مردم گفتند: آن كسى كه مردم را به زنا ملامت مى كرد خود زنا كرد. پادشاه امر كرد وى را به دار آويزند.
مادر جريح آمد و سيلى بر روى خود مى زد. جريح گفت : ساكت باش از نفرين تو به اين بلا مبتلا شده ام .
مردم گفتند: اى جريح از كجا بدانيم كه راست مى گوئى ؟ گفت : طفل را بياوريد، چون آوردند دعا كرد و از طفل پرسيد پدر تو كيست ؟ آن طفل به قدرت الهى به سخن آمد و گفت : از فلان قبيله ، فلان چوپان پدرم است .
جريح بعد از اين قضيه از مرگ نجات پيدا كرد و سوگند خورد كه هيچگاه از مادر خود جدا نشود و او را خدمت كند.(184)
4- دلاك و خدمت پدر
عالم ثقه (شيخ باقر كاظمى ) مجاور نجف اشرف از شخص صادقى كه دلاك بود نقل كرد كه او گفت : مرا پدر پيرى بود كه در خدمتگذارى او كوتاهى نمى كردم ، حتى براى او آب در مستراح حاضر مى كردم و مى ايستادم تا بيرون بيايد؛ و هميشه مواظب خدمت او بودم مگر شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفتم ، تا امام زمان عليه السلام را ببينم . شب چهارشنبه آخرى براى من ميسر نشد مگر نزديك مغرب ، پس تنها و شبانه راه افتادم .
ثلث راه باقى مانده بود و شب مهتابى بود، ناگاه شخص اعرابى را ديدم كه بر اسبى سوار است و رو به من كرد.
در نفسم گفتم : زود است اين عرب مرا برهنه كند. چون به من رسيد به زبان عربى محلى را من سخن گفت و از مقصد من پرسيد!
گفتم : مسجد سهله مى روم . فرمود: با تو خوردنى همراه است ؟ گفتم : نه ، فرمود: دست خود را داخل جيب كن ! گفتم : چيزى نيست ، باز با تندى فرمود: خوردنى داخل جيب تو است ، دست در جيب كردم مقدارى كشمش يافتم كه براى طفل خود خريده بودم و فراموش كردم به فرزندم بدهم .
آنگاه سه مرتبه فرمود: وصيت مى كنم پدر پير خود را خدمت كن ، آنگاه از نظرم غائب شد.
بعد فهميدم كه او امام زمان عليه السلام است و حضرت حتى راضى نيست كه شب چهارشنبه براى رفتن به مسجد سهله ، ترك خدمت پدر كنم .(185)
5 - كتك به پدر
(ابوقحافه ) پدر ابوبكر از دشمنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بود. روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را فحش داد، پسرش ابوبكر پدر را گرفت و بر ديوار كوبيد.
اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ابوبكر را طلبيد و به او فرمود: با پدرت چنين كردى ؟
ابوبكر گفت : آرى .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: برو ولى با پدر، چنين رفتار را انجام نده .(186)
33 : حلال و حرام
قال الله الحكيم : (يا ايها الناس كلو مما فى الارض حلالا طيبا
:اى مردم از آن چه در زمين حلال و پاكيزه است را تناول كنيد)(296)
قال الكاظم عليه السلام : ان الحرام لاينمى و ان نمى لم يبارك فيه
:حرام نمو نمى كند و اگر نمو كند مبارك نخواهد بود)(297)
شرح كوتاه :
خوردن حلال عاقبت بخيرى و عافيت همراه دارد، و انبياء و اولياء هيچگاه حرام نمى خوردند، و امت خودشان را به كسب حلال و پرهيز از حرام سفارش مى كردند.
حرام خورى قلب را قسى مى كند كه بزرگترين مرض براى قلب است حتى اثرش در نسل و دودمان ظاهر مى گردد، و با خدا سر جنگ پيدا مى كند!!
كسى كه آخرش به چند متر كفن و قبرى احتياج دارد چرا حرام جمع كند و براى ديگران بگذارد و وزر و وبال آنان هم بشود.
اما در طلب حلال از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه عبادت هفتاد جزء دارد افضل آن طلب حلال است (298)
كه باعث نورانيت قلب ، و قبولى عبادات مى شود و انسان هميشه در حافظت حق تعالى مى باشد.
1 - يهود و غذاى حرام
هنگامى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله هفت ساله بود، يهوديان (كه نشانه هايى از پيامبرى را در او ديدند در صدد بعضى امتحانات برآمدند) با خود گفتند: ما در كتابهايمان خوانده ايم كه پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام از غذاى حرام و شبهه ، دورى مى نمايد خوب است او را امتحان كنيم ، بنابراين مرغى را دزديدند و براى حضرت ابوطالب فرستادند تا همه به عنوان هديه بخورند، همه خوردند غير پيامبر صلى الله عليه و آله كه به آن دست نزد.
علت اين كار را پرسيدند، حضرتش در پاسخ فرمود: اين مرغ حرام است و خداوند مرا از حرام نگه مى دارد.
پس از اين ماجرا، مرغ همسايه را گرفته و نزد ابوطالب فرستادند، به خيال اينكه بعد پولش را به صاحبش بدهند. ولى آن حضرت باز هم ميل ننمود و فرمود: اين غذا شبهه ناك است .
وقتى يهود از اين جريان اطلاع يافتند، گفتند: اين كودك داراى مقام و منزلت بزرگى خواهد بود.(299)
2 - طبق حرام
ايامى كه (امام باقر) عليه السلام در حبس (منصور دوانيقى ) (دومين خليفه عباسى ) بود غذا كم ميل مى كردند. روزى يكى از زنهاى صالحه كه دوستدار اهل بيت بود، دو عدد نان از حلال درست كرد و به نزد امام فرستاد تا ميل كند.
زندانبان به امام عرض كرد: فلان زن صالحه كه دوستدار شماست اين دو عدد نان را به رسم هديه فرستاده و سوگند مى خورد كه از حلالست و التماس دارد كه امام آن را تناول كند.
امام قبول نفرمود و به نزد آن زن فرستاد و فرمود: او را بگوئيد كه ما مى دانيم طعام تو حلال است ، اما چون بر طبق حرام پيش ما فرستادى ، خوردن آن ما را روا نيست .(300)
3 - دام شيطان
يكى از شاگردان (آية الله شيخ مرتضى انصارى ) مى گويد: در دورانى كه در نجف اشرف نزد شيخ به تحصيل مشغول بودم ، شبى شيطان را در خواب ديدم كه بندها و طنابهاى متعددى در دست داشت .
از شيطان پرسيدم اين بندها براى چيست ؟ گفت : اينها را به گردن مردم مى اندازم و آنها را به سمت خويش مى كشم و به دام مى اندازم .
روز گذشته يكى از طنابهاى محكم را به گردن شيخ انداختم و او را از اتاقش تا اواسط كوچه اى كه منزل شيخ در آن است كشيدم ، ولى افسوس كه از دستم رها شد و برگشت .
صبح نزد شيخ آمدم و خواب شب گذشته را برايش نقل كردم ، فرمود، شيطان راست گفته است ، زيرا آن ملعون ديروز مى خواست كه مرا فريب دهد كه با لطف خدا از دستش گريختم .
ديروز پول نداشتم و اتفاقا چيزى در منزل لازم شد، با خود گفتم يك ريال از مال امام زمان عليه السلام نزدم موجود است و هنوز وقت صرفش نرسيده ، آن را به عنوان قرض برمى دارم و سپس اداء خواهم كرد.
يك ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم ، همينكه خواستم آن چيز مورد نياز را بخرم ، با خود گفتم : از كجا كه من بتوانم اين قرض را بعدا اداء كنم ؟ در همين ترديد بودم كه ناگهان تصميم گرفتم به منزل برگردم . چيزى نخريدم و به خانه برگشتم و آن پول را سر جاى خودش گذاشتم .(301)
4 - غذاى خليفه !
روزى در مجلس (هارون الرشيد) (پنجمين خليفه عباسى ) كه جمعى از اشراف حاضر بودند صحبت از بهلول و ديوانگى او شد. هنگام خوردن غذا، سفره سلطنتى پهن شد، يك ظرف غذاى مخصوص در جلو هارون گذارند.
هارون غذاى خود را به يكى از غلامان داد و گفت : اين غذا را براى بهلول ببر، تا شايد بهلول را جذب خود كند.
وقتى غلام غذا را نزد بهلول كه در خرابه اى نشسته بود گذاشت ، ديد چند سگ در چند قدمى ، لاشه الاغى را دارند مى درند و مى خورند.
بهلول غذا را قبول نكرد و به غلام گفت : اين غذا را نزد آن سگها بگذار، غلام گفت : اين غذاى مخصوص خليفه بوده و به احترام تو، برايت فرستاده است ، توهين به مقام خليفه نكن .
بهلول گفت : آهسته سخن بگو كه اگر سگها هم بفهمند، از اين غذا نمى خورند (چه آن كه اموال در تصرف خليفه حلال و حرامش معلوم نيست ).(30
2)
5 - عقيل
روزى (عقيل ) برادر (امام على ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالى كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزى بده .
حضرت فرمود: صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد. عقيل اصرار ورزيد، امام به مردى گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار، بگو قفل دكانى را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد. عقيل در جواب گفت : مى خواهى مرا به عنوان دزدى بگيرند.
امام فرمود: پس تو مى خواهى مرا سارق قرار دهى كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مى رويم ، فرمود: خود دانى عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاى كمك كرد. معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاى منبر برو بگو على عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم .
عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از على عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولى از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .(303)
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه راهکار که چطور با همسر خود برخورد کنیم
880.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پزشکیان: هزینۀ تمامشدۀ بنزین ۸۰۰۰ تومان است
🔹یکی دیگر از چالشهای موجود اصلاح در یارانههای انرژی است. میزان مصرف بنزین در سال جاری حدود ۴۰ درصد بالاتر از سال ۱۳۹۸ میباشد این در حالیست که رشد جمعیت و درآمد ملی بسیار کمتر از این است .
🔹امروز هزینۀ تمامشدۀ بنزین بدون لحاظ قیمت نفت که شامل هزینۀ پالایش، هزینۀ حمل فرآورده و هزینۀ جایگاه، حدود ۸۰۰۰ تومان میباشد.
🔹امسال حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان و در صورت ادامه وضع موجود در سال آینده باید ۱۳۰ هزار میلیارد تومان واردات بنزین انجام شود و هر لیتر بنزین وارداتی بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان هزینه دارد.
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹پادشاه انگلیس پا شده رفته استرالیا (چون هنوز پادشاه استرالیا هم هست🙄)
🎙یکی از نمایندههای استرالیا با عصبانیت داره میگه: اینجا سرزمین شما نیست. آنچه از ما دزدیدین رو پس بدین ...
🔺جالبه بدونید بومیان استرالیا توسط استعمارگران انگلیسی بهعنوان نوعی حیوان دستهبندی میشدن! تا سال ۱۹۶۰ که سرانجام بهعنوان انسان پذیرفته شدن!
کانال امام حسین (ع) - @karbalaaz.mp3
زمان:
حجم:
3.57M
🔸حرمت پنج چیز را نشکنید
🔹استاد رفیعی
نهج البلاغه
خطبه 7 - توصیف پيروان شيطان
و من خطبة له عليهالسلام يذم فيها أتباع الشيطان اِتَّخَذُوا اَلشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاَكاً
منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند،
وَ اِتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً
و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد
فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ
و در دلهاى آنان تخم گذارد،
وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ
و جوجههاى خود را در دامانشان پرورش داد.
فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ
با چشمهاى آنان مىنگريست و با زبانهاى آنان سخن مىگفت.
20.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرآن
معجزه بودن قرآن
الله اکبر از اعجاز قرآن👆