#دعای_فرج
بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
هرشب #5صلوات
جهت سلامتی وتعجیل درظهورمولا
وسه بار #سورهتوحید
#دعایفࢪج
اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَـــرَج
⭕️آیا امکان بازگشت به دنیا وجود دارد⁉️
در آیات بسیارى از قرآن مجید به این مطلب
اشاره شده که دوزخیان، تقاضاى بازگشت به
دنیا و جبران گناهان خود را دارند.
در سوره «شورى» آیه۴۴
«هَلْ إِلَى مَرَدِّ مِنْ سَبِیْل»
(آیا راهى به سوى بازگشت وجود دارد؟)
و در سوره «زمر» آیه۵۸
«أَو تَقُولُ حِیْنَ تَرَى الْعَذابَ
لَو أَنَّ لِی کَرَّةً فَاَکُونَ مِنَ الُْمحْسِنِیْنَ».
(اى کاش بار دیگر به دنیا بازگردیم
و از نیکوکاران باشیم)
و در سوره «مؤمنون» آیه ۱۰۷
«رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنّا ظالِمُونَ»
(پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون فرست،
اگر بار دیگر تکرار کردیم ما مسلماً
ظالم و ستمگریم)!
و در سوره «مؤمنون» آیه ۱۰۰
«رَبِّ ارْجِعُونِلَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِیْما تَرَکْتُ»؛
(پروردگارا! مارا باز گردانید، شاید
در آنچه کوتاهى نمودم و ترک
گفتم عمل صالحى انجام دهم).
اما در همه جا پاسخ «کَلاّ»؛
(چنین چیزى ممکن نیست)
و یا تعبیرات مشابهى روبه رو مى شوند.
و به این ترتیب، قرآن مى گوید: زندگى
این جهان تجربه اى است که هرگز براى
یک نفر تکرار نمى شود، پس این خیال
خام را باید از سر بیرون کرد که، «اگر
بعد از مرگ، با واکنشى شدید رو به رو
شدیم، راه بازگشت و جبران باز است!»،
نه هرگز چنین نیست.
1⃣دلیل اول
دلیل آن روشن است، در قانون تکامل و
روند آن، بازگشت ممکن نیست،
همان گونه که محال است از نظر این قانون،
نوزادى به شکم مادر بازگردد، خواه دوران
تکاملى خود را در رحم مادر به پایان رسانده
باشد و یا ناقص سقط گردد، مرگ نیز همچون
تولد ثانوى است، و انتقال از چنین عالمى به
عالم دنیا بازگشتى محال است.
2⃣دلیل دوم
از این گذشته، بیداری هاى اضطرارى، هرگز
دلیل بر بیدارى واقعى نیست و به هنگام
فرونشستن عوامل آن، فراموشی بازمى گردد
و همان اعمال تکرار مى شود،
چنان که در زندگى همین دنیا در مورد
بسیارى از مردم این موضوع را آزمایش
کرده ایم، که در تنگناهاى زندگى دست
به دامن لطف خدا مى زنند و از درِ توبه
وارد مى شوند، اما همین که طوفان
فرونشست، همه چیز به دست فراموشى
سپرده مى شود.
✾࿐༅•••• ⃟ٖٖٜٖٜ☆••••༅࿐✾
💛سلام روزتونبیگناه👀
روزمونروباسلامبهائمهشروعڪنیم🖐🏻
🕔#قرار_روزانمون🌻
✨السلامعلیڪیارسولالله
✨السلامعلیڪیاخدیجه کبری
✨السلامعلیڪیاامیرالمؤمنین
✨السلامعلیڪیافاطمهالزهرا
✨السلامعلیڪیاحسنِبنعلے
✨السلامعلیڪیاحسینِبنعلے
✨السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
✨السلامعلیڪیامحمدبنعلے
✨السلامعلیڪیاجعفربنمحمد
✨السلامعلیڪیاموسےبنجعفر
✨السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضا
✨السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجواد
✨السلامعلیڪیاعلےبنمحمدالهادی
✨السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسکری
✨السلامعلیڪیاصاحبالزمان
✨السلامعلیڪیازینبڪبری
✨السلامعلیڪیاابوالفضلالعباس
✨السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
✨السلامعلیڪیا ام البنین
✨السلامعلیڪیارقیه خاتون
✨السلامعلیکمورحمهاللهِوبرڪاته
#التماس_دعا🤲🌱
رُقَیـ♡ـہخاتـون ̶³¹⁵_۲۰۲۴_۰۱_۲۵_۱۱_۰۱_۳۲_۰۹۷.mp3
8.96M
🍃رو به رو ایوونش...
مداح #محمد_فصولی
🌷#یکشنبه_های_علوی_فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آماده ای؟
لطف تو هر جا بر غلامت شامل...🩵
کمسو شده ، چشمان ِمن
از گریهی ِ بسیار
من ماندهام ُ
یاد ِتـو ُحسرت ِدیدار..💔
#سلطـٰانکربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام ِ مهربونیا'🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هَر ڪه پُرسید چہ دارَد مَگَر اَز دارِ جهآن
هَمہیِ دار و نَدارَم بِنِویسید حُسِین ...
#امام_زمان
#امام_حسین
ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به امام رضا نگیم به کی بگیم؟
🕊«#امامرضاع»↶
تویکتابقراربیقرارمیگهکه:
مصطفینهنمازشبخونِبزرگیبود،
نهکارخاصیمیکرد؛
اماتنهاکاریکهکردوخداخریدش،
انجامواجباتوترکمحرماتبود!
#شهیدمصطفـــیصدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
«آدم ها دو دسته اند
غیرتی، قیمتی
غیرتی ها با خدا معامله کردند
و قیمتی ها با بنده خدا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوازت دنیارو گرفت حسینن😭💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ ترین اسمی که
شنیدم ابلفضلِ♥️
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 #پارت۱۶ بی توجه به حرفش به راهم ادامه دادم وقتی دید.توجه.ای.بهش.نکردم... سریع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۱۷
از اینکه مجبور بودم به خواست هاشون تن بدم ناراحت و عصبی بودم ولی چاره ای نداشتم .
سلامتی دختر عموم از همه چی برام مهم تره بود.
او مثل خواهرمه
مثل خودم زندگی سختی داشته.
از پدر که شانس نداشت اینقدر مواد کشید تا مرد!
بیچاره زن عمو این چند سال با ترشی درست کردن و تمیز کردن خونه مردم زندگی شو میچرخوند!
با خراب شدن حال آیه زن عمو شکسته ترهم شد.
بیشتر کار میکرد شاید بتونه خرج عملش رو جور کنه.
اما چه فایده؟
اگه تمام عمرش کار میکرد نمیتونست خرج عمل آیه رو جور کنه.
من نمیتونستم هم دردهای دختر عموم رو با چشم ببینم هم شکسته تر شدن زن عموم که مثل مادر بود.
تو این چند سال چیزی برام کم نگذاشته بود.
مجبور شدم از اونا پول بخوام.
تازه بعد از پیوند یکم زندگیش به حالت عادی برگشته.
نمیخوام این عوضی ها اذیتشون کنند.
ولی با این وجدانم چی کار کنم؟
با این کار زندگی یه نفر دیگر رو بهم میزنم !
وارد اتاق شدم رو صندلی نشستم.
نازنین راست میگفت:
من جرأت کشتن اون پیرمرد رو ندارم.
شاید چون این کاره نیستم!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۱۸
انقدری غرق در افکارم بودم که متوجه گذر زمان نشدم.
به ساعت نگاه کردم ساعت هفت بود
نازنین زنگ زده بود.
حتما برای صبحانه که برم پایین تا نقشه ی جدیدش رو برام توضیح بده.
دست صورتم رو شستم ؛ سریع آماده شدم و رفتم پایین نازنین روی صندلی پایین نشسته بود.
رفتم جلو....
_سلام داداش اون میز صبحانه برای ما چیده شده.
باچشم هایی درشت شده نگاهش کردم و گفتم:
+سلام داداش؟؟
حالا که ما تنها هستیم این داداش گفتن تو چه دلیلی داره؟
_اینجور میگم که عادت کنم.
+آهان که عادت کنی!
نشستم روی صندلی ؛ نازنین برام چای ریخت ؛ از کارهای نازنین بیشتر متعجب می شدم با لحن خشک و سردی بهش گفتم :
+چی شده؟
+چرا اینقدر مهربون شدی؟
_با ناز و عشوه هایی که زیاد از این دختره دیده بودم گفت:
_من همیشه مهربون گرم و با محبتم
مگه اینکه یکی رو اعصابم راه بره!
_ولی حالا دارم نقش بازی میکنم زیاد جدی نگیر.
+آهان چقدر نقشت رو خوب بازی میکنی ؛ تو باید بازیگر میشدی!