی که می‌خواهند بفهمند چطور عاشقانه با خدا معامله کنند. در دل آتش و خون، امام حسین علیه‌السلام چهار درس بزرگ برای ما گذاشتن؛ درس‌هایی که اگر بفهمیمشان، دیگر هیچ بحرانی، هیچ ظلمتی، نمی‌تواند ما را بلرزاند... ✨ اگر می‌خواهی بفهمی چرا بعضی‌ها در سخت‌ترین لحظه‌ها هم آرام‌اند، و چطور می‌شود مثل حسین، قوی و روشن در میانه تاریکی ایستاد… این پادکست را با جان دل بشنو. 📿 با نشر این کلیپ شما هم در ثواب آگاه سازی دیگران شریک باشید. پادکست_محرم
ادامه ...👇🏻 💠 عبد الله بن عمّار بن یغوث مى‌گوید: من هیچ مغلوبى كه مورد تهاجم افراد بسیارى قرار گرفته باشد، و تمام اولاد او و اهل بیت او و اصحاب او كشته شده باشند ندیده‌ام، كه قلبش محكمتر و دلش مطمئن‌تر و گامش استوارتر بوده باشد از حسین بن علىّ. در اینحال كه به لشكر دشمن حمله مى‌نمود تمام رجال و سپاهیان از مقابلش مى‌گریختند و یك نفر باقى نمى‌ماند. عمر بن سعد به جماعت لشكر فریاد زد: این فرزند أنْزَع بَطین (علىّ بن أبى طالب) است! این فرزند كشنده عرب است! او را در پرّه گیرید، و از هر جانب به او حمله ور شوید! 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 80