1_2316162194.mp3
1.55M
💠استاد شجاعی
🔺 فتنه ها برای کل جامعه اتفاق میفته، اما:
• بعضیا عکس العمل مناسب نشون میدن و پیروز میشن
• بعضیا به سرعت سقوط میکنن
تفاوت این دو گروه در چیه؟!
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_بیست_و_پنجم مجید! تو رو خدا، به
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_بیست_و_ششم
دقایقی میشد که زیر عدس پلو را خاموش کرده و به انتظار آمدن مجید، روی میز غذاخوری گوشه هال، سفره کوچکی انداخته بودم.
آشپزی و کار کردن در خانه غریبه هم برایم عذابی شده بود که باید مدام مواظب بودم جایی کثیف نشود و ظرفی نشکند.
چه احساس بدی بود که در یک خانه غریبه، تنها نشسته بودم، نه کسی بود که همصحبتم باشد نه میتوانستم به چیزی دست بزنم.
وسط اتاق پذیرایی روی فرش کرِم رنگ صاحبخانه نشسته بودم و با نگاه لبریز حسرتم،
ِ اسباب زیبا و گرانقدر بانوی این خانه را تماشا میکردم.
هر بار که چشمانم دور خانه زیبایش چرخ میزد، بیاختیار تصویر خانه نوعروسانه خودم پیش چشمانم زنده میشد و چقدر دلم میسوخت که نیمی از جهیزیه زیبایم زیر چکمه های
خشم پدر متالشی شد و بقیه اش به چنگال نوریه افتاده بود و باز بیش از همه دلم برای اتاق خواب حوریه و سرویس نوزادی اش میسوخت.
چه شبهایی که با مجید در بازارهای شهر گشتیم و با چه ذوق و شوقی اتاقش را با هم میچیدیم و من با چه سلیقهای عروسکهایش را روی کمد کوچکش مینشاندم و چه راحت همه را از دست دادیم، ولی همین که تنش سالم بود و هر از گاهی همچون پروانهای کوچک در بدنم پر میزد، به همه دنیا میارزید.
مجید میگفت همکارش با همسر و دو پسرش در این خانه زندگی میکند و برای ایام نوروز به هوای دیدار اقوام به تهران رفته و تا چهارم فروردین که برمیگشتند، باید برای اجاره خانه دیگری فکری میکردیم
مجید هر شب بعد از اینکه از پالایشگاه بازمیگشت، تازه به سراغ
آژانسهای املاک میرفت و تا آخر شب دور شهر میچرخید، بلکه جای مناسبیُ پیدا کند و من باید در این فضای پر از غریبگی، روزم را شب میکردم و آخر شب وقتی مجید خسته به خانه میآمد، دیگر جانم از تنهایی و دلتنگی به لبم رسیده
بود.
به خصوص امشب که سر و صدای مراسم چهارشنبه آخر سال هم اعصابم را حسابی به هم ریخته بود و با هر ترقه ای که در کوچه و خیابان به زمین میخورد، همه وجودم در هم میشکست.
هم نگران مجید بودم که در چنین شب پر خطری در خیابانهای بندر به دنبال خانه میگردد، هم دلواپس حوریه بودم که میدانستم با هر صدایی، قلب کوچکش چقدر به لرزه میافتد.
از اینهمه نشستن کمرم درد گرفت و به امید آرام گرفتن دردش، همانجا روی زمین دراز کشیدم که نگاهم به گوشی دست دومی که عبدالله برایم آورده بود، افتاد و از اینکه سه روز از آمدنم گذشته و کسی جز عبدالله خبری از من و مجید نگرفته بود، دلم گرفت.
ابراهیم وًمحمد که ظاهرا از ترس پدر، دور تنها خواهرشان را خط کشیده بودند و لعیا و عطیه
هم لابد چارهای جز اطاعت از همسرانشان نداشتند.
ادامه دارد....
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_بیست_و_ششم دقایقی میشد که زیر
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_بیست_و_هفتم
دست دراز کردم و گوشی را برداشتم تا با عبدالله تماس بگیرم که از اینهمه تنهایی سخت به ستوه آمده بودم،
ًقسمت نبود از این پیله تنهایی خارج شوم که عبدالله هم پاسخ تماسم را نداد.
شاید او هم به جمع بقیه پیوسته بود و چقدر از این خیال دلم شکست که گوشی را روی زمین رها کردم و باز در خودم فرو رفتم.
حالا بعد از این همه فشار روحی و ضعف جسمانی، دوباره شبیه روزهای نخست بارداری ام، حسابی زودرنج و کم حوصله شده بودم و شاید از این همه بیِمهری خانوادهام، به تنگ آمده و دیگر نمیتوانستم کوچکترین غم و رنجی را تحمل کنم.
اگر این روزها مادرم زنده بود، هرگز اجازه نمیداد دختر یکی یک دانهاش اینچنین آواره خانه های
مردم شود و اگر هم حریف خودسری های پدر نمیشد و باز هم من از خانه طرد میشدم، الاقل در این وضعیت تنهایم نمیگذاشت.
حالا من در کنار همه اسبابی که از آوردنشان محروم شده بودم، قاب عکس مادرم را هم در خانه جا و روی این موبایل هم عکسی از چهره زیبایش نداشتم که حداقل در وقت ِ دلتنگی با تصویر چشمان مهربانش درد دل کنم.
خسته از اینهمه تنهایی و بیکسی، چشمانم را بستم، بلکه خوابم ببرد که صدای باز شدن در خانه، امید آمدن مجید را در دلم زنده کرد.
تا خواستم از جا بلند شود، قدم به اتاق گذاشت و بلافاصله کنارم روی زمین نشست
. همانطور که پشت کمرم را گرفته بود تا کمکم
کند بنشینم، به شوخی اخم کرد و با مهربانی پرسید:
چرا رو زمین خوابیدی الهه جان؟
تکیه ام را به پایه مخملی مبل پشت سرم دادم و با لحنی لبریز ناز، گله کردم:
دیگه خسته شدم! حوصله ِ ام سر رفت! از صبح تنهایی تو این خونه دق کردم! نه کسی رو دارم بهش زنگ بزنم، نه کسی بهم زنگ میزنه!
صورتش از خستگی
پژمرده شده و چشمانش گود افتاده بود و باز به روی خودش نمیآورد که به رویم خندید و گفت: ببخشید الهه جان! شرمنده اینهمه تنهات گذاشتم!
سپس چشمانش از شادی درخشید و با لحن گرمش ادامه داد:
عوضش یه خونه خوب پیدا کردم! یخورده گرونه، ولی میارزه! اگه پول پیش اون خونه رو بذاریم رو این پولی که الان داریم، میتونیم اشارهاش کنیم.
کرایه اش هم خدا بزرگه! إنشاءالله فردا شب میریم با هم میبینیم.
اگه پسندیدی، پس فردا هم اسباب میبریم.
ادامه دارد...
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
﷽
❣#سلام_امام_زمانم
السلام علیک یا صاحب الزمان
گر چه یک عمر من از دلبر خود بیخبرم
لحظهای نیست که یادش برود از نظرم
نه که امروز بود دیـده من بر راهـش
از همان روز ازل منتظـرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
〰〰〰〰🌷〰〰〰〰
سلام
صبحتان از رحمت الرحمن الرحیم لبریز🌼🍃
سفرهٔ تان از نعمت رب العالمین سرشار🌼🍃
روزتون پراز لطف وعنایت خدا🌼🍃
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
هدایت شده از 🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_آل_یاسین
پیشکش به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❣
🔴 رفاقت با #امام_زمان(؏َ)
🌼 آیت الله کشمیری(ره):
🦋 روزی یک ساعت با حضرت خلوت کنید. متوجه حضرت بشوید.«زیارت آل یاسین» را بخوانید،سپس بگویید یا صاحب الزمان ادرکنی توسل بکنید به ایشان، یک خرده یک خرده رفاقت پیدا میشود.
•|🕊🥀 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
هدایت شده از 🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز سه شنبه روز زیارتی
🌸امام زین العابدین علیه السلام
🌸امام محمدباقر علیه السلام
🌸امام جعفرصادق علیه السلام
#التماس دعا 🤲
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 موانع وضو و غسل
غسل با وجود ناخن کاشته
🔸اگر در اعضای وضو و #غسل ، برطرف کردن موانع رسیدن آب با مشقت زیاد همراه باشد، تکلیف چیست؟؟
🔺قابل توجه خانوم هایی که قصد کاشت ناخن دارن
💠 #استاد_وحیدپور
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
48.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 تو این کلیپ کاشت ناخن از نظر سلامتی و شرعی کامل توضیح داده شده است😳🤔
ببینید کاشت ناخن چه بلایی سرتون میاره 😨
هم سرسلامتی وهم آخرتتون
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
♨️ مستی بدون شراب‼️
⚠️ در آخرالزمان گروهی به خاطر ثروت و امکاناتی که در اختیار دارند، غرق در خوشگذرانی شده، خدا را به فراموشی میسپارند و مانند مستان در عالم بیخبری به سر میبرند!
☑️ در ادامهٔ خطبهٔ ۱۸۷ امام علی(ع) در وصف روزگار آینده و این افراد لذّتجو میفرمایند: «در آن زمان بدون این که شراب بنوشید مست میشوید به سبب نعمت و لذتجویی»
💢 از دیگر ویژگیهایی که امام به آن اشاره میکنند، سوگند خوردن بدون دلیل و دروغ گفتن بدون اجبار است که متأسفانه در جامعهٔ خودمان شاهد آن هستیم و این امر باعث از بین رفتن اعتماد بین افراد میشود.
💯 امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرمایند: در این زمان بلا به شما آزار میرساند و این رنج و سختى چه طولانى است...
📚 خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
1_1756219530.mp3
17.16M
ســـلام
جلسه #دوم_نماز_دلنشین
خدمت عزیزان خداجوی خودم(. ❛ ᴗ ❛.)
#کارگاه_نماز_دلنشین
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 غیرت جالب یک تیمسار به پرچم کشورمان
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
سید ما نور چشم عالم است
به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
سلامتیاشصلوات :)
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️اوج تنفّر مردم از جمهوری اسلامی
🎥در مصاحبه با خبرنگار خارجی🎤
🔹حــتــمـاََ بـبـیـنـیـد و نـشـر بـدیـد🔹
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای تصمیم یکبارهی رهبر انقلاب برای رفتن به گلزار شهدا بدون محافظ
▫️شادی ارواح مطهر شهدا صلوات.
#اللهمصلیعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وضعیت اسفناک مردم تهران در زمان شاه، به روایت یک مستند اسرائیلی
🈴منبع: فیلم مستند «پیش از انقلاب» به کارگردانی «دن شادور» /ساخته شده توسط رژیم صیهونیستی
علی کریمی پست زده بود چی بودیم چی شدیم :)
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅الان وقت آن است که فرزندانی به دنیا بیایند بخاطر خدا و امام زمان...
❌رییس جمهور وقت دستور داد بدون امضا زنان رو عقیم کنید😔
❌۴۵٠درصد سقوط زاد ولد تنها کشور شیعی جهان..! 😥
❌دستکاری در صنایع غذایی، ریختن دارو در منابع آبی برای عقیم سازی
🔸استاد وافی، رائفی پور، پناهیان، شجاعی
🔹نشر حداکثری
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
جوانھابایدخودشانراتقویتڪنند🖐🏾🌱
امروزجوانهابایدخردمندۍ،معرفتودانشوایمانو همبستگۍویڪپارچگۍخودشانراهرچہممڪنتقویتڪننددرست
همانمناطقۍڪہدشمنمیخواهتقویتنشود"
-
-
"| #جهاد_تبیین|"
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #گزیده_فیلم | رهبر انقلاب صبح امروز:
دستگاههای فرهنگی حقایق تاریخ و جنایتهای دشمنان را برای جوانان #تبیین کنند
💻 Farsi.Khamenei.ir
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
#ختم_صلوات_حضرت_صدیقه_طاهره_س
⬅️مرحوم حضرت آیت الله ملا علی معصومی همدانی_نور الله قبره الشریف:
برای برطرف شدن ناملایمات ها و حوادث ناگوار و برای برآورده شدن حوائج،به حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها_ توسل پیدا کنید و 530 مرتبه صلوات ایشان را بخوانید:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُك
⬅️این صلوات مورد سفارش مرحوم علامه طباطبایی وبرخی دیگر از بزرگان نیز بوده وبرکات عجیبی درگره گشایی از حوائج مادی ومعنوی دارد.
⬅️مرحوم حاج شیخ جعفر آقا مجتهدی أعلی الله مقامه میفرمودند: این صلوات به تعداد 135 بار به عدد اسم فاطمه برکات استثنایی دارد:
📚در محضر لاهوتیان ج 2 ص 94
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
••••
بقولاستادپناهیان:
شیطونبرایکساییکهمذهبیهستن
بیشتردامپهنمیکنه...!
اونخودشیهبچهمذهبیبود
کهعاقبتبهشَرشد!💔👣
بهخودمونمغرورنشیم
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
#لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان
#حجاب
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_بیست_و_هفتم دست دراز کردم و گوش
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_بیست_و_هشتم
إنشاءالله فردا شب میریم با هم خونه رو میبینیم. اگه پسندیدی، پس فردا هم اسباب میبریم.
اگه ِدوست نداری خودمون بریم در خونه، به عبدالله میگم پول پیش رو از بابا بگیره.
یه ِ کامیون هم میفرستیم درخونه، وسایل رو بیاره.
و نمیدانست با این خبر نه تنها خوشحالم نکرد که بند دلم پاره شد. من هنوز جرأت نکرده بودم اعتراف کنم که پدرم همه اسباب زندگیمان، حتی سیسمونی حوریه را که مجید با پول خودش
خریده بود، مصادره کرده و حتی پول پیش خانه را هم پس نمیدهد که از سکوت طولانی ام، خنده از روی صورتش جمع شد و پرسید:
چیزی شده الهه؟
نمیدانستم در پاسخش چه بگویم که دوباره سؤال کرد:
خوشحال نشدی؟
و بالافاصله خودش جواب داد:
خُب میریم میبینیم، اگه نپسندیدی، من بازم
میگردم. تا هفته دیگه که اینا برگردن، وقت داریم.
و هنوز رنگ نگرانی از نگاهم نرفته بود که به چشمانم دقیق شد و پرسید:
چی ناراحتت کرده الهه جان؟
باید حقیقت را میگفتم که سرم را پایین انداختم و با صدایی که انگار از ته چاه بر میآمد، سؤال کردم:
یعنی با همین پولی که الان داریم نمیتونیم یه جایی رو اجاره کنیم؟
سپس نگاهش کردم و در برابرچشمان پر از علامت سؤالش، با حالتی مظلومانه ادامه دادم: اگه کوچیک هم باشه یا محله اش هم خیلی خوب نباشه، عیب نداره...
که به میان حرفم آمد و با تعجبی که در صدایش پیدا بود، سؤال کرد:
خُب وقتی میتونیم یه جای خوب اجاره کنیم، چرا باید همچین کاری بکنیم؟
و من میترسیدم حرفی بزنم که از صورت غمزده ام، فهمید در دلم چه میگذرد و نگرانی نشسته در نگاهم را با صدایی گرفته تعبیر کرد:
بابا دیگه پول پیش رو پس نمیده، آره؟
از اینکه خودش تا انتهای قصه رفت، نفسم بالا آمد و در عوض گلویم از بغض پر شد و دیگر نتوانستم سرم را بالا بیاورم که نفس بلندی کشید و با حالتی عاشقانه صدایم کرد:
الهه جان! تو چرا خجالت میکشی عزیزم؟ یکی دیگه باید خجالت بکشه!
از آهنگ آرام کلامش جرأت کردم سرم را بالا بیاورم که نگاهش پیش چشمانم شکست و با لحن تلخی سؤال کرد:
چون کافرم، خون و مال و ناموسم مباحه؟!!!
سپس به چشمانم که زیر پرده نازکی از
گریه به چله نشسته بود، خیره شد و با حالتی غریبانه ادامه داد:
چون من شیعه ام، حق دارن اموالم رو مصادره کنن، برای زنم حکم طلاق صادر کنن، دستور سقط بچهام رو بدن، لابد اگه بتونن خودم رو هم میکُشن!
ادامه دارد...
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_دویست_و_بیست_و_هشتم إنشاءالله فردا شب
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_دویست_و_بیست_و_نهم
.
خوب به عمق اعتقاداتشان پلید تفکر تکفیر پی برده بود و خبر نداشت که حتی برای ناموسش،تدارک شوهر دیگری را هم دیده بودند که با هر دو دستم اشکهایم را پا ک کردم و با صدایی که از گریه به لرزه افتاده بود، سر به شکایت نهادم:
وسایل خونه مون رو هم دیگه پس نمیده. نه جهیزیه من، نه سیسمونی حوریه رو.
وقتی داشتم میومدم بابا گفت حق ندارم هیچی با خودم ببرم!
که کاسه چشمانش ازُ خشم پر شد و با لحنی قاطعانه پاسخ اینهمه درماندگی ِ ام را داد:
مگه شهر هرته؟!!!
واقعافکر کردی من دست رو دست میذارم تا اینا همه زندگیام رو مصادره کنن؟!!!
هر دو دستش را گرفتم تا دلش به رحم بیاید و میان هق هق گریه التماسش کردم:
مجید جان! تو رو خدا از پول بگذر، فکر کن هیچ وقت پولی به بابا ندادی، به خاطر من...
و نگذاشت حرفم تمام شود و با عصبانیتی مردانه از حق زندگیاش دفاع کرد:
الهه! دیگه کوتاه نمیام، به خدا دیگه کوتاه نمیام! من این پول رو ازش میگیرم. جهیزیه ارزونی خودش، ولی هر چی با پول خودم خریدم، از اون خونه میارم!
و حالا نوبت من بود که به میان کلامش آمده و با ظرافت زنانه ام، مقاومت مردانه اش را محکوم کنم:
یعنی چند میلیون پول و چند تا تیکه تیر و تخته انقدر ارزش داره که هر چی التماست میکنم، برات مهم نیس؟
یعنی ارزش داره که من اینهمه گریه کنم؟
و دستانش را رها کردم که خدا میداند فقط بخاطر خودش میخواستم از میدان غیظ و غضب پدر دورش کنم و چارهاي جز این قهر و گلایه نداشتم که خودش دستانش را پیش آورد تا نقش اشک را از صورتم پا ک کند و با لحنی مهربان و ملایم پاسخ داد:
الهه جان! قربونت برم! همه دار و ندار من فدای یه تارِ موت! خودتم میدونی من همه دنیا رو با یه قطره اشک تو عوض نمیکنم!
ولی بحث پول نیس، بخدا بحث پول نیس!
بحث اینه که اینا دارن به اسم اسلام حق ما رو میگیرن!
چرا؟ چون من شیعه ام و اونا شیعه رو کافر میدونن؟!!!
اونوقت تو انتظار داری من هیچی نگم؟ فکر میکنی خدا راضیه؟
ادامه دارد...
به قلم فاطمه ولی نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
ای یار سفر کرده اگر که ز تو دوریم
حس میکنم انگار که نزدیک ظهوریم
ای نور که کعبه شده دل تنگ اذانت
مردان جهادند همه منتظرانت...
ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم
می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم
آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین
نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
〰〰〰〰🍃🌷🍃〰〰〰〰
سلام زیبای امروز تقدیم حضورتون
صبح آخرین روز پاییزیتون به طراوت باران😍
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای #فاطمیه
•|🕊🏴 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤