مردم ایران انقدر زیر فشار اقتصادی هستند که تمام نوبتها از یک ماه قبل عید ناخن کارها پرشده واگر کسی نوبت بخواد باید بصورت بازار سیاه نوبت گیرش بیاد!!
نکته جالبش اینه همین جماعت ناخن بکار از گرانیها مینالند و به نظام فحش میدن و قشر مستضعف واقعی علی رغم گله مندی از دولتمردان، برای اعتلای کشورشون میان راهپیمایی ۲۲ بهمن🤔
#فقر_فکری_پولدارا
#غنای_فکری_مستضعفا
✍ محمدامین نیکومنش
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
💅 کاشت ناخن مصنوعی چه حکمی داره؟ آیا وضو و غسل با اون درست هست؟ میشه وضو و غسل جبیره ای کرد؟
#حکم_کاشت_ناخن
فک نمیکنم دنیا و تجملاتش ارزش ناراحتی امام زمان رو داشته باشه...
حرام=نافرمانی خدا= نارضایتی امام زمان= دیر شدن ظهور...
ترک یک گناه به امید ظهور
🌐مالک اشتر را گفتند چگونه است که تو هیچ وقت راه را گم نمیکنی؟
در پاسخ گفت: در غبار فتنه ها، چشم به انگشت اشارهی علی دارم.
پ.ن:چشم آقاجونم چعشم☺️
هرچی شما بگید😍
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بلاخره وظیفه من چیست ⁉️
🔹تحصیــــل یا فرزنـــــد آوری. ⁉️
═══✼🍃♦️🦋♦️🍃✼══
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
20.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_رضا
#چهار_شنبه_های_امام_رضایی
آرزو ت شده مشهد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ارزش هر کس به میزان هم و غمش در دنیاست...
از غصه ها و شادی های هر کس میشه فهمید که ارزش دلش چقدره.
یکی با خرید یک گوشی، طلا، سفر خارج... خوشحال میشه یکی با کمک به دیگران، با ذکر خدا، با شادی دیگران
داستان مرد خیار فروشی که در اخرت هم خیار میفروخت از 👇
🎙#استادمسعودعالی
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
🌿🌺﷽🌿🌺
🌟اهل آرامش که شدی،
💖شاد کردن دیگران بیشتر از
شاد بودن خودت به دلت می چسبد،
🌺و از این کار حال خوشی پیدا می کنی!
از درون به خود می بالی!
✨ارزشمندتر از همیشه ات می شوی!
🌟به این نقطه که برسی آرامش وجودت را فرا می گیرد،
❤️آرامشگر می شوی!❤️
👌نه به راحتی می رنجی
💕و نه به آسانی می رنجانی!
💚آرامش سهم دل هایی ست که نگاه شان سمت خداست ...
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ پیشنهاد تماشا
🎶 روایتی دلنشین از کربلایی محمدحسین پویانفر با نام «منتظرِ امیدوار» تقدیم نگاهتان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸زمان این کلیپ چند دقیقه ای است، اما تاثیر آن میتواند به اندازه چند نسل شما باشد.
حتما ببین
تا آخر ببین....
بی نظیره👌👌
#اَللهُمَ_لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
خدمت به امام دردوران بعدازظهور.mp3
622.6K
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله
🏻¦... با توجه به فرمایشات" امامصادق «علیهالسلام» که اگر من آن دوران را درک میکردم تمام عمرم به ان خدمت میکردم "منظور چه دورانی میباشد ؟
🎙¦... پاسخ از ابراهیم افشاری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
4_5886205687930818302.mp3
7.28M
'♥️𖥸 ჻
🎧 #نواهنگ فوقالعاده👌
🎼 ماه نمونه...
تعجیـلدرظهـور #امام_زمان صلـوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمون بمونه امسال چی گذشت و چطور گذشت و
یادمون باشه مایی که الان سفره های هفت سین سال نو رو میچینیم ،
مدیون خیلیها هستیم که امسال کنار خانواده نیستن ...💔😭
...بخاطر عزت و افتخار و آزادی ما...🇮🇷♥️
خدایا ... به خانوادههاشون صبر عطا کن ..
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🔻کلیپ جدید منتشر شد📢
ترامپ؛
۷ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردیم
( معادل ۱۳۰ سال بودجه ایران😱)
❗️❓بودجه نظامی ایران
🔻 انتشار با شما؛ یاعلی...
#امام_زمان #جهاد_تبیین
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
🔴بچه های ما vs بچه های اونا
🔹خداروشکر که تو ایران زندگی میکنیم و بچه هامون رو با اصالت و فرهنگ درست تربیت میکنیم نه مثل غربیا که تهاجم فرهنگی تو کل زندگیشون رسوخ کرده
#امام_زمان #حجاب
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
هدایت شده از 🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 ایران کشور امام زمانه...❤️
⃟✨🌷════════✦ ⃟ ⃟💚
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ماه_شعبان
•|🕊 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
@salamalaaleyasiin
سلام بزرگواران 🌻
انشاءالله امشب ۴ قسمت از رمان تقدیم حضورتون میشه🌻🌻🌻
با ما همراه باشید🌻🌻🌻🌻
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_سیصد_و_هشتاد_ونهم ! و آسید احمد از تماش
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_سیصد_و_نودم
عبدالله وقتی فهمید چه خیالی در سر داریم، نمیدانست چه بگوید و با چشمانی مات و متحیر فقط نگاهمان میکرد.
حقیقتاخودم هم نمیتوانستم باور کنم بیآنکه روحم خبر داشته و یا حتی یک لحظه فکری برای رفتن به کربلا به سرم زده باشد، به این سفر اعجابانگیز دعوت شده و بیآنکه اختیاری به دست من باشد، بپذیرم تا همچون عاشقترین شیعه، با پای پیاده رهسپار کربلا شوم، ولی دلم نمیخواست عبداهلل گمان کند کسی مرا به این کار اجبار کرده که صادقانه اعتراف کردم:
آسید احمد و خونوادهاش هر سال برای
اربعین میرن کربلا.
امسال هم به ما گفتن دارن میرن، منم دلم میخواست باهاشون ِ برم...
مجید سرش را پایین انداخته و شاید از چشمان عبدالله ابا میکرد که باز به هوای خواهرش، سرِ غیرت بیاید و حرفی بزند که من خودم ادامه دادم:
خب داریم میریم زیارت امام حسین»!
و عبدالله طاقتش طاق شد که با حالتی عصبی جواب داد:
آخه الان اصلا ً موقعیت مناسبی نیس!
و دید مجید خیره نگاهش میکند که به سمتش چرخید و برای تبرئه خودش، با لحنی ملایمتر ادامه داد:
شرمنده مجید جان! من میدونم زیارت امام حسینثواب داره! ولی آخه الان تو این موقعیت که اوضاع عراق انقدر به هم ریخته اس و داعش داره همه رو سر میبُره، تو میخوای دست زنت رو بگیری ببری عراق و از نجف تا کربلا رو پیاده بری؟!!!
داعش تهدید کرده که پیادهروی امسال رو به خا ک و خون میکشه!
مجید لبخندی زد و با متانت همیشگیاش، جواب دلشوره برادرانه عبدالله را داد:
باور کن هر چی تو نگران الهه باشی، من بیشتر نگرانشم! ولی اوضاع عراق انقدر هم
که فکر میکنی، خراب نیس! داعش تو همون یکی دو ماه اول زمین گیر شد.
از وقتی که آیت الله سیستانی حکم جهاد داد و شیعه و سنی وارد جنگ با داعش
شدن، کمر داعش شکست!
دیگه الان تو همون چند تا استان صالح الدین و نینوا و الانبار داره جون میکنه!
این چرت و پرتهایی هم که میگه، فقط برای اینه که مسیر اربعین رو خلوت کنه، وگرنه هیچ غلطی نمیتونه بکنه! استان کربلا و نجف امنترین مناطق عراقه!
نگاهم کرد تا پشتش به همراهی تمام قدم محکم شود و با خاطری آسوده ادامه دهد: اینهمه زائر دارن به عشق امام حسینمیرن،
من و الهه هم مثل بقیه!
خیالت راحت باشه!
ولی خیال عبدالله راحت نمیشد ِ که یکی دو ساعت بحث کرد و به هر دری زد تا ما را از رفتن منصرف کند و دستآخر نتوانست حریف عزم عاشقانه زن و شوهری شیعه و سنی شود که صورتمان را بوسید و ما را به خدا سپرد و رفت.
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_سیصد_و_نودم عبدالله وقتی فهمید چه خیالی
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_سیصد_و_نود_و_یکم
همه خستگی طی مسافت طولاني بندر تا مرز شلمچه، ازدحام غیر قابل تصور عبور از مرز و پس از ساعتها پیمودن مسیر مرز تا ورودی شهر نجف، باز هم شوری شیرین در تمام رگهای بدنم میدوید که هنوز مرقد امام علی
را ندیده و نمیتوانستم منظره رؤیاییاش را تصور کنم.
حالا تا دقایقی دیگر بر کسی میهمان میشدم که این روزها با آهنگ کلماتش خو گرفته و با مطالعه مداوم نهجالبالغهاش، بیش از پیش شیفته کمالاتش شده بودم.
در تمام طول مسیر از مرز میگذاشتیم تا شهر نجف، با میهماننوازِی شیعیان بیریای عراق
روبرو میشدیم ،با ماشینهای شخصی خودشان، زائران را در طول مسیر منتقل میکردند و با همان زبان خودشان و کلماتی که از زبان فارسی آموخته بودند، رهسپاریمان را در مسیر زیارت امام حسین میستودند و مدام خوش آمد میگفتند.
در هر روستا و کنار هر خانهای بساط پذیرایی بر پا کرده تا به استکانی چای عراقی و خرما و یا هر چه در دسترسشان بود، خستگی را از تن مردم به در کنند و خدا میداند با چه اخلاص
و محبتی از زائران پذیرایی میکردند که انگار میزبان عزیزترین عزیزان خود بودند تا
جایی که وقتی در کنار یکی از موکبها برای تجدید وضو و اقامه نماز مغرب توقف
کردیم،
هر کدام از اهل طایفه برای ارائه خدمتی، مشتاقانه به سمتمان آمدند.
پیرمرد خانواده به سمت وضوخانه راهنماییمان میکرد و بانوی خانه با تشت و پودر آمده بود تا لباسهایمان را بشوید و هنوز نمازمان تمام نشده، سفره شام را پهن کرده و بیتوجه به تعارفهای ما، با نهایت مهربانی غذای لذیذشان را آوردند و شاید میخواست اوج خدمتگذاری این بندگان مخلصش را به رخ ما بکشد که
ِبرق هم رفت تا در تمام طول مدت صرف غذا، پیرمرد خانواده با چراغ قوه بالای سرِ ما به خدمت بایستد و دست آخر با چه محبتی ما را بدرقه کردند و باز موکبهای دیگر دست بردار نبودند که هر کدام سر راهمان را میگرفتند تا میهمان خانه آنها شویم و هر کدام میخواستند افتخار پذیرایی از میهمانان امام حسین را از آنخودشان کنند و ما شرمنده اینهمه مهربانی بیمنت، از کنارشان عبور میکردیم.
به علت محدودیتهای امنیتی، از ورود وسایل نقیله به مرکز شهر نجف جلوگیری میشد و مجبور بودیم راهمان را به سمت حرم با پای پیاده طی کنیم.
آسید احمد و مجید با کوله پشتیهای به نسبت سنگینی که هر یک به دوش گرفته بودند، جلوتر از ما حرکت میکردند و من و مامان خدیجه و زینبسادات پشت سرشان میرفتیم.
خیابانها مملو از جمعیتی بود که خستگی را زیر پا گذاشته و در ساعات پایانی نیمه شب، همچنان با شیدایی به سمت حرم میرفتند.
هر چند هنوز طعم تلخ هلاکت پدر پیر و به فنا رفتن جوانی برادرم از مذاق جانم نرفته بود، اما خنکای مطبوع شبانگاه شهر نجف، آنچنان روحم را نوازش میداد که با ُ قدمهایی پر توان و استوار پیش میرفتم و نه اینکه نخواهم که دیگر نمیتوانستم به چیزی جز شور اربعین بیندیشم که با چشمان خودم میدیدم چه طوفان عظیمی برای بزرگداشت چهلمین روز شهادت فرزند پیامبر آن هم پس از چهارده قرن به پا خاسته که مرزهای ایران از هجوم جمعیت به تنگ آمده و حتی جاده شلمچه
ُ پر شده بود و حالا هم میدیدم نه کربلا
به سمت مرز عراق از حضور زائران اربعین پر شده
که نجف لبریز از شیعیانی شده که برای پیمودن مسیری چهار روزه با پای پیاده،
سر از پا نمیشناختند.
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_سیصد_و_نود_و_یکم همه خستگی طی مسافت طول
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_سیصد_و_نود_و_دوم
هر چه به مرکز شهر نزدیکتر میشدیم، ازدحام جمعیت بیشتر شده و حرکتمان کندتر میشد که آسید احمد قدمهایش را آهسته کرد، با
رسیدن به یک خیابان فرعی، به سمت راست چرخید، دست به سینه گذاشت و همچنانکه زیر لب چیزی میگفت، کمی هم خم شد که به دنبال نگاهش، چشمانم چرخید و دیدم در انتهای خیابان خورشیدی در دل شب میدرخشد و رویم لبخند میزند!
باور میکردم یا نمیکردم، مقابل مرقد امام علی علیه السلام ایستاده و چشم در چشم حرمش، زبانم بند آمده و محو زیبایی ملکوتیاش، تنها نگاهش میکردم که نمیدانستم چه کنم!
مجید دست به سینه گذاشته و میدیدم اشک از چشمانش فواره میزند که تا چندی پیش در حصار وهابیت، حق پوشیدن لباس مشکی هم نداشت و امشب غرق شور و عزا، در برابر حرم امامش بیپروا گریه میکرد.
زینبسادات با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و بیصدا اشک میریخت و مامان خدیجه میدید در برابر عظمت مزار خلیفه پیامبر کم آوردهام که دستم را گرفت و با لحنی عاجزانه زیر گوشم زمزمه کرد:
الهه جان! اولین باره که چشمت به حرم حضرت علیمیافته، واسه منم دعا کن!
از تمنایی که یک بانوی فاضله شیعه از دختری سنی میکرد، حیرتزده نگاهش کردم که دیدم اشک در چشمانش جمع شده و با همان حال خوشش، خواهش که نه، التماسم کرد:
دخترم! تو امشب مهمون ویژه آقایی! آقا امشب یه جور دیگه به تو نگاه میکنه! تو رو خدا واسه من دعا کن!
و بعد چشمانش به رنگ آسمان سخاوت درآمد و میان گریه ادامه داد:
برای همه مسلمونا دعا کن! برای آزادی قدس و نابودی اسرائیل دعا کن! برای مردم سوریه و عراق دعا کن! برای نجات همه مستضعفان عالم دعا کن!
و دیگر نتوانست ادامه دهد که گلویش از گریه پر شد و صورتش را با چادرش پوشاند تا کسی شاهد مناجات عاشقانهاش نباشد
و من ماندم و تصویر زیبای حرم!
باز با پرنده نگاهم به سمت گنبد طالییاش پر
کشیدم و نمیدانستم چه بگویم که تنها نگاهش میکردم تا آسید احمد حرکت کرد و ما هم به دنبالش به راه افتادیم.
حاال بایستی خیابان منتهی به حرم را قدم به قدم پیش میرفتیم و خدا میداند در هر گامی که به حرم نزدیکتر میشدم، با تمام وجودم احساس میکردم در برابر نظاره نورانی و محضر مبارک امام علی قرار گرفتهام.
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_سیصد_و_نود_و_دوم هر چه به مرکز شهر نزدی
.𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_سیصد_و_نود_و_سوم
هر چند وقتی مجید میگفت با تصویر گنبد ائمه ِ در تلویزیون درد دل میکند، من باور
نمیکردم و وقتی میدیدم کسی در وجودش با اولیای الهی به راز و نیاز مینشیند، نمیتوانستم درکش کنم، ولی حالا باورم شده بود که امام علی میبیند، صدایم را میشنود و اگر سلام کنم، جوابم را میدهد که میان خیابان
ُ و بین سیل جمعیت از حرکت ماندم.
تمام بدنم به لرزه افتاده و چشمانم در بهت
عظمت حضور حضرتش، تنها نگاهش میکرد که مامان خدیجه متوجه حالم شد و ایستاد.
آسید احمد و مجید هم که چند قدمی پیش رفته بودند، به اشاره مامان خدیجه بازگشتند. مجید به سمتم آمد و میدید تمام تن و بدنم به لرزه افتاده که آهسته صدایم کرد:
الهه... چشمان خودش از جوشش اشکهایش به خون نشسته و گونههایش از هیجان عشق میدرخشید و باز می ِ خواست دست دل مرا
بگیرد تا کمتر بلرزد.
زینب سادات و مامان خدیجه خودشان را کمی کنار کشیدند تا حرف مگو را با همسرم بگویم و من همانطور که چشم از حرم برنمیداشتم،
زمزمه کردم:
مجید! من الان چی بگم؟
نیم رخ صورتش به سمت حرم بود و به
آرامی چرخید تا تمام قد رو به مرقد امام علی بایستد و با لحنی لبریز احساس، تکرار کرد:
به آقا سلام کن الهه جان! از حضرت تشکر کن که اجازه داد ما بیایم! خدا رو شکر کن که تا اینجا ما رو طلبیده!
و جمله آخرش در اشک غلطید و صدایش را در دریای گریه فرو بُرد، ولی با همه آتش اشتیاقی که به جان من افتاده اشکی از چشمانم جاری نمیشد که بهت این زیارت ناخواسته، به این بود،و دوباره به سوی حرم به راه افتادم. م
دتی طول کشید تا سرانجام به اولین ایستگاه ایست و بازرسی ورودی حرم رسیدیم و تازه متوجه شدیم به علت ازدحام جمعیت، امکان ورود به حرم وجود ندارد که تمام درهای ورودی حرم از فشار جمعیت بسته شده بود.
آسید احمد پیشنهاد داد تا از هم جدا شویم
و به همراه مجید به سمت ورودی مردانه رفتند و ما هم به انتظار خلوت شدن حرم و باز شدن درها، همانجا روی زمین حرم نشستیم و چه سحری بود این سحرگاه انتظار ورود به حرم امام علی !
هر لحظه بر انبوه جمعیت افزوده میشد و کمتر از یک ساعت تا اذان صبح مانده بود که مامان خدیجه ناامید از ورود به حرم،
همانجا ملحفهای پهن کرد و به نماز شب ایستاد.
من و زینب سادات کنار هم نشسته بودیم و از خستگی دو روز در راه بودن، دیگر نفسی برای عبادت برایمان نمانده بود و در سکوتی سرریز از خستگی و لبریز از احساس، تنها به در و دیوار حرم نگاه میکردیم که زینبسادات از کیفش کتاب دعای کوچکی در آورد و رو به من کرد:
الهه جون! زیارت نامه میخونی؟
تا به حال نخوانده و با مفاهیمش آشنا نبودم، ولی حالا که به این سفر آمده بودم بایستی مؤدب به آدابش میشدم که با لبخندی پاسخ دادم:
من که خیلی خوب بلد نیستم. تو بخون، منم باهات میخونم. و او با صدایی آهسته، طوری که کسی را اذیت نکند، آغاز کرد.
گوشم به زمزمه ملایم زیارت نامه بود و با نگاهم ترجمه فارسی عبارات را میخواندم که
همگی در مدح امام علی و بیان فضائل حضرتش بود که بانگ با شکوه اذان از
مأذنههای حرم بلند شد.
حالا تجمع مردم در مقابل هر یک از درهای ورودی حرم چند برابر شده و هنوز به کسی اجازه ورود نمیدادند که ظاهراداخل صحن جایی برای نشستن باقی نمانده بود که ما هم روی زیرانداز مامان خدیجه به نوبت نماز
خوانده و حسرت اقامه نماز جماعت در داخل حرم به دلمان ماند.
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
چهار پارت زیبای رمان #جان_شیعه_اهل_سنت تقدیم نگاه های زیباتون
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
🍃نظر ز راه نگیرم مگر که بازآیی
🌼دوباره پنجرهها را به صبح🌤 بگشایی
🍃تمام شب به هوای طلوع تو خواندم
🌼که آفتاب منی! آبروی فردایی✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
سلام دوستان عزیز
صبح زیبای زمستونی تون بخیر و سلامتی
چیزی به آخر زمستون و اول بهار نمونده ... انشاءالله این روزهای پایانی سال رو به بهترین نحو سپری کنید🌷🍃
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
🔷بسم الله الرحمن الرحیم 🔷
✳️زیارت امروز متعلق به حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در روز پنجشنبه👇
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ،
وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ،
صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ،
يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ،
أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ،
وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ،
وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ،
فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى
بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوک گفتن حاج آقا قرائتی در حضور رهبر انقلاب / خاطره فوق العاده زیبا و شنیدنی حاج آقا قرائتی از دیدار با رهبر انقلاب و سه خنده معروفش که هر ایرانی از شنیدنش چند دقیقه ای می خندد و بر شهامت و بیان حاج آقا آفرین می گوید! ببینید حاج آقا چگونه با چندتا جوک رهبری و بزرگترین آیت الله های زمان را شیفته خود کرد! این قدرت واقعی خنده و شادی در جامعه است! واقعا هزار تا درس درون همین صحبتها است!
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: چه مردم بدانند و چه ندانند همه را دوست دارم و برای تک تک مردم دعا میکنم
▪️امام خمینی: اگر شما گمان کنید که در تمام دنیا و بین رییسجمهورها و سلاطین یک نفر را مثل آقای خامنهای متعهد به اسلام پیدا کنید که بنای قلبیاش این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید.
#بهکانال_سـَڵآمٌـعَڵْےآݪِیـٰاسـین_بپیوندید
🆔@salamalaaleyasiin