🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
💢زیارت حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها در روز یکشنبه
زیارت روز یکشنبه متعلق به وجود نازنین حضرت علی علیه السلام🌹 و
حضرت زهرا سلام الله علیها 🌹
💢 گفتن ذکر رکوع در حال حرکت یا آرامش
💠 در رکوع هنگامی که ذکر واجب را می گوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که ذکرهایی را به قصد استحباب آن در رکوع می گوید.
🔹اگر نمازگزار بخواهد کمی جلو یا عقب برود یا بدن را کمی به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید ذکری را که به خواندن آن مشغول است در حال حرکت قطع کند.
🔸نمازگزار باید بعد از تمام شدن ذکر رکوع بایستد و پس از آرام گرفتن بدن به سجده برود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود، نمازش باطل است.
🔺 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای/ مسأله223، ۲۲۴ و 231
📎 #احکام_نماز
📎 #واجبات_نماز
📎 https://btid.org/fa/news/198959
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
✨رهبرانقلاب:
🍃جوانان بسیجی باید :
۱_ ایمان
۲_ بصیرت
۳_انگیزه
۴_رعایت موازین
۵_و معیارها
اینها همه رابا هم ملاحظه کنند.
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
💎قیمت "ولی"💎
به "میثم" گفتند: به "علی" دشنام بده؛ نداد.
به "طیب" گفتند: به "امام" دشنام بده؛ نداد.
به "آرمان" گفتند: به "آقا" دشنام بده؛ نداد.
💎هر سه،
به جرم "ارادت"به"ولی"شهید شدند.
#شهید_آرمان_علی_وردی💔
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌷
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
Mahmood_Karimi_-_Az_Khoone_Javanane_Haram_(128).mp3
14.63M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمودڪریمے
<َازخونجوانانحـــــــࢪملالہدمیده...>ً
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 ترویج اذان گویی، روشی غیر مستقیم برای ترویج حجاب🔸
از این اذان گفتن غافل نباشید. اول ظهر که شد بروید بایستید و اذان بگویید. نه اینکه همیشه اذان رادیو را باز کنید. اذان شما یک اثر دیگری دارد. باید صدای اذانتان در #دانشگاه بلند شود. از این عارتان نشود که مثلا بگویند این هم دارد اذان می گوید. بروید پشت دانشکده بایستید و اول وقت، اذان بگویید.
مخصوصاً یک جایی که آدم برای خدا کِنِف می شود [ارزشش بیشتر است]. جاهایی که به آدم بارک الله و احسنت می گویند، این میتواند آدم را جهنمی کند؛ اما جایی که به آدم فحش می دهند ممکن است انسان را بهشتی کند. شما اذان را فراموش نکنید. خدا رحمت کند نواب صفوی را. دستور داده بود به فدائیان اسلام که وقتی اذان شد، هرجا که بودید اذان بدهید. این ها در هر خیابانی که بودند، اول اذان ظهر که می شد هرکدامشان پشت یک مغازه ای یا پشت هر جا که بودند صدای اذانشان بلند می شد.
شما کارهای مبارزه با بی حجابی را به طور #غیر_مستقیم می توانید انجام دهید. بوی اسلام که آمد، بوی اذان که آمد، صدای اذان که بلند شد، یک عده بلند می شوند و می روند وضو میگیرند و نماز می خوانند. شما میخواهید مسئله حجاب را با گفتن حل کنید، توی روی خودش بگویید و حل کنید [اما این خیلی جواب نمی دهد]. این گل را با دست باز نمی کنند، [اگر غنچه گل را با دست باز کنند]، گل دیگر گل نمی شود، گل را باید گذاشت تا خودش باز شود. این امور را باید آبش بدهی، هوایش را درست کنید؛ خودش به موقع باز می شود.
#پویش_اذان
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وظایف شیعیان در زمان غیبت
🎙استاد_کلباسی
#وظایف_منتظران
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🌕 علت مقام معنوی حضرت عبدالعظیم(ع)
🔵 از شیخ رجبعلی نکوگویان (خیاط) نقل شده است که :
🔴 حضرت عبدالعظیم را در عالم معنا زیارت می کند و از او می پرسد: از کجا به این مقام رسیدید؟ ایشان پاسخ می دهد: از راه احسان به خلق. از قرآن، نسخه برداری می کردم و آن نسخه ها را در اختیار مردمی که طالب آنها بودند، می گذاشتم و دستْمزد ناچیزی نصیبم می شد که آن را احسان می کردم.
📚 کیمیای محبّت ص ۲۱۰
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
حضرت عبدالعظيم حسني(ع) فرمود:
بر سرورم حضرت جوادالائمه(ع) وارد شدم؛
تصميم داشتم از او بپرسم كه آيا «قائم» شما همان مهدي است يا غير او؛ پيش از آنكه سخن بگويم،
🔷 فرمود: اي ابا القاسم! قائم ما همان مهدي است كه بايد در زمان غيبتش منتظر او بود و در زمان ظهورش وي را اطاعت كرد و او سومين فرزند من است.
📚 امام مهدي موجود موعود، صفحه ۱۶۴
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🚨 روایتی از مردی که پسر ۸ سالهاش مقابل چشمانش شهید شد!
موقع اذان مغرب بود، دور ضریح خلوتتر از باقی اوقات، فرصت مناسب بود برای عکس گرفتن. از سیرجان اومدیم با خانواده، بچهها رو جلو ضریح گذاشتم، گفتم دستتون رو بذارید رو پنجرههای ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم. داشتم آماده میشدم که ازشون عکس بگیرم، یکدفعه صدای جیغ و داد همهجا رو برداشت. فقط جیغ و اینکه میشنیدم فرار کنید. گیج شدم، نمیدونستم چیشده تا اینکه صدای تیراندازی نزدیکتر شد. بچه بزرگم ۸ سالش بود، دستشو گرفتم و این کوچیکه رو هم بغل کردم دویدیم. رفتیم پشت یکی از این کولرگازیهای ایستاده، پناه بگیریم. بچهها رو خوابوندم زمین و خودمو انداختم روشون که تیر نخورن. اون نامرد ما رو دید و شروع کرد تیراندازی، هی داد میزدم نزن بچهست، نزن، ولی کارشو کرد. پسر بزرگم یک لحظه سرشو از زیر بدن من آورد بالا ببینه چیشده که تیر خورد بهش و ...😭😭
بعد از گریه مفصلش گفت زنش رو هم از دست داد و حالا خودش مونده و این بچه سه سالهش که هردو مجروح هستن. این پسر سهسالهاش حرف نمیزد، ترس و تنهایی همه وجودش رو گرفته بود. پرسیدم تونستی آخرین عکس رو از پسرت بگیری یا نه که بغض هردومون ترکید.😭
#شهید_علیاصغر_گوئینی
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🔺️جای خالی علی اصغر گوئینی، شهید ۸ ساله حادثه تروریستی حرم شاهچراغ در مدرسه شش نفره روستای چاه قوسکی، که حالا پنج نفره شده است
#شهید_دانش_آموز
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╼════┅༺🌼༻┅════╾
الان فقط امام زمان میخوام...💔
🎤• اسـتادرائفیپور
حکایت جوان پولداری که ته خط رسیده بود
🌤 #امام_زمان «عجلاللهتعالےفرجـہ»
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیده #زینب_کمایی دختر ۱۴ سالهای که منافقین بخاطر #حجاب او را با چادرش خفه کردند😔
#شهیده_حجاب
#زندگی_مهدوی
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
46.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نبایـد از ولۍ خـدا طلبڪار باشــیم، بلڪــه یقــــه خودت رو بگیــــر
بعد میگیــم خدایا امام زمـان (عج) رو هــم بیــار!
امام زمان (عج) رو هــم بفرست همیــن بلایی ڪه سر این آقــا میاریم، سر اونم بیاریــم
ما #امام_زمان (عج) رو میخواهیــم براۍچی؟
اگــر برای حوائج میخواهیــم، نمیــاد و این اشتباهــه❗️
#دکتر_علی_تقوی
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👿👿 در آخرالزمان شیعه ها هم میوفتن به جون همدیگه..
⚠️اختلاف نظرها بر سر زمانشناسی
🔴 بدون زمانشناسی اگر همۀ معارف دینی را هم داشته باشی، به احتمال ۹۹% باز هم اشتباه خواهی کرد
👈🏻 این کلیپ از جلسه اول مبحث "#مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم" تهیه شده است.
#استاد_پناهیان
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『اهمیت نماز اول وقت🌱』
🎥 یک عمل ساده، برای باز شدن گره های کور زندگی، و بسیاری از مشکلات از جمله
● ازدواج
● شغل
● و افزایش روزی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
بسم رب الشهدا
دوستانی که براشون مقدوره نماز لیله الدفن بخونند
برای شهید آرمان علی وردی
آرمان فرزند عزت الله
شادی روحش صلوات📿
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴با عرض پوزش بابت انتشار این فیلم
🔺دختران ایرانی
برای #سـگ_های آمریکایی😭
🔺وقتی ما حقایق را نگفتیم،
آنها شروع به وارونه نمایی کردند.
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
recording-20221030-175121.mp3
3.41M
✅ روش درست اعتراض به تصمیمات دولت و حکومت
🔸لطفا با دقت گوش بدید
حاج آقا حسینی
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
🔴🎥 خواب حضرت آقا ۲ سال پیش
🔹نقل کننده ؛ آیت الله شب زنده دار
🔹سخنران حاج اقا عالی
❤️یه دلگرمی خوب برای دلهای شکسته تو این ایام❤️
🇮🇷سلامتی رهبر عزیزمان صلوات 🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
🌠☫﷽☫🌠 🔴🎥 خواب حضرت آقا ۲ سال پیش 🔹نقل کننده ؛ آیت الله شب زنده دار 🔹سخنران حاج اقا عال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چادری که بر سر توست،
دور گردن دشمن است!
پس محکمتربگیر
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
✨دستورالعمل
⚪️#علامهحسنزادهآملی
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 رمــان «جــانِ شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_سی_و_یکم ناگاه پدر از جا بلند شد
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
رمــان «جــانِ شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_سی_و_دوم
سپس از جا بلند شد و با حالتی درمانده ادامه داد:
امشب میرم مدرسه پیش حاج سلیم میخوابم، تا فردا هم خدا بزرگه.
و دیگر منتظر پاسخ ما نشد و با قامتی خمیده از خانه بیرون رفت. دستم را به دسته مبل گرفتم و به سختی بلند شدم که مجید گفت:
الهه جان! همین جا وایسا، برم چادرتو بیارم، بریم دکتر. همانطور که دستم را به دیوار گرفته بودم تا بتوانم قدمهای سستم را روی زمین بکشم، با صدایی آهسته پاسخ دادم: میخوام بخوابم.
دستش را پیش آورد، انگشتان سردم را از دیوار جدا کرد و میان دستان گرمش گرفت.
به خوبی حس میکرد که حاضرم دستم را به تن سرد دیوار بکشم، ولی بهُ گرمای محبت او نسپارم و آفتاب عشقش پر شورتر از آنی بود که به سردی رفتار من، دست از سخاوت بردارد و همچنان به جانم میتابید.
قدم به خانه خودمان گذاشتیم و کمک کرد تا روی کاناپه دراز کشیدم و تازه در آن لحظه بود که با قرار سرگیجه و سردرد، درد کمرم خودنمایی کرد و زبانم را به ناله گشود.
کنارم نشست و مثل اینکه دیگر چشم نامحرمی در میان نباشد، شبنم اشک پای مژگانش نَم زد و با بغضی که راه گلویش را بسته بود، صدایم کرد:
الهه! با من حرف بزن! با من درد دل کن!
و چقدر دلم میخواست نه درد دل، که تمام رنجهایم را در حضورش زار بزنم، ولی دل سنگ و سردم اجازه نمیداد که پیش نگاه عاشقش حتی از دردهای بدنم شکایت کنم چه رسد به اینکه از زخمهای عمیق قلبم چیزی بگویم.
از درد کمر و احساس حالت تهوع، صورت در هم کشیده و لبهایم از بغضی که در سینه ام سنگینی میکرد، به لرزه افتاده بود که من هنوز مصیبت
مادرم را فراموش نکرده و داغش را از یاد نبرده بودم و چه زود باید زنی دیگر را در جای خالی اش میدیدم و شاید خودم نفهمیدم چشمانم هوای باریدن کرده که سرانگشتان مجید به هوای جمع کردن قطرات اشکم، روی گونهام دست کشید و
باز با آهنگ آرام صدایش، نجوا کرد:
الهه جان! نمیخوای با من حرف بزنی؟
گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و قلبم دیگر گنجایش حجم سنگین غم را نداشت که شیشه سکوتم را شکستم و با بیقراری ناله زدم:
دلم برای مامانم خیلی تنگ شده...
« که هجوم گریه زبانم را بند آورد و بعد از روزها باز نغمه ناله های بی مادری ام در خانه پیچید. مجید با هر دو دستش سر و صورتم را نوازش میکرد، عاشقانه دلداری ام میداد و باز هم حریف بیقراری های قلبم نمیشد که صدای اذان مغرب بلند شد؛ گویی حالا خدا میخواست آرامم کند که با نام زیبای خود به یاری دل بیتابم آمده بود تا در آغوش آرامش نماز، دردهایم التیام یابد، هر چند
زخم تازه ای در راه بود که هنوز نمازم تمام نشده، صدای توقف اتومبیل پدر را شنیدم.
سجاده ام را پیچیدم و خواستم از جا بلند شوم که احساس حالت تهوع در سینه ام چنگ انداخت و وادارم کرد تا همانجا روی زمین بنشینم. دلم از طنین قدمهای زنی که میخواست به خانه مادرم وارد شود، به تب و تاب افتاده و حالم هر لحظه آشفته تر میشد که صدای پدر تنم را لرزاند:
الهه! کجایی الهه؟
شاید منتظر کمکی از جانب مجید بودم که نگاهی کردم و دیدم تازه نماز عشاء را شروع است. مانده بودم چه کنم که نه سرگیجه و حالت تهوع، توانی برایم باقی گذاشته و نه تحمل دیدن همسر تازه پدر را داشتم که باز صدای بلندش در راه پله پیچید:
پس کجایی الهه؟
با بدنی لرزان از جا بلند شدم و همچنانکه با یک
دست سرم را فشار میدادم و با دست دیگرم کمرم را گرفته بودم، از خانه بیرون رفتم. میشنیدم که مجید با صدای بلند تکبیر میگفت و لابد میخواست مرا از رفتن منع کند تا نمازش تمام شده و به یاری ام بیاید، ولی فریادهای پدر فرصتی برای ماندن نمیگذاشت.
نگاه تارم را به راه پله دوخته بودم تا تعادلم را از دست ندهم و پله ها را یکی یکی طی میکردم که در تاریکی پله آخر، هیبت خشمگین پدر مقابلم ظاهر شد:
پس کجایی؟ خودت عقلت نمیرسه بیای خوش آمد بگی؟
سرم به قدری کرخ شده بود که جملاتش را به سختی میفهمیدم که دستم را کشید تا زودتر از پله پایین بیایم و با لحن تندی عتاب کرد:
بیا خوش آمد بگو، ازش پذیرایی کن!
و برای من که تازه مادرم را از دست داده بودم، پذیرایی از این زن غریبه، چه نمایش تلخی بود که پدر همچنانکه دستم را میکشید، در را گشود ِ و مرا به او معرفی کرد.
چند بار پلک زدم تا تصویر مات پیش چشمانم واضح شده و سرگیجه بیش از این هوش از سرم نبرد که نگاهم به دختر جوانی افتاد که بالایُ اتاق روی مبلی نشسته و با لبخندی پر ناز و کرشمه، به انتظار ادای احترام، به من چشم دوخته بود.