eitaa logo
🇮🇷سـَڵآمٌـ‌ عَڵْے‌ آݪِ‌ یـٰاسـین🇵🇸
745 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
7.1هزار ویدیو
37 فایل
•﷽• #اَلسَّـلام‌ُعَلَیْک‌َیاحُجّة‌ّالله‌ٍفےاًࢪضْہ‌ 🌱اٍمٰـامـ عݪے(؏َ)میفـࢪماید: ھَمـواࢪه دࢪ انتظـاࢪ ظھُـوࢪ صاحب الزمان(؏) باشیدو یَأس وناامید؎ از ࢪحمت خدا بخود ࢪاه ندھید. ﴿بحٰاࢪ، ج ١٥، ص۱۲۳﴾ 🗨جھت تبادل ↯ @Fadayiemamzaman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥این صحبت های مرحوم امام رو صورتی ها و یه عده مسئولین و اساتید غرب زده دانشگاه نمیگذارن پخش بشه! 💥تا میتونید منتشر کنید ! ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
🔸جهان درباره امام خمینی (ره)چه میگوید؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
What the world is saying about Imam Khomeini? ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨کلام رهبر انقلاب درباره امام خمینی✨✨ 🌻|↫ 🌻|↫ ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبای قرار دل ها در وصف امام خامنه ای❤️ ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ها گریه بر امام حسین جرم تلقی میشد گریه ی هرشب ما برکت روح الله است سالروز عروج اسمانی رحمة الله علیه تسلیت و گرامی باد ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
(وصیت نامه مرحوم امام خمینی(رحمةالله علیه.pdf
1.03M
📖 متن کامل وصیت‌نامه الهی - سیاسی امام خمینی (رضوان الله علیه) 💠 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: همه باید وصیت‌نامه امام را مطالعه کنند. وصیت‌نامه امام، میثاق همیشگی امام با امّت است. همه باید این کلمات را درست بفهمیم و بر آن تدبّر کنیم، تا راه امام را اشتباه نکنیم. (۱۳۷۷/۳/۱۴) ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خاطره‌ای عجیب از آیت الله بهجت؛ ماجرای تاخیر ارتحال حضرت امام 🔵 فرزند آیت الله بهجت از ماجرای عجیب تاخیر ده ساله ارتحال امام خمینی و عمر دوباره ای که خداوند به امام بخشید می‌گوید ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ‌ عَڵْے‌ آݪِ‌ یـٰاسـین🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: دانشجوی انقلابی در دانشگاه فحش ناموسی می‌شنود اما از میدان خارج نمی‌شود 🔹طلبۀ بسیجی زیر شکنجه به شهادت می‌رسد ولی حاضر نیست حرفی که دشمن می‌خواهد را به زبان جاری کند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
آرمان عزیز خوشا به حالت که در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی رهبرش از تو یاد کرد و به تو افتخار کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های ایرانی ساکن استرالیا را بشنوید . ما عرعرهامون رو به شما نمیگیم ،نمیگیم چقدر بدبختی داریم اینجا و... ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌌 امام خمینی رحمة الله؛ ▪️مطمئن باشید که ما پرچم این انقلاب را به دست حضرت ولی عصر عجل‌الله خواهیم داد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
💠امام خمینی (ره)؛ 🔸 من خوف دارم کاری بکنیم که عجل الله تعالی فرجه الشریف پیش خدا شرمنده بشود (و ملائکه بگویند) اینها شیعه تو هستند این کار را می کنند . 🔸نمی‌توانیم ما لفظا بگوییم ما در زیر پرچم ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم و عملاً توی آن مسیر نباشیم. نکند که خدای ناخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (عجل الله) یک وقت چیزی صادر بشود که موجی افسردگی امام زمان عجل‌الله باشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
467_12255253165417.mp3
34.84M
🎙 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(رحمةالله‌علیه) ۱۴۰۲/۳/۱۴ ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما فساد اخلاق را می دانید فحشا را ازادی می دانید ➖➖➖➖➖➖➖➖ نشر دهنده پست های ارزشی باشید📲 سـَڵآمٌـ‌عَڵْے‌آݪِ‌یـٰاسـین👇🏼 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷سـَڵآمٌـ‌ عَڵْے‌ آݪِ‌ یـٰاسـین🇵🇸
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز #قسمت_دهم حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاق
# بدون_تو_هرگز : یا زهرا 🍃اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ... از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی چندان طول نکشید ... 🍃اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ... 🍃علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ... 🍃اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... 🍃با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ... 🍃بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود .... ✍ ادامه دارد .... 💌@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ‌ عَڵْے‌ آݪِ‌ یـٰاسـین🇵🇸
# بدون_تو_هرگز #قسمت_یازدهم : یا زهرا 🍃اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش
# بدون_تو_هرگز 🍃ثانیه ها به اندازه یک روز ... وروزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ... اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم ... - خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست... به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... 🍃بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ... 🍃از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ... بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد... اینها اولین جملات من بود ... علی زنده است ... من، علی رو دیدم ... علی زنده بود ... 🍃بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ... ✍ ادامه دارد .... 💌@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ‌ عَڵْے‌ آݪِ‌ یـٰاسـین🇵🇸
# بدون_تو_هرگز #قسمت_دوازدهم 🍃ثانیه ها به اندازه یک روز ... وروزها به اندازه یک قرن طول می کشید ..
🍃شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدرک اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ... ترم آخرم و تموم شدن درسم ... با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ... التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ... با آزادی علی همراه شده بود .. 🍃صدای زنگ در بلند شد ... در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... 🍃زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ... 🍃من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 🍃دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ... 🍃علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان ... بابایی اومده ... 🍃علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... - میرم برات شربت بیارم علی جان ... 🍃چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ... 🍃بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ... ✍ ادامه دارد .... 💌@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا