فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفتوگو صمیمانه مامور یگان ویژه با دختران دهه نودی:
▪️با یه گوشی تحت تاثیر قرار نگیرید .دشمن میزنه یکی رو میکشه بعد میندازن گردن پلیس نذارید دشمن از شما سوءاستفاده کنه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_یکم . گوشم به صحبتهایش بود که
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_دوم
از نغمه پر سوز و گداز دختر اهل سنتی که با طنین هزاران شیعه یکی شده و تا عرش خدا قد میکشید!
زیر سایه قرآنی که بر سر گرفته و دستی که به تمنا به سوی پروردگارم گشوده بودم، باور کردم که دعایم به اجابت رسیده و ایمان آوردم که میان هق هق گریه هایم، نامشان را زمزمه میکنم، مرا به خواسته دلم رسانده و با آبرویی که پیش خدا دارند، در همین لحظه شفای مادرم را از پیشگاه پروردگار عالم گرفته اند که دیگر نه از آشوب قلبم خبری بود و نه از پریشانی اندیشه ام
احساس میکردم فرشتگان با پرنیان بالهایشان، گونه هایم را نوازش داده و مژده اجابت را در گوش جانم زمزمه می کنند.
قرآن را که از روی سرم برداشتم، دلم به اندازه ای سبک شده بود که بیآنکه بخواهم گل خنده روی صورتم شکفت و نفسی که این مدت در قفسه سینه ام حبس شده بود، آزادانه در گلویم پرواز کرد و قلبم را از غل و زنجیر غم رهایی
بخشید.
مجید با هر دو دستش، قطرات اشک را از صورتش پا ک کرد و با چشمانی که از زلالی گریه، همچون آیینه میدرخشید، نگاهم کرد و پیش از آنکه چیزی بگوید، با لبخند شیرینم اوج رضایتم را نشانش دادم.
با دیدن شادی چشمانم که مدتها بود جز غصه رنگ دیگری به خود نگرفته بود، صورتش از آرامشی عمیق پوشیده شد و لبهایش به خنده ای دلگشا باز شد و این همه نبود جز احساس
ِ لطیفی که بر اثر مناجات با خدا، در وجودمان ته نشین شده و چشم امید مان را به انتظار روزی نشانده بود که مادر بار دیگر در میان خلعت زیبای عافیت به خانه بازگردد.
ادامه دارد....
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_دوم از نغمه پر سوز و گداز دختر ا
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_سوم
17 مرداد ماه سال 92 از راه رسیده و خبر از طلوع هلال ماه شوال و رسیدن عید فطر میداد. خورشید چادر حریرش را از سر بندر جمع کرده و آخرین درخشش های به رنگ عقیقش از لابلای زلف نخلهای جوان، به حیاط خانه سرک میکشید. بیتوجه به ضعف روزه داری و گرمای خرماپزانی که همچنان در هوا شعله میکشید، حیاط را شسته و با شور و شعفی که در دلم میجوشید، لب حوض نشستم و با نگاهی که دیگر رسیدن مرادش را نزدیک میدید، در حیاط با صفای خانه گشتی زدم که به امید خدا همین روزها بار دیگر قدمهای سبک مادرم را به خودش میدید.
سه شب قدر در امامزاده احیا گرفته و جوشن
کبیر خوانده بودم، گوش به نغمه نوحه های شهادت امام علی علیه السلام به یاد درد و رنج
مادر مظلوم و مهربانم گریه کرده بودم، قرآن به سر گرفته و میان ناله های عاجزانه ام خدا را به نام پیامبر و فرزندانش سوگند داده بودم و در این چند روز آنقدر دعا خوانده و ختم صلوات برداشته بودم که سراپای وجودم به شفای مادرم یقین پیدا کرده و هر لحظه منتظر خبری خوش بودم که مژده آمدنش را بدهد.
هر چند خبرهایی که عبدالله از بیمارستان میآورد، چندان امیدوار کننده نبود و هر بار که به مالقات مادر میرفتم، چشمانش بیرنگتر و صورتش استخوانیتر شده بود، ولی من به نجواهای عاشقانه ای که در شبهای قدر زمزمه کرده و ضجه هایی که از اعماق قلبم زده بودم، آنچنان ایمان داشتم که دیگر از اجابت دعایم ناامید نمی ِ شدم!
همانگونه که مجید یادم داده بود، از ته دلم امام علی علیه السلام را صدا زده، به امام حسن عليه السلام متوسل شده و با امام حسین )علیه السلام( درد دل کرده بودم و حالا به انتظار وعدهایی که مجید برای رسیدن به آرزویم داده بود، چشم به فردایی روشن داشتم.
َ هوا گرگ و میش شده بود که از نخلستان کوچک حیاط خانه دل کندم و بعد از آماده کردن افطاری پدر و عبدالله، به طبقه بالا رفتم.
ماه رمضان رو به پایان بود و من خوشحال بودم که امسال قرآن را به نیت مادرم ختم کرده و ثوابش را نذر سالمتی اش کرده بودم.
آخرین سفره افطار را روی میز غذاخوری آشپزخانه چیدم و به سراغ کتاب مفاتیح رفتم. یکی از خانم های شیعه در امامزاده سیدمظفر
گفته بود که برای روا شدن حاجتم هر شب دعای توسل بخوانم و در این یک هفته هر شب قبل از افطار، به نیت بهبودی حال مادر، دعای توسل را از روی مفاتیح کوچک مجید میخواندم.
دعای زیبایی که در این چند شب، حلقه توسلم را بهِ خانه اهل بیت پیامبر علیه السلام متصل کوبیده بودم...
ادامه دارد....
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_سوم 17 مرداد ماه سال 92 از راه رس
سلام علیکم
وقتتان بخیر ان شاءالله ❤️
عزیزان همراه تأخیر در پارت گذاری را عفو بفرمائید😔😍
التماس دعا
یاعلی ✋
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
صبح یعنی ...
تپشِ قلبِ زمان ،
درهوسِ دیدنِ تــو
کہ بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود
سلام آرزویِ زمین و زمان
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی❤️
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
:-*❀🌺:-*❀🌺:-*❀🌺:
ســلااام و درودهــا عزیزان همراه ☺️🌸
🌞صبح اول هفته زیباتـــون گرم به آفتابــ پرمهــر عالمتــاب
انشاءالله که شروع هفته آغاز خوبیها و زیباتر و مفیدتر از هر روزتون باشه🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
✨امام زمان فرمودند
این طور به من سلام بدهید✨
🔷زیارت آل یاسین🌸🌸🌸
💖حلول ماه ربیع مبارک💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد رائفی_پور
📝 روایت عجیب پیامبر در مورد مردم #آخرالزمان
🌸 بسیار شنیدنی و قابل تامل...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖐🏻 معنای سلام
🔻فلسفۀ سلام دادن به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) چیست؟
🔻چه فایدهای دارد؟
حاج آقا پناهیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گوش شما باید بفرمان ایشان باشه...
✊🏻[#لبیک_یا_خامنه_ای]
💖[ #امام_زمان ]
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو بفرستید برای خانوادههایی که دختران نوجوان و جوان دارن....
خییییییییییلی مهمه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زن_عفت_افتخار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مایا صباغ اینفلوئنسر و حقوق دان اهل سنت طرابلس لبنان از حمایت رسانه های مختلف در قضیه مهسا امینی می گوید.
🤨ندیدم شما از حق زن یمنی دفاع کنید ....
🧐ندیدم از حق دختر افغان دفاع کنید.......
😏ندیدم همچون که مهسا امینی می گویید زینب عراقی هم بگویید
مرحبا به این آزادی ، آفرین به این حقوق بشر ....مرحبا🤫
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_سوم 17 مرداد ماه سال 92 از راه رس
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_چهارم
از ترس اینکه مبادا عبدالله یا پدر مفاتیح را در دستانم ببینند، با عجله کتاب را در کشو گذاشتم و با گام هایی سریع از اتاق بیرون رفتم و در را گشودم که دیدم عبدالله است. بشقاب شیرینی
در دستش بود و چشمانش گرچه زیر هاله ای از اندوه، ولی به رویم لبخند میزد.
تعارفش کردم که با مهربانی پاسخ داد:
»نه دیگه، موقع افطاره، مزاحم نمیشم!«
سپس بشقاب را به دستم داد و عید را تبریک گفت که من در انتظار خبری خوش، پرسیدم: »عبدالله! از مامان خبری نداری؟
« در برابر سؤالم مکثی کرد و با تعجب جواب داد: »نه، از بعد از ظهر که با هم رفته بودیم بیمارستان، دیگه ازش خبری ندارم.
« سپس با لحنی مشکوک پرسید: »مگه قراره خبری بشه؟
« لبخندی زدم و گفتم: »نه، همینجوری پرسیدم.« که سایه مجید در پیچ پله پیدا شد و توجه عبدالله را به خودش جلب کرد.
به گرمی با هم دست داده و عید را تبریک گفتند
که با بلند شدن صدای اذان مغرب، عبدالله خداحافظی کرد و رفت.
مجید با صورتی که چون همیشه میخندید، وارد خانه شد. مثل هر شب عید دیگری، شیرینی خریده و با کلام دلنشینش عید را تبریک گفت. نماز مغرب را خواندیم و آخرین افطار ماه رمضان امسال را نه به حلاوت رطب و شیرینی که به اشتیاق شفای مادر، با شادی نوش جان کردیم.
شب عید فطر با عطر امیدی که به سلامتی مادرم پیدا کرده بودم و با دغدغه خاطری که این روزها به باد داشتم ،توسل به خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله کمتر عذابم میداد، فرصت خوبی به دلم داده بود تا خلوتی زیبا و عاشقانه با مجید داشته باشم.
قالیچه کوچکی در بالکن انداخته و در همان فضای کوچک که به نوعی حیاط خانه مان
بود، به میهمانی شب گرم و زیبای بندر رفته بودیم.
آسمان صاف و پر ستاره آخر شب، سقف این کلبه کوچک بود و منظره پیوند دریا و شهر ونخلستان، پیش رویمان خود نمایی می کرد.
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_چهارم از ترس اینکه مبادا عبدالله ی
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_پنجم
.
با خاطری که از سال پیش به یاد آورد که گفت:
یادمه پارسال تازه این موقع کارم تو بندر درست شده بود و میخواستم بیام بندر.
« سپس به چشمان مشتاقم نگاهی کرد و با لبخندی که روی صورتش موج میزد، ادامه داد:
پارسال هیچ وقت فکر نمیکردم سال دیگه یه همچین شبی تو بالکن یه خونه قشنگ، کنار زنم نشسته باشم!
لحن لبریز احساسش، صورت مرا هم به خنده ای ملیح باز کرد و وسوسه ام کرد تا با شیطنتی زنانه بپرسم: »خُب حالا خوشحالی یا پشیمونی؟
« از سؤال سرشار از شرارتم، خنده اش گرفت و با چشمانی که از شادی میدرخشید، پاسخ داد:
»الهه! زندگی با تو اونقدر لذت بخشه که من پشیمونم چرا زودتر نیومدم بندر!
و صدای خندهاش که روزها بود دیگر در خانه نپیچیده بود، بار دیگر فضای بالکن پُر کرد و دوباره آهنگ خوش زندگی را به یادم آورد، گرچه جای خالی مادر را درِ چنین شبی، ته دلم را خالی میکرد و اجازه نمیداد با خیالی آسوده با شادی
زندگی همگام شوم که به عمق چشمان مهربان مجیدم نگاه کردم و با لحنی
لبریز امید و آرزو پرسیدم:
»مجید! مامانم خوب میشه، مگه نه؟
« و شنیدن همین جمله کوتاه از زبان من کافی بود تا خنده از روی صورتش محو شده و با چشمانی که به ورطه اضطراب افتاده بود، برای لحظاتی تنها نگاهم کند.
پیش چشمان منتظرم، نفس بلندی کشید که اوج نگرانی اش را از لرزش قفسه سینهاش حس کردم و بالاخره با لحنی که پیوند لطیفی از بیم و امید بود، جواب داد:
»الهه جان! همه چی دست خداست!
سپس آفتاب امید در آسمان چشمانش درخشید
و با مهربانی دلداری ام داد:
»الهه! من مطمئنم خدا اینهمه گریه های تو رو بی جواب نمیذاره!
و با این کلامش، دلم را حواله به تقدیر الهی کرد که باز اشک پای چشمانم زانو زد.
من هم اعتقاد داشتم که همه امور عالم به اراده پروردگارم بستگی دارد و خوب میدانستم که حال مادرم نه تنها تفاوتی نکرده که همچنان
چراغ زندگی اش کم سوتر میشود، ولی به اجابت گریهها و ضجه های شبهای امامزاده آنقدر دل بسته بودم که دیگر نمیتوانستم امیدم را از دست بدهم.
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
#سلام_امام_زمانم🌸🤚
🌺در تمنای نگاهت، بیقرارم تا بیایی
من ظهور لحظهها را میشمارم تا بیایی
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
سلام بر قلب مهربون شما عزیزای دل✋
☀️صبح قشنگ پاییزیتون مملو از آرامش الهی باشه👌
روزتون سرشار از خوبیها....☺️
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
هدایت شده از 🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_آل_یاسین
پیشکش به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❣
🔴 رفاقت با #امام_زمان(؏َ)
🌼 آیت الله کشمیری(ره):
🦋 روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید. متوجه حضرت بشوید.«زیارت آل یاسین» را بخوانید،سپس بگویید یا صاحب الزمان ادرکنی توسل بکنید به ایشان، یک خرده یک خرده رفاقت پیدا میشود.
•|🕊🥀 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
💢زیارت حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز یکشنبه
زیارت روز یکشنبه🌹🌹🌹
متعلق به حضرت علی علیه السلام
و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
التماس دعا عزیزان بزرگوار ❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چه کنم که امام زمانم از من راضی باشد؟
🎙 #استاد_مومنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
🔴 ﺩﻋﺎﻱِ ﻣﻬﻢّ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺣﺎﺟﺖﻫﺎ
🔵 ﺳﻴّﺪ ﻋﻠﻲ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺷﺮﻳﻒ «ﺍﻟﻜﻠﻢ ﺍﻟﻄﻴّﺐ» ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎﻱ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻉ) ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺿﺎﻳﻊ ﮔﺸﺘﻪ ﻳﺎ ﺣﺎﺟﺘﻲ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻳﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻬﻤّﻲ ﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ:
🔺 ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤٰﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ.
«ﺃﻧْﺖَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺍﻟَّﺬﻱ ﻟٰﺎ ﺇﻟٰﻪَ ﺇﻟّﺎ ﺃﻧْﺖَ، ﻣُﺒْـﺪِﺉُ ﺍﻟْﺨَﻠْﻖِ ﻭَﻣُﻌﻴﺪُﻫُﻢْ ﻭَﺃﻧْﺖَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺍﻟَّﺬﻱ ﻟٰﺎ ﺇﻟٰﻪَ ﺇﻟّﺎ ﺃﻧْﺖَ، ﻣُﺪَﺑِّـﺮُ ﺍﻟْﺎُﻣُﻮﺭِ، ﻭَ ﺑٰﺎﻋِﺚُ ﻣَﻦْ ﻓِﻲ ﺍﻟْﻘُﺒُﻮﺭِ، ﻭَ ﺃﻧْﺖَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺍﻟَّﺬﻱ ﻟٰﺎ ﺇﻟٰﻪَ ﺇﻟّﺎ ﺃﻧْﺖَ ﺍﻟْﻘٰﺎﺑِﺾُ ﺍﻟْﺒٰﺎﺳِﻂُ، ﻭَ ﺃﻧْﺖَ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟَّﺬﻱ ﻟٰﺎ ﺇﻟٰﻪَ ﺇﻟّﺎ ﺃﻧْﺖَ، ﻭٰﺍﺭِﺙُ ﺍﻟْﺄﺭْﺽِ ﻭَﻣَﻦْ ﻋَﻠَﻴْﻬٰﺎ. ﺃﺳْﺌَﻠُﻚَ ﺑِﺎﺳْﻤِﻚَ ﺍﻟَّﺬﻱ ﺇﺫٰﺍ ﺩُﻋﻴﺖَ ﺑِﻪِ ﺃﺟَﺒْﺖَ، ﻭَﺇﺫٰﺍ ﺳُﺌِﻠْﺖَ ﺑِﻪِ ﺃﻋْﻄَﻴْﺖَ ﻭَ ﺃﺳْﺌَﻠُﻚَ ﺑِﺤَﻖِّ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺃﻫْﻞِ ﺑَﻴْﺘِﻪِ، ﻭَ ﺑِﺤَﻘِّﻬِﻢُ ﺍﻟَّﺬﻱ ﺃﻭْﺟَﺒْﺘَﻪُ ﻋَﻠﻲٰ ﻧَﻔْﺴِﻚَ ﺃﻥْ ﺗُﺼَﻠِّﻲَ ﻋَﻠﻲٰ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ٰﺎﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ، ﻭَ ﺃﻥْ ﺗَﻘْﻀِﻲَ ﻟﻲ ﺣٰﺎﺟَﺘﻲ، ﺍﻟﺴّﺎﻋَﺔَ ﺍﻟﺴّﺎﻋَﺔَ، ﻳٰﺎ ﺳَﻴِّﺪٰﺍﻩُ، ﻳٰﺎ ﻣَﻮْﻟٰﺎﻩُ، ﻳٰﺎ ﻏِﻴٰﺎﺛٰﺎﻩُ، ﺃﺳْﺌَﻠُﻚَ ﺑِﻜُﻞِّ ﺍﺳْﻢٍ ﺳَﻤَّﻴْﺘَﻪُ ﺑِﻪِ ﻧَﻔْﺴَﻚَ، ﻭَﺍﺳْﺘَﺄْﺛَﺮْﺕَ ﺑِﻪِ ﻓﻲ ﻋِﻠْﻢِ ﺍﻟْﻐَﻴْﺐِ ﻋِﻨْﺪَﻙَ ﺃﻥْ ﺗُﺼَﻠِّﻲَ ﻋَﻠﻲٰ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ٰﺎﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ، ﻭَ ﺃﻥْ ﺗُﻌَﺠِّﻞَ ﺧَﻠٰﺎﺻَﻨٰﺎ ﻣِﻦْ ﻫٰﺬِﻩِ ﺍﻟﺸِّﺪَّﺓِ، ﻳٰﺎ ﻣُﻘَﻠِّﺐَ ﺍﻟْﻘُﻠُﻮﺏِ ﻭَﺍﻟْﺄﺑْﺼٰﺎﺭ، ﻳٰﺎ ﺳَﻤﻴﻊَ ﺍﻟﺪُّﻋٰﺂﺀِ،ﺇﻧَّﻚَ ﻋَﻠﻲٰ ﻛُﻞِّ ﺷَﻲْﺀٍ ﻗَﺪﻳﺮٌ، ﺑِﺮَﺣْﻤَﺘِﻚَ ﻳٰﺎ ﺃﺭْﺣَﻢَ ﺍﻟﺮّﺍﺣِﻤﻴﻦ.
📚 ﺍﻟﻜﻠﻢ ﺍﻟﻄﻴّﺐ، ﺹ ۱۴
#توسلات_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤